اسماعیل ویسی- در حاشیه رویدادهای کارگری و عمومی در کردستانَ
اخراج، بیکار سازی، بسته شدن و تعدیل نیرو در مراکز اصلی صنعتی تولیدی- خدماتی، نا امنی شغلی، عدم بیمه بیکاری و دیگر بیمه های اجتماعی و درمانی و رشد و گسترش فقر و فلاکت و تعرض گسترده و افسار گسیخته به سطح زندگی و معیشت اکثریت مردم همراه با سرکوب شدید و گسترش اختناق سیاسی از شاخص های اساسی و غیر قابل انکار امروز در سراسر ایران می باشد. چنین وضعیتی ناشی از موجودیت رژیم اسلامی سرمایه داران است که در بن بست اقتصادی – سیاسی قرار گرفته و برای ادامه حیات ارتجاعی و استثمارگرانه، از سوق دادن هرچه بیشتر جامعه به استیصال، فقر و فلاکت و عملا گرسنگی دادن و” گرسنه نگهداشتن ” برای تحمیل شرایط بدتر از وضعیت کنونی، متفرق کردن مبارزات کارگری و اجتماعی، از هیچگونه تلاشی فروگذاری نکرده است و نخواهد کرد. به دلیل این شرایط بسیار مخاطره آمیز که قابل چشم پوشی نیست، ناچارا اخیرا مسئولین خود این حکومت اذعان داشته اند ” 90 درصد جامعه کارگری زیر خط فقر زندگی می کنند و معاون بهداشتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفته است: 47 میلیون نفر در کشور غذای ناسالم مصرف می کنند که شامل نمک، شکر، چربی ها و فاقد میوه ها و سبزی های تازه است “.
اعتراض سراسری معلمان به وضعیت بد و غیر قابل تحمل معیشتی، عدم ایمنی شغلی شان و فضای اختناق و غیرعلمی در مراکز آموزشی، در روزهای سه شنبه و چهارشنبه ۳۰ دیماه و ۱ بهمن ماه 1393 در استانهای تهران، خراسان، شیراز، اصفهان، همدان، گیلان، لرستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، آذربایجان، یزد، کرمان و سمنان را بدنبال داشت. اعتصاب و تحصنی که در شهرهای کوچک استان ها و مناطق محروم تر با جدیت و گسترش بیشتری پیگیری شد. از جمله در سنندج و کامیاران مورد حمایت دبیرستانها قرار گرفت. همچنین اعتراضات و اعتصابات کارگری در مراکز اصلی تولیدی و کاری نسبت به وضعیت تحمیلی فلاکتبارکنونی در جریان است و بطور مدام با یورش و سرکوبگری نیروهای امنیتی- انتظامی، روبرو شده است.
چنین وضعیتی در جامعه کردستان بعنوان بخش جدائی ناپذیری از ایران نیز انعکاس داشته است که حتی بمراتب بدتر از اوضاع سراسری است. کردستان جامعه ای صنعتی نیست، مراکز اصلی صنعتی و تولیدی در کردستان وجود ندارد. نیروی کار در جامعه کردستان که بیشتر در سد سازی ها، معادن، مواد غذائی، بخش خدمات، مسکن وراه و ساختمان سازی و کارگاههای کوچک مشغول بکارند. به دلیل اوضاع نابسامان اقتصادی و اثرات تحریمهای بین المللی و به بهانه عدم وکمبود منابع مالی بسیاری از این پروژه ها و مراکز تولیدی تعطیل و ورشکست شده یا نیروی کار شاغل در این اماکن تعدیل و وسیعا تقلیل یافته و یا بسته شده اند. در نتیجه این وضعیت بیکار سازی وسیعی به جامعه تحمیل شده است. مخاطرات و عوارض ناهنجاریهای اجتماعی فقر، فلاکت، استیصال رشد پدیده اعتیاد، فحشاء کودکان کار و خیابانی را بدنبال داشته است. برای نمونه نگاهی میندازیم به سیاست تعدیل نیرو، اخراج و بیکار سازی که نتیجه مخرب بحران عمیق و عملا بن بست اقتصادی ای می باشد و حکومت اسلامی در ایران بدان دچار است و انعکاس عملی آن در مراکز کاری زیر طی یکسال گذشته در کردستان تا مشکل اساسی هر چه بیشتر عیان گردد. سد آزاد بن یه در مسیر سنندج- مریوان، سد ژاوه در مسیر سنندج- کامیاران، سد خاکی زیویه در مسیر