فاتح شیخ – پاریس:پیروزی طنز رادیکال بر تروریسم اسلامیدر تجلیل از جانباختگان شارلی ابدو و ادامه دهندگان راهشان

پاریس:
پیروزی طنز رادیکال بر تروریسم اسلامی

در تجلیل از جانباختگان شارلی ابدو و ادامه دهندگان راهشان

فاتح شیخ

چهارشنبه ۷ ژانویه تروریسم اسلامی، تحریریه شارلی هفتگی را به خون کشید و پاریس و فرانسه و جهان را در شوک و سوگ و انزجار عمیق فرو برد. چهارشنبه ۱۴ ژانویه شماره جدید شارلی با همان سبک و سنت طنز رادیکال خود منتشر شد و همان روز پنج میلیون نسخه آن فروش رفت. در آن هفته پاریس و فرانسه غرق سوگ و اندوه و سرشار از افتخار پیروزی بود. پیروزی طنز روشنگر بر کوراندیشی اسلامی. در آن هفته سوژه اصلی توجه جهان، دفاع از ایستادگی شارلی شجاع در برابر توحش دشمنان جبون آزادی بود. یک بار دیگر در پراتیک اجتماعی اثبات شد که طنز رادیکال راهگشای آزادی اندیشه است. پاریس پایتخت تاریخی انقلاب و آزادی، در آن هفته عرصه حرکت توده ای عظیم و رادیکالی بود که شعار قدیمی و آرمانی “پیروزی قلم بر شمشیر” را مادیت پراتیکی جدیدی بخشید و ازنو با محتوایی بزرگ و زیبا و مدرن و امروزی بازتعریف و بازتولید کرد.

سراسر هفته گذشته، امواج جوشنده دفاع از کارکنان این نشریه که قربانی تروریسم اسلامی شدند زیر شعار و ابتکار ساده و گویای “من شارلی ام” (JE SUIS CHARLIE) چنان همه گیر و قدرتمند بود که عریانترین دشمنان آزادی و سرکوبگرترین دولتها هم ناگزیر شدند ترور پاریس را محکوم کنند. اما پس از انتشار شماره جدید و درخشش این واقعیت که ادامه دهندگان شارلی هفتگی با شهامت و استواری بیشتر در فضایی دهها برابر محبوبتر و موثرتر از گذشته به سنت رادیکال و پیشرو طنز و نقد خود پایبند هستند، بلافاصله صف دشمنان آزادی از صف مدافعان واقعی شارلی جدا شد. جمهوری اسلامی ایران، القاعده یمن و پاکستان، پلیس و دادگاه سانسورچی ترکیه، مراجع دولتی و موسسات دینی جوامع اسلامزده همگی خصومت بنیادی خود با آزادی، با حق بدیهی انسان برای بیان آزاد ایده های خود را به نمایش گذاشتند و به انتشار شماره جدید شارلی حمله ور شدند. گوئی آنها در روزهای اول، ریاکارانه خود را با امواج دفاع آزادیخواهانه از شارلی همراه کرده بودند و انتظار داشتند که آن ترور شنیع بتواند کارکنان شارلی را مرعوب کند و به عقب نشینی وا دارد. برخلاف تصور واهی آنها، کارکنان شجاع شارلی با نیرو و حرارتی که از دفاع گرم و گسترده میلیونها انسان آزادیخواه پاریس و فرانسه و جهان گرفته بودند در شماره جدید نشریه بر حفظ کاراکتر رادیکال نشریه در به کار گرفتن ابزار طنز و نقد علیه خرافات دینی پافشاری کردند. شماره جدید در سه میلیون نسخه منتشر شد که تا ظهر تمام شد و دو میلیون نسخه دیگر هم چاپ شد که آن هم تا غروب فروخته شد. چنین بود جواب بشریت متمدن به تروریسم اسلامی. چنین بود برآمد موج دفاع توده ای آزادیخواهان جهان از به طنز کشیدن ارتجاع دینی و سیاسی دنیای امروز.

