رحمان حسین زاده – دنیای ویژه اپوزیسیون راست پروغربی

دنیای ویژه اپوزیسیون راست پروغربی

رحمان حسین زاده

اپوزیسیون راست پروغرب ایران دنیای ویژه ای دارد. صرفنظر از ظاهر سازی بیرونی، در آن دنیای موهوم، دلمشغولیهای ویژه ای دارند. امید و ناامیدی ها، جست و خیزها، استراتژی و تاکتیکها، و در یک کلام ضربان قلب سیاسی شان در آن دنیای ویژه توسط خودشان تعیین نمیشود. افق و تصویر و تحرک سیاسی آنها خارج از اراده شان زیادی سیال است. قطب نمایشان را اتاق بیضی شکل کاخ سفید و عطسه های سیاسی جناب رئیس جمهور آمریکا تعیین میکند. در دو دهه اخیر به نحو مشمئز کننده ای بیم و امیدشان را به سیاستهای آمریکا و ماشین جنگی پنتاگون گره زده و چند بار سرخورده به نقطه اول برگشتند. آخرین مورد از این دست، با سر کار آمدن اوباما و رویه دیپلماتیک او در قبال جمهوری اسلامی و مذاکرات هسته ای در دوره روحانی با پنج به اضافه یک رقم خورد. با اندک اخبار توافق اولیه در مذاکرات هسته ای، این طیف از اپوزیسیون به طور واقعی آچمز شد. بساط کنفرانسهای آلترناتیو حمایت شده توسط نهادهای دولتی و نیمه دولتی غربی که قبلتر یکی پس از دیگری در استکهلم و بروکسل و … برگزار میشد، جمع شد. عکس گرفتنهای ظاهری در راه “اتحاد برای دمکراسی” جای خود را به نیتهای قومی مذهبی نهادینه شده در ضمیر آنها داد. سخنگویان کراوات زده درون سالنهای “اتحاد برای دمکراسی” به یاد تفاوتهای قومی مذهبی دیرینه افتادند و این بار امید خود را در پس ورژن دیگری از تحولات سیاه در منطقه می دیدند.

اکنون شواهد نشان میدهد، دنیای ویژه و سیال و غیر ابژکتیو این طیف اپوزیسیون با معلق زدن جدیدی روبرو است. به دو دلیل: یکم، دور آخر مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی و پنج به اضافه یک بی نتیجه ماند. دوم، تقریبا همزمان در رقابت انتخاباتی آمریکا جمهوریخواهان در هر دو مجلس دست بالا پیدا کردند. اپوزیسیون راست پرو غربی هر دو واقعه را در دنیای مالیخولیائی خود به فال نیک گرفته است. بر شکست کامل مذاکرات هسته ای و ادامه جدال جمهوری اسلامی با غرب و لاجرم ادامه تحریم اقتصادی و فشار غرب، و مهمتر بر قدرتگیری بیشتر جمهوریخواهان و انتخاب کاندید جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری دو سال آینده آمریکا دل بسته اند. اینها امیدوارند، آنوقت رئیس جمهور افراطی شبیه بوش پسر بر مسند ریاست جمهوری آمریکا تکیه زند، تا سیاست ضد انسانی تحریم اقتصادی را تشدید و ادامه دهد و مهمتر گزینه نظامی در قبال تحولات ایران و “رژیم چنج” را احیاء کند. این رهگذری است که طیفهای مختلف راست پروغربی فکر میکنند از طریق آن به نان و نوایی میرسند و در تحولات سیاسی ایران از بالای سر مردم و به قیمت تباهی مردم بازی داده میشوند. اینها قوت قلبشان را از سناریوی سیاه امروز عراق و سوریه و لیبی و افغانستان که صحنه دخالت بی چون و چرای غرب و عروج دارودسته های قومی و مذهبی همپالگی خود در آن کشورهاست، گرفته اند.

جست و خیز ۲-۳ ماهه اخیر جناحهای ناهمگون و متفاوت این طیف از به اصطلاح اپوزیسیون بورژوایی که اصلی ترین فصل مشترکشان پروغربی بودن (به معنی طرفداری از تهاجم نظامی آمریکا به ایران) آنها است، نشان دهنده آمادگی شان برای چنین سناریوهای ضد انسانی مورد نظرشان است. به عنوان مثال اشاره به سه مورد از کارکرد این مدت جریاناتی از این طیف مسئله را بیشتر توضیح میدهد:

