روحانی: معضلات جمهوری اسلامی و مسئله رفراندوم
رحمان حسین زاده
برخلاف فوکوس خارج از تناسب رسانه ها و بسیاری از جریانات در پوزیسیون و اپوزیسیون، پیشنهاد همه پرسی و رفراندم از جانب حسن روحانی برای حل معضلات مزمن اقتصادی و سیاسی دامنگیر جمهوری اسلامی فاقد کمترین شانس عملی و اجرایی و به این اعتبار غیر جدی ترین بخش سخنرانی او است. آنچه در سخنان اخیر روحانی قابل توجه است، تاکید او بر علتهای سیاسی مشکل اقتصاد بحران زده سرمایه داری ایران و تاییدی بر این واقعیت است که راه حل معضلات اقتصاد ایران را بدوا نه در حوزه اقتصاد بلکه در حوزه سیاست باید جستجو کرد. این مسئله را باید شکافت و پیامدهای آن را بر جمهوری اسلامی بررسی کرد.
حسن روحانی با زبان آخوندی و مبهم میگوید “تاکنون اقتصاد ایران به سیاست بین المللی و داخلی یارانه داده است و بیایید یکبار آن را برعکس کنیم”. به زبان آدمیزاد، معنی این گفته ها اینست که جمهوری اسلامی سیاستهایی در سطح بین المللی و داخلی در پیش گرفته که بحران و معضلات اقتصادی آن را تشدید کرده و راه برون رفت آن را سد کرده است و به زعم او این سیاستها نباید ادامه پیدا کند، تا بحران اقتصادی ایران تشدید نشود.
این سیاستها کدامند؟
در سطح بین المللی جمهوری اسلامی سیاست ضدیت با آمریکا و غرب و مخالفت با پروسه حل مسئله فلسطین و توافق احتمالی بین اسرائیل و فلسطین، سرپا نگه داشتن حزب الله در لبنان و پافشاری بر برنامه هسته ای و دخالت و ماجراجوییهای سیاسی و نظامی در کشورهای منطقه و مشخصا سوریه و عراق را تعقیب میکند. به این ترتیب ناسازگاری سیاسی جمهوری اسلامی با اهداف آمریکا و اروپا به مثابه دو قطب ذینفوذ و تعیین کننده سرمایه داری جهانی، عملا سرمایه داری ایران را از برقراری رابطه نرمال با نظام سرمایه داری جهانی محروم کرده است. دامنه سرمایه گذاری کشورهای صنعتی غربی را در ایران با موانع جدی روبروکرده است. در تقسیم کار جهانی سرمایه، دست سرمایه داری ایران از بسیاری حوزه های سودآور و موثر سرمایه کوتاه شده است. رابطه سرمایه در ایران با موسسات جهانی مثل بانک جهانی و صندق بین المللی پول لطمه خورده است. رابطه با چین و روسیه و بویژه بعد از اعمال تحریمها نتوانسته یاری دهنده اساسی سرمایه داری ایران باشد. لذا این وضعیت به انزوای سرمایه داری ایران و تشدید بحران این نظام منجر شده است. مضافا اعمال تحریمهای اقتصادی ۱۰ ساله اخیر، جمهوری اسلامی را با مخاطرات جدی روبرو کرده است. در سطح داخلی حسن روحانی به سیاستهای جناح مقابل موسوم به جناح راست و اصولگرا اشاره دارد، که در مقابل سیاستهای دولتش و در این دوره مشخصا در مقابل مذاکرات هسته ای کارشکنی میکنند.
سیاست مورد نظر روحانی و برزخ جمهوری اسلامی
حسن روحانی با وعده “تعامل بهتر” در سطح بین المللی و به سرانجام رساندن مذاکرات هسته ای و پایان دادن به تحریمها و به زعم خود عبور دادن سرمایه داری ایران از این مشکلات سرکار آمد. همانطور که قابل پیش بینی بود، اکنون و در همان آغاز کار، دولت با سد سیاستهای تاکنونی نظامش روبرو شده است. این پدیده اولین بار نیست که در جمهوری اسلامی اتفاق می افتد. از مقطع ریاست جمهوری رفسنجانی و سپس خاتمی و تاکنون همین پدیده عامل مهم جناح بندیهای درون نظام و عینا برزخ جمهوری اسلامی است. قبلتر دولت رفسنجانی اساسا با خصوصی سازیها و جهت گیری به طرف توافق با غرب و به ویژه اروپا و دولت خاتمی با کوبیدن برطبل “اصلاحات و دیالوگ تمدنها” و فراخوان به سرمایه غربی که در ایران سرمایه گذاری کنند، تلاش داشتند همین موانع و محدودیتهای سد راه سرمایه داری ایران را پشت سربگذارند و نتوانستند. دلیلش به سادگی اینست اتخاذ چنین سیاستهایی به معنای دست شستن جمهوری اسلامی از بسیاری سیاستهای عمومی و منطقه ای است که با خصلتهای هویتی، ایدئولوژیکی و سیاسی جمهوری اسلامی در تعارض قرار میگیرد، موجودیت آن را زیر سئوال میبرد و فروپاشی آن را تسریع میکند. به همین دلیل اجرای آنها در چارچوب جمهوری اسلامی قابل تحقق نیست و جناح اصولگرای جمهوری اسلامی بر آن سرمایه گذاری کرده و پرچم مخالفت با هر گونه “تعدیل و اصلاح” در همان قالب تنگ جمهوری اسلامی را به دست گرفته و آن را غیرممکن کرده است.