تعبیر دفاع از آزادی بیان برای آنچه هفته گذشته در پاریس گذشت کافی نیست. آنچه روی داد مصاف بزرگتری بود که دفاع از آزادی بیان تنها بخشی از آن بود. این مصاف یک هفته ای که با پیروزی شارلی به سرانجام رسید بیشک پیامدهای عمیقتر و موثرتری هم بجا میگذارد. شارلی یک نشریه فکاهی معمولی نیست. نشریه نقد فکری و سیاسی نظام موجود از راه طنز و از زاویه چپ جامعه است. شارلی با چهل و پنج سال سابقه انتشارش از رادیکالیسم پایان دهه شصت فرانسه مایه گرفته است. برخلاف آنچه شهرت یافته سوژه نقد و طنز شارلی منحصر به اسلام نیست بلکه پهنه وسیعی از دین و سیاست حاکم بر جامعه بشری امروز را فراگرفته است. از یسوس تا ماری لو پن، از شاه ایران تا رئیس جمهور فعلی فرانسه، از پاپ و خاخام و آخوند تا مشاهیر جهان معاصر و مظاهر گوناگون سیستم اجتماعی سرمایه داری حاکم، اینها همه سوژه های متنوع طنز نشریه شارلی هفتگی در طول سالیان بوده اند. به همین دلیل جریانات راست افراطی و راسیست و فاشیست اروپا که این روزها اظهار عشق به شارلی را ابزار “خارجی” ستیزی خود کرده اند تا همین اواخر نشریه شارلی را به خاطر نقد مظاهر دینی و سیاسی نظام موجود “ورقپاره کمونیستی” لقب داده بودند. طنز شارلی در واقع بخشی از نقد فرهنگ و مناسبات جامعه ازجمله در عرصه نقد تفکر دینی – همه ادیان- است.

در تاریخ مدرن جهان، نقد دین پیشفرض همه نقدها بوده است. در جوامع اروپایی، پیشروان فکری بشریت معاصر، نقد دین را از سه قرن پیش، از عصر روشنگری به طور جدی آغاز کردند و حدود یک قرن و نیم پیش آن را اساسا به سرانجام رساندند. فرانسه پیشروترین جامعه اروپایی در عرصه نقد دین و برقراری نظام سیاسی سکولار بوده است. با انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ نه تنها استبداد سیاسی رژیم حاکم بلکه استبداد دینی کلیسا هم فروپاشید. این دو نهاد استبداد، پایه های “رژیم قدیم” (ancien régime) و حافظان انقیاد فکری و مادی انسانها بودند. اساس نقد غیردینی این است: انسان دین را میسازد، دین انسان را نمیسازد. طنز از ابزارهای تیز و کارای نقد در دنیای امروز است. گسترش نقد تفکر دینی و آگاهگری و روشنگری به جوامعی که هنوز سلطه قوانین و راه و رسمهای مذهبی بر نظام سیاسی آنها، بر دستگاه دولت و آموزش و پرورش عمومی و بر زندگی شهروندان جامعه سنگینی میکند امروزه بسیار ضروری و حیاتی است. نقد تفکر دینی یکی از دستاوردها و پیشرویهای مهم مدرنیته است. نسبیت فرهنگی که ساخته و پرداخته دیدگاه آنتی مدرنیستی پست مدرنیسم و توجیه کننده دست نبردن به نقد دین است تزی ارتجاعی است که با نیازهای واقعی جامعه گلوبال امروزی و با پیشرفتهای عظیم علمی و تکنولوژیک جهان قرن بیست و یک خوانائی و سازگاری ندارد.

اسلام سیاسی بیش از سه دهه است که با حمایت دولتهای غربی به عنوان یک جنبش ارتجاعی افراطی در منتهاالیه راست جوامع اسلامزده اساسا برای سرکوب خیزشهای انقلابی و آزادیخواهانه طبقه کارگر و محرومان جامعه و جنبشهای چپ و در جدال جهان دوقطبی به عنوان “کمربند سبز” در برابر شوروی تقویت گردید. در جریان انقلاب ۱۹۷۹ ایران علنا ارتجاع اسلامی زیر رهبری خمینی با تصمیم دولتهای غربی در کنفرانس گوادلوپ (تصادفا در ۷ ژانویه ۱۹۷۹) به قدرت نشانده شد تا انقلاب را سرکوب کند و از قدرتگیری جریانات چپ که در انقلاب فعال بودند جلوگیری کند. در سالهای اخیر به دنبال بحران اقتصادی ۲۰۰۸ بویژه با انقلابات ۲۰۱۱ تونس و مصر و بروز خیزشهای اعتراضی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا مجددا دولتهای غربی به سیاست حمایت از آلترناتیو ضدانقلابی اسلامی نظیر اخوان المسلمین مصر و النهضه تونس و جریانات اسلامی در اپوزیسیون رژیم بشار اسد روی آوردند. گسترش مجدد تروریسم اسلامی از نوع داعش و القاعده و طالبان و بوکوحرام و نظایر آنها محصول سیاستهای اسلام پناهانه دولتهای غربی در سالهای اخیر است. واضح است که جست و خیز این جریانات تروریست به عراق و سوریه و یمن و لیبی محدود نمیماند و زندگی و امنیت شهروندان جوامع اروپایی و غربی را هم تهدید میکند. جنایت تروریستی ۷ ژانویه در پاریس در واقع تکثیر و تقلید ترورهای انتحاری و جنایات شنیع جریاناتی نظیر داعش و طالبان و القاعده و بوکو حرام است. دولتهای غربی اکنون در تلاشند که با دستاویز مقابله علیه تروریسم این جریانات، به ائتلافهایی که در جدال با رقبای جهانی خود بویژه روسیه و چین نیازمند هستند شکل بدهند و حضور و دخالت نظامی خود و سازمان ناتویشان در خاورمیانه و شمال آفریقا را مشروعیت بخشند.