کامیاران- مریوان، کشتارگاههای مرغ و شرکت های ساختمانی سنندج، مهاباد، بافندگی پردیس و نیروگاه تولید برق در سنندج، کارگاههای درب و پنجره سازی، شرکت بانتا آبیدر و شرکت سقز سازی کردستان ” ون ” در سنندج، بطور چشمگیری با تعدیل نیرو و اخراج دست بگریبان بوده اند و بارزترین آن اخراج ” 250 کارگر کارخانه سیمان کردستان در شهر بیجار، در پروژه ساختمان سازی بخشهای مختلف مسکن مهر در شهرهای سنندج، سقز از جمله پروژههای 3700 واحدی مهر کیان (جاقل) که در ماههای اخیر 200 نفر از گارگران را یکجا بیکار نموده و تعطیل شد. بسته شدن کارخانه سیمان بوکان که بیش از ٥٠٠ کارگر و کارمند در این کارخانه مشغول به کار بودند. شرکت راه و ساختمان معتبر” که پیمانکار تونل میدان نبوت سنندج است در چند ماه اخیر با افتتاح این تونل 30 نفراز کارگران مشغول بکار را اخراج و بیکارکرد. اخراج و بیکار سازی ” 300 نفراز کارگران کارخانه ذوب فلز زاگرس کردستان در منطقه دهگلان- قروه” وتعطیل کارخانه.
نمونه های اخیر در ماه جاری، اخراج 250 نفر از کارگران سد بنیه ر در مسیر سنندج- مریوان، در قسمتهای تونل و معدن توسط کارفرمای این پروژه می باشد که به مرخصی اجباری بدون هیپگونه حقوق و مزایا فرستاده شده اند و این در حالی است که کارگران سه ماه و نیم دستمزد معوقه داشته اند و کارفرما بدون بی اعتناء و پرداخت دستمزدهای معوقه شان، اقدام به این کار کرده است. کارفرما توجیه این اقدام ضد کارگری اش را، کمبود بودجه و عدم اعتبار کافی اعلام کرده است. با شروع فصل سرما در سال جاری اقدام به اخراج کارگران به بهانه های مختلف شروع شده است و در همین راستا چندی پیش نیز 70 نفر دیگر از کارگران را اخراج و از کار بیکار نمود.
… شرکت ساختمانی نیما سازه گستر، پیمانکار پروژه ی 1700 واحدیِ مسکن مهر شهرک دگایران سنندج، در تاریخ 1/10/93 تعداد 60 نفر از کارگران خود را به صورت دسته جمعی اخراج، و فعالیت آنان را به بهانه ی کمبود بودجه تعطیل نمود. تمامی این کارگران که دو ماه دستمزد نیز دریافت نکرده ، از سوابق 3 الی 8 سال کار در این شرکت برخوردار بوده، و تمامی این مدت را به صورت قراردادی مشغول به کار بوده اند. و با وجود محرومیت از بخش زیادی از حقوق و مزایا (اعم از حق اولاد، بُن، کفش و لباس) هر ماه مجبور به امضای قرارداد صوری و دروغین شرکت مذکور مبنی بر برخورداری از تمامی آنها بوده اند.
کارگران فاقد ایمنی شغلی در محیط های کاری هستند و اخراج شدگان” بیکار شدگان ” فاقد بیمه بیکاری و سایر بیمه های درمانی- اجتماعی هستند. بخش عمده کارگران بیکار در شهرهای کردستان جوانان با سطح تحصیلات دانشگاهی هستند. بیکاری وسیع در میان جوانان روز بروز در حال گسترش است و بر اساس آمار نهاد های حکومت اسلامی استان کردستان در زمره هفت استان برتر که، دارای درصد بیشتر کارگران بیکار در ایران است، قرار دارد.
راه چاره چیست؟
راه چاره اساسی بدون شک سرنگونی حکومت اسلامی می باشد. اما تا دستیابی به این امر در حال حاضر ” باید رهبران عملی کارگری برای بهم بافتن محافل کارگری و ایجاد شبکه محافل کارگری، که زمینه ساز اتحاد و همبستگی طبقاتی و سازمانیابی در ابعاد سراسری، برای ایجاد تشکل های توده ای کارگری در محیط کار و زیست است تلاش کنند ” این امر مسئله ای جدی است و باید در اولویت کار و فعالیت رهبران عملی کارگری- اجتماعی و کارگران کمونیست و رادیکال قرار بگیرد و عملا به پای مادیت بخشیدن بدان رفت.
