کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی – اخباری از زندانهای رژیم از ایران

بی‌گناهم، بازجويان شكنجه‌ام دادند تا اعتراف كذب کنم
http://kampain.info/mer.php?id=1698
استمداد باتیر شاه محمداف زندانی تبعه ترکمنستان در زندان رجایی شهر

باتیر شاه محمداف زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، در رنجنامه‌ای برای آزادی‌اش درخواست کمک کرده است.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، استمداد این زندانی سیاسی تبعه ترکمنستان در حالی است که تاکنون وی چندین نامه به مسوولان حکومتی از جمله روسای جمهور و قوه قضاییه در خصوص وضعیت پرونده‌اش نوشته و به نبود وکیل در پرونده و عدم رسیدگی به درخواست‌هایش اعتراض کرده است.
گفته شده در ماه گذشته نیز “خدابخش” دادیار ناظر بر زندان، وی را از ارتباط تلفنی با خانواده‌اش در کشور ترکمنستان، سفارت متبوع و نيز با دوستانش محروم کرده است.
باتیر شاه محمداف به همراه مترجمش به نام چارلى محمدمرادف در روز پنج‌شنبه 18 تیرماه 1388، از سوی نیروهای امنیتی دستگير و به زندان اوین منتقل شد. وی گفته که در دوران بازداشتش در بندهای 209 و 350 اوین، برای اخذ اعتراف اجباری، از سوی بازجویان مورد بد رفتارى و شكنجه‌هاى روحى و جسمى قرار گرفته است.
این زندانی در نهایت از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران، به اتهام جاسوسی برای كشورهای روسيه و تركمنستان و نيز تلاش براى فروش فلزات غير قانونى، به تحمل 20 سال زندان محکم کرده، اتهامی که هرگز نپذیرفته است. محمد مرادوف مترجم وی نيز با همان اتهام‌ها، به تحمل 21 سال حبس محكوم شده است.
این زندانی در دی‌ماه 1387، به عنوان تاجر وارد ایران شده است. او گفته که نماینده شرکت تجارتی روسی است که تحت نظارت‌هاى بين‌المللى، در زمینه تامین و صدور فلزات مورد نیاز به ایران فعال بوده و هدفش تاسیس نمایندگی شرکتی در ایران بوده است.

استمداد شاه محمد اف از همگان براى آزادى
اينجاييم، باتير شاه محمد اف تبعه كشور تركمنستان كه اينك در زندان رجايى شهر در حال گذراندن دوران محكوميت خود هستم. چكيده‌اى از شرح دستگيرى، محاكمه و محكوميت خود را به قرار زير مى‌نگارم.
من در ژانويه ٢٠٠٩ ميلادى به عنوان نماينده يك شركت روس جهت تجارت فلزات به ايران آمدم. فعاليت‌هاى تجاری اين شركت كاملا قانونى و مستند و تحت نظارت‌هاى بين‌المللى است و فلزات مورد معامله نيز كاملا قانونى وارد ايران شدند و حتى نمونه‌هايى از فلزهاى ياد شده را به اشخاص متعددى كه نمايندگى از نهادهاى دولتى ايران داشتند، ارایه دادم و همگى آنان به من اطمینان دادند كه تجارت اين گونه فلزات مشكل قانونى ندارد؛ اما متاسفانه اينجانب در نهم ژوئيه ٢٠٠٩ به همراه مترجمم به نام چارلى محمدمرادف دستگير شدم. نامبرده تركمن و دانشجوى روابط بين‌الملل در وزارت امور خارجه در تهران بود.
اينجانب در ابتدا در زندان معروف اوين بازداشت بودم و پس از ٥ سال به زندان ديگر، به رجايى شهر كرج منتقل شدم. لازم به ذكر است كه نزديك به ده ماه از بازداشت خود را در بند ٢٠٩ زندان اوين، متعلق به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامى ايران در حبس بودم و پس از آن به بند ٣٥٠ زندان اوين كه معروف به زندان امنيتى است منتقل شدم. اين را نيز بايد يادآور شوم كه دورانی كه در بند ٣٥٠ بودم سه بار ديگر به مناسبت‌هاى مختلف به بند ٢٠٩ اعزام و از سوى بازجويان مورد بد رفتارى و شكنجه‌هاى روحى و جسمى قرار گرفتم تا به اعتراف كذب عليه خودم شوم.
