اسماعیل ویسی- رژیم اسلامی- عامل اصلی، گسترش حاشیه نشینی در کردستان است
بحران و بن بست نظام و سیستم اقتصادی مزمن، عمیق و غیر قابل برون رفت رژیم اسلامی در ایران باعث رشد و گسترش روز افزون بیکاری، فقر و فلاکت و تعرض هر چه بیشتر به سطح معیشت و تحمیل بدترین نوع زندگی درتمامی زمینه های اجتماعی به اکثریت توده های مردم بویژه کارگران شده است. عوارض تحمیل چنین وضعیتی بطور حتم گسترش ناهنجاری های اجتماعی است. از آن جمله، رشد و گسترش حاشیه نشینی در جامعه ایران و کردستان بوده است. محلات حاشیه ای در جوار شهرها که میلیونها نفر از سر ناچاری در آنها زندگی می کنند که، فاقد هر گونه امکانات رفاهی- بهداشتی و امنیت اجتماعی است. در سالهای گذشته تهران همیشه بعنوان شهری که در محاصره مناطق حاشیهای است، شناخته میشد. اما، اکنون ” زاهدان، مشهد، اردبیل، سنندج، همدان، تبریز، کرمانشاه و کرج جزو شهرهایی هستند که، محلات حاشیهنشین آنها روزبهروز درحال گسترش و افزایش است. به اعتراف مسئولین رژیم اسلامی “مدیرکل دفتر توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی” در هفته گذشته، در حال حاضر در ایران بر اساس آمار، 11 میلیون نفر حاشیه نشین وجود دارد. جامعه شناسان در ایران پیش بینی کرده اند که براساس آمارهای رسمی این روند اینجنین ادامه یابد، جمعیت حاشیهنشینان تا 10 سال آینده بیشتر از30 درصد کل جمعیت ایران خواهد شد. در حالی که حاشیهنشینان در طول سالهای گذشته نه تنها هیچگاه آن چنان که باید مورد حمایت دولت و گروههای سیاسی حاکم قرار نگرفتهاند، بلکه همواره و با تغییر دولتها ومدیریتهای شهری همچنان با مشکلات بسیاری مواجه بودهاند.
انعکاس عملی- اجتماعی این معضل اجتماعی رشد و گسترش بی سابقه حاشیه نشینی در تمامی مناطق کردنشین میباشد. کرمانشاه، ایلام، قصر شیرین، مریوان، پیراشهر، بانه، پاوه و بویژه شهرهای سنندج و مهاباد دارای چندین محله حاشیه ایی فاقد هر گونه استانداردهای زندگی شهری می باشند. در شهر سنندج هشت محله حاشیه نشین و 12 سکونتگاه به قول رژیم اسلامی “غیر رسمی” وجود دارد. از کل جمعیت شهر سنندج 55 درصد آن در این سکونتگاههای فاقد استاندارد شهری زندگی می کنند. در مهاباد 10 منطقه حاشیه نشین وجود دارد و بیش از 35 درصد جمعیت شهر مهاباد عملا حاشیه نشین هستند.
اساس معضل حاشیه نشینی حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی و سرمایه داری در ایران است، که سیطره و موجودیتش باعث و بانی بسته شدن اکثریت مراکز تولیدی – صنعتی ، نبود فرصتهای شغلی، عدم کارائی مراکز کاریابی برای جوانان و نیروی آماده به کار در جهت دستیابی جوانان به کار، بیکاری وسیع کارگران، گسترش فقر و فلاکت و استیصال و ناامیدی به زندگی اکثریت مردم زحمتکش در ایران می باشد.
چنین وضعتی را رژیم اسلامی سرمایه در سرتاسر ایران و کردستان به مردم زحمتکش تحمیل نموده است. به حاشیه جامعه رانده و زندگی ای فاقد هر گونه امکانات رفاهی- اجتماعی و بهداشتی را به این بخش از طبقه کارگر تحمیل نموده است. مردم برای ادامه زندگی خود سرپناهی را فراهم کرده اند. اما با این وصف بطور مداوم مورد تعرض نیروهای سرکوبگر قرار می گیرند و سر پناهشان را ویران می کنند. هم چنانکه در اواخر خرداد ماه 1393 ” هنگامی که ولی الله میرزایی فرماندار پیشین سنندج پست خود را به ابراهیم زارعی واگذار میکرد، گزارشی از عملکرد موفق خود را در این مراسم ارائه کرد که، یکی از موارد موفق و افتخارآمیزش، تخریب 366 مورد ساخت و ساز غیر مجاز و متوقف کردن رشد نواحی منفصل شهری در محله نایسر که یکی از بزرگترین مناطق حاشیه ای شهر سنندج می باشد ذکر کرد.
