سیاوش دانشور – حداقل دستمزدها و تاکتیک کارگری

حداقل دستمزدها و تاکتیک کارگری

سیاوش دانشور

سرنوشت حداقل دستمزدهای امسال چه میشود؟ آیا امسال هم در بر پاشنه سال گذشته خواهد چرخید؟ اگر نرخ تورم را بانک مرکزی با شعبده بازی به ۱۷ درصد کاهش داده است، لابد نرخ افزایش دستمزدها هم همین ۱۷ تا ۲۵ درصد خواهد بود. این یعنی ادامه بدبختی و فقر و فلاکتی که سال پشت سال توسط مشتی آخوند و سرمایه دار به کارگران در ایران تحمیل شده است. “افزایشی” که با توجه به نرخ تورم واقعی و کاهش روزمره قدرت خرید کارگران چیزی جز کاهش دستمزدها نیست.

نان گران شد. گرانی نان یعنی مجازات جمعی خانواده های کارگری و محکومیت به گرسنگی بیشتر، یعنی اعمال سو تغذیه بیشتر به فرزندان خانواده های کارگری. گرانی بیشتر برق و گاز و مواد سوختی نیز در راه است. ارزش پول نیز هر روز پائین میرود و قدرت خرید واقعی کارگران هر روز کمتر و کمتر میشود. میزان زیادی از حقوق های معوق، بیمه ها و مزایای کارگران هنوز در گرو کارفرمایان فاسد و دزد اسلامی است. اگر همان حقوق های معوق را امروز یکجا پرداخت کنند، با توجه به نرخ تورم ارزش واقعی آنها بسیار بسیار کمتر است. اگر هزینه آب و برق و گاز را سر وقت پرداخت نکنیم، باید جریمه بدهیم. اما دولت و کارفرما دست در دست هم بخود اجازه میدهند حقوق کار انجام شده را مدتها ندهند، حتی بالا بکشند، جریمه ای پرداخت نکنند و اگر اعتراض کنیم به حکم قانون و اسلام و شرع مدافع سرمایه مبادرت به پرونده سازی و سرکوب میکنند.

چه باید کرد؟
اگر تلاشهای تاکنونی برای افزایش دستمزدها پاسخ نداده است تنها بیانگر این واقعیت است که سیاست و تاکتیک درستی وجود نداشته است. برداشتن هر گام جدی تنها میتواند روی دوش نقد گذشته و اجتناب از سیاستهای غیر موثر و غیر کارگری صورت گیرد. محافل کارگری جدی و رهبران عملی که بطور واقعی در میان کارگران نفوذ و آتوریته دارند، اگر بخواهند میتوانند ورق را برگردانند. میتوانند یکبار برای همیشه محافل بی ربط به طبقه کارگر را که با نام آنها سخن میگویند و تاکنون منشا یک لیوان شیر برای فرزندان کارگران نبوده اند به حاشیه برانند و سرها را بطرف خود برگردانند. چه کسی نمیداند که مبارزه واقعی و قدرت واقعی کارگران وقتی روی صحنه می آید که توده کارگران در آن حضور دارند؟ چه کسی نمیداند که هیچ سیاست و تاکتیک کارگری اگر توده کارگران را پشت خود نداشته باشد از قبل مهر شکست بر پیشانی آن خورده است؟ کارگر برای ایجاد تشکل، برای تحقق مطالبه و خواست مشروع اش، برای هر تغییری که فکر میکند باید به نفع کارگران صورت گیرد، تنها میتواند به نیروی خودش متکی شود. تشکل کارگری را نمیتوان به نیابت از کارگران درست کرد. اهداف کارگری را نمیتوان به نیابت از کارگران پیش برد. کارگران نباید انتظار داشته باشند با سیاست امضا جمع کردن و عریضه نویسی برای تزار و شاه و ولی فقیه و مجلس اوباش سرمایه دار، حقوق و حرمت شان تامین شود. این توهمات را یکبار برای همیشه باید دور ریخت و آگاهانه در میان کارگران با آن مبارزه کرد. مسئله ساده است: به همان درجه ای که میتوانیم نیرویمان را بمیدان بیاوریم و در میدان نگهداریم، به همان درجه امکان پیروزی و پیشروی وجود دارد. هیچ راه حل سومی وجود ندارد. هیچ ناجی ای وجود ندارد. هیچ سیاست انتظاری کارساز نیست. ما پیشنهاد یک عمل مستقیم و جمعی و گسترده کارگری را برای طرح و تحقق منافع واحد کارگری داریم. و تاکید داریم که مادام اینگونه عمل نکنیم به هیچ جا نمی رسیم.

