جمال کمانگر – شکاف بین اروپا و آمریکا، یک گام به نفع روسیه

شکاف بین اروپا و آمریکا، یک گام به نفع روسیه

جمال کمانگر

جنگ داخلی در اکراین وارد دومین سال شده است. برای اینکه خواننده تصویر روشنی از بحران اکراین داشته باشد مروری کوتاه برعلل پیدایش و بازیگران داخلی و بین المللی آن می اندازیم.

اکراین بعد از استقلال از شوروی سابق تحت هژمونی الیگاریشی و مافیای اقتصادی در آن کشور قرار داشته است. الیگاریشستها که یک شبه ره صد ساله در ثروت اندوزی و چپاول منابع طبیعی و دستمزد کارگران را طی کرده اند. آنها میداندار اصلی سیاست در اکراین هستند. ظرف ۲۵ سال اخیر بعد از استقلال از روسیه، قدرت بارها میان طرفداران غرب و روسیه دست به دست شده است. اپوزیسیون پرو غرب در اکراین بعد از پیروزی “انقلاب نارنجی” هژمونی خود را بر پرو روس ها تثبیت کردند. اما بعد از پیروزی هیچکدام از وعده های دست اندرکاران “انقلاب نارنجی” جامه عمل نپوشاند. اپوزیسیون پرو غرب انتخابات ریاست جمهوری را به یانوکویچ کاندید مورد نظر روسیه در سال ۲۰۱۰ باختند.

آنزمان خاورمیانه دستخوش تحولات انقلابی و سناریو سیاهی نشده بود. روسیه جزو کلوب جی ۸ بود! روسای جمهوری روسیه با بوش گلف بازی میکردند. ظاهرا دول امپریالیستی هر کدام به سهمی که داشتند، راضی بودند. سناریو سیاه در لیبی با دخالت ناتو و آمریکا منجر به سرنگونی قذافی و به قدرت رسیدن اسلامیستها شد. بعد از لیبی، رژیم سوریه به عنوان متحد استراتژیک روسیه تحت تاثیر “بهار عربی” قرار گرفت و اعتراضات چند ماهه مردم با سرکوب خشن ارتش اسد مواجه و شکست خورد. غرب مصمم بود که تنها متحد قدرتمند روسیه در خاورمیانه را به زانو درآورد. اپوزیسیون ارتجاعی سوریه جمع آوری شدند. پول و اسلحه در اختیارشان گذاشتند و شیرازه جامعه سوریه از هم پاشانده شد. دول غربی و اروپایی از کانال سازمان ملل تلاش کردند که مجوز حمله نظامی به سوریه را بگیرند که با مقاومت روسیه و چین و “وتوهای” متوالی آنها مواجه شدند.

غرب کارتهای کهنه را به میدان کشید. ابتدا بحث استقرار “سپر دفاعی” در اروپای شرقی مطرح شد که با مخالفت شدید روسیه روبرو شد. گسترش ناتو به مرزهای روسیه خط قرمز روسیه قلمداد میشود و در توافقی که بین ریگان و گورباچف قبل از انحلال شوروی سابق صورت گرفت، عدم گسترش ناتو به مرزهای روسیه قید شده بود. از آن تاریخ تاکنون کشورهای بلوک شرق یکی پس از دیگری به اتحادیه اروپا پیوسته اند. گرجستان را تسلیح کردند و به جنگ برسر “اوستیای شمالی” فرستادند. ارتش گرجستان شکست سختی خورد و تانکهای روسی تا نزدیک “تفلیس” پایتخت آمدند! رئیس جمهورسابق “ساکاشویلی” طرفدار غرب به شدت تحقیر شد.

غرب در سوریه، به دلیل حمایت روسیه از رژیم اسد، سناریوی رژیم چنج اش با شکست مواجه شد. اکراین گزینه ای بود که هم از لحاظ تاریخی و هم تمایلات بخشی از مردم به اروپا، جبهه جدیدی در مقابل روسیه محسوب میشد. عدم امضای توافق نامه ای توسط یانوکویچ با اروپا بهانه مناسبی به دست دول غربی داد تا دخالت “بشر دوستانه” را شروع کنند. انتقام شکست سیاست آمریکا در سوریه را باید در مرزهای روسیه گرفت. فاشیستها که تاریخا ضد روسیه بودند و در جریان جنگ جهانی دوم به بخشی از پیاده نظام هیتلر تبدیل شدند، کاندید مناسبی برای آمریکا بودند. به گفته مقامات آمریکایی ۵ میلیارد دلار خرج کرده اند تا “جنبش میدان” به رهبری فاشیستها را سازمان دادند. چند ماه تظاهرات و تحصن و در نهایت تسلیح فاشیستها منجر به فراری دادن یانوکویچ رئیس جمهور طرفدار روسیه شد.

