فاتح شیخ -همچون سبکباران ساحلها در نقد برخورد نامسئولانه به مقاومت کوبانی

همچون سبکباران ساحلها
در نقد برخورد نامسئولانه به مقاومت کوبانی
فاتح شیخ
در نوشته “مقاومت کوبانی: نقش ناسیونالیسم کرد و شیوه برخورد کمونیستها”(۱) حمید تقوایی لیدر حزب کمونیست کارگری ایران برخورد لاقیدانه خود به مقاومت توده ای کوبانی علیه داعش و فقر شناختش از موقعیت مشخص آن مقاومت را به نمایش گذاشته است. همچنین در آخرین پاراگراف نوشته، هدف اصلی شرح کشاف خود را برملا ساخته و با همان شیوه نامسئولانه حزب حکمتیست را به بهانه دیدار با حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) ظاهرا نقد کرده است.  
نوشته حمید تقوایی مثل همیشه انباشته از احکام عام است. اما استنتاجات وارونه و آشفته اش در مورد مشخص مقاومت کوبانی، درباره قانون حقوق برابر زن و مرد در کانتون جزیره و در مورد شرایط سیاسی محیط بر آن رویدادها، افشاگر بهره برداری ابزاری او از آن احکام برای ظاهرآرائی و خالی نبودن عریضه است. آنجا هم که بر سر دیدار حزب حکمتیست و حزب اتحاد دمکراتیک به داوری مینشیند، تصورات خود درباره “مضمون مذاکرات” آن دیدار را به جای واقعیت روشن بیان شده در اطلاعیه حزب حکمتیست مینشاند بی آنکه عبارتی، کلمه ای از متن اطلاعیه را در تایید تصورات بی پایه اش شاهد آورده باشد. این برخورد نامسئولانه در نوشته ای که مدعی تعلیم “شیوه برخورد کمونیستها” به دیگران است، نمونه بارز برخورد غیرکمونیستی کج و معوجی است که در آن نه درد مشترکی با رزمندگان نبرد سخت کوبانی علیه توحش اسلامی داعش و نه کمترین حس همدردی و همبستگی با رهبران و سازماندهندگان این مقاومت قهرمانانه و بی نظیر دیده میشود. موضعی همچون سبکباران ساحلها(۲) که باید گفت خصلت نمای مواضع حمید تقوایی در برخورد به روندها و رویدادها و تحولات سیاسی یک دهه اخیر بوده است.
قبل از ورود به نقد برخورد حمید تقوایی جا دارد به سیر تا امروز مقاومت کوبانی و شاخصهای عینی پیروزی آن نگاهی بیندازیم تا ازجمله فقر شناخت حمید تقوایی از موقعیت و شرایط مشخص آن را روشنتر ببینیم.
حاصل سیر تاکنون مقاومت کوبانی
سه ماه از مقاومت کوبانی علیه توحش اسلامی تا دندان مسلح داعش میگذرد. در میانه این سه ماه افتخار آفرین، روز اول نوامبر “روز جهانی دفاع از کوبانی” در بیش از صد شهر جهان ازجمله در سنندجی که وارث مقاومت توده ای ۲۴ روزه علیه جمهوری اسلامی است، آزادیخواهان به دفاع از مقاومت کوبانی راهپیمایی کردند. چه شد که مقاومت کوبانی چنین همبستگی پرشوری را در جهان برانگیخت؟
سه فاکتور در جلب این همبستگی نقش اصلی داشته اند:
فاکتور اول بی تردید همان مقاومت توده ای مسلحانه علیه داعش است که به طور زنده جلو چشم جهان جریان دارد.
فاکتور دوم شرکت وسیع زنان در عرصه های حیات اجتماعی، سیاسی و نظامی مقاومت کوبانی تا حد رده های بالای فرماندهی است. مساله زن از مهمترین مسائل بخش اعظم جوامع امروز است. بویژه در خاورمیانه، بیحقوقی زمختی که بر زنان تحمیل میشود جزو حادترین و داغترین معضلات اجتماعی و عرصه دائم و قائم به ذات جنگ زنان با اسلام سیاسی و ته مانده فرهنگ اسلامی و عشیره ای این جوامع است. دخالت فعال و نقش موثر زنان در مقاومت کوبانی، سمپاتی پرشور آزادیخواهان را به امکان گرهگشایی از این معضل اجتماعی در دل جنگ انقلابی علیه داعش و ارتجاع اسلامی جلب کرده است. تا همینجا جنبش آزادی زن در کوبانی گامهای بلندی به جلو برداشته و مهر خود را بر برآیند معادلات سیاسی و اجتماعی به نفع آزادی زن کوبیده است. در پرتو همین پیشرویهای مقاومت کوبانی، تصویب قانون پیشرو حقوق برابر زن و مرد در کانتون جزیره قابل درک است.