عدم وجود این شبکه همبسته و سراسری و عدم وجود تشکل های توده ای کارگری، باعث تفرقه و جدائی و پراکندگی مبارزات کارگری و عدم حمایت از مبارزات کارگری در بخشهای متفاوت صنعتی – تولیدی و اجتماعی گردیده است، دست کارفرمایان و نیروهای سرکوبگر را برای اخراج و سرکوب و جلوگیری از دستیابی کارگران به مطالباتشان را باز گذاشته است.
وضعیت تحمیل شده به کارگران در ایران و کردستان، ناشی از وضعیت فلاکتبار اقتصادی حکومت اسلامی است که در بن بست قرار دارد. اکثریت مراکز کاری- تولیدی در ایران بسته شده اند و یا به بهانه تعدیل نیروی کار، حکومت اسلامی و سرمایه داران دست به بیکار سازی و اخراج کارگران زده اند و شرایط سخت و طاقت فرسائی را به طبقه کارگر و اکثریت توده مردم زحمتکش در جامعه ایران و کردستان تحمیل کرده اند. کشمکش اساسی امروز در جامعه ایران و کردستان تقابل با رشد روز افزون بیکاری، دستیابی به حقوق و مزایای اجتماعی و دستمزد مناسب برای تامین زندگی ای بهتراست. با اتحاد و همبستگی طبقاتی و متشکل شدن کارگران، می توان حکومت اسلامی را که مانع جدی و اساسی می باشد به عقب راند و مطالبات برحق انسانی- اجتماعی خود را تحمیل نمود
حاد شدن وضعیت بیکاری و رشد آن باعث شده است که نهادهای حکومتی هم تلاش کنند و نشان دهند که در فکر چاره هستند و به همین خاطر است که اخیرا مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان کردستان گفته است: ” تشکیل تعاونی، مهترین راهکار ایجاد اشتغال برای حل معضل اجتماعی بیکاری و جلوگیری از رشد روز افزون آن در کردستان ، تشکیل تعاونی، مهمترین راهکار ایجاد اشتتغال در استانهای محروم کشور از جمله کردستان است. باید با تشکیل تعاونیهای کارآمد، سرمایههای کوچک افراد را به سمت خلق کسب و کارهای بزرگ هدایت کرد” . راه حلی که امکان میدهد دولت و نظام حاکم را در تامین محل های کاری و تامین معیشت مردم برای ادامه حیات شان شانه خالی کند.
اما در تقابل باید تاکید کرد راه حل اساسی این معضل تحمیل شده به کارگران و اکثریت مردم زحمتکش در ایران و کردستان، سرنگون کردن این رژیم سرمایه داری است. در حال حاضر، رژیم اسلامی سرمایه داران در ایران موظف به تامین معیشت مردم می باشد. بیکاران و خانواده هایشان حق حیات دارند باید خواهان تامین معیشت همه جانبه زندگی شان باشند.
تلاش برای تغییر این شرایط جز اولویت کاری جنبش کارگری و جنبشهای برابری طلب اجتماعی است. در شهرهای کردستان صفی وسیع و قدرتمند از کارگران آگاه، مبارز و رهبران عملی توده ای اجتماعی، شخصیتهای اجتماعی و با تجربه حضورعملی دارند. باید تلاش کنند و متحد و متشکل بشوند و به مبارزات خود بعد اجتماعی بدهند تا :
مطالبات بر حق خود از جمله ” ایجاد اشتغال، محل کار یا بیمه بیکاری ” را بکار فرمایان و دولت بقبولانید. زیرا اخراج و بیکار کردن و در واقع مسئله بیکار سازی چون سیاستی به شیوه های متفاوت هر روزه زندگی کارگران را تهدید می کند. باید مطالبه بیمه بیکاری مکفی را در تقابل این سیاست بیکار سازی، چون خواستی معین برای تضمین ادامه حیات سرلوحه مطالبات و مبارزات قرار داده شود!
پیش بسوی ایجاد تشکل های توده ای کارگری – زنده باد همبستگی طبقاتی کارگران!
اسماعیل ویسی – esmail.waisi@gmail.com
5 بهمن ماه 1393- 25 ژانویه 2015
***