رفراندوم؟! راه حل عملی یا مانور تبلیغی
حسن روحانی برگزاری همه پرسی و رفراندوم را برای حل معضلات اقتصادی و سیاسی پیشنهاد کرده است. واضح است منظور او در این مقطع همه پرسی در مورد مذاکرات هسته ای است. چنین پیشنهادی معنای عملی نخواهد داشت و چیزی بیش از پروپاگاند و مانور تبلیغی نیست. دلیلش اینست که مذاکرات هسته ای بهانه و چهارچوبی است که پنج به اضافه یک و در راس آن آمریکا نه تنها تعدیل برنامه هسته ای بلکه تغییر در سیاستهای بین المللی و منطقه ای جمهوری اسلامی را خواهان است. بالاتر اشاره کردم تن دادن جمهوری اسلامی به این سطح از تغییرات کلیت جمهوری اسلامی را زیر سئوال میبرد. بقای نظام اسلامی را با مخاطرات جدی روبرو میکند. همین کابوس است که خامنه ای و جناح اصولگرا مداوما در مقابل آن ایستاده اند. رفراندومی که دامنه عمل رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران و جناح محافظه کار جمهوری اسلامی را در اعمال نفوذ بر سر مسئله هسته ای محدود کند، امکان اجرایی نخواهد داشت. مضافا باب شدن روش مراجعه به همه پرسی در مسائل مورد اختلاف جناحهای جمهوری اسلامی به معنای زیر سئوال بردن موقعیت رهبر جمهوری اسلامی در منازعات داخلی و بسیار بعید است جناح محافظه کار و خامنه ای به آن تن دهند. عکس العمل جناح مقابل و خود خامنه ای در مقابل سخنرانی اخیر روحانی و تذکرش به دولت که حاشیه سازی نکنند، مصداق همین مسئله است. حسن روحانی به عنوان مهره ای که با این نظام مخوف و جهنمی بزرگ شده و در بنیاد گذاشتن و سرپا نگهداشتن آن نقش مهم ایفا کرده است، به خوبی میداند در چارچوب نظام اسلامی و حتی به نحو کنترل شده همچون مضحکه های انتخاباتی هم برگزاری رفراندوم ممکن نیست. هدف او از طرح این مسئله نشان دادن عجز خود و دولتش از ارائه راه حل عملی در قبال مشکلات گریبانگیر دولت و پناه بردن به مانوور تبلیغی و اعمال فشار در مقابل جناح مقابل برای امتیازگیری در جریان مذاکرات هسته ای است.
تا آنجا که به صف آزادیخواه و مبارز و سرنگونی طلب جامعه ایران مربوط است، در پس مانورهای سیاسی و تبلیغی جمهوری اسلامی و جناحهای آن باید نقاط ضربه پذیر این سیستم را دید. صف خود آگاه و متحد و متشکل آزادیخواهی و سرنگونی طلبی را محکم کرد و با به میدان کشیدن اراده متحد و سازمانیافته طبقه کارگر و مردم و صف رادیکال گام به گام جمهوری اسلامی را به عقب نشینی بیشتر و نهایتا سرنگونی آن سوق داد. پیشنهاد همه پرسی حسن روحانی برخلاف تبلیغات مجیزگویان دولت روحانی در اپوزیسیون کوچکترین ربطی به گشایش اقتصادی و سیاسی و منفعت مردم ایران ندارد، همانطور که پروژه ها و مانورهای اصلاح طلبان و خاتمی نداشت. موثرترین مسیر گشایش اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه ایران در گرو سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. *