فاکتور سوم نظام اداری مبتنی بر دخالت مستقیم شهروندان در امور جامعه است که حدود یک سال قبل از تهاجم داعش در کانتونهای کوبانی و جزیره و عفرین سازماندهی شده و به اجرا در آمده است. محفوظ ماندن این سه کانتون از سناریو سیاه تحمیل شده بر جامعه سوریه و سابقه نبردهای توده ای در “سری کانی” و غیره علیه تعرضات دستجات اسلامی النصره و ارتش آزاد و داعش، هم حاصل آن نظام اداری و هم پیش درآمد سازمانیابی مقاومت کوبانی بوده اند. در واقع زنان و مردان کوبانی در برابر یورش داعش از دستاوردهای خود، از زندگی خود و از فضای نسبتا آزاد دوره اخیر حیات سیاسی خود دفاع کرده اند.
بنابراین قابل فهم است که دفاع جهانی از کوبانی دفاع از ارزشهای انسانی والایی بوده که در رده بالای اولویت آزادیخواهان سراسر جهان است. این ارزشهای انسانی هرچند در منگنه فشار و سرکوب دو دیو زنده و مرده: سرمایه داری گندیده معاصر و مرده ریگ پوسیده فرهنگ موروثی به زنجیر کشیده شده اند اما ارزشهایی زنده اند که با هر فرصتی بیرون میجهند. مقاومت کوبانی یک چشمه روشن تجلی ارزشهای انسانی در تیرگی حاکم بر جهان امروز است. مقاومت کوبانی روزنه ای کوچک اما تابناک به روی یک آینده بهتر و قابل دسترس است.
بشریت از توحش اسلامی داعش تکان خورده و بیش از پیش چشمانش به پدیده کثیف تروریسم اسلامی باز شده است. بشریت از تعفنی که اسلام سیاسی دهه های اخیر بر جهان تحمیل کرده به جان آمده است. در عین حال از جنایات و کثافات آمریکا و غرب هم به ستوه آمده است. آمریکا و غرب که خود سردمدار رشد و عروج اسلام سیاسی در آخرین دهه های قرن گذشته بوده اند، تا به امروز در نقش مدعی دروغین مقابله با اسلام سیاسی ظاهر شده اند بی آنکه ادعایشان ذره ای حقیقت داشته باشد و یا عملا در تضعیف اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی نقش موثری ایفا کرده باشند. مقاومت کوبانی در حالی علیه داعش بپا خاسته است که همزمان مستقل از اردوی ائتلافی است که آمریکا با دستاویز مقابله با داعش برای احیای رهبری جهانی ازدست رفته اش گرد خود جمع کرده است. کوبانی نقطه تجمع دو خصلت آزادیخواهانه، علیه داعش و مستقل از اردوی غرب است و از این نظر در جهان امروز پدیده ای یگانه است.
بعلاوه در جبهه مقابله با داعش در عراق و سوریه، کوبانی تنها جائی است که مقاومت توده ای موثری سازمان یافته و قد برافراشته است. دفاع جهانی از کوبانی دفاع از این مقاومت منحصر به فرد و از رهبران و سازماندهندگان آن است. در شرایط غیرمتعارف کوبانی، دوقطبی کردن مقاومت توده ای و حزب سیاسی رهبر- سازمانده آن یک شعبده بازی بیهوده و غیرواقعی است که پا بر زمین سفت جامعه در حال جنگ ندارد و قبل از هر چیز بازتاب لاقیدی، بی مسئولیتی و پوپولیسم و اپورتونیسم ناب در برخورد به این مقاومت است.
دفاع جهانی از کوبانی عملا معادلات را به سود پیشروی آن عوض کرد. مردان و زنان عاشق آزادی در کوبانی روزهای سخت نبرد با داعش را پشت سر گذاشته اند و در حالی وارد ماه چهارم ایستادگی خود میشوند که کسب پیروزی بر داعش را ممکن و نزدیک می بینند.
شاخصهای پیروزی مقاومت کوبانی
پیروزی مقاومت کوبانی سه شاخص عینی دارد:
– در عرصه نظامی عقب نشاندن داعش از شهر و کانتون کوبانی.
– در عرصه اجتماعی بازگشت آوارگان به شهر و روستاهایشان.
– در عرصه سیاسی احیای فونکسیون دخالت مستقیم  شهروندان در اداره جامعه.