در گزارشی دیگر که در تابستان گذشته پخش شده بود، رئیس مسکن و شهرسازی مهاباد گفته بود که: بیش از 90 درصد حاشیه نشینان شهرمهاباد که در این مناطق اقدام به ساخت و سازهای غیر مجاز می کنند روستائیان هستند. روستائیانی می باشند که از فرط بیکاری و عدم امکانات ضروری زندگی، ناچارا برای دستیابی بکار به شهرها روی آورده اند. محلات حاشیه نشین در شهرهای ” بانه، مریوان، پیرانشهر، پاوه و … ” بدلیل بیکاری وسیع در شهرهای بزرگ و رو آوری جوانان و روستائیان فقیر به کار کولبری و کار در بازارچه های مرزی برای سرمایه داران و تجار، رو به افزایش است.
با تعمیق بحران اقتصادی، بسته شدن مراکز کاری- تولیدی، بیکاری سازی های وسیع، گرانی روز افزون مایحتاج زندگی، تداوم بحران مسکن و افزایش اجاره بهای مسکن در مراکز شهرها، اقشار کم درآمد، کارگران بیکار، دارندگان مشاغل ناپایدار و موقت، دست فروشان، کولبران، کارگران میادین تره بار و میوه فروشی، خانواده های بیکار، جوانان متقاضی کار و سالخوردگانی که فاقد هرگونه تامین اجتماعی هستند، ناچارا به زندگی در این محلات حاشیه ای روی آورده اند و جمعیت این محلات بسرعت و به شیوه ای غیر قابل کنترل در حال گسترش است. و …
زندگی تحمیلی در چنین محلاتی، جدا از نبود هرگونه امکانات اجتماعی و بهداشتی، عوارض منفی ای از لحاظ اقتصادی- اجتماعی از جمله ” رشد و گسترش ترک تحصیل نوجوانان، ازدواج های زود هنگام، جدائی های ناشی از فقر و نداری، طعمه شدن جوانان برای باندهای تبهکار و فروشندگان مواد مخدر ، عدم وجود سیستم فاضلاب سرپوشیده، نبود مراکز درمانی – بهداشتی، نبود سیتسم آبرسانی سالم و … رشد انواع بیماریهای واگیر و مسری ” از جمله خطرات جدی هستند که کل ساکنین، بویژه کودکان و جوانان این محلات را بطور روزمره، تهدید می کنند.
بهره مند بودن از رفاهیات زندگی حق هر انسانی است!
بهره مند بودن از رفاهیات زندگی حق هر انسانی است. تغییر شرایط تحمیل شده زندگی کنونی، که فاقد تخصیص بودجه عمرانی و هرگونه امکاناتی از طرف رژیم اسلامی به ساکنین این محلات است، ممکن است. لازم است با طرح خواسته های برحق انسانی – اجتماعی برای برخوردار شدن از زندگی شاد با استانداردهای امروزی جامعه بشری، از جمله، ایجاد مراکز کار و اشتغال ، کودکستان، شیرخوارگاه، مدارس ، مراکز درمانی، بهداشتی و بیمارستان، ایجاد مراکز فرهنگی و تفریحی و ورزشی برای نوجوانان، ایجاد مسکن استاندارد و مناسب و مقاوم ، سیستم فاضلاب سرپوشیده و آبرسانی سالم، کشیدن جاده های آسفالت شده ، پایان دادن به تخریب سکونتگاههای ایجاد شده و گسترش خدمات عمومی از قبیل آب و برق، از مطالبات بر حق و انسانی- اجتماعی ساکنین این محلات دفاع کرد.
طرح این خواسته و پیگیری آنها یکی از تهدیدات جدی برای رژیم اسلامی می باشد. لازم است برای بهره مند شدن از رفاهیات زندگی که حق هر انسانی است، تلاش نمود و با مبارزات سازمانیافته و متشکل خود، به این وضعیت خاتمه داد و مطالبات خود را باید به حکومت اسلامی در ایران تحمیل نمود، تا در تداوم زندگی از استانداردی واقعی برخوردار شد. اینکار ممکن است. باید متشکل شد و سازمانیافته وارد عمل شد. نقش جوانان و زنان پیشرو و آزادیخواه ، در فعالیت اجتماعی در کردستان در این رابطه بسیار تعیین کننده است. نباید غافل شد!
20 دیماه 1393- 10 ژانویه 2015