گفتگوی نشریه اکتبربا پروین کابلی در خصوص 25 نوامبر روز جهانی لغو خشونت علیه زنان
زنان در ایران، در کوبانی و در جهان همگی یک خواست دارند و آن اینکه خواهان برابری و آزادی بدون قید و شرط هستند.
اکتبر : روز 25 نوامبر روز جهانی لغو خشونت علیه زنان است. چرا این روز به این عنوان نام گذاری شده است.
پروین کابلی : 25 نوامبر در گرامیداشت خواهران میردال می باشد که در 25 نوامبر 1960 بعد از مدتها شکنجه توسط مامورین دولت دومینیکن به قتل رسیدند. سازمان ملل متحد در سال 1999 در بزرگداشت این خواهران و برای رفع خشونت علیه زنان این روز را به این عنوان نامگذاری نمود.
بهرحال این تلاشی است که میتواند توجه به امرتلاش برای لغو خشونت بر زنان را مورد توجه عموم قرار دهد.
اکتبر : وضعیت خشونت بر زنان در دنیا امروز چه موقعیتی دارد و دلائل ادامه ی خشونت چیست؟
پروین کابلی : خشونت علیه زنان واقعیت تلخ دنیای امروز را نشان میدهد. بیان آنچه است که روابط دنیای امروز بر آن اساسا استوار است. موقعیت زنان در کشورهای مختلف هم جنبه ی دیگری از این واقعیت تلخ است. اما هر جا که نگاه میکنید می بینید که زنان هر روز کشته میشوند. اگر میتوانستیم آمار دقیقی از اعمال خشونت به زنان را ارائه بدهیم چیزی که غیر ممکن است، آمار خشونت زنان بیش از جنگهاست. اشکال خشونت گسترده و در بسیاری موارد متاسفانه قابل شهود نیست. نمیشود آنرا به آسانی مشاهده نمود. خشونت علیه زنان ریشه های عمیق در جامعه انسانی دارد و در مورد آنچنان با تاروپود زندگی روزمره مرد تنیده است که تشخیص آن بسیار مشکل است. اما برای یافتن عامل اصلی خشونت باید نگاه کرد که در جامعه چه نظام و سیستم اقتصادی و طبقاتی حاکم هستند و چگونه عمل میکنند.
منصور حکمت در مقاله زن، در زندگى و مرگ ، از فردریک وست تا آنتون کندی میگوید:
“منشاء اين خشونت، دنيايى است که زن را در هزار و يک راه و رسم و قانون و سنت زمخت و ظريف، قابل ستم و کم ارزش تعريف کرده است. و آگاهانه و عامدانه، و در اغلب موارد به خشونت آميزترين شيوه ها، راه رهايى زن و خروج او از موقعيت قربانى را سد ميکند. اين قرون وسطى نيست. اين عصر سرمايه دارى است. هرچه با بازار و سود تناقض داشته باشد، دير يا زود کنار زده ميشود. بسيارى از جان سخت ترين افکار و تعصبات و راه و رسمهاى کهنه در برابر نيازهاى پيش پا افتاده و روزمره تجارت و توليد ور افتاده اند. و لاجرم، اگر زن آزارى و زن ستيزى و تبعيض و خشونت عليه زن هنوز يک واقعيت پابرجاى زندگى مردم اين عصر است، اگر عليرغم جنبشهاى قوى و اجتماعى براى رهايى زن، هنوز ستم جنسى در چهار گوشه جهان حکم ميراند، بايد حکمتش را همينجا، در همين عصر و در مصالح همين نظام جستجو کرد”
این واقعیت که جامعه نابرابر خود یک عامل اصلی خشونت است امروز یک واقعیت پذیرفته شده نیست. بلکه به لطف آکادمیسین ها تلاش میشود خشونت را به فرد و عوامل درونی وی نسبت داد و سازماندگان اصلی خشونت را تبرئه نمود. خشونت محصول جامعه نابرابر سرمایه داری امروزاست.”