طرح کلی
ضروری است که برای طرح و تحمیل افزایش دستمزد، جنبش واقعی افزایش دستمزدها را سازمان داد و بمیدان آورد. چگونه؟ واضح است هیچ سیاست و عمل انقلابی و زمینی تابع قانون همه یا هیچ نیست. باید از جائی شروع کرد اما پای در زمین سفت و واقعی داشت.

اولا یک جنبش واقعی افزایش دستمزدها از دل مراکز کارگری اصلی و مهم و صنایع جانبی بزرگ و کوچک درمی آید و نه از محافل بیرون طبقه و امضاهای کارگران اتمیزه و بدون اختیار و بدون قدرت عمل جمعی. لذا در گام اول باید به تمام اشکال مقدور و ممکن کارگران صنایع مختلف را حول مبارزه برای افزایش دستمزد و یک سلسله اقدامات اعتراضی آماده کرد.

ثانیا این جنبش باید با بیانیه و امضای کارخانجات و صنایع مختلف و عزم واحد آنها اعلام موجودیت اجتماعی کند و بورژوازی اسلامی و کارفرماها را بمصاف بطلبد. جامعه باید متوجه حضور کارگران برای یک امر مهم اجتماعی و مربوط به اکثریت عظیم بشود تا امکان مانور و جذب نیرو و حمایت وجود داشته باشد.

ثالثا نمایندگان کارگران نرخ معینی را برای دستمزدها که پاسخ نیازهای زندگی در وضعیت کنونی را میدهد طرح میکنند و هر نوع تصمیم دولت و کارفرما و نهادهای پلیسی در میان کارگران مانند شوراهای اسلامی و خانه کارگر و غیره در نهاد ضد کارگری موسوم به “شورای عالی کار” را از پیش بی اعتبار اعلام میکنند.

رابعا طرح سیاست بلافاصله باید اعمال قدرت کارگری همراه باشد. سازماندهی یک اعتصاب اخطاری در مجموعه ای از صنایع و بطور همزمان برای اعلام جدی بودن جنبش واقعی افزایش دستمزدها به دولت اسلامی و کارفرمایان و همینطور به خود توده های طبقه کارگر و مردم در جامعه ضروری و حیاتی است. این کشمکش و جنبش اعتصابی و مبارزاتی است که قدمهای بعدی را با توجه به تناسب قوای موجود و درجه اتحاد کارگران تعیین میکند. مجامع عمومی کارگران که قدرت جمعی و عمل مستقیم و مستمر توده کارگر را در امر خود تامین میکنند، پشتوانه اساسی و کلیدی پیشبرد چنین سیاستی است و این صلاحیت و توان را دارد که در باره جوانب مختلف تاکتیک های مبارزاتی کارگران و سازماندهی حمایت توده ای از جنبش کارگری اقدامات مختلفی را سازمان دهند.

و بالاخره، بدرجه ای که قدرت کارگری و سلاح اعتصاب را بمیدان می آوریم میتوانیم از سرنوشت جنبش واقعی برای افزایش دستمزدها حرف بزنیم و پیروزی و پیشروی آن را تبئین کنیم. بدون چنین جنبشی که به اهرم های واقعی طبقه و نیروی طبقه و یا بخشی از طبقه متکی است، حتی از تاثیرگذاری بر تصمیم نهادهای ضد کارگری دولتی نیز نمیتوان سخن گفت. *