توجه به این شاخصهای عینی، یعنی درک این واقعیت که مقاومت کوبانی توان معین و اهداف قابل حصول محدودی دارد. مشخصا در عرصه نظامی پیروزی مقاومت کوبانی در گرو سقوط کامل داعش نیست، این مقاومت با نیروی خود نمیتواند داعش را ساقط کند یا حتی تا “رقه” عقب بنشاند. اما میتواند آن را از شهر و روستاهای کوبانی بیرون براند. در آن صورت هم جنگ و گریز و تبادل توپ و خمپاره ادامه خواهد یافت اما میتوان گفت مقاومت توده ای کوبانی یورش داعش را درهم شکسته است. در عرصه سیاسی هم مقاومت کوبانی به طور مثال نمیتواند “مساله کرد” در سوریه را حل کند. حل این مساله در گرو تحولات سیاسی و نظامی فراتر و در درجه اول در گرو سقوط رژیم بشار اسد و برقراری نظام سیاسی سکولار غیرقومی و غیرمذهبی است که بتواند برابری حقوقی شهروندان جامعه را تضمین کند. در عرصه اجتماعی بازگشت آوارگان شاخص کلیدی پیروزی مقاومت کوبانی است. اما در ظرفیت رزمندگان و سازماندهندگان مقاومت توده ای کوبانی هست که پس از شکست داعش، مساله برابری حقوق زن و مرد را گامها فراتر از محدوده و محدودیتهای قانون کانتون جزیره، جلو ببرند و با اتکا به نیروی زنان و مردان پیشرو و آزادیخواه کوبانی آن را به اجرا بگذارند.
حمید تقوایی و مقاومت کوبانی
حمید تقوایی مقاومت کوبانی را چگونه می بیند؟ بیایید نوشته او را با هم ورق بزنیم و مورد به مورد ناخوانائی احکام و استنتاجات آن با متد مارکسیستی و شیوه برخورد کمونیستی را برشماریم.
بخش اعظم نوشته حمید تقوایی بحثی با عنوان “متد مارکسیستی برخورد به جنبشهای اعتراضی” است. صورت مساله این بحث کشاف، نهایتا یافتن جواب سوال بسیطی است در جدال درون حزبش که آیا مقاومت کوبانی “قابل دفاع” هست یا نه؟ عجیب نیست؟ مگر نه اینکه  آزادیخواهان جهان در “روز دفاع جهانی از کوبانی” با پاهایشان، با فریاد شعارهای پرشور و حمایت گرمشان از کوبانی به این سئوال جواب پراتیک داده بودند؟ پس چرا حمید تقوایی با یک ماه و نیم تاخیر تازه در جدول اسطرلاب “اگر چنین و اگر چنان” خود به دنبال جواب میگردد؟ به سادگی برای اینکه در آن دفاع جهانی روشن و پراتیک شریک نبوده است. اما آیا واقعا میخواهد در لابلای بحثهای پوپولیستی این نوشته معضل فکری “قابل دفاع” بودن یا نبودن مقاومت کوبانی را برای مخاطبانش “حل” کند؟ میتواند چنین باشد. این سئوال تیپیک چپ سنتی است. سوال کسانی است که برای کشف تعداد دندانهای اسب، به جای شمردن آنها، در لابلای اوراق زرد رنگ کتابهایشان دنبال جواب میگشتند. اما نه! نوشته حمید تقوایی در بخش “متد مارکسیستی” دنبال هدف دیگری است.
