گفتگوی کمونیست ماهانه با آذر ماجدی -در باره کنفرانس مشترک سازمان آزادی زن و شبکه ابتکار فمینیستی اروپا-مدیترانه

گفتگوی کمونیست ماهانه با آذر ماجدی
در باره کنفرانس مشترک سازمان آزادی زن و شبکه ابتکار فمینیستی اروپا-مدیترانه
کمونیست ماهانه: روز شنبه ١٥ نوامبر کنفرانسی از طرف “سازمان آزادی زن” و “شبکه ابتکار فمینیستی اروپا- مدیترانه” در شهر گوتنبرگ سوئد برگزار گردید. لطفا  ابتدا در باره ضرورت و هدف  محوری این کنفرانس در مقطع کنونی، و همچنین در معرفی ارائه دهندگان بحث توضیحاتی برای خوانندگان “نشریه کمونیست ماهانه” بدهید.
آذر ماجدی: برگزاری کنفرانس های بین المللی درباره موقعیت زنان، جنبش آزادی زن، موانع و مصافهای این جنبش، سکولاریسم و اسلام سیاسی یک سنت سازمان آزادی زن است. این چهارمین کنفرانسی است که مشترکا با شبکه ابتکار فمینیستی اروپا که اکنون گسترش پیدا کرده و کشورهای حاشیه مدیترانه در خاورمیانه و آفریقای شمالی را نیز در برمی گیرد، سازمان داده ایم. فوکوس اصلی سازمان آزادی زن کشور ایران است؛ اما از آنجا که اشتراکات بسیاری میان ایران و کشورهای منطقه وجود دارد، ما همواره تلاش کرده ایم که به مسائل منطقه نیز بپردازیم و تلاش کنیم که پیوندهای پایه ای میان جنبش آزادی زن در منطقه بوجود آوریم.
با انقلاب 1357 و شکست آن و بقدرت رسیدن یک رژیم اسلامی در ایران، شرایط جامعه و جنبش آزادی زن در ایران زیر رو رو شد. تحولات دو سه دهه قبل از انقلاب: حاکمیت سرمایه داری در ایران و شرکت وسیعتر زنان در زندگی اجتماعی، رشد مدرنیسم و غیره، شرایط شرکت وسیع زنان در جنبش انقلابی را بوجود آورد. بویژه زنان و دختران جوانی که در خارج کشور درس می خواندند و بعضا با کنفدراسیون دانشجویی فعالیت می کردند، به مساله زن و حقوق زن حساسیت بیشتری داشتند. بعلاوه، در آن مقطع کنفدراسیون کاملا تحت نفوذ چپ بود؛ ادبیات مارکسیستی مورد توجه این جریان بود. هر جریان و جنبشی که بنوعی تنش به تنۀ جنبش کمونیستی یا مارکسیسم خورده باشد، یا بطور فرمال یا واقعی، آزادی و برابری زن را در دستور کار خود قرار می دهد. لذا تمام جریانات چپ و کمونیستی که در غرب تشکیل شده بودند، مساله زن را در لیست کار و مطالعه خود قرار داده بودند. در اینجا وارد کج فهمی ها، پوپولیسم حاکم بر دیدگاه این جریانات، شرق زدگی و غیره نمی شوم. صرفا میخواهم یک تصویر خیلی عمومی از شرایط آن دوره بدست دهم. کادرهای زن این جریانات همگی با بازگشت به ایران سازمان های زنان تشکیل دادند و این آغاز فصل جدید جنبش آزادی زن در ایران بود. این فاز اول با سرکوب خشن روبرو شد. جنبش آزادی زن برای دوره ای به حاشیه رانده شد. اما مقاومت های فردی زنان علیه رژیم هیچگاه خاموش نشد. سپس پس از پایان جنگ ایران و عراق همراه با میدان آمدن یک نسل جدید، جنبش آزادی زن بشکل توده ای بمیدان آمد و از آن زمان گسترش بسیاری یافته است. در میان فعالین جنبش آزادی زن در منطقه جنبش آزادی زن در ایران از مقام بسیار بالایی برخوردار است و مورد تحسین قرار می گیرد.
با توجه به این شرایط، بویژه با عروج جنبش اسلامی بعنوان یک قدرت دولتی، گسترش تروریسم اسلامی، ضروری بود که با اسلام سیاسی در ابعاد منطقه ای آن مقابله شود. دیگر ما فقط با رژیم اسلامی روبرو نبودیم؛ در کل منطقه اسلام سیاسی به یک نیروی بزرگ بدل شده بود که متاسفانه در میان بخشی از جوانان که بحق از سیاستهای امپریالیستی دول غربی و از سرکوبهای وحشیانه دولت اسرائیل جانشان به لبشان رسیده بود، جنبش اسلامی جذابیت یافت و بخشی از دختران و زنان جوان بدلایل نه مذهبی، بلکه سیاسی حجاب برگزیدند. این وضعیت پس از سپتامبر 2001 و با عروج جنگ تروریستها، تروریسم اسلامی و دولتی بسرکردگی آمریکا، تشدید شد. بعنوان یک سازمان رادیکال که خواهان تغییرات پایه ای و اساسی در وضعیت زنان است و نیز آگاه است که موقعیت زنان بدون تغییرات اساسی در ایران و متحول شدن معادلات سیاسی در منطقه نمی تواند تغییر پایه ای بیابد، ما باید با مسائل سیاسیی عمومی در منطقه درگیر می شدیم. برگزاری کنفرانس های بین المللی، در عین حال برای ما تلاشی برای سازماندهی و بسیج قطب سوم، قطب بشریت آزادیخواه و متمدن نیز هست. به سهم خود کوشیده ایم که پیوندهای نزدیکتری میان جنبش آزادی زن در منطقه و در اروپا بوجود آوریم و نظرات پایه ای خود را در این جنبش ها و با فعالین آن مطرح کنیم. در چند سال اخیر با عروج خیزش های انقلابی در منطقه تلاش کرده ایم تجربه ایران و جنبش آزادی زن و کمونیسم کارگری را تا حد امکان به این فعالین منتقل کنیم.