بعد از دست بالا پیدا کردن فاشیستها و پیروزی پرشنکو اعلام شد که این “حکم مرگ حزب کمونیست اکراین است.” دفاتر این حزب به آتش کشیده شد. مجسمه های لنین را پایین آوردند تا نماد آزادیخواهی و برابری طلبی در آن جامعه برداشته شود. شرق اکراین که صنعتی ترین بخش آن کشور است بریگادهای دفاع از مجسمه های لنین تشکیل دادند. دولت اکراین زبان روسی را ممنوع کرد این در حالی است حدود ۸ میلیون نفر روس زبان در آن کشور هستند. رفراندوم شبه جزیره “کریمه” و اعلام پیوستن به روسیه، نه تنها ناوگان روسیه در دریای سیاه را بیمه کرد بلکه روسی زبانان شرق اکراین را تشویق به خود مختاری و اعلام استقلال کرد.

تحریمهای اقتصادی علیه روسیه گام دیگر غرب برای تحت فشار گذاشتن کرملین برای تمکین بود. ادامه جنگ خونین در شرق اکراین هر روز بر ابعاد فاجعه آمیز آن افزوده میشود. هزاران نفر جان خود را از دست داده اند. یک و نیم میلیون نفر آواره شده اند. آتش بس شکننده سپتامبر سال گذشته در مینسک و نقشه راه با شکست مواجه شد. حمله گسترده جدایی طلبان دنباس، ارتش اکراین را در منگنه و در آستانه فروپاشی قرار داده است. تهدید آمریکا مبنی بر تسلیح ارتش آن کشور اروپای واحد را به تکاپوی راه حل دیپلماسی کشانده است. سفر آنگلا مرکل و فرانسوا اولاند به مسکو و دیدار با پوتین رئیس جمهور روسیه، یکروز پیش از کنفرانس امنیتی مونیخ، خطیر بودن موقعیت جدید در اکراین را نشان میدهد. شکاف بین اروپا و آمریکا برسر اکراین عیان است. جناح جنگ طلب کنگره آمریکا به رهبری جان مکین از کنفرانس مونیخ دست خالی برگشتند. باید در دنیای جنگ افروزی بازهای جمهوری خواه کنگره آمریکا شریک شوید تا بتوانید تصور کنید که میتوان همه مشکلات دنیا را با بمب حل کرد!

برای آلمان که باید دخل و خرج اروپا را راست و ریس کند، تشدید بحران اوکراین مقرون به صرفه نیست. اکراین در آستانه ورشکستگی اقتصادی است. بحران در حوزه یورو و عروج چپها در یونان و اسپانیا، اروپای واحد را با بحران جدی مواجه کرده است. تجارت بین روسیه و آلمان دهها برابر آمریکاست. عدم تکمین آلمانیها به سیاست های آمریکا منافع زمینی دارد که قابل چشم پوشی نیست. جنگ نیابتی بین روسیه و آمریکا و همپیمانانش در اکراین در جریان است. پوتین در ژانویه امسال گفت: “ارتش اکراین مزدور خارجی ناتو هستند. به منافع ملی این کشور اهمیت نمی دهند.”

سیاست مرکل و اولاند بر این اصل استوار است که آمریکا برای اتحاد آلمان شرقی و غربی وارد جنگ با شوری سابق نشد! وی در کنفرانس مونیخ گفت: “من تصور موقعیتی نمی کنم که تجهیز ارتش اکراین با سلاحهای پیشرفته باعث شکست پوتین شود. از نظر مرکل جنگ اکراین علیه روسیه منجر به پیروزی نخواهد شد. باید وضعیت موجود را قبول کرد. این به معنی تجزیه دو فاکتوی اکراین است. آخرین دوره گفتگو های روسیه، آلمان، اکراین و فرانسه که روز پنجشنبه خاتمه یافت، بازگشت به طرح صلح سپتامبر ۲۰۱۴ و آتش بس فوری است. آشفتگی بین دول اروپایی و آمریکا برسر اکراین به اوج خود رسیده است. اکراین میتواند آینده رابطه شرق و غرب را تعیین کند. ابرهای تیره جنگ بار دیگر بر فراز اروپا در گشت و گذار است. باید در عمل دید که طرفین دخیل در این بحران تا چه اندازه از گسترش جنگ پرهیز خواهند کرد. *