هدف این مغلطه آمیزی پیش از تعیین تکلیف “قابل دفاع” بودن مقاومت کوبانی، تکرار توجیه دنباله روی پوپولیستی اش از جنبش سبز ۸۸ در حمایت از موسوی و متهم کردن حزب حکمتیست به ندیدن و دخالت نکردن در آن است. او ابتدا جنبش ۱۸ تیر ۷۸ و جنبش سبز ۸۸ را در کنار هم میگذارد و هدف هر دو را سرنگونی جمهوری اسلامی قلمداد میکند. میگوید “بطور عینی و واقعی جنبش ١۸ تیر جنبش اعتراضی توده مردم علیه جمهوری اسلامی بود. جنبش ۸۸ نیز همین خصلت را داشت”. ما جواب این مغلطه ها را بارها و بارها در پنج سال گذشته داده ایم. ۱۸ تیر ۷۸ به درست آغاز جنبشی توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی بود. اما برعکس آن، هدف و خصلت جنبش سبز ۸۸ چیزی جز حمایت از یک جناح جمهوری اسلامی و چیزی جز ابتکار جناحی از جمهوری اسلامی در جدال قدرت با جناح دیگر آن بر سر پست ریاست جمهوری نبود و به هیچوجه قابل دفاع نبود. حمید تقوایی در ادامه کار را به آنجا میکشاند که جنبش سبز ۸۸ را کنار جنبش مقاومت کوبانی مینشاند! او اشتراک آن دو را چنین بیان میکند که رهبریشان قابل دفاع نیست اما هر دو جنبش قابل دفاع هستند! تناقض مغلطه حمید تقوایی آنجا آشکار میشود که او کاری به رهبری جنبش سبز ۸۸ نداشت و علنا اعلام کرد که مادام موسوی علیه خامنه ای است با او کشتی نمیگیرد، در حالیکه در کوبانی مدافع جدا کردن مقاومت از رهبری آن و افشای آن رهبری است! او در بحث “حزب در عرصه قدرت سیاسی” پلنوم ۴۱ حزبش هم گفته بود: “اگر کمونیسم کارگری در سوریه حضور داشت باید جلو می افتاد و میرفت و رهبری ارتش آزاد را بدست میگرفت.” کمونیسم و ارتش آزاد؟ اما حمید تقوایی به این تناقض توجهی ندارد چون میخواهد از این پاساژ به هدف اصلی اش برسد: متهم کردن حزب حکمتیست به اینکه دیدارش با حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) خدمت به ناسیونالیسم کرد است! مگر دیدار و نشست حزب حکمتیست با حزب حمید تقوایی خدمت به پوپولیسم است؟
حمید تقوایی و دیدار حزب حکمتیست با پ ی د
اینکه حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) چه دیدگاهی دارد، با پ ک ک چه رابطه ای دارد، چه نقشی در رهبری و سازماندهی مقاومت کوبانی کسب کرده است همگی فاکتهای شناخته شده روشنی هستند که برای هر علاقمندی قابل دسترس است. آنچه حمید تقوایی نمیخواهد و یا نمیتواند بپذیرد این است که اولا احزاب سیاسی در دوران غیرمتعارف بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقلابی، سیاستها و تاکتیکهایی متفاوت از آنچه در شرایط نرمال فعالیت خود داشته اند در پیش میگیرند. ثانیا احزاب سیاسی را بدوا بر اساس پراتیک و نه افق و دیدگاه باید شناخت. ثالثا حزب حکمتیست در تمام دوره گذشته از مقاومت کوبانی و نه رهبری آن حمایت کرده است. اما بر خلاف حمید تقوایی برای حزب سیاسی رهبر و سازمانده مقاومت کوبانی ارزش و اهمیت قائل بوده است. تبیین حمید تقوایی از پ ی د به استناد نوشته اش، آشکارا استاتیک و بیجان و فاقد مصداقیت است. فقر شناخت حمید تقوایی از موقعیت مشخص این حزب در رهبری و سازماندهی مقاومت کوبانی و در امور کانتونهای جزیره و عفرین از هر گوشه نوشته اش بیرون میزند. در نتیجه برای ظاهرآرائی نوشته اش به احکام عامی مانند: “تفکیک بین دو جنبش ناسیونالیستی و جنبش مقاومت توده ای در کوبانی” متوسل میشود. و یا در مورد پ ی د  چنین قضاوت میکند: “از نظر استراتژیک پ ی د تا قبل از مقاومت کوبانی در صف اسد – جمهوری اسلامی قرار داشت و امروز به صف ترکیه – آمریکا نقل مکان کرده است. حضور فعال پ ی د در مقاومت کوبانی نیز از همین حسابگریهای دیپلماتیک – استراتژیک و رابطه بین این حزب با آمریکا و دولتهای منطقه ناشی میشود”. این سطور لاقیدانه با موقعیت و حضور سه ساله حزب پ ی د در جنبش سیاسی اعتراضی کردستان سوریه و موقعیت کنونی آن در راس مقاومت کوبانی خوانائی ندارد. نقل مکان این حزب به صف ترکیه – آمریکا ابدا واقعیت ندارد. باز به