اگرچه اينجانب همواره سعى كرده‌ام بى گناهی خود را توضيح داده و اثبات نمايم، اما در برابر اتهامات دروغين و بدون دليل، مواجه شده‌ام. اينجانب حتى مجبور شدم به مدت ٢٠ روز در اعتراض به بدرفتارى‌هاى ناعادلانه عليه خودم، دست به اعتصاب خوراك بزنم؛ اما اين اقدام نتيجه‌اى در پى نداشت.
در خلال همه‌ى اين اوقات، من از حق تماس با سفارت متبوع خويش و نيز با دوستان و خانواده محروم بودم و هيچ‌گونه حمايت حقوقى دريافت نكرده و حتى در جريان محاكمه نيز مترجم رسمى نداشتم. به هر حال من از فراينده دادرسى مطلع نشدم اما با آن كه به تمام برخوردهاى غير قانونى با خود، اعتراض نموده و اتهامات وارده را إنكار و امضا و تصديق اعترافات دروغين را تكذيب و رد نمودم؛ به بيست سال حبس به اتهام واهى جاسوسى براى كشور روسيه و تركمنستان و نيز تلاش براى فروش فلزات غير قانونى محكوم شدم و مترجم اينجانب كه آقاى محمد مرادوف نيز به همين اتهامات ياد شده به بيست و يك سال حبس محكوم شده، تمامى اعتراضات من خطاب به مقامات ادارى و قضایى ايران تاكنون باقى مانده است.
اينجانب در شرايط نا مناسب از حيث سلامت جسمى و روحى قرار گرفته و بيش از ٥ سال است كه دچار مشكلات خانوادگى از جمله دورى از همسر و فرزندانم هستم و نه امكان تماس با آنان را داشته‌ام و نه آنان امكان ديدار مرا يافته‌اند. نياز به گفتن اين نيست كه اين جانب هيچ خواسته‌اى ندارم، جز اينكه سريعا آزاد شده و به كشور خويش و نزد خانواده‌ام بازگردم. چرا كه هيچ جرم يا اقدام غير قانونى مرتكب نشده و به نام عدالت از هركسى كه مى‌تواند قدمى در راه كمك به بى گناهان گرفتار انجام دهد، درخواست كمك مى‌كنم براى آزادى زندانى بى گناهی كه بيش از پنج سال است كه به جرم ناكرده در زندان كشور غريب گرفتار است، مدد رسانند.
باتير شاه محمداف – زندان رجايى شهر

یکشنبه ۵ بهمن‌ماه ۱۳۹۳ – ۲۵ ژانویه ۲۰۱۵
​زندانیان بهایی در ایران در سال 2014 به روایت آمار
http://kampain.info/mer.php?id=1697
لیست آمار بهایی‌های زندانی در زندان‌های ایران (آپدیت 15 ژانویه 2015)

به گزارش جامعه جهانی بهایی‌ها مستقر در سازمان ملل متحد دفتر ژنو سوییس، آخرین لیست کامل از زندانیان بهایی محبوس در زندان‌های ایران، تعداد 100 نفر از باورمندان و فعالین دین بهایی به حکم‌های طویل‌المدت محکوم شده‌اند.
در بخشی از این گزارش آمده است: «نه تنها در وضعیت حقوق بشر در ایران هیچ تغییری حاصل نشده است؛ بلکه آزار و اذیت بهاییان به طور سیستماتیک از طرف حکومت بیش‌تر شده و نه تنها اجازه فعالیت حتی اجازه انجام مراسم مذهبی در منزل شخصی به آنها داده نمی‌شود.»
این گزارش همچنین می‌افزاید: «بهاییان در ایران هیچ‌گونه مصونیتی در برابر قوانین حکومت اسلامی ندارند و به مجازات‌های سنگین محکم می‌شوند. دولت به صورت مستقیم جهت انتشار تفکر منفی و نفرت‌پراکنی از بهاییان و جامعه‌های عقیدتی اقدام می‌کند. این در حالی است که بهاییان در ایران از حق تحصیل محروم هستند.»
این آمار جهت ارایه به سازمان‌های مدافع حقوق بشر و دیدبانان و گزارشگران نقض حقوق بشر حکومت جمهوری اسلامی تهیه، تنظیم و منتشر شده است.
این نسخه شامل نام و نام خانوادگی زندانی، تاریخ تولد، جرم، تاریخ بازداشت، جنسیت، تعداد فرزند، وضعیت تاهل، نام زندان، نام بند، تاریخ ورود به زندان، تاریخ حکم دادگاه (بیشتر این زندانیان بدون تفهیم اتهام و حکم دادگاه در زندان نکهداری می‌شوند)، مدت زمان نگهداری در زندان، اتهام بازداشت و سن و سال زندانی است.