کنفرانس اخیر هم در خطوط کلی بر مبنای این اهداف سازمان یافته بود. لیکن شرایط خطیر کنونی یک نقطه تمرکز اصلی کنفرانس بود. جنگ وحشیانه در سوریه، شکل گیری و به تحرک افتادن هیولای داعش، نقش دولتهای غربی و منطقه در شکل گیری و قدرت یابی این هیولا، حماسه کوبانی و دستاورد اخیر آن تصویب قانون حقوق زن در کانتون جزیره، نقاط اصلی مورد بحث در کنفرانس بود.
 پنج تن از سخنرانان از فعالین سوریایی بودند که یکی از آنها کمتر از یکسال پیش از کردستان سوریه، کانتون جزیره، به ترکیه و سپس آلمان پناهنده شده است. لیلین هالس فرنچ رئیس ابتکار فمینیستی اروپا- مدیترانه از فرانسه، شهلا نوری و خود من و سهیلا حیدری از افغانستان که مدتی نیز در ایران زندگی کرده و باجنبش حقوق زن در ایران از نزدیک آشنایی دارد، سخنرانان کنفرانس بودند. متاسفانه تعدادی از سخنرانان بدلایل مختلف نتوانستند شرکت کنند. بطور نمونه ما قرار بود یک سخنران نیز از فلسطین داشته باشیم که در لحظات آخر سفرش لغو شد.
کمونیست ماهانه: ارزیابی  عمومی شما از کنفرانس چیست؟ آیا توانست به هدف خود برسد؟ چشم انداز نقش این کنفرانس در تامین  همکاری و ایجاد تحرک و تلاش بیشتر در جهت گسترش جنبش آزادی زن در ایران و منطقه، با توجه به اینکه  سخنرانان  نماینده نهادهای مدافع حقوق زنان در چند کشور بودند چگونه می بینید؟
آذر ماجدی:  بنظرم کنفرانس موفقیت آمیز بود. ما توانستیم با تعدادی فعال حقوق زن از کشور سوریه و افغانستان آشنا شویم و تبادل نظر کنیم. توانستیم رابطه نزدیکتری با آنها برقرار کنیم و نظرات خودمان را مطرح کرده و به بحث گذاریم. خط سیاسی و جهان بینی این سخنرانان متفاوت بود. موقعیت جنبش آزادی زن، جنبش های اجتماعی و کمونیسم در ایران کاملا متفاوت است؛ لذا انتقال تجارت ما به آنها بسیار مهم است و وقت و تامل نیاز دارد. برخی از سخنرانان سریعتر متوجه نکات و نقد های ما شدند؛ برخی بطور کلی از خاستگاه سیاسی – اجتماعی متفاوتی برخوردارند. اما شنیدن نظرات و مواضع آنها نیز بسیار مفید است. برخی از این فعالین بصراحت خواهان دخالت نیروهای نظامی غرب در سوریه هستند و آنرا تحت “دخالت نیروهای بین المللی” فرموله می کنند. ما بصراحت نقد و دلیل نقدمان را در کنفرانس اعلام کردیم.
این دیالوگ ها را ادامه خواهیم داد. روشن است که باید تلاش کنیم که در جنبش حقوق زن با فعالین رادیکالی که با نظرات ما نزدیکی بیشتری دارند، رابطه نزدیک تری برقرار کنیم. این البته زمان لازم دارد. بویژه ملاقات با این فعالین کار ساده ای نیست. بعلت مشکلات ویزا و مالی دیدار و گفتگو در چهارچوب ملاقات های سیاسی یا کنفرانس چندان ساده نیست. اما می توان اعلام کرد که زمینه های این تلاش پایه ریزی شده است. در این شرایطی که بازار ان جی او ها و “جوامع مدنی” گرم است، سازماندهی یک جنبش توده ای که به این سازمانها و کمک های مالی دولتهای غربی و سازمانهای بین المللی وابسته نیست کار مشکلی است. متاسفانه روش ان جی او سازی و لابیسم بر بخش عمده فعالیت های سیاسی حاکم شده است. این روش بزرگترین ضربه به سازماندهی یک حرکت رادیکال و انقلابی است. ما تلاش کردیم که نمونه کوبانی و جزیره را در مقابلشان بگذاریم و استدلال کنیم که بدون دخالت و کمک نیروهای بین المللی می توان و باید مبارزه کرد و موفق شد. حال باید دید که در آینده چه می شود. ما از تلاش باز نمی ایستیم. یک تلاش عمده ما باید کمک و همبستگی با مردم کوبانی و جزیره باشد؛ باید دستاوردهای این دو را وسیعا اشاعه دهیم و مدل آنها را در مقابل اپوزیسیون رادیکال کشورهای منطقه و جنبش آزادی زن بگذاریم.
٢٥ نوامبر ٢٠١٤
منبع: کمونیست ماهانه شماره ٨,  آذر ٩٣
http://www.hekmatist.org/