كاهش قیمت نفت و افزایش ضریب نوشیدن جام زهر
عباس گویا
١٥ دسامبر ٢٠١٤
اقتصاد مافیائی جمهوری اسلامی٬ چه آنجا كه به ملاخوریهای ٤ و نیم[1] ٬ ٢ و نیم [2]و پیش از آن نهصد میلیون دلاری [3]های اخیر برمیگردد٬ چه به گم شدن ٢٢ میلیارد دلار در دبی [4]٬ چه در ثروت افسانه ای خامنه ای كه از طریق “ستاد اجرائی فرمان امام” جمع آوری میشود [5] و چه فروش قاچاق روزانه نفت و طلا و مواد مخدر و هر چه كه قابل قاچاق كردن باشد٬ یا باج گیری میلیون دلاری از قاچاق نفت عراق توسط سپاه [6] ٬ یا ریخت و پاشهای میلیونی و میلیارد دلاری ائمه و اصحاب جمهوری اسلامی … بخشا با سود حاصل از نفت گره خورده است. جمهوری اسلامی جامعه ای درست كرده است كه بزرگترین سرمایه دار”خصوصی” اش سپاه پاسداران است كه تخمین زده میشود بین یك سوم تا دو سوم كل تولیدات ناخالص ملی را بدون هیچ حساب و كتابی در دست خود دارد. این موناپولاسیون البته اتفاقی نیست و میشود بطور قطع گفت كه اجتناب ناپذیر بوده است. حكومت مافیائی را نهایتا یك نهاد مافیائی میتواند بچرخاند. سپاه پاسداران٬ این نهاد اقتصادی غول پیكر نظامی- اقتصادی در كنار شركت ملی نفت ایران٬ كه نزدیك به ٢٠ درصد از تولید ناخالص ملی ایران را در دست دارد و سومین شركت بزرگ تولید نفت در جهان محسوب میشود٬ مجموعا بین ٥٥ تا ٨٠ درصد از تولیدات ناخالص ملی آن كشور را در دست دارند٬ بعبارت دیگر سرمایه داری در ایران یك سرمایه داری دولتی- نظامی با روبنای سیاسی فاشیستی مذهبی است. به این مجموعه نمیتوان نام دیگری غیر از مافیا داد. سوالی كه قطعا اذهان بسیاری را بخود مشغول كرده است اینست كه چگونه میتوان مملكتی با جمعیت نزدیك به ٨٠ میلیون نفر را با چنین ساختار سیاسی و اقتصادی در دراز مدت چرخاند؟ انتظار اینكه یك بحران همه جانبه اقتصادی٬ بمعنای كلاسیك و ماركسی آن٬ كل این سیستم را به قعر نیستی فرو ببرد دور از انتظار نبوده است. علاوه بر مشكل ساختار سیاسی جمهوری اسلامی٬ مشكل صرفا آماری اقتصاد جمهوری اسلامی همین واقعیت سرسخت است كه هیچ آماری از نزدیك به دو سوم اقتصاد آن كشور را كسی در دست ندارد! اساس امكان اختلاسهای میلیارد دلاری دقیقا همین واقعیت است: در جمهوری اسلامی روابط اقتصادی تابعی از باند بازی سیاسی است و حساب و كتاب جز استثانائات این سیستم است. در هر صورت بحران اقتصادی را نمیتوان پنهان كرد. آثار آن قویتر از آن است كه بتوان مخفی بماند. قطعا یكی از معیارهای بحران سرمایه داری آمار بیكاری است. عدم امكان اشتغال نیروی كار٬ كه بعنوان سرمایه متغیر در كتب حسابداری بثبت میرسد٬ یعنی ناتوانی سرمایه در سرمایه گذاری كه بنوبه خود شاخص مهمی در اثبات وجود بحران اقتصادی است. این نوشته نه یك تحلیل همه جانبه از اقتصاد مافیائی جمهوری اسلامی است و نه اثبات بحرانی بودن آن. برعكس٬ این یادداشت با شك به بحران اقتصادی جمهوری اسلامی برخورد كرده تلاش میكند جایگاه فروش و سود نفت را در این اقتصاد مافیائی نشان دهد.