نسخه‌ی کامل این لیست به زبان انگلیسی در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته که به صورت نسخه متنی “پی.دی.اف” در آدرس لینک زیر می‌توانید دریافت کنید.
https://drive.google.com/file/d/0B2mhvq_FZf0-a2Q4UlIyVVdibVU/view?usp=sharing
​​نیاز فوری برای درمان افشین سهراب‌زاده در زندان میناب+سند
http://kampain.info/mer.php?id=1696
مسوولان قضایی از اعزام این زندانی سیاسی کُرد به بیمارستان سر باز می‌زنند

افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی کُرد در زندان شهر میناب، نیاز فوری به درمان دارد. او به بیماری سرطان مبتلاست اما طبق اسناد محرمانه مربوط به وی، مسوولان قضایی از اعزام این زندانی به بیمارستان خودداری می‌کنند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، در نامه محرمانه‌ای درباره افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی مبتلا به سرطان در زندان میناب آمده است: «از مورخه 18 فروردین‌ماه 1389، طبق نظریه پزشک متخصص و تایید پزشک معتمد دادگستری، دارای بیماری گوارشی و عفونت‌های شدید داخلی می‌باشد که بارها بر اثر این بیماری دچار افت شدید فشار خون گردیده است و به صورت اورژانسی به مراکز درمانی خارج از زندان (بیمارستان‌های میناب و بندرعباس) منتقل و از مرگ حتمی نجات یافته است.»
گفته شده این زندانی سیاسی کُرد ۲۳ ساله، به دلیل ابتلا به سرطان روده و خونریزی شدید داخلی، در وضعیت بسیار نامناسب جسمی قرار دارد. پزشک معتمد کمیسیون پزشکی زندان‌های استان هرمزگان، پس از معاینه‌ی وی، نامه‌ای محرمانه به دادستان دادسرای عمومی و انقلاب و مسوولان زندان میناب نوشته و وضعیت این زندانی را بحرانی اعلام کرده است.
در بخش دیگری از این نامه که رونوشت آن به “رییس حفاظت اطلاعات زندان زندان‌های استان هرمزگان” و “رییس شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج” نوشته شده آمده است: «با عنایت به اینکه از اقدامات درمانی صورت پذیرفته تاکنون نتیجه‌ای حاصل نگردیده است و پزشک معتمد دادگستری نیز به استناد سوابق موجود پزشکی در پرونده، زندانی بایستی جهت درمان به یک مرکز مجهز خارج از استان اعزام گردد. خواهشمند است در صورت امکان به جهت حساسیت موضوع با مرجع صادرکننده‌ی حکم (شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج) مکاتبه تا حتی‌الامکان در خصوص حکم تبعید در میناب با توجه به نبود امکانات درمانی به طور موقت تجدید نظر و نسبت به اعزام زندانی به یکی از زندان‌های خارج از استان که امکان درمان وی قطعا میسر خواهد بود اقدام نمایید.»
هنوز با انتقال افشین سهراب‌زاده به مراکز درمانی خارج از زندان و یا انتقال وی به زندان دیگری با امکانات درمانی موافقت نشده است.
کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران به نقل از یک فعال حقوق بشر کُرد نوشته: «شش ماه پیش دادگاه انقلاب سنندج وثیقه ۱۲۰ میلیون تومانی برای مرخصی درمانی این زندانی صادر کرد. خانواده افشین وسایل خانه‌شان را حراج کردند و از جاهای مختلف قرض کردند تا وثیقه را تهیه کنند، اما پس از تهیه این پول، قاضی ناظر بر زندان میناب و دادستان این شهر ۲۲۰ میلیون تومان وثیقه بیشتر خواست.»
در همین رابطه نامه‌ا‌ی از سوی یکی از مسوولان به نام “فیروززاده” به “دادستان و رییس هیات مدیره انجمن حمایت از زندانیان” به تاریخ 12 اذرماه 1392، با این مضمون نوشته شده: «احتراما به استحضار می‌رساند افشین سهراب زاده فرزند بهروز به دلیل بیماری سرطان روده در حال حاضر در بیمارستان بستری است و توانایی پرداخت هزینه‌های بیمارستان را ندارد و مستحق کمک نقدی انجمن می‌باشد. خواهشمند است دستورات لازم را در خصوص مساعدت به وی مبذول فرمایید.»
