بعد از ۲۵ سال: آیا ورق برگشته است؟
(به مناسبت تحولات مهم ماه ژانویه)
رحمان حسین زاده
ماه آغازین سال ۲۰۱۵ با چند تحول چپ گرایانه و آزادیخواهانه مهم عجین شد. پیروزی حزب چپ سیریزا در انتخابات یونان، تظاهرات عظیم توده ای اسپانیا تحت رهبری حزب چپ پودموس، پیروزی غرورآفرین مبارزین کوبانی در مقابل داعش و تظاهراتهای بزرگ توده ای در فرانسه و بعضی شهرهای اروپا علیه تروریسم اسلامی در پاریس از آن جمله اند. این تحولات مهم با خوشحالی بی نظیر انسانیت به تنگ آمده از دست نظم موجود و با قوت قلب گرفتن نیروی چپ و آزادیخواه در سطح دنیا روبرو شده است. علت چنین امید و خوش بینی ایجاد شده در اقصی نقاط جهان و در ابعاد توده ای عظیم را در پیام مشترک این تحولات چنین میتوان توصیف کرد: “احیای اراده انسان برای رقم زدن سرنوشت خود و بازیابی حرمت و کرامت انسانی له شده مردم”. محتوای این پیام، فصل مشترک این رویدادهای متفاوت و ظاهرا مستقل ازهم وقوع یافته در کشورهای مختلف است. به علاوه وقوع این تحولات از زمینه ها و پیش درآمدهای مشترکی برخوردار است.
بعد از ۲۵ سال: آیا ورق برگشته است؟
مقابله با ریاضت کشی اقتصادی تحمیلی سرمایه داری بازار آزاد پیش زمینه اصلی پیروزی چپ در انتخابات یونان و به میدان آمدن وسیع مردم تحت رهبری چپ در اسپانیا و مقابله با تروریسم اسلامی و داعشی پیش درآمد مهم پیروزی مقاومت قهرمانانه و توده ای کوبانی و شکل گیری تظاهراتهای وسیع توده ای مردم در شهرهای فرانسه دردفاع از مجله طنز چپ گرای شارلی ابدو است. نکته قابل توجه اینست هر دو پدیده اولا تحمیل ریاضت کشی اقتصادی افسار گسیخته در حد تحمیل زندگی زیر خط فقر به طبقه کارگر و مردم کارکن در سراسر جهان و در خود اروپا و دوما گسترش اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی هیچکدام پدیده ای کشوری و مختص یونان و یا سوریه نبوده و به طریق اولی محصول تلاطمات اقتصادی سیاسی ۴- ۵ ساله اخیر نیستند. ریاضت اقتصادی این دوران و عروج تروریسم اسلامی هر دو از تولیدات شنیع و ضد انسانی نظم سرمایه “مدرن” دهه پایانی قرن بیستم و دهه آغازین قرن بیست و یکم هستند. بدیهی است در طول تاریخ سرمایه داری با استثمار و سرکوب و جنگ و جنایت و خون و تحمیق و دروغ حاکمیتش را بر جامعه تحمیل کرده و ادامه میدهد، اما در هیچ دوره ای از تاریخ به اندازه ربع قرن اخیر نتوانسته، اینچنین گستاخانه به همه ابعاد حیات و زندگی جامعه بشری تعرض کند. سردمداران بازار آزاد این را دیگر مدیون فروپاشی بلوک شرق بودند. قدرتهای سرمایه بازار آزاد با شکست و فروپاشی سرمایه داری دولتی بلوک شرق که به دروغ و به ناحق اسم “سوسیالیسم” را بر آن گذاشته بودند، فضا را آماده دیدند تا به زعم خود بی رقیب و بدون ترس از سایه حتی سوسیالیسم دروغین و فرمال و مهمتر بدون ترس از “خطر” سوسیالیسم واقعی و انقلاب اسب خود را برانند و در همه وجوه فکری، ایدئولوژیکی و سیاسی و معیشتی جامعه بشری امروز را مورد تعرض قرار دهند. ریاضت اقتصادی مورد انزجار واعتراض مردم یونان و اسپانیا و تروریسم اسلامی و داعشی در کوبانی و پاریس تنها گوشه هایی از تعرض گستاخانه و همه جانبه کاپیتالیسم رها شده دوره معاصر است. تاچریسم و ریگانیسم و نئوکانیسم و نئولیبریسم و نئوکنسرواتیسم در ۲۵ سال اخیر غرق در دنیای موهوم خود با اعلام “پایان تاریخ” و اعلام هر نوع “انقلابیگری و تحرک از پایین” صحنه را چنان بر وفق مراد می دیدند که گویا دیگر خبری از اراده از پایین کارگر و مردم و به صحنه آمدن پرچمداران پیشتاز مبارزه توده ای نمانده است. در این شرایط اتفاقات اخیر ماه ژانویه ۲۰۱۵ اهمیت برجسته ای پیدا کرده و فاز جدیدی از صف آرایی مقاومت مردم برای سد کردن تعرض سبعانه اقتصادی و سیاسی سرمایه را به نمایش میگذارد. به اعتقاد