آیا جمهوری اسلامی دچار یك بحران همه جانبه اقتصادی است؟
بحران اقتصادی را اگر از زاویه ماركسیستی آن مورد نقد قرار دهیم٬ اولا با یك بحرانی درونی سرمایه مواجه میشویم. بحران سرمایه داری ناشی از تحمیل عوامل خارجی٬ مثل جنگ یا تحریم اقتصادی نیست (جنگ و تحریم راههای برون رفت از بحران است) بلكه ناشی از قانون گرایش نزولی نرخ سود سرمایه است كه در مقطعی نرخ سود و انباشت (یا “رشد” اقتصادی) را منفی میكند. علیرغم تمام پیچیدگی این مقوله٬ اجزا متشكله یك بحران اقتصادی مشخص هستند و باید بتوان آنرا نشان داد. در ثانی بحران اقتصادی سرمایه بنا به تعریف نمیتواند تا ابد ادامه پیدا كند. این بحران مانند تبی كه وجود سیستم سرمایه داری را در خود میسوزاند٬ در یك مقطعی باید خاتمه یابد٬ در غیر آنصورت آن سیستم را به نابودی میكشاند. سرمایه با رشد منفی بواقع شكم ها را بوسعت كل جامعه گرسنه نگاه خواهد داشت٬ قحطی براه میاندازد. سرمایه یا باید بسرعت خود را جمع و جور كند یا بعنوان یك سیستم ورشكسته شده٬ خود را نابود و سپس بازسازی خواهد كرد. این را داشته باشید٬ حال تیتر خبرهای اقتصادی جمهوری اسلامی را نگاه كنید: ٤ و نیم میلیارد دلار اختلاس و موردهای قبلی كه بالاتر اشاره كردم. در جریان پولشوئی سپاه در تركیه ما با ارقآم ١٨ و ١٥ میلیارد دلاری آشنا شدیم. در سال ٢٠٠٩ یكی از حسابهای مجتبی خامنه ای در انگلیس با موجودی ١ میلیارد و ٦٠٠ میلیون دلار منجمد شد[7]. وزیر اقتصاد دولت اسد اعلام كرد جمهوری اسلامی ١٥ میلیارد دلار در سوریه برای حفظ اسد خرج كرده است[8]. اینها ارقام درشتی هستند كه به گوش میرسند. اولین سوال این است كه این پولها از كجا بدست آمده است؟ برای لحظه ای از لفظ اختلاس هم صرف نظر كنیم٬ اصلا تصور كنیم تمام موردهای بالا از طرق قانونی بدست آمده است. اما از كجای یك اقتصاد بحرانی مبالغ میلیارد دلاری به جیب این و آن ریخته میشود؟ منبع این گنج قارون چیست؟ دومین سوال این است: اگر فرض بگیریم جمهوری اسلامی دچار یك بحران اقتصادی مزمن است٬ این اقتصاد بحران زده تا چند سال میتواند بحرانی باقی بماند؟ ادعای چهار دهه بحران اقتصادی و همزمان امكان اختلاسهای میلیارد دلاری و همزمان میلیاردها دلار دیگر صرف هزینه های تروریستی در دنیا و همزمان پرداخت باجهای میلیارد دلاری به خامنه ای و همزمان پرداخت میلیاردها دلار برای پروِژه اتمی كردن جمهوری اسلامی خوانائی ندارند. فقط برای مقایسه باید یادآور شد كه بحرانهای بمراتب كوتاه مدت تر از چهار دهه٬ مانند بحران اوایل قرن بیستم یا بحران اقتصادی دهه ٣٠ یا بحران اقتصادی در ابعاد كوچكتری مانند موردهای اخیر در آرژانتین (سال ٢٠٠١ و امسال) بفاصله كمتر از پنج سال كل جامعه را به خاك و خون و كثافت و فلاكت میكشاند.
