حمید تقوائی، پوپولیسم، کوبانی
زینت کریمی
کمونیسم غیره کارگری حمید تقوایی در چند سال اخیر به طور واقعی در سردرگمی و سرابی بیش فرو رفته است که مبارزه طبقاتی و کارگری و همچنین روند جنبشهای سیاسی و اجتماعی متفاوت را به شیوه ای” آرمان خواهانه” و پوپولیستی و لیبرالی بررسی و در حزب متبوعش نیز بر این مبنا رهبری میکند. میتوان فاکتهای عینی و مشخصی را بیان نمود از جمله حمید تقوایی در نوشته اخیر “مقاومت کوبانی” خود بدون هیچ شناخت و علمی مبارزه توده مردم کوبانی را صراحتا و بدون هیچ ابایی به ناسیونالیسم کرد ربط داده است . طنز تاریخ این است در همین رابطه حزب کمونیست کارگری- حکمتیست را جریانی منزوی و پاسیف وسنتی معرفی کرده است!
حمید تقوایی مقاومت کوبانی را با اعتراضات خرداد 88 که با رهبری جنایتکاران چون موسوی و کروبی و حول “رای من کو” شکل گرفت مقایسه میکند. اما اولی را با وجود قهرمانی های بی نظیر که دنیا را به خود جلب کرده چون “ڕهبری ناسیونالیستی”دارد به سخره میگیرد و دومی، جنبش ٨٨ سبز، را چون هم رنگ و هم خون جنبشی خود دانسته انقلابی می دانند! از سوی دیگر اعتراضات و انقلابات شکست خورده ای که در کشورهای عرب زبان رخ داده است همسان و همسو و یک جهت در مبارزات کانتونهای جزیره قرار میدهد. آیا براستی حمید تقوائی خود متوجه اغتشاش های فکریش هست؟ تا جای که به انقلاب ٨٨ حمید تقوائی بر میگردد،برای همگان روشن بود که اعتراضات خرداد 88 اعتراضی علیه نابرابری طبقاتی و مذهبی و نژادی و جنسیتی و علیه بی حقوقیهای سیاسی و اجتماعی علیه سرکوب و دیکتاتوری و سنگسار و در کل اعتراضی برای براندازی حکومت اسلامی نبود. اعتراض یکی از جریانات دست بالای حکومتی از جمله خط امامی ها بوده برای یک جمهوری اسلامی دیگر. حمید تقوائی با تمام قدرت خود و حزبش را به این “انقلاب” ارتجاعی وصل کرد و حالا بعداز شکست و فروکش آن به روی خودشان نمی آورند اگر با موسی “کشتی نگرفتند” ماحصل آن برای حزبشان چه بود؟ کاهنان سرخ پوش معبد تاریخ حمید تقوایی و حزبش میباشد که هر شکلی از حرکت اعتراضی و اکسیونیستی که در جامعه به راه می افتد را انقلابی میخوانند و بدین ترتیب مرز انقلابی و ضد انقلابی را تماما مخدوش کرده اند.
