جمال کمانگر – آزادی بیان تفسیر بردارنیست

آزادی بیان تفسیر بردارنیست

جمال کمانگر

ذهن کنجکاو انسان و تلاش برای فتح دنیای ناشناخته دور و برش بسیاری از مرزها را تاکنون درهم شکسته است و همچنان روبه جلو در حال حرکت است. برخلاف سطحی نگری بعضی ها آزادی بیان و عقیده اختراع دنیای سرمایه داری نیست، بلکه مفهومی است که به شش قرن قبل از میلاد مسیح در یونان برمیگردد. مفهوم آزادی بیان قدمت ۲۶۰۰ ساله دارد. اینکه در دنیای مدرن سرمایه داری امروز چه استفاده از آن میشود بحث دیگری است ربطی به دفاع مشروط از آن ندارد. یکی از تبعات انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ به رسمیت شناختن آزادی بیان به معنی گسترده آن به عنوان حق مسلم جامعه بود.

بحث آزادی بی قید و شرط بیان بعد از حمله تروریستی به دفتر مجله فکاهی “شارلی ابدو” در هفتم ژانویه پاریس که منجر به قتل ۱۲ نفر شد به اوج خود رسیده است. مجله ای گمنام و کمتر شناخته شده که بزور هفته ای ۶۰ هزار نسخه به چاپ میرساند چنان در مرکز توجه مردم فرانسه و جهان قرار گرفته است که اولین شماره بعد از ترور جنایتکارانه هیئت تحریریه این نشریه در ۵ میلیون نسخه و ۱۶ زبان مختلف منتشر شده است. فضای عاطفی بعد از این حادثه کم کم جای خود را به این سئوال داده است: “حدود آزادی بیان کجاست؟” آیا اصلا خط قرمزی وجود دارد؟ چه کسانی آن خط را تعیین میکنند؟ آیا تمسخر مقدسات ملی و مذهبی افراد مجاز است؟ آیا جوک کردن مقدسات دینی، ملی، زبانی و غیره توهین به افراد است؟ تلاش برای جواب دادن به این سئوالات به راس اکثر خبرگزاریها رانده شده است. دهها میزگرد و مناظره تهیه شده است و کماکان ادامه دارد.

تا جایی که به دولتها، احزاب و شخصیتهای سیاسی و مذهبی برمیگردد برخلاف مسابقه ای که امروزه بر سر دفاع از نشریه فکاهی “شارلی هبدو” به راه انداخته اند، آزادی بیان نزد آنها “با قید و شرط” و دفاع امروزشان ریاکارانه و با “قید وشرط” است. طنز تلخ این است کسانی در صف اول تظاهرات ۳ میلیونی پاریس حضور بهم رساندند که خود از بانیان اصلی سرکوب آزادی بیان و عقیده در جهان هستند. به قول یکی از کارتونیست های نشریه “باید روی همه آنها استفراغ کرد.”

در کنار مرکل و اولاند و کامرون و سارکوزی، شاهزاده گان مرتجع عربستان سعودی حضور داشتند که وبلاگ نویس جوان عربستانی “رایف بداوی” را به جرم نقدی لیبرالی به اسلام و تبلیغ سکولاریسم سالهاست در زندان نگه داشته اند. ابتدا خطر اعدام وی را تهدید میکرد که بعد از اعتراضات در کشورهای مختلف ظاهرا حکمش را تخفیف داده اند و قرار است به مدت ۱۸ هفته ۱۰۰۰ ضربه شلاق را تحمل کند.

این حادثه فرصتی به دولتها داده است که به بهانه “مبارزه با تروریسم” به خصوصی ترین مکالمات و وب گردی کاربران اینترنت دسترسی داشته باشند. در همان روز حادثه دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا اعلام کرد “در صورت پیروزی حزب محافظه کار در انتخابات ماه مه امسال قوانین را به نفع کنترل بیشتر بر زندگی مردم توسط سازمانهای امنیتی این کشور تغییر خواهد داد”.

پاپ فرانسیس “رهبر کاتولیکهای جهان” در حین دیدار روز پنجشنبه اش از فلیپین اعلام کرد “اگر کسی به مادر شما حرفی بزند من اولین کسی هستم که توی دهنش میزنم” و ادامه داد آزادی بیان نباید حوزه مذهب را مورد نقد قرار دهد چون باعث توهین به افراد منتسب به آن مذاهب است”.

مفهوم آزادی بیان در میان بخش اعظم الیت سیاسی ایرانی هم دست کمی از برخورد سران حکومتها و پاپ ندارد. همه برای اینکه مچشان گرفته نشود که آزادی بیان را با قید و شرط قبول دارند، ابتدا کشتار روزنامه نگاران “شارلی هبدو” را محکوم میکنند. در ادامه با یک “ولی” و “اما” کشیدن کاریکاتورهای “موهن” توسط روزنامه نگاران “شارلی هبدو” که باعث جریحه دار شدن مسلمان شده است را دلیل این وحشی گری میدانند.

۲۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۵ در ایران بر سر کاریکاتوری با دو واژه “سنه نه” و “نه منه” که در بخش کودکان هفته نامه “ایران جمعه” منتشر شد، تظاهرات های گسترده ای در تبریز و سایر شهرهای ایران به راه افتاد که خواهان محاکمه “مانا نیستانی” کارتونیست خوش ذوق! و سردبیر روزنامه ایران شدند. در پی این اعتراضات روزنامه ایران تعطیل و حکم بازداشت مانانیستانی و سردبیر روزنامه ایران صادر شد! همان زمان ما خواهان آزادی فوری و بی قید شرط آنها بودیم. اما از طرف بعضی از کسانی که امروز برای “شارلی هبدو” سینه چاک میکنند مورد حمله قرار گرفتیم که از “آزادی بیان جمهوری اسلامی” طرفداری میکنیم! مورد بعدی، پخش سریالی از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی که گویا به کلنل اسعد شیرازی گفته شده “جاسوس انگلیس” این برش تاریخی از زندگی “سردار” به ایل و تبار بختیاریها برخورده بود. عده ای در اپوزیسیون جریحه دار شدند. مجاهدت های برادران رضایی در داخل و اپوزیسیون در خارج باعث تعطیلی سریال و عذرخواهی کارگردان آن شد. دو نمونه بالا نشان داد که آزادی بیان نزد آنها میتواند قربانی انتخابهای سیاسی شان قرار گیرد.

برای ما آزادى بى قيد و شرط عقيده، بيان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تحزب و تشکل، تفسیر بردار نیست! ما خواهان “آزادى کامل و بى قيد و شرط انتقاد و نقد، آزادى انتقاد به کليه جوانب سياسى، فرهنگى و اخلاقى و ايدئولوژيکى جامعه، لغو هر نوع ارجاع در قوانين به باصطلاح مقدسات ملى و ميهنى و مذهبى و غيره بعنوان عامل محدود کننده آزادى نقد و اظهار نظر مردم، ممنوعيت هر نوع تحريکات و تهديدات مذهبى و ملى و غيره عليه بيان آزادانه نظرات افراد” هستیم. (برنامه یک دنیای بهتر)*