نقش نفت
علاوه بر استوار شدن ستون اقتصاد مافیائی جمهوری اسلامی بر گردۀ كار ارزان در ایران٬ در تحلیل مشخص اوضاع اقتصادی جمهوری اسلامی در ١٠ سال گذشته توجه به افزایش سرسام آور قیمت نفت مهم است. برای درك اهمیت این مسئله در جمهوری اسلامی به این نكته دقت كنید كه هزینه تولید نفت خام در ایران برای هر بشكه ١٥٩ لیتری ٥ دلار است[9]. این هزینه پایین ترین هزینه تولید نفت خام در دنیاست. دو علت پائین بودن هزینه تولید نفت در ایران عبارتند از ١) كار ارزان و ٢) بارآوری بالای نیروی كار بخاطر مرغوب بودن زمینهای نفت خیز. بالاترین هزینه تولید نفت خام در دنیا ٥١ دلار و شصت سنت برای هر بشكه نفت در مناطق غیرساحلی آمریكا است. [10]
نگاهی اجمالی به قیمت نفت در چهار دهه گذشته
تمام قیمتهای فروش نفت در این یادداشت بروز شده است یعنی با نرخ امروز و با محاسبه تورم. پس از آنچه به شوك نفتی سال ٧٣ معروف شد٬ قیمت هر بشكه نفت خام در مابقی دهه هفتاد به بالای ٥٠ دلار– ١٢ دلار آنروز مطابق با ٥٣ دلار امروز است– رسید. انقلاب ٥٧ در ایران وبدنبال آن شروع جنگ ایران با عراق٬ قیمت هر بشكه نفت خام را به ١٠٦ دلار در سال ١٩٨٠ افزایش داد اما این رقم٬ از سال ٨١ سیر نزولی پیدا كرد و بتدریج حول و حوش ٣٠ دلار در مابقی دهه ٨٠ تثبیت شد. قیمت متوسط هر بشكه نفت خام دركل دهه نود به ٢٨ دلار كاهش پیدا كرد. در دهه اول قرن حاضر قیمت نفت با ضریب نسبتا ثابتی تا اواسط سال ٢٠٠٤ بالا رفت و آنرا به متوسط فروش ٤٧ دلار در آن سال رساند. اما متوسط قیمت نفت در سال ٢٠٠٥ ٬ ٦٠ دلار شد. و از سال ٢٠٠٨ تا امروز– باستثنای ٢٠٠٩ — بین ١٠٠ تا ٧٠ دلار در نوسان بوده است.
جمعنبدی كنم قیمت میانگین هر بشكه نفت در ١٠ سال گذشته قریب به ٧٩ دلار بوده است [11] و امروز كه اخبار كاهش قیمت نفت گوش فلك را كر كرده است به مرز ٦٠ دلار رسیده است [12]. معنای این ارقام برای اقتصاد جمهوری اسلامی چیست؟
نفت و بودجه جمهوری اسلامی
بودجه سال ٩٤ جمهوری اسلامی ٣١١ میلیارد دلار پیش بینی شده كه ٣٣ درصد آن (یعنی بیش از ١٠٢ میلیارد دلار آن) از محل درآمد نفت و با احتساب فروش ٧٢ دلاری هر بشكه نفت قرار است تامین شود[13]. شیوه تولید سرمایه داری در ایران مانند هر جای دیگری یعنی سازماندهی مجموعه ای از تولیدات كالائی در آن جامعه كه بصورت كمتر دقیقی با معیار تولید ناخالص ملی سنجیده میشود. سهم فروش نفت در تولید ناخالص ملی در ایران٬ زیر ١٩ درصد است. یعنی بیش از٨٠ درصد اقتصاد آن مملكت را محصولات غیر نفتی تامین میكنند. همینجا باید گفت كه رشد اقتصادی در یك كشور را هم با رشد تولیدات ناخالص ملی آن میسجند. بادعای بانك مركزی رشد اقتصادی در دهه ٩٠ میلادی نزدیك به ٤ درصد و بین سالهای ٢٠٠٦ تا ٢٠١٠ بالغ بر ٦ درصد بوده است[14]. اگر این ادعاها را بپذیریم٬ تولیدات ناخالص ملی در ایران — بجز در دوران جنگ با عراق (كه در مقطع بلافاصله قبل از پایان دادن به آن رشد منفی زیر ده درصدی داشته و این عامل اصلی نوشیدن جام زهر بوده است) و مقاطعی مثل انقلاب ٥٧ (خصوصا در سه ماهه آخر سال ٧٩ میلادی كه رشد منفی ١٢ درصدی داشت) یا در شرایط تحریم كنونی كه رشد منفی دو درصدی دارد [15] — ما را به بحران مزمن اقتصادی نمیرساند. تولید و فروش و درآمد نفت اگر چه زیر ٢٠ درصد از تولید ناخالص ملی در ایران است اما٬ بعنوان تك محصولی كه سهم عمده ای در درآمد جمهوری اسلامی دارد عامل تعیین كننده ای در رشد تولید ناخالص ملی و باین ترتیب بازدارنده غرق شدن جمهوری اسلامی در یك بحران عمیق اقتصادی بوده است.