برخی از هم‌بندی‌های این زندانی گفته‌اند: «دردهای وی تنها با تزریق روزانه 3 آمپول مسکن قوی، از سوی پزشک بهداری زندان، مقداری تسکین می‌یابد.»
این زندانی در ۱۲ تیرماه ۱۳۹۲، در اعتراض به آنچه «شرایط اسفناک» این زندان گفته شده و همچنین تبعیدش از زندان مرکزی سنندج به میناب، با خوردن شیشه‌های لامپ و زدن رگ دستش اقدام به خودکشی کرده است.
یک منبع مطلع از وضعیت این زندانی بیمار به کمپین گفت: «این زندانی سیاسی کُرد در تبعید، در اوایل مردادماه 1392، در حالی که خونریزی داخلی و دردهای طاقت‌فرسای جسمی‌اش، شدت گرفته بود، مسوولین زندان میناب را ناچار کرد وی را برای انجام عمل جراحی در یکی از بیمارستان‌های بندرعباس به زندان مرکزی این شهر منتقل کنند. اما به وی گفته شد “بودجه بستری کردن و انجام عمل جراحی ندارند.” آنها تنها افشین را چند روزی، در شرایط دردناکی در زندان بندرعباس نگه داشتند و سپس بدون انتقال به بیمارستان و طی مراحل درمان به زندان میناب بازگرداندند.»
افشین سهراب‌زاده، در شهریورماه 1392، دست به اعتصاب غذا زد. مسوولین زندان میناب ناچار شدند این زندانی را به دنبال خونریزی داخلی و تحمل دردهای طاقت‌فرسا و چندین بار بیهوشی، پس از 20 روز اعتصاب غذا، برای انجام عمل جراحی به بیمارستان “ابوالفضل” یکی از بیمارستا‌ن‌های بندر عباس به زندان مرکزی این شهر منتقل و در آنجا بستری کنند. منابع مطلع گفته‌اند که این زندانی دیگر بار، بدون درمان مناسب به میناب بازگردانده شده است.
این زندانی مبتلا به سرطان، بار دیگر در اعتراض به عدم انتقالش به بیمارستان، از روز ۱۹ آبان‌ماه 1393، در زندان میناب دست به اعتصاب غذا زد. همزمان با این اعتصاب علی مرادی، هم‌بندی وی در این زندان که روز ۱۸ آبان‌ماه به عدم انتقال افشین سهراب‌زاده به بیمارستان اعتراض کرده بود، مورد ضرب و شتم ماموران زندان قرار گرفته و پس از آن به سلول انفرادی منتقل شد.
افشین سهراب‌زاده اهل کرمانشاه است. او در ۱۸ خردادماه ۱۳۸۹، از سوی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در شهرستان کامیاران بازداشت شد و برای زمانی طولانی در اداره اطلاعات این شهر، از سوی “شهرام رحیمی” معاون اطلاعات کامیاران به شدت شکنجه می‌شود.
منابع مطلع کمپین شکنجه‌های این زندانی را بی‌رحمانه توصیف کرده‌اند و گفته‌اند: «افشین از ناحیه دماغ دچار شکستگی شده و بر اثر ضربات شدید وارده از سوی شهرام رحیمی مامور اطلاعات، فتق این زندانی سیاسی پاره می‌شود و با همان وضعیت به رجایی شهر کرج فرستاده می‌شود. او پس از 20 روز بدون درمان، دوباره به اتاق‌های بازجویی اداره اطلاعات سنندج بازگردانده می‌شود. هنگامی که این زندانی چندین بار از شدت درد از هوش می‌رود، در یکی از بیمارستان‌های شهر سنندج تحت عمل جراحی فتق قرار می‌گیرد، به صورتی که پس از این عمل، برای نزدیک به 9 ماه به وی سوند وصل می‌شود.»
افشین سهراب‌زاده در نهایت از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب شهر سنندج به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کُرد مخالف حکومت (حزب کومله)، به تحمل ۲۵ سال زندان همراه با تبعید به زندان میناب محکوم شد. او در اسفندماه ۱۳۹۰، از زندان مرکزی سنندج، به زندان میناب تبعید شد.
این زندانی سیاسی کُرد هم‌اکنون در زندان میناب استان هرمزگان، در وضعیت حاد جسمی به سر می‌برد. او احتیاج به مداوای فوری دارد و مرگ وی را تهدید می‌کند.
یکشنبه ۵ بهمن‌ماه ۱۳۹۳ – ۲۵ ژانویه ۲۰۱۵​