بهره برداری دولتهای غربی از ترور پاریس

دولت فرانسه، اتحادیه اروپا، آمریکا و اسرائیل و دیگر قدرتهای سردمدار تروریسم دولتی و میلیتاریسم در جهان، دست به کار بهره برداری از ترور پاریس برای پیشبرد سیاستهای میلیتاریستی و سرکوبگرانه خود هستند. حضور شمار زیادی از سران دولتهای سردمدار ترور دولتی ازجمله نتانیاهو در صف اول تظاهرات یکشنبه پاریس، جزء اولین گامها و اقدامها در راستای بهره برداری از ترور پاریس بوده است. فدریکا موگیرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا چهارشنبه ۱۴ ژانویه در نشست پارلمان اروپا در لوکزامبورگ با اشاره به ترور پاریس علنا فراخوان داد که دولتهای اروپا این “فرصت” را “دریابند” و از آن برای پیشبرد سیاستهای خود در دو عرصه اطلاعاتی و دفاعی بهره برداری کنند. معنی این فراخوان تلاش بیشتر دولتهای عضو اتحادیه اروپا برای محدود کردن حقوق شهروندان جوامع اروپایی و باز کردن راه دخالت پلیسی در زندگی شخصی و خصوصی آنها، همچنین افزایش هزینه های نظامی و گسترش دخالت نظامی دولتهای اروپا و ناتو در نقاط مختلف جهان است.

ترور پاریس و سرجنبانی بیشتر راسیسم و فاشیسم اروپایی

دوشنبه ۱۲ ژانویه جنبش راسیستی پیگیدا در آلمان در ارتباط با ترور پاریس و با دستاویز دفاع از نشریه شارلی، تظاهراتی در شهر درسدن شرق آلمان برگزار کرد که حدود ۲۵ هزار نفر در آن گرد آمده بودند. این رقم به نسبت آخرین تظاهراتهای این جریان، درجه ای افزایش نشان میدهد. همزمان تظاهراتهای مخالفان پیگیدا هم در برلن و چند شهر دیگر آلمان برگزار گردید که شمار شرکت کنندگان در آنها بیش از صدهزار برآورد شده است. این جدالها و صفبندیها ادامه خواهد داشت و احتمالا گسترش هم خواهد یافت. پیگیدا در آلمان، جبهه ملی زیر رهبری ماری لو پن در فرانسه و جریانات راست افراطی و راسیست در چندین کشور دیگر اروپا از ایتالیا در جنوب تا سوئد و نروژ در شمال، همگی از ترور پاریس برای گسترش تحرکات راسیستی خود بهره برداری خواهند کرد. تروریسم اسلامی و تحرکات راسیستی و فاشیستی در اروپا همدیگر را تقویت میکنند.

نیاز حیاتی به مارکس و کمونیسم اصیل و رادیکال پرولتری

راه جلوگیری از رشد این پدیده های ضد جامعه، دخالت فعال کمونیستها و پیشروان و فعالین جنبش کارگری در تحولات سیاسی جاری و به میدان آمدن وسیعتر جریانات چپ و آزادیخواه علیه تروریسم اسلامی و راسیسم و فاشیسم اروپائی هر دو است. برای تغییر دنیای امروز و رهایی از دوقطبی هر دو سر ارتجاعی اسلام سیاسی و راسیسم و فاشیسم اروپائی، بشریت متمدن و آزادیخواه جهان بیشتر از همیشه به مارکس و به کمونیسم اصیل و رادیکال پرولتری نیاز دارد. تحرکات و اعتراضات وسیع کارگری در فرانسه، آلمان، اسپانیا، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپائی، بویژه خیز برداشتن یک جریان چپ رادیکال و بانفوذ در دل بحران طولانی یونان به سوی قدرتگیری، زمینه های طبقاتی و سیاسی مساعدی برای رشد و گسترش کمونیسم پرولتری در جوامع اروپایی و به میدان آمدن این جنبش رهاییبخش جامعه در صف مقدم مردم آزادیخواه به جان آمده از مشقات و نابراریهای فزاینده نظام سرمایه داری فراهم آورده است.

۱۵ ژانویه ۲۰۱۵
***