فاتح شیخ – بی برگ زیتون! آتش بس جدید در اوکراین

بی برگ زیتون!
آتش بس جدید در اوکراین

فاتح شیخ

هر آتش بسی به صلح نمیرسد اما آتش بسی که دو طرف به آن نیاز دارند واقعی است و روشن است که از ادامه جنگ بهتر است. توافق روسیه و اوکراین بر آتش بس جدید هنوز نشانه صلح نیست. مرکل و اولاند و پوروشنکو و پوتین هیچیک برگ زیتون در دست نداشتند. اخم بر چهره داشتند. زبان بدنی آنها گویای خصومت و بی اعتمادی کامل بود. پس از ١٦ ساعت طناب کشی و چانه زنی شبانه، پوتین صبح پنجشنبه توافق بر آتش بس را خبر داد. آتش بسی که دو طرف و بقیه دنیا به آن خوشبین نیستند.

اما اگر منشا بدبینی پیش نرفتن آتش بس سپتامبر است، این قیاس ساده نگرانه و فرعی است. موقعیتها برای هر دو طرف فرق کرده است و امکان پیشبرد این آتش بس یک امکان واقعی است. پوتین با کارت برنده نظامی وارد مذاکره شد. اتحادیه اروپا با کارت تحریمها. هر دو کارت واقعی هستند. در این میان سقوط آزاد قیمت نفت فشاری فوق العاده بر پوتین گذاشته است. روسیه نه فقط با کاهش شدید درآمد بلکه با خطر جدی از دست دادن بازار اروپائی انرژی اش روبرو است. اما اروپا هم جایگزین فوری برای انرژی روسیه در دسترس ندارد. در خود اوکراین روسیه در استانهای روس زبان شرق دست بالای نظامی دارد، اما نمیتواند رضایت دهد که بخش بزرگتر اوکراین به اتحادیه اروپا و ناتو ملحق شود. نقطه فعلی کشمکش روسیه و غرب و بحران اوکراین نیاز دو طرف به قبول واقعیت این بن بست دوطرفه است.

آتش بس کنونی برای صلح نیست، برای فرصت خریدن است. غرب و دولت کیف در تلاشند از جدائی استانهای روس زبان شرق جلوگیری کنند. روسیه و طرفدارانش میخواهند درباره نوعی خودمختاری گسترده و پایدار برای استانهای شرقی با دولت مرکزی به مذاکره بنشینند (permanent status negotiation) و موقعیتی نظیر موقعیت سابق کریمه به دست آورند تا هر وقت که لازم دانستند جدا شوند. کشمکش بعدی بر سر میزان اجرای توافق آتش بس است. پنجشنبه پس از امضای توافق، سران اتحادیه اروپا در نشستی آن را بررسی کردند و بدبینانه خواستار “اجرای کامل آن توسط روسیه” شدند. فدریکا موگیرینی گفت این یک گام در مسیر صحیح است. اما “مسیر صحیح” از زاویه منافع و تاکتیک دو طرف، دو مسیر کاملا جداگانه است. با همه اینها این توافق واقعی است چراکه بحران اوکراین برای هیچکدام خصلت استراتژیک ندارد. بخشی از یک کشمکش جهانی بر سر سهمگیری در پروسه تقسیم مجدد مناطق نفوذ در پهنه بازار جهانی است. پوتین میخواهد سهم روسیه را بیشتر کند و بخشی از قلمرو از دست رفته شوروی سابق را مجددا به دست آورد. در این کشمکش معین میخواهد دستکم نگذارد اوکراین به غرب ملحق شود.

پوتین پرچمدار ناسیونالیسم عظمت طلب روسیه است. او ۱۵ سال پیش با این پرچم قدرت را از یلتسین تحویل گرفت. اما آن وقت یک اولویت استراتژیک خود را انتگره شدن با غرب تعریف کرده بود. در وسط راهی که طی شده پوتین و ناسیونالیسم عظمت طلب روس با مشاهده افت سرکردگی جهانی آمریکا، این اولویت را کنار گذاشتند و با هدف بازپس گیری بخش هر قدر ممکن منطقه نفوذ شوروی سابق به مصاف آمریکا و غرب آمدند. در کنفرانس امنیت مونیخ در ژانویه ٢٠٠٨ پوتین این چلنج خود را علنی کرد که با تهدید و اخطار بوش و بلر درباره جنگ سوم جهانی پاسخ گرفت. اما او به این اخطار غیرواقعی اعتنا نکرد و دیدیم که ماه اوت همان سال، همزمان با بازیهای المپیک پکن، دو استان شمال گرجستان را در حمله نظامی برق آسا به خود ملحق کرد. رویارویی روسیه و غرب در سوریه و اوکراین ادامه آن مصاف است و راه برگشتی هم ندارد. این یک جلوه نظام جدید چند قطبی جهان و بی ثباتیها و بحرانهای ناشی از آن است. با سقوط شوروی نظام دوقطبی جهان پایان یافت. رویای “نظم نوین جهانی” و سلطه یگانه ابرقدرت آمریکا با افت سرکردگی جهانی آمریکا گم و گور شد. اما رویای پوتین برای احیای مجدد نظام دوقطبی دوران جنگ سرد هم واقعی نیست. برای پوتین بازسازی موقعیت و قدرت شوروی سابق ممکن نیست. آنچه او میتواند و تلاش میکند به آن برسد این است که روسیه به قطبی در نظام چندقطبی جهان مبدل شود و سهمی بیشتر از آنچه امروز دارد به دست آورد. نظام بورژوایی حاکم بر جهان نمیتواند چندقطبی نباشد. ادامه رقابتهای جهانی در نظام چندقطبی در حال شکلگیری، منشا اصلی بی ثباتی و بحرانهای حاکم بر اوضاع کنونی جهان است.

پس از فروکش بحران اوکراین، که تا همینجا حدود ۵۵۰۰ کشته و ۱۴ هزار زخمی و یک و نیم ملیون آواره قربانی گرفته، دورنمای کشمکش روسیه و غرب در جنگ چهارساله سوریه، در کانون بحران خاورمیانه، در شمال آفریقا و خاور دور و مناطق دیگر جهان چه شکلی خواهد گرفت؟ باید تحولات جدید را به طور کنکرت دید و سنجید.

١٣/٢/٢٠١٥