ارزش مبادله نفت
شركت ملی نفت ایران سومین شركت بزرگ تولید كننده نفت در دنیا با ظرفیت اسمی ٦ و نیم میلیون بشكه در روز است. صنعت نفت علی العموم صنعتی است كه تركیب ارگانیك بسیار بالائی دارد٬ یعنی نسبت كار مرده یا همان سرمایه ثابت (تاسیساست و ماشین آلات) به كار زنده بسیار بیشتر است. در نتیجه بارآوری كار در این صنعت بالاست. در كشوری مثل ایران علاوه بر این خصلت عمومی صنعت جهانی نفت٬ زمینهای مرغوب نفت خیز در ایران هزینه استخراج نفت را چه بلحاط نیروی كار و چه بلحاط سرمایه ثابت كاهش میدهد. “استخراج” گاز طبیعی از آنهم كم هزینه تر است چون تمام هزینه “تولید” گاز٬ صرف مهار كردن گاز حی و حاضر موجود در سطوح چاههاست. همچنین باید بخاطر داشت كه جمهوری اسلامی در٢ دهه گذشته بصورت تصاعدی روی صنعت پتروشیمی (كه منافعش از كانال “ستاد” به جیب شخص خامنه ای ریخته میشود) سرمایه گذاری كرده است طوریكه٬ بادعای پرس تی وی – صدای انگلیسی جمهوری اسلامی- تولیدات این صنعت از حجم زیر ٤ میلیون تن در دهه ٨٠ میلادی به حجم ٤٠میلیون تن در سال گذشته افزایش داده شده است[16].
نفت — بعنوان منبع انرژی و سپس كالاهای شیمیائی — یكی از آن كالاهائی است كه تولید و فروشش از بدو كشف آن بازار جهانی داشته و در آن متن قیمت گذاری میشود. به همین دلیل ارزش مبادله آن نیز با معیار كار اجتماعا لازم در یك سطح جهانی قابل فهم است. فرض بگیریم یكساعت كار در ایران منجر به تولید ١ میلیون بشكه نفت میشود. حال٬ با فرض اینكه تمام شرایط تولید یكسان باشند٬ این مقدار تولید در كانادا به ٥ ساعت كار٬ در مناطق غیر ساحلی آمریكا به ١٠ ساعت كارو در آفریقا به ٩ ساعت كار نیازدارد. بنابراین كار اجتماعا لازم یك جائی مابین این دو رقم قرار دارد٬ فرض بگیریم ٥ ساعت. در اینجا از قیمت صحبت نمیكنم. قیمت را بازار عرضه و تقاضا تعیین میكند و دائم در نوسان است. صحبت سر ارزش مبادله است كه با معیار زمان و با كار اجتماعا لازم قابل توضیح است. اگر بر مبنای فرض بالا پیش برویم٬ جمهوری اسلامی در مبادله نفت چهار ساعت كار كمتر هزینه كرده است. این همان ارزش اضافه نسبی است كه جمهوری اسلامی اساسا مدیون مرغوبیت زمینهای نفتی است و باینترتیب بارآوری كار در تولید نفت در ایران را بالاتر از كانادا و آمریكا و آفریقا كرده است. اما شكل متعین این ارزش اضافه نسبی٬ یعنی پول٬ از كجا به جیب جمهوری اسلامی سرازیر میشود؟ از استثمار كارگران “محلی” شركتها و كشورهای خریدار. محلی را در گیومه گذاشتم چون قضیه به این سرراستی نیست. همان شركتها یا دولتهای خریدار٬ نفت تصفیه شده را به ایران میفروشند – از جمله ونزوئلا– (و صدها كالای دیگر كه تولیدشان از قبل كار ارزان در مثلا ونزوئلا٬ چین و آسیای شرقی ممكن شده است) میفروشند. اما اگر صرفا از فروش نفت خام یك عكس بگیریم٬ این جمهوری اسلامی است كه در مبادله نفت با كشورهای خریدار٬ علاوه بر استثمار شدید كار ارزان در ایران٬ پول نفت سرازیر شده به جیبهای گشاد سردمداران جمهوری اسلامی حاصل استثمار كارگران كشورهای دیگر نیز هست. جمهوری اسلامی حتی آنجا كه نفت و گاز را برای مصرف داخلی میفروشد سود كلانی میبرد. “سوبسید انرژی” در ایران اسم دیگری برای فروش نفت تصفیه شده با سود كمتری بوده است. “سوبسید” یعنی فروش نفت به بازار داخلی به قیمت ٧٥ درصد از قیمت آن در بازار جهانی. در همین مبادله نیز جمهوری اسلامی صدها درصد سود بجیبش میریزد.