وقتی چنین نگرشی این نوع اعتراضات را در ردیف اعتراض برحق و رادیکال توده ای و مبارزه طبقاتی معرفی میکند نشان از متد غیر کمونیستی و در واقع بر عکس ادعای “دخالتگری” کردنشان، گویائی پاسیف بودن این جریان و نزدیکی کامل با لیبرالها و ناسیونالیستهای عظمت طلب است. حمید تقوایی با تغییر دادن شعار” آزادی برابری حکومت کارگری ” به “انقلاب انسانی برای حکومت انسانی” دور بودن خود را با صدا بلند از کمونیسم کارگری و مبارزه طبقاتی و نزدیکی کامل با چنین جریاناتی رااعلام و مشخص نمود. این شعار میتواند شعار ناسیونالیستهای عظمت طلب ولیبرالها و حتی اسلامیستها نیز باشد. اگر اعتراضات خرداد 88 طبقاتی و انقلابی بود شهری مثل سنندج سرخ و خیلی از شهرها و همچنین مراکز کارگری ایران که سمبل آزادی خواهی و مبارزات طبقاتی هستند چرا با جریان جنبش سبز، همان انقلاب ٨٨، همراه نشدند؟ همانند انقلاب 57 که همین مردم انقلابی به جانیان سرمایه اسلامی نه گفته و یا در سنندج جنگ 24 روزه برای حفظ آزادی و کرامت انسانی شرکت کردند می دانند نباید دنبالچه کشمکش جنگ جناحهای درون رژیم شد. اقای تقوایی حتی جنبش اعتراضی 18 تیر را که اعتراضی رادیکال بود و هیچ ربطی به جناحهای رژیم نداشت و حرکتی برای سرنگونی جمهوری اسلامی بود نه اصلاح حکومت به آسانی این تاریخ را تحریف میکند و آنرا با شلوغیهای خرداد 88 یکی میخواند. همین التقاط پوپولیستی و وارونه حمید تقوائی را به اینجا میرساند که حتی در نوشته مقاومت کوبانی بدون هیچ شناخت و علمی مبارزه توده مردم کوبانی و دیگر کانتونها مناطق کرد نشین سوریه را صراحتا و بدون هیچ ابایی به ناسیونالیسم کرد ربط بدهند. اگر چنین است حمید تقوائی چرا خود به ناسیو نالیستها نمی پیوندد، آیا آن دستاوردها چند قدم جلوتر و رادیکالتر و انسانی تر از جنبشی نبود که حمید تقوائی به آن پیوست و حتی مبانی برنامه کمونیستی یک دنیا بهتر را هم برایش تغییر و تعلیل دادند؟
بر خلاف نظرات لیدر “حزب کمونیست کارگری” مقاومت و نبرد در کوبانی و دیگر کانتونها مبارزه ای برای حقوق برابر زن و مرد و تصویب قانون آزادی زن و مرد و ایجاد یک جامعه به مراتب بهتر از خیلی کشورهای دیگر هست. این مبارزه ی برحق و وصل کردن آن به بورژوازی و ناسیونالیسم کرد، با وجود احزاب ناسیونالیستی درگیر در آن مقاومتها، نه فقط هیچ ربطی به بنیاد و سنتهای تاکنونی ناسیونالیسم کرد ندارد، که تحویل دادن این دستاوردها به ناسیونالیسم کرد فی نفسه خدمت بزرگی به همین ناسیونالیسم است. مقاومت کوبانی در طول این سه ماه پر افتخار منجر به ثبت رساندن اول نوامبر روز جهانی دفاع از کوبانی در تاریخ شد که در بیش از صد شهر جهان مردم آزادی خواه و برابری طلب به خیابانها امدند و با مارش انقلابی خود و به اهتزاز در آوردن پرچمهای سرخ، همچنین باپرچم های ناسیونالیستی، و یا بدون پرچم هم، از سنندج سرخ گرفته تا استهکلم دفاع از کوبانی را با صدای رسا به گوش سرمایه داری و حکومت های دیکتاتور و قرون وسطایی اسلامی رساندند و اعلام کردند که کوبانی تنها نیست.
در کل جریان کمونیست کارگری حمید تقوایی جریانی پاسیف شده و منزوی است که خوشبین به جریاناتی همانند “ارتش ازاد” در سوریه و امثال آن در ایران است. به همین دلیل چنین جریانی به اسم کمونیست و کارگری میتواند بیش از پیش به کمونیست کارگری آسیب برساند و این نگرانی هست که در تحولات سیاسی ایران نیز در ادامه سیاستهای تاکنونی اش در کنار جریانات ارتجاعی قراربگیرند. اینها میتوانند یکی از مخاطرات یا موانع پیش روی جنبش کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست باشند. تغییر این وضع در قدم اول در گروه عروج نسلی از کمونیستهای مسئول در آن حزب و کنار زدن و نقد جدی خط فکری راست و پوپولیستی حمید تقوائی است.
منبع:نشریه کمونیست ماهانه، شماره نهم،دهم دی ١٣٩٣
٣١ دسامبر ٢٠١٤
http://www.hekmatist.org/index.php