دنیای امروز را نگاه کنید. جهان متمدن علیرغم همه پیشرفتهائی که کرده است در دورانی بسر می برد که سرمایه و صاحبان قدرت تهاجم وسیعی را به سطح معیشت و حقوق اولیه کارگران و اکثریت مردم در همه جا سازمان داده اند. هر روزه تلاش میکنند که فقر بیشتری را به مردم تحمیل کنند و با سازمان دادن پلیس و سرکوب و توجیهات ارتجاعی تئوریهای پست مدرنیستی، حقوق اجتماعی مردم را بیش از بیش محدود کنند. این اوضاعی است که امروز در دنیا حاکم است و در این اوضاع نابسامان زنان و کودکان قربانیان اولیه هستند. در چنین اوضاعی جهالت و عقب ماندگی و مردسالاری رواج پیدا میکند و دامن زده می شود و خشونت به زنان به امری عادی و روزمره تبدیل گردیده است. به دنیا نگاه کنید. هر دقیقه صدها زن و دختر جوان در گوشه ای از این کره خاکی در خون خود غلطیده میشوند. فاجعه زمانی است که در موارد زیادی قاتلین نزدیکترین وابستگان هستند. کسانی هستند که آنها را زمانی دوست داشته اند و عاشق شان بوده اند. وابستگانی که اکثریت آنها هرگز جرمی مرتکب نشده اند. اینان در همه جا هستند. در هندوستان جنین دختران را قبل از تولد میکشند، در خاورمیانه ناموس پرستی و اسلام زنان را به آتش میکشد و در آمریکا کلیسای کاتولیک رسما و عملا تجاوز و سواستفاده جنسی سازمان داده شده را سالهاست به پیش می برد.
بقای این موقعیت را باید در نابرابری عظیمی که در جامعه سرمایه داری به انسان امروز تحمیل شده است، جستجوکرد. قاتلین واقعی زنان و دختران نه پدران و همسران آنها می باشند بلکه، نظامی تولیدی – اجتماعی است که مردسالاری را هنوز به اشکال مختلف تداوم میبخشد و برای به انقیاد کشانیدن هرچه بیشتر جامعه، انسانها را به زن، مرد، به نژاد و مذهب و غیره تقسیم میکند و بر بستر این اوضاع بیشترین نابرابری و فقر را به آنها تحمیل میکند. این دنیا، دنیایی وارونه است و باید تغییر کند. تغییر وضعیت زنان بدون تغییرات اساسی در جامعه بشری امکان پذیر نیست. تا سود وجود دارد، تا سرمایه دارو نظام سیاسی آن، بر زندگی ما حکومت میکنند و تلاش میکنند که برای سود آوری بیشتر به اختلافات جنسی و مذهبی و نژاد بیش از بیش دامن بزنند طبعا نمیتوان از پایان خشونت بر زنان سخن گفت.
اکتبر : شما از قدرت سیاسی و نظام سرمایه داری حاکم به عنوان عامل اصلی اسم بردید، نقش جمهوری اسلامی را در رابطه با خشونت علیه زنان چگونه ارزیابی میکنید؟
پروین کابلی: نفس وجود جمهوری اسلامی یعنی خشونت، یعنی بی حقوقی یعنی گسترش ستم و سازماندهی تلاش برای نهادینه کردن فرودستی زن و ستم بر علیه زنان، خشونت علیه زنان خصلت این نظام است. به تمام دوران حکومت جمهوری اسلامی نگاه کنید. سازماندهی برای سرکوب جامعه و زنان یک سیاست روزمره وهمیشگی جمهوری اسلامی بوده است. به اسید پاشی های اخیر نگاه کنید تا متوجه شوید که خشونت در ایران ودر جمهوری اسلامی میتواند چه ابعاد فاجعه آمیزی بخود بگیرد. تمام سراسری این رژیم از قوانینش تا سیاست های روزمره اش تا آخوندهای ریز و درشتی که تمام مدت در حال تبلیغ جهل و خرافه و رواج زن ستیزی هستند، نشان میدهد که هر روز و هر دقیقه در ایران چه اتفاقاتی در شرف وقوع است. به همه ی کشورهای اسلام زده نگاه کنید میتوانید ببیند که چگونه زن ستیزی بعنوان یک سیاست عمل میکند. برنامه ریزی میکنند و هر روز عده ای را به نابودی میکشند. تحولات اخیر در خاورمیانه یعنی بروز دار و دسته داعش و تجاوز به زنان و فروش آنها بعنوان برده های جنسی نشان میدهد که اسلامیون تا کجا میتوانند بروند و چه پتانسیل وحشیگری و زن ستیزی را میتوانند نشان بدهند.
اکتبر: به نقش داعش در تحولات اخیر در سوریه و عراق اشاره کردید. کوبانی نمونه خوبی در مبارزه بر علیه زنان را نشان داد. نظرتان در این مورد چیست؟
پروین کابلی: به نظرمن باید در این مورد به تفصیل بیشتری سخن گفت. کوبانی یک نمونه خوب از مبارزه مردم مسلح را نشان داد. مردم که از خانه و کاشانه شان در مقابل یکی از درنده ترین نیروهای عصر حاضر به مقابله پرداختند. اگر زنان در این دوره به نیروی مهمی و چهره ی مبارزه بر علیه داعش تبدیل شدند عجیب نیست. ما همیشه گفته ایم که پنانسیل جنبش برابر طلبی و آزادیخواهی در ایران و خاورمیانه بسیار بالاست و حتی منصور حکمت اشاره به یک انقلاب زنانه در ایران را دارد. کوبانی نشان داد که این پنانسیل بحق وجود دارد و میتواند به یک نیروی عظیم تبدیل شود. زنان در خاورمیانه برای دستیابی به برابری و آزادی باید با تمام قدرت حرکت کنند. باید خود را سازمان دهند و تغییرات بینادی تنها راه نجات از این وضعیت است. هم اکنون حتی در کشورهای غربی دختر و زنانی که از نسل دوم و سوم مهاجران هستند از دست سنت های عقب مانده اجتماعی و مرد سالاری و اسلام سیاسی، در تنگنا قرار گرفته اند. متاسفانه زندگیشان تحت تاثیر این موقعیت است و به قتل میرسند. حتی تحولات و دستاوردهای زنان در کشورهای غربی نتوانسته است فشارهای سنت عقب مانده اجتماعی ناموس پرستی نجاتشان دهد. این نشان میدهد که ریشه بینادی ستم بر زنان و مبارزه با مرد سالاری باید با تغییر ابزار سیاسی انجام بگیرد. اول نوامبر 2014 در جزیره یکی از کانتون های آزاد شده در سوریه سندی تصویب گردید که تلاش برای تغییرات اساسی علیه خشونت بر زنان را نشان میدهد. این سند کمبود های خود را دارد. اما به نظر من بعنوان یک قدم ارزنده باید به آن نگاه کرد. بهرحال کوبانی به یک نقطه امید برای زنان و آزادیخواه در دنیای سیاه امروز تبدیل شده و نمونه خوبی است. اگر زنان در کوبانی بتوانند ما هم در بقیه نقاط جهان میتوانیم تغییر را ممکن سازیم. خشونت علیه زنان فقط با پایان دادن به عمر ننگین جمهوری اسلامی امکان پذیر است.
زنان در ایران ، در کوبانی و در جهان همگی یک خواست دارند و آن اینکه خواهان برابری و آزادی بدون قید و شرط هستند. پایان خشونت علیه زنان فقط با آزادی کامل و بدون قید و شرط امکان پذیر است.
24 آبانماه 1393- 15 نوامبر 2014