جمعبندی
با فرض صحت آمارهای محدود و رسمی جمهوری اسلامی٬ بالا رفتن قیمت نفت در ده سال گذشته فرشته نجات جمهوری اسلامی در جلوگیری از غرق شدن آن در یك بحران همه جانبه اقتصادی بوده است. باید توجه داشت كه فروش ١٢٠ دلاری (در اوج قیمتها) هر بشكه نفت در حالیكه هزینه تولید آن فقط ٥ دلار است٬ یعنی ١١٥ دلار سود در هر بشكه٬ یعنی سودی ٢٣٠٠ درصدی! وقتی این سود به كالائی گره میخورد كه نزدیك به ٢٠ درصد از اقتصاد آن حكومت را تشكیل میدهد٬ یعنی نجات یافتن از فرو رفتن در یك بحران همه جانبه اقتصادی. كاهش قیمت نفت از طرف دیگر به همان نسبت اقتصاد جمهوری اسلامی را ضربه پذیر میكند. امكان پایین رفتن قیمت نفت تا سطح ٤٠ دلار در هر بشكه نفت یعنی كاهش پنجاه درصدی درآمدهای صادراتی و افزایش ٥٠ درصدی مقروضات دولتی و این بنوبه خود یعنی افزایش قابل ملاحظه رشد منفی تا حدیكه آنرا به سطح رشد منفی مقطع پیش از پایان جنگ با عراق كه موجب خوردن جام زهرش شد٬ میرساند. در نتیجه٬ جمهوری اسلامی امروز بیش از هر روز دیگری٬ به حكم قوانین سرسخت اقتصادی٬ آماده خوردن جام زهر در مذاكراتش با آمریكاست. با داشتن این تصویر میتوان وقایع محتمل در ایران را پیش بینی كرد و به استقبال آنها رفت.
منابع
[1]http://www.france24.com/en/20141211-iran-arrests-12-embezzling-billions-dollars/
[2]http://www.huffingtonpost.com/2012/07/30/iran-bank-fraud_n_1720906.html
[5]http://www.spiran.com/fa/eco/khameneiimperia.html
[6]http://abcnews.go.com/International/story?id=83160
http://www.theguardian.com/world/2010/feb/15/financial-power-revolutionary-guard
[7]http://www.theguardian.com/commentisfree/2009/jun/22/iran-west-relations
[8]http://en.wikipedia.org/wiki/Iranian_support_for_Syria_in_the_Syrian_Civil_War
[9]http://en.wikipedia.org/wiki/National_Iranian_Oil_Company
[10]http://www.eia.gov/tools/faqs/faq.cfm?id=367&t=6
[11]http://inflationdata.com/Inflation/Inflation_Rate/Historical_Oil_Prices_Table.asp
[13] http://china.org.cn/world/Off_the_Wire/2014-12/07/content_34252735.htm
[14]http://en.wikipedia.org/wiki/Economic_history_of_Iran
[15]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/6/6b/Iraneco.PNG
[16]http://www.presstv.ir/detail/2014/12/14/390174/iran-to-resume-petchem-europe-exports/