۱- تحرک اخیر رضا پهلوی، چهره شاخص سلطنت طلبان و “شورای ملی ایران”، راه اندازی و شروع بکار تلویزیون ۲۴ ساعته این جریان را در انطباق با رویدادهای اخیر و کسب آمادگی به عنوان بازیگری در این چهارچوب باید دید. حواریون نظام سلطنت به انحاء مختلف در فکر احیای لاشه مرده سیستم یکبار سرنگون شده سلطنتی توسط مردم ایران افتاده اند. مجیزگویانی چون نوریزاده، جناب شاهزاده را به عنوان “سرمایه مردم ایران” معرفی میکنند که از فحوای کلام و لحن بیانش چنین پیدا است که گویا مردم ایران فهم استفاده از این “سرمایه ملی” خود را ندارند. به نوریزاده ها و شاهزاده باید یادآوری کرد، مردم ایران نه یکبار بلکه به تعداد روزهای دوره نظام سلطنتی، حق داشتند که یک رژیم فاسد و استثمارگر و مستبد را سرنگون کنند. و بسیار بعید است که اجازه پهن کردن مجدد بساط تبعیض و ظلم و ستم سلطنتی را به آنها بدهند. اینها باید بدانند هیچ درجه از زشتی و سیاهی حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی مجوزی برای تایید نظام سلطنت و قالب کردن آن به مردم ایران نیست. مردم ایران هوشیارتر از آنند به جای ولی فقیه اسلامی، یکبار دیگر ولی فقیه سلطنتی را بپذیرند. تلویزیون ۲۴ ساعته بعید است به داد احیای نظام ضد انسانی و ضد مردمی سلطنت ایران برسد، به شرطی که صف آزادیخواه جامعه کماکان خودآگاه دست این طیف را از سر مردم کوتاه نگه دارد.

۲- مورد دیگر سازمان مجاهدین خلق ایران است. نیرویی که دوران نقاهت بعد از فروپاشی رژیم بعث صدام و آزارهای کمپ اشرف را به تمامی پشت سر نگذاشته است، به یکباره رهبر از انظار دور مانده، از مخفیگاه صفوف خود و به ویژه کمپ لیبرتی را به “عاشورای حسینی دیگری” فراخوان میدهد. دقت در پیام او نشان میدهد، که اولا عروج نیروی سیاهی مثل داعش و بزعم مریم رجوی “قیام عشایر انقلابی و سنی عراق” و شکست مالکی مبنای این امید مجددشان است. بعلاوه معادلات پر از جدال و کشمکش خونین منطقه و بازگشت نظامی آمریکا به عراق و منطقه، زیربنای حریف طلبیدن و کوبیدن بر شعار “بجنگ تا بجنگیم” توسط مسعود رجوی است. این نیروی غیر اجتماعی و فرقه ای هیچگاه بر بستر اعتراض رادیکال مردم و پیشبرد جدال شفاف و سیاسی جنبشها شانسی ندارد، اما در اوضاع سناریوی سیاهی و عراقیزه شده ایران شانس به بازی گرفتن خود را بالا می بیند. تلاش برای به میدان آمدن مجدد و تشدید دریوزگی در بارگاه کشورهای غربی اعلام آمادگی این جریان برای سناریوی احتمالی آتی غرب در قبال جمهوری اسلامی است.

۳- احزاب ناسیونالیست و فدرالیست کردستان ایران هم که در همه این سالها در باد آمریکا و غرب خوابیده و تاکنون سرخورده مانده اند، بار دیگر به خود امیدواری میدهند که این بار آمریکا و غرب در تقابل با جمهوری اسلامی کار را نهایی کند. جنب و جوش صریح و بی پرده و اعلام شده آنها اینست که “صفوف احزاب ناسیونالیست باید متحد شود، کنگره نیروهای ناسیونالیست کردستان ایران برگزار شود، هیئت نمایندگی واحد برگزیده شود” تا با صدای واحد با آمریکا و غرب و قدرتهای جهانی و ارتجاع منطقه و محلی وارد دیالوگ و مذاکره شوند. یکی از هدفهای چندگانه پروژه اخیری که حزب دمکرات کردستان، با مسئولیت خالد عزیزی و سازمان زحمتکتشان با مسئولیت عبدالله مهتدی تحت نام “کردستان ایران محوری” علم کرده اند و هم اکنون تلاش میکنند دیگر جریانات ناسیونالیست را به برگزاری کنگره مشترک حول آن مجاب کنند، همین مسئله است.

تحرک و جنب و جوش جریانات بورژوایی مورد اشاره بالا، یک هدف مشترک دارد: آمریکا و دول غربی را به دخالت مشابه آنچه در عراق و افغانستان و لیبی گذشت، قانع کنند و خود همانند جریانات ارتجاعی مذهبی و قومی آن کشورها نقش سیاه خود را اجرا کنند. اگر چه بسیاری از محاسبات آنها پادرهوا است. روند تحولات در منطقه متفاوت تر و پیچیده تر از گذشته است. فضای سیاسی ایران و روند تحولات سیاسی در ایران بسیار متفاوت تر ازاین کشورها است، با این وصف نیروی چپ و آزادیخواه فعال در صحنه سیاست ایران نباید نسبت به پروژه های مورد نظر آمریکا و غرب و ارتجاع جهانی و منطقه ای و نقش مخرب اپوزیسیون راست پروغربی ذره ای سهل انگاری از خود نشان دهد. افشا و منزوی کردن مداوم این پروژه های سیاه و ایزوله کردن اپوزیسیون راست پروغربی از وظایف تخطی ناپذیر سیاسی و عملی صف آزادیخواه و نیروهای انقلابی و چپ و کمونیست ایران است. *