طور مثال با وجود تعلق جنبشی و دیدگاهی این حزب به ناسیونالیسم کرد و شعبه خاصی از جنبش ناسیونالیستی کرد منطقه، باز هم گذاشتن این حزب در کنار احزاب ناسیونالیست کردستان عراق در ارتباط با “اعلام قوانین در دفاع از حقوق زنان” (نقل از نوشته حمید تقوایی) خلاف واقعیت است. موقعیت عینی احزاب حاکم کردستان عراق با موقعیت این حزب که عرصه فعالیت آن در سه کانتون جزیره، کوبانی و عفرین است و در شرایطی که درگیر هدایت و سازماندهی مقاومت کوبانی و دخیل در تصویب قانون اخیر مربوط به حقوق زنان در جزیره است بسیار متفاوت است. عملکرد سیاسی تاکتیکی این حزب در ارتباط با حقوق زنان با کارنامه سیاه عملکرد احزاب حاکم در کردستان عراق در ارتباط با بیحقوقی زنان و ترور هزاران زن در طول دو دهه اخیر قابل قیاس نیست. همچنین است پیشداوری پیشگویانه و متافیزیکی حمید تقوایی درباره آینده پ ی د که گفته است: “از نظر استراتژیک و در شرایط سیاسی بعد از سقوط داعش تماما بعنوان نیروئی در مقابل توده مردم عمل خواهد کرد.” این غیبگوئی بر چه اساسی مبتنی است؟ کمکی به بالا بردن آگاهی و هشیاری توده های رزمنده کوبانی خواهد کرد؟ این رادیکال نمایی پوپولیستی هیچ سنخیتی با “شیوه برخورد کمونیستی” ندارد. برخورد کمونیستی به احزاب سیاسی جنبشهای مختلف، مستلزم این است که علاوه بر تعلق جنبشی و دیدگاه و جهان بینی احزاب، موقعیت سیاسی تاکتیکی کنکرت هر حزب معین هم در شیوه برخورد به آن در نظر گرفته شود. حزب حکمتیست در دو سال با حزب کمونیست کارگری ایران دیدار و نشست داشته است در حالیکه یک لحظه هم کوچکترین تردیدی نداشته که حزبی که حمید تقوایی ده سال است رهبری میکند حزبی پوپولیست است و همان حزب کمونیست کارگری دوره منصور حکمت نیست.
اما روشن است که هدف اصلی حمید تقوایی نقد پ ی د و ناسیونالیسم کرد بر مبنای سیاستهای مشخص آن در سوریه و غیره نیست بلکه تهیه مهمات دست ساخت برای برخورد به حزب حکمتیست به بهانه دیداری است که دو هفته پیش با پ ی د داشته است. حمید تقوایی مدعی است که نه در مورد “نفس دیدار” بلکه درباره “مضمون مذاکرات” دو حزب و “با استناد به اطلاعیه” حزب حکمتیست به قضاوت نشسته است. ادعایی بی پایه که نشاندهنده هر چیزی جز پایبندی به حقیقت است. او حتی استنادی به مضمون مذاکرات و متن اطلاعیه را لازم ندیده و ادعای بی پایه خود در قبال حزب حکمتیست را تکرار میکند. نقطه عزیمت حزب حکمتیست همچنانکه در اطلاعیه دیدار آمده است حمایت از جنبش مقاومت توده ای کوبانی، دفاع از قانون پیشرو کانتون جزیره و اقدامات رادیکالی که در آن سه کانتون در زمینه دخالت مستقیم شهروندان در حیات سیاسی و اداری صورت گرفته بوده است. و در این راستا مجموعه ای فعالیت سیاسی و عملی را در دستور گذاشته است. از جمله تلاش برای برقرار ارتباط پراتیکی و مستقیم با مقاومت کوبانی و سازماندهندگان کانتونها و مبتکران اعلام سند حقوق برابر زن و مرد در آن منطقه را امر خود میداند و آن را پیگیری میکند. یکی از این اقدامات دیدارو ارتباط  با پ ی د است که واضح است در هدایت و سازماندهی این تحولات نقش بارز دارد.
این یک رویداد سیاسی مهم است که حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست، حزب فعال در صحنه سیاست ایران با سیاست قاطعش علیه جمهوری اسلامی با پ ی د، حزب سیاسی صاحب نقش بارز در مقاومت توده ای کوبانی ارتباط سیاسی برقرار کرده است و در همین مدت کوتاه با استقبال گرم و پرشوری در صفوف فعالین کمونیست و آزادیخواه در داخل ایران و خارج کشور روبرو شده است. اگر حمید تقوایی قادر به پذیرش این واقعیات نیست مشکل از خود او و محاسبات فرقه ای شناخته شده ای است که در پشت برخورد نامسئولانه و لاقیدانه اش خوابیده است.
(۱) مقاومت کوبانی: نقش ناسیونالیسم کرد و شیوه برخورد کمونیستها- انترناسیونال 585، جمعه 14 آذر 1393، 5 دسامبر 2014
(۲)  شعر مشهور حافظ شیرازی:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟!