متن پیاده شده مصاحبه رادیو پرتو با اسماعیل ویسی- بررسی آخرین وضعیت اعتراضات کارگران کردستان و مطالبات آنها
پدرام نواندیش. سوال : اسماعیل ویسی برای من و شنوندگان این رادیو بگویید که چه حرکت های کارگری در کردستان صورت گرفته و پاسخ رژیم اسلامی به مطالبات شان چه بوده است ؟
اسماعیل ویسی: قبل از هر چیز لازم است بطور موجز به وضعیت عمومی کارگران و شرایط تحمیل شده بر وضعیت کاری- معیشتی و زیستی با آمار اشاره بکنم و باید نیز تاکید کنم که عیلرغم تمامی فشارهای اقتصادی، اخراج، بیکار سازی، تعدیل نیروی کار و تلاش برای مرخصی اجباری فرستادن کارگران، افزایش ساعات کار ازدیاد فشار کاری با همان دستمزدها، عدم پرداخت دستمزدهای معوقه و سایر مزایای مربوطه و دخالتها و فشارهای نیروهای امنیتی – انتظامی و سرکوبگری مستمر نیروهای رژیم اسلامی بر کارگران، اما اعتراضات و مبارزات کارگران هر چند متفرق و پراکنده، چون کشمکش واقعی و طبقاتی در جامعه کردستان در تمامی مراکز کاری- تولیدی و خدماتی، بزرگ و کوچک بطور مستمر ادامه داشته است. تلاش نموده اند که به شرایط تحمیل شده تن ندهند. گاها هم موفق شده اند . کارفرمایان و سرمایه داران را به عقب نشینی واداشته اند. عملا نشان داده اند که این شرایط برده وار را نخواهند، پذیرفت!
نکته ای دیگر، ببیند، نیروی کار در جامعه کردستان که بیشتر در سد سازی ها، معادن، مواد غذائی، بخش خدمات، مسکن وراه و ساختمانی سازی و کارگاههای کوچک، و … مشغول بکارند، به دلیل اوضاع نابسامان اقتصادی و اثرات تحریمهای بین المللی و به بهانه عدم وکمبود منابع مالی بسیاری از این پروژه ها و مراکز تولیدی تعطیل و ورشکست شده یا نیروی کار شاغل در این اماکن تعدیل یا وسیعا تقلیل یافته و یا بسته شده اند. و بیکار سازی وسیعی به جامعه تحمیل شده است. مخاطرات و عوارض ناهنجاریهای اجتماعی فقر، فلاکت، استیصال رشد پدیده اعتیاد، فحشاء کودکان کار و خیابانی و … را بدنبال داشته است. برای نمونه به سیاست تعدیل نیرو، اخراج و بیکار سازی که نتیجه مخرب بحران عمیق و عملا بن بست اقتصادی ای می باشد که حکومت اسلامی در ایران یدان دچار است و انعکاس عملی آن در مراکز کاری زیر در کردستان اشاره بکنم؛ سد آزاد بن یه در مسیر سنندج- مریوان، سد ژاوه در مسیر سنندج- کامیاران، سد خاکی زیویه در مسیر کامیاران- مریوان، کشتارگاههای مرغ و شرکت های ساختمانی سنندج، مهاباد، بافندگی پردیس و نیروگاه تولید برق در سنندج، کارگاههای درب و پنجره سازی، شرکت بانتا آبیدر و شرکت سقز سازی کردستان ” ون ” در سنندج، بطور چشمگیری با تعدیل نیرو و اخراج دست بگریبان بوده اند و بارزترین اخراج ” 250 نفر کارگر کارخانه سیمان کردستان در شهر بیجار، در پروژه ساختمان سازی بخشهای مختلف مسکن مهر در شهرهای سنندج، سقز از جمله پروژههای 3700 واحدی مهر کیان (جاقل) که در ماههای اخیر 200 نفر از گارگران را یکجا بیکار نموده و تعطیل شد، بسته شدن کارخانه سیمان بوکان که بیش از ٥٠٠ کارگر و کارمند در این کارخانه مشغول به کار بودند، بیکار شدند. شرکت راه و ساختمان معتبر” که پیمانکار تونل میدان نبوت سنندج است در چند ماه اخیر با افتتاح این تونل 30 نفرکارگران مشغول بکار را اخراج و بیکارکرد. اخراج و بیکار سازی ” 300 نفر کارگران کارخانه ذوب فلز زاگرس کردستان در منطقه دهگلان- قروه” که کارخانه بسته شد، می باشد که وضعیت تحمیل شده ملموس تر شود.
آمارهائی که اشاره شد تنها بخشی از موج وسیع سیاست بیکار سازی سرمایه داران و حکومتشان است که کارگران را در مراکز تولیدی و اقتصادی در کردستان در برگرفته است. کارگرانی که فاقد هر گونه بیمه بیکاری و دیگر مزایای اجتماعی چون بقیه کارگران در سراسر ایران هستند. به همین دلیل هست که می بینیم در ابعاد دهها هزار نفری برای دستیابی به کار و تامین معیشت خود و خانواده هایشان به شهرهای کردستان عراق روی کرده اند و با دستمزد بسیار کم و در بی حقوقی کامل مشغول بکار هسنتد.
اکثر کارگران اخراجی و بیکار شده، ماههای زیادی دستمزد دریافت نکرده بودند و جدا از تلاش برای حفظ محل کارشان تامین امنیت شغلی، اساسی ترین مطالبه ی آنها تلاش برای بدست آوردن ” دستمزدهای معوقه ” و سایر مزایا و پاداشهائی بوده است که در قرار دادهای کاریشان منظور شده است. که بدلیل فشارهای وارده و دستگیر شدن فعالین در این اعتراضات توسط نیروهای انتظامی- امنیتی و زد و بند و دفاع نهادها و ارگانهای مربوطه از کارفرماها، و پراکنده بودن، عدم اتحاد و عدم وجود تشکل های توده ای کارگری در محیط کار و زیست غالبا با موفقیت همراه نبوده است. نمونه اخیرش که از ابتدای سال جاری به طور منسجم و مداوم ادامه داشته مبارزات کارگران سد آزادی بنیه ر در مسیر مریوان- سنندج با 480 نفر کارگر که کارفرما می خواست این پروژ ه را به تعطیلی بکشاند وحدودا نود و پنج درصد از کارگران را به مرخصی اجباری بفرستد که کارگاه را به طبع ان تعطیل نماید . اما خوشبختانه کارگران متوجه نیرنگ و ترفند ضد کارگری کارفرما شدند متحدانه دست به اعتصاب زدند و ادامه کاری خود را یا دریافت 2 ماه دستوردها ی معوقه، به کارفرما تحمیل نمودند.
سوال : اسماعیل ویسی شما به مرخصی اجباری وترفند کارفرمای سد آزاد بنیر برای بیش از نود درصد کارگران اشاره کردید لطفا برای شنوندگان ما شرح دهید موقعیت از چه قرار است؟
اسماعیل ویسی: برای اینکه شنوندگان بیشتر مطلع بشوند از وضعیت و موقعیت سد آزاد بن یر، اشاره کوتاهی به شرایط و سیر مبارزات کارگران سد می کنم. ببینید ” سد آزاد بن یه ر، بنیر در مسیر سنندج- مریوان” قرار دارد و از پروژه های جهاد نصر وابسته به جهاد سازندگی در کردستان می باشد. کارفرمای اصلی این سد سپاه پاسداران حکومت اسلامی می باشد. در قسمتهای متفاوت این پروژه 480 نفر کارگر مشغول بکارند. اکثر کارگران دارای قراردادهای دائم هستند. که غیر از عدم دریافت دستمزدهای معوقه، سایر پاداش ها و از جمله حق سنوات نیز مدت 7 سال است که به آنان پرداخت نشده است. و … از 1392 بدلیل شدت یافتن بحران اقتصادی، در واقع بن بست اقتصادی حکومت اسلامی، اکثریت مراکز تولیدی – کاری در سراسر ایران عملا با ظرفیت بسیار کمی تولید می کنند، یا بسته شده اند. کارگران با موج وسیعی از تعدیل نیروی کار و سیاست بیکار سازی روبرو شده اند. انعکاس این وضعیت در کردستان نیز وضعیت ناهنجار، مخاطره آمیز و فلاکت باری را به کارگران تحمیل نموده است، کارگران سد آزاد “بن یه ر” بنیر نیز از سال گذشته (1392)، با همچون وضعیتی از طرف کارفرما صرفا به بهانه عدم بودجه روبرو شده اند، که با مقاومت و مبارزه کارگران تاکنون کارفرما موفق به تحمیل سیاست اخراج و بیکاری سازی نشده است. با اشاره به سیر این تقابل و کشمکش طبفاتی در اینجا، بهتر می توان به نتیجه گیری عملی رسید.
سیر مبارزات کارگران – در اواخر سال 1392، کارفرمایان اقدام به اخراج ” 360 نفر ازکارگران در ماه های بهمن واسفند 92 کردند این اقدام تحت مرخصی با پرداخت نصف دستمزد انجام شد به کارگران وعده داده بود که بعداز تعطیلات عید به سرکارشان باز گردند اما در طول این دو ماه مرخصی اجباری هیچگونه مزایائی به کارگران پرداخت نگردید. و… کارگران روزهای 3 و 4 خرداد ماه 1393 در اعتراض به عدم پرداخت دو ماه دستمزد ماههای بهمن و اسفند و همچنین عیدی و پاداش سال 92 و عدم پرداخت دستمزد ماههای فروردین و اردیبهشت سال 93 دست به اعتصاب زدند . با وعده کارفرما مبنی بر پرداخت دو ماه دستمزد معوقه سال 92 و همچنین پرداخت مابقی حقوقهای معوقه کارگران به سرکارشان بازگشتند، همزمان اعلام کردند در صورتی که کارفرما به وعده خود عمل نکند مجدداً دست از کار خواهند کشید. روز چهارشنبه 25/4/93، 450 نفر از کارگران برای چندمین بار در سال جاری، در اعتراض به عدم تحقق وعده های کارفرما مبنی بر پرداخت عیدی و پاداش سال 92 و عدم پرداخت دستمزد ماههای فروردین، اردیبهشت و خرداد 93 (35 نفر از این کارگران، که در قسمت حمل و نقل مشغول به کار می باشند از اذر ماه 92 دستمزدهایشان را دریافت نکرده بودند، همراه با کارگران شاعل در قسمتهای مخزن و دیوار و تونل) دست به اعتصاب زده بودند، درهمان روز کارفرما ناچار گردید، دو ماه دستمرد معوقه کارگران قسمت حمل ونقل و همچنین یک ماه از دستمزد معوقه کارگران در قسمت های مخزن، دیوار و تونل را به حسابهای آنها واریزکند. کارگران در این حرکت به بخشی از مطالبات خود دست یافنتد و به سر کارشان باز گشتند. اعتراض اخیر کارگران کارگران سد بنیر کارفرما را به عقب نشینی وادار کرد. کارفرمای شرکت احداث سد از آغاز این پروژه حقوق و مزایای کارگران را به بهانه های مختلف نصفه و نیمه پرداخته و گاهی تا چندین ماه با تاخیر دستمزدها را پرداخت کرده است. کارگران در سال جاری چندین بار برای دستیابی به حقوق و مزایای معوقه خود دست به اعتصاب و اعتراض زده اند و هر بار نیز کارفرما، با پرداخت بخش ناچیزی از دستمزدهای معوقه آنان را با وعده و وعید به سر کارهایشان باز گردانده است. در واقع کارفرما با چشم انتظار نگه داشتن کارگران و خسته کردن آنان سعی در فرسایش و از بین بردن همبستگی کارگران، فراهم نمودن شرایطی برای آسان سازی تعدیل نیروی کار و کاهش دستمزد ها را تعقیب کرده است. در ادامه این سیاست ضد کارگری، کارفرمای شرکت اخیرا به بهانه نبودن بودجه و اعتبار کافی به کارگران اعلام کرده بود که “از روز شنبه مورخ 18/05/93 باید به مرخصی اجباری با نصف حقوق بروند و کارگاه را تعطیل خواهد، کرد”. این مسئله با واکنش تند کارگران روبرو گردید و آنان با تجمع در محوطه کارگاه متحدانه خواهان بازگشت به کار شدند. با اتحاد و همبستگی بعد از 3 روز تجمع اعتراضی در محوطه کارگاه، کارفرما را مجبور کردند که دوباره کارگاه را راه اندازی و دستمزدهای معوقه ماههای فروردین و اردیبهشت 1393 آنان را نیز به حسابهایشان واریز کند . و به سر کارهایشان باز گشتند. این سیر مبارزاتی و کشمکش طبقاتی تاکنون با اتحاد و همبستگی با موفقیت کارگران پیش رفته است. اما لازم است به راه چاره اساسی و چه باید کرد همه جانبه تر در جنبش کارگری کردستان با تاکید بر نقاط قوت و ضعف بیشتر مکث کرد. و …
سوال: اسماعیل ویسی شما به تقابل جدی کارگران با کارفرمایان و دولت اسلامی شان در کردستان و ازجمله در سد بنیدر اشاره کردید ، سوال این است که آیا تقابل با طبقه کارگر در کردستان جدا از تقابل سرمایه داری با کارگران در سایر نقاط ایران است ؟
اسماعیل ویسی: نه، جدا نیست. چون، جامعه کردستان بخشی تفکیک ناپذیر از اقتصاد سیاسی- اجتماعی در جامعه ایران می باشد. در نتیجه هر گونه فعل و انفعالی در سطح سراسری از لحاظ ” اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مبارزاتی ” بطور مستقیم تاثیرات خاصی بر جامعه کردستان دارد. حال با در نظر داشتن گاها بروز مسائلی که در جامعه کردستان روی میدهد، که نمی توان استنباط ویژگی ای را کرد. در واقع و عملا حکومت اسلامی در ایران از لحاظ اقتصادی دچار بحرانی مزمن و عمیق است ، در بن بست کامل از هر لحاظ قرار دارد و هیچ گونه راه برون رفتی ندارد. تحریم های تحمیل شده همه جانبه اقتصادی به بهانه مسائل هسته ای، از طرف آمریکا و کشور های غربی، تاثیرات بسیار مخرب و منفی ای را بجا گذاشته است. بحران مزمن و عمیق اقتصادی ای که از بدو تولد این حکومت با آن همراه بوده است، سیستم اقتصادی آن را در آستانه فروپاشی قرار داده است. و بنا بر اذعان خود نهادها و دست اندر کاران مسائل اقتصای و از جمله گزارش بانک مرکزی و مرکز آمار ، اکثر مراکز صنعتی، تولیدی و کارگاههای بزرگ در ایران ورشکست شده و بعضا بسته شده اند و بقیه نیز زیر ظرفیت 50 در صد کار میکنند. تورم سطح بالایی و 4 میلیون نفر بیکار، بدون احتساب جمعیت بالای زنان خانه دار و عدم توجه به ” کار خانگی زنان ” که جایگاهی در این آمار ندارد. “بحث تامین بیمه بیکاری و تامینات اجتماعی دیگر ” عدم وجود بازار کار و رشد سریع و رو به افزون بیکاری، (به اذعان وزیر کار حکومت اسلامی در مدت نه چندان دوری 5 میلیون نفراز جوانان فارغ التحصیل و روانه بازار کار می شوند که هیچگونه چشم اندازی برای وارد شدن و استخدام شان در بازار و مرکز کاری وجود ندارد)، فقر و محرومیت و یاس و استیصال بیشتری را به طبقه کارگر و ارتش بیکاران تحمیل کرده است. مجموعه ی این عوامل سبب شده جمع کثیری از مردم محروم در آن جامعه برای تامین هزینه های زندگی خود دچار یاس و درماندگی شوند. در جامعه ای که وفور منابع طبیعی و ثروت سرشار آن میتواند موجب ترقی و شکوفائی جامعه و خوشبختی و رفاه شهروندان آن جامعه باشد به دلیل حکومت مشتی سرمایه دار مستبد ، مرتجع و ضد انسان متاسفانه شاهد روی آوری هر چه بیشتر جوانان حتی در سنین پائین به اعتیاد و برای تامین معیشت زندگی رشد پدیده تن فروشی، فحشا در میان زنان و انواع ناهنجاریهای اجتماعی هستیم. رشد و گسترش فقر، بیکاری و محروم بودن اکثریت مردم از منافع آن جامعه و تشدید تضاد طبقاتی از خصوصیات امروز جامعه ایران و از برکت موجودیت حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران می باشد. وجود این شرایط و وضعیت تحمیل شده به اکثریت مردم کارگر و زحمتکش در ایران، که بانی آن رژیم سرمایه داری اسلامی است، جامعه را در شرایط انفجار اجتماعی قرار داده است. جمهوری اسلامی در سی و پنج سال گذشته برای پیشگیری از هر گونه اعتراض و تحرک اجتماعی برای حفظ بقاء و تداوم جاکمیت استثمارگرانه اش، با شدت بخشیدن به سرکوب، بگیر و ببند فعالین کارگری و اجتماعی ، اعدام مخالفان سیاسی و دستگیری و فشار بر رهبران و فعالین کارگری و اجتماعی در ایران و کردستان ابعاد وسیعتری یافته است. بن بست واقعی و رکود اقتصادی که سیستم و دولت اسلامی با آن دست به گریبان است در ایران در کردستان انعکاس خاص خودش را داشته است که بدان اشاره کرده ام. بگذارید برگردم به مبارزات کارگران در سطح سراسری و چند مثال از مبارزات چشمگیر آنها بیاورم که نشاندهنده عدم تفکیک شرایط تحمیل شده برطبقه کارگر در سراسر ایران و کردستان را نشان میدهد. مثلا اعتصاب اخیر کارگران معدن سنگ آهن بافق که 5000 نفر در آن شرکت کردند، اعتصاب کارگران سنگ معدن چادر ملو که حدودا چهار ماه قبل صورت گرفت و تقابل جدی ای در آنجا بود ، تعدیل نیروی کارگران در ایران تایر،لاستیک البرز.اعتراض کارگران عسلویه ، اعتصاب کارگران پتروشیمی بندر ماهشهر، اعتصاب کارگران پروفیل، نورد و صفا ساوه ، و اعتراضات و فشار بر کارگران شهرکهای صنعتی کرج و قزوین همه اینها واقعیتهای تحمیل سیاست اخراج و بیکارسازی گسترده برکارگران بوده و در کردستان انعکاس خاص خودش را داشته است. به همین خاطر است که انعکاس عملی این سیاست و شرایط تحمیل شده در کردستان جدای از آن وضعیتی که مابقی نقاط ایران دارد نیست، و تحمیل فقر و بیکاری، فلاکت، رشد و گسترش پدیده اعتیاد ، فحشا، کودکان کارو خیابانی که زندگی همه طبقه کارگر را تحت الشعاع قرار داده و حتی به اعتراف خود مقامات همین حکومت اسلامی سرمایه نود درصد جامعه کارگری ایران زیر خط فقر است که این را به طور بسیار مضاعف و ملموس تری در کردستان باید دید و وضعیت بسیار اسفناکی هست که به کارگران و اکثریت مردم در ایران تحمیل شده است.
مشکل اساسی دیگرجدا از تحمیل شرایط استیصال آمیز و سرکوبگری مستمر رژیم؛ عدم تشکل های توده ای کارگری در محیط کار و زیست ، بازداشت و دستگیر شدن کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری و تاثیر گذار در مراکز تولیدی و عدم حمایتهای سیاسی – اجتماعی از مبارزات کارگران و مطالباتشان می باشد. شرایطی که پراکندگی، تفرقه و عدم حمایت و همبستگی سراسری را در جنبش کارگری از مبارزاتشان را، دامن زده است. و …
ولی چکار باید کرد؟ این مسئله ایست جدی که میشود روی آن بیشتر مکث کرد و راه برون رفت ارائه کرد.
سوال :اسماعیل ویسی حزب حکمتیست در رابطه با اعتصاب کارگران معدن سنگ آهن بافق دو اطلاعیه صادر کرده است به نظر شما ویژگی این اعتصاب در چه چیزی بود؟
اسماعیل ویسی: همانطوری که اشاره کردید حزب حکمتیست حزبی سیاسی کمونیستی است که برای سرنگون کردن رژیم اسلامی و سازماندهی طبقه کارگر برای متحقق کردن انقلاب کارگری و برقراری نظام سوسیالیستی تشکیل شده و تلاش می کند. با پوشش خبری روزانه اعتصاب کارگران بافق و ارائه رهنمود هایی در اطلاعیه ها از لحاظ سیاسی – طبقاتی همبستگی خودش را با این کارگران و خواستهایشان اعلام داشت. وکاری بجز این جهت گیری سیاسی- اجتماعی نمی توانست انجام دهد. ویژگی خاص این اعتصاب، برجستگی حمایت بعد اجتماعی آن است که کل شهر بافق را به دنبال این اعتراض کشانیده است. همانطور که میدانید تامین معیشت و ادامه حیات ساکنین شهر 45 هزار نفری بافق متکی به این معدن میباشد. بنوعی مبارزه مرگ و زندگی بود. جهت اینکه حد اقل نیمی از خانواده های شهر حد اقل یکی از اعضایشان در معدن مشغول به کار است یا بازنشسته معدن میباشد و بستن معدن و بیکار شدن باعث میشد که زندگی هزاران نفر از هم بپاشد و در پی آن استیصال ، فقر و فلاکت و کلا وضعیتی را به مردم تحمیل میکرد که قابل تحمل برای هیچ انسان آزاد اندیش، شریف و مبارزی نیست تا چه برسد به یک حزب حکمتیست چون حزبی سیاسی کمونیستی!
خوشبختانه ویژگی خاص این اعتصاب در این بود که بعد اجتماعی پیدا کرد. جدا از همراهی خانواده کارگران معدن، کل ساکنین شهر بافق از اعتراض و اعتصاب و مطالبات آن حمایت کردند. نقطه و تجربه بسیار درخشانی. این نقطه عطف و سر آغازی است که باید کارگران سایر مراکز کارگری ازاین حرکت درس بگیرند و تجربیات کارگران بافق را برای گسترش مبارزات اتی و تحمیل خواسته هایشان بر سرمایه داران سرمشق خود قرار دهند. کاری که کارگران ذوب آهن فلز زاگرس کردستان در قروه به پای آن نرفتند. همانموقع در نوشته ای تاکید کردم. تجمع جلوی نهاد ها و ارگانهای حکومتی و خواهان عدم بسته شدن کارخانه شدن کافی نیست. اگربه مبارزاتتان بعد اجتماعی ندهید. کارگران دیگر مراکز کارگری و خانواده ها و مردم شهرقروه را در حمایت خود همراه نکنید. تنها خواهید ماند. در نتیجه، عدم هماهنگی و سازماندهی در پیگیری مطالبات و عدم توانایی در گسترش اعتراض و دخالت دادن خانواده ها و تلاش نکردن برای همراه کردن مردم در شهر قروه و صرفا به نیروی خود متکی شدن، دست به گریبان شدن کارگران با وعده های توخالی ارگان های حکومتی و سردرگمی در دالان های اداری، دلایلی اساسی بودند که کارگران ، متاسفانه تنها ماندند . کارخانه بسته شد و 300 نفر بیکار شدند. بیکار شدن 300 نفر کارگر در شهر کوچکی مانند قروه یعنی به فقر و فلاکت کشیده شدن زندگی چند صد خانوار و تحمیل شدن دیگر عوارض ناهنجار بیکاری در ابعاد اجتماعی و …
سوال : اسماعیل ویسی بعضی از تشکلات کارگری به عنوان جمعی از کارگران از اعتصاب کارگران اعلام حمایت کردند، نظر شما در رابطه با چگونگی حمایت و پشتیبانی از اعتصاب و اعتراض کارگران و از جمله اعتصاب اخیر کارگران معدن سنگ آهن مرکزی بافق چیست و چگونه باید از چنین اعتصاباتی حمایت کرد ؟
اسماعیل ویسی: ببینید یک مسئله اساسی را باید تکید کنم. طبقه کارگر، طبقه ای است اجتماعی. نقش و جایگاه خاصی که در تولید اجتماعی دارد. محل کار، میران معیشت، نرم و محل زندگی اش با اسم ورسم و آدرس مشخص در واقع چون طبقه و چون فرد هم دارای شخصیتی است حقی و حقوقی از لحاظ اجتماعی و لگر هم تشکل توده ای خود را در محیط کار و زیست داشته باشد، هویتش مشخصی هست. اوهام نیست. هر گونه عملکرد مبارزاتی و حمایتی اش ازمبارزات دیگربخشهای کارگری و اجتماعی جنبه مادی دارد. قعا حمایت ها در ابعا اجتماعی باید جنبه مادی اجتماعی به خودش بگیرد. من هم چند اطلاعیه به عنوان چندین جمع متفاوت کارگری در حمایت از اعتصاب کارگران سنگ معدن بافق دیدم. اینها در کل و از لحاظ اخلاقی کار خوبی هست، ولی چون هویت مشخص اجتماعی ندارد و پایش به جائی بند نیست. سرمایه داران و کارفرمایان و دولت حامی اش را مورد تهدید قرار بدهد که اگر خواسته های کارگران فلان بخش که در حال اعتصاب هستنند، برآورده نکنید، دست از کار خواهیم کشید. چرخ های تولیدی را از کار خواهیم انداخت. و… آنان را تحت فشار قرار بدهد که تن بدهند، کک کسی را نخواهد گزید و بجائی نخواهد، رسید. در دنیای مجازی با صادر کردن چند اطلاعیه ” جمع های کارگری بدون هویت و شخسیت حقیقی و حقوقی ” تحت عنوان اعلان حمایتش از مبارزات کارگری که در جریان اعتصاب کارگران بافق اتفاق افتاد، راه بجائب نخواهد، برد. این شیوه وسبک کار هیچ کمکی به پیشبرد مبارزات کارگری نمی کند و نکرده است. در ایجاد و تحمیل این شرایط ” عدم متشکل بودن طبقه کارگر و عدم تشکل های تودهای کارگری در محیط کار و زیست ” مقصر اصلی رژیم اسلامی در ایران می باشد که طول حاکمیت بیشتر از 3 دهه برای تامین هر چه بیشترسود و ثروت سرمایه داران با تمامی امکانات سرکوبگرانه اش از متشکل شدن کارگران جلوگیری کرده است. راه برون رفت و موانع سر راه را باید شناخت و تلاش برای متشکل شدن و ایجاد تشکل های توده ای کارگری در محیط کار و زیست یکی از اولویت های طبقه کارگر بویژه رهبران محافل و عملی کارگری و کارگران کمونیست و رادیکال بر اساس بهم بافته شدن محافل کارگری در محیط های کاری و ایجاد شبکه ای از مخافل کارگری، در دستور قرار بگیرد. در این راستا باید گام برداشت تا بتوان طبقه کارگر را متشکل کرد. از مبارزات پراکنده نجات پیدا کرد و تمامی حق و حقوق و خواسته های اقتصادی- طبقاتی خود را به سرمایه داران و رژیم سیاسی حامی آن، تحمیل نمود!
این گفتگو توسط پدرام نواندیش انجام گرفته است.
10 آبانماه 1393- نوامبر2014
esmail.waisi@gmail.com
***