من رویدادهای ماه ژانویه امسال اگر چه در وهله اول هر کدام عکس العمل مستقیم به شرایط مشخص مبارزاتی است که در آن قرار گرفته اند، اما انعکاس تلنبار شدن تجارب مبارزه جویانه 25 ساله کارگر و مردم و صف آزادیخواه در مقابل تعرضات اقتصادی، فکری و سیاسی بورژوازی جهانی و محلی در همه این مدت است. اراده انسانی به میدان آمده تحت رهبری نیروی چپ و مترقی و پراتیک اجتماعا چپ و رادیکال به حرکت درآمده دوره چند ماهه اخیر با صدایی رسا و عزمی محکم و سازمانیافته به سردمداران بورژوازی جهانی و محلی، اعلام میکنند دیگر بس است. رها کردن سرنوشت انسان به دست سرمایه و بازار آزاد بس است. فقر و گرسنگی و بیکاری و بی مسکنی و عدم تامین اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و تحمیل جرم و جنایت و بزهکاری و اعتیاد و تن فروشی به کارگر و نسل جوان دیگر بس است. گسترش جهل و خرافه مذهبی و ملی و قومی و راسیستی و فاشیستی بس است. تشدید جنگ و لشکرکشی و کشتار و تروریسم دولتی و مذهبی و اسلامی بس است. در یک کلام ۲۵ سال سرمایه داری و بازار آزاد با هر چه در توان داشت و در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فکری و ایدئولوژیکی به جامعه بشری تاخت. امروز بشریت متمدن و طبقه کارگر و مردم به تنگ آمده و آگاه و سازمانیافته اعلام میکند دیگر بس است و صحنه را تغییر میدهیم. ورق برگشته است.
دوره جدید را دریابیم
پیروزیهای به دست آمده در یونان و کوبانی این حقیقت پایه ای را دوباره احیا کرد که راه حل موثر و قطعی ایجاد هر درجه تغییر واقعی، هر درجه پس زدن سرمایه و فقر و گرسنگی و بیکاری و ارتجاع و مذهب و تروریسم، در گرو به میدان آمدن سازمانیافته توده کارگر و مردم تحت رهبری حزب آگاه و رهبر و سازمانده است. پیروزیهای به دست آمده در جغرافیاهای نه چندان بزرگ اما با پیامهای بزرگ و جهانی به دست آمده اند. تردیدی نیست به دنبال تحولات یونان و اسپانیا و کوبانی، فضای بسیار مساعدی برای پیشروی جنبشهای کارگری و توده ای و رادیکال برای تحقق خواسته ها و مطالبات تغییر دهنده فراهم شده است. در اتحادیه اروپا پلاتفرم ریاضت اقتصادی ضربه سنگینی خورده و تعرض بیشتر به آن در اسپانیا و ایرلند و پرتقال و ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی در راه است. گسترش عمل مستقیم کارگری و توده ای در مقابله با سرمایه داری و دولتهای سرمایه قابل پیش بینی است. قدرت گرفتن بیشتر نیروی چپ و احزاب چپ و رادیکال ممکن است. گشایش اقتصادی و سیاسی در شرایط کار و زندگی طبقه کارگر و مردم تحت فشار در خود اروپا در چشم انداز است. این فاکتورها تسهیل کننده پیشروی طبقه کارگر و مردم و صف آزادیخواهی و چپ در جدالهای تعیین کننده پیش رو است.
از سوی دیگر شکست تروریسم اسلامی داعشی در کوبانی به دست جنبش توده ای مسلحانه و به دست نیروی لائیک و ضد مذهب، به دست توانای زنان و مردان آزادیخواه و انقلابی، نقطه عطف بزرگی در خاورمیانه اسلام زده و در راستای شکست نهایی اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی و پیروزی صف آزادیخواه و انقلابی این منطقه است.
همه این فاکتورها ایجاب میکند که نیروی کمونیست وانقلابی دوره جدید و مختصات جدالهای تعیین کننده پیش رو را در سطح جهانی و منطقه ای و کشوری و در حوزه فعالیت مستقیم خود با شفافیت تشخیص دهد و با آمادگی در این نبردهای سرنوشت ساز شرکت کند. حزب حکمتیست به عنوان جریان کمونیستی، سیاستهای روشنی در قبال تحولات رادیکال اخیر در پیش گرفته است، اما این هنوز کافی نیست. بلکه وقت آن است با فوکوس بیشتر بر تحولات جدید و با ارتقاء آمادگیهای سیاسی و سازمانی و پراتیکی، رسالت کمونیستی خود را چه در حوزه فعالیت مستقیم خود در ایران و چه در بعد بین المللی و انترناسیونالیستی ایفاکند. *