کوبانی، تجاربها، درسها و چشم انداز آن
میزگرد نشریه کمونیست ماهانه با
رحمان حسین زاده، ملکه عزتی، سیاوش دانشور، سلام زیجی
کمونیست ماهانه: حزب کمونیست کارگری- حکمتیست بسیار روشن و قاطع از مقاومت کوبانی حمایت کرده است. علل اتخاذ این سیاست از جانب حزب حکمتیست چیسست؟
رحمان حسین زاده: واضح است هر نیروی چپ و کمونیستی از مبارزه درخشان مردم کوبانی باید حمایت کند. ما خود را در کنار مبارزه مردم کوبانی میدانیم چون تا همین جا کوبانی تجسم اراده انسان سازمانیافته در دفاع از زندگی و حقوق انسانی خود، در دفاع از به دست گرفتن سرنوشت خود و اداره امور به دست خود، دردفاع از شهرو محل کار و زیست و دردفاع از هر سطح از آزادیهای سیاسی و اجتماعی است که مردم آن شهر با اتکا به نیروی توده ای خود به دست آورده اند. کوبانی مظهر مقاوت شورانگیز زنان و مردان حق طلب و آزادیخواه علیه سیاهترین نیروی ارتجاعی این زمانه یعنی جریان اسلامی داعش است. کوبانی یک تجربه درخشان و خلاف جریان است. به تحولات جاری دنیای وارونه و سیاه امروز نگاه کنید، به خاورمیانه به هم ریخته نگاه کنید. به صحنه سیاسی عراق و سوریه جایی که جریان سیاه اسلامی داعش در آن قدرت به هم زده نگاه کنید، در همه این تحولات سلب اراده مردم سرلوحه نقشه ارتجاع امپریالیستی و دولتهای ضد انسان منطقه و نیروهای سیاه قومی مذهبی است که به جان جامعه افتاده اند. در دو دهه اخیر و در همه این تحولات با کوبیدن مردم و به استیصال کشاندن جوامع و لگد مال کردن اراده مردم، روندهای سیاسی از بالای سر مردم رقم میخورد، قدرت دست به دست میشود، سیاهی و تباهی بر جامعه حاکم میگردد، گانگسترهای مذهبی قومی مسلح در قالب “دولت و پارلمان” بر جان و زندگی مردم حاکم میشوند و اسمش را هم میگذارند “رهایی مردم و تلاش برای دمکراسی و حقوق بشر”. در این اوضاع مردم یک شهر کوچک با امکانات محدود خود، اما با اراده در هم تنیده و به شدت جسورانه و سازمانیافته در مقابل ارتجاع هار اسلامی و کل حامیان جهانی و منطقه ای آن جانانه مقاومت کرده و حماسه آفریده اند. به جهان نشان داده اند، مقاومت توده ای مسلحانه علیه سیاهی و تباهی ممکن است. اراده انسان فعال و سرزنده و متشکل و مسلح میتواند سرنوشت دیگری را رقم بزند. جهان این پیام شورانگیز را شنیده که اراده انسان حق طلب و صاحب هدف واقعیتی زنده است. کوبانی کوچک پیام امید بخش بزرگی به پهنای جهان امروز اعلام کرده و حمایت بشریت مترقی و متمدن را به دست آورده است. این بخش کوچکی از نیروی عظیم بشریت مترقی و آزادیخواه در تقابل با تروریسم قدرتهای جهانی و دولتها و تروریسم مذهبی و قومی این دوران است. خلاف جریانی این مبارزه در این مشخصه هایی است که برشمردم. این مقاومت و مبارزه از جنس مبارزه ای است که ما کمونیستها و ما حزب حکمتیست تلاش میکنیم در هر جا که امکانش را داریم، برایش نیرو جمع کنیم. به این دلایل از همان مقطعی که صدای رسای مبارزه کوبانی طنین انداخت حزب حکمتیست بی ابهام در کنار آن ایستاد و از آن حمایت کردیم. مشوق صف آزادیخواهی در داخل و خارج کشور بودیم که به لحاظ سیاسی و عملی از مبارزه زنان و مردان صاحب اراده و جسور کوبانی حمایت کنند.
به علاوه یک جنبه مهم که حمایت محکم مارا از این مبارزه موجب شده است، نقش تعیین کننده و سازمانیافته زنان و دختران جوان به عنوان موتور محرکه و بخشا رهبری کننده در این مقاومت و مبارزه درخشان است. همین یک مشخصه بیش از هر مورد دیگری توجه و حمایت جهانیان و صف آزادیخواه را به همراه داشته است. دنیا اولین بار نیست که نقش زنان در مبارزه و مقاومت و جنگ و انقلابات را تجربه میکند، اما به باور من اولین بار است در یک مقاومت و مبارزه معین زنان و دختران این چنین نقش تعیین کننده ای در رهبری و سازماندهی و هدایت جنبش مبارزاتی ایفا میکنند. آن هم در دنیای سیاهی که چند قدم آن طرف تر، در همان سوریه و عراق جریان جهل و سیاه داعش و همپالگیهایشان زیر نگاه دولتهای حامی دیروز و امروزشان زنان و دختران را طبق نص صریح قرآن و گفته ها و کردار کثیف محمد پیغمبرمسلمانان به غنیمت گرفته، به حراج میگذارند و مورد تجاوز جنسی قرار میدهند. در اینجا در کوبانی زنان مبارز صفحه درخشانی ازقابلیت و جسارت و توانایی و قدرت جمعی و سازمانیافته در مقابل ارتجاع داعشی به ثبت میرسانند. این تجربه بزرگی است که الهام بخش مبارزه امروز و فردای زنان و مردان آزادیخواه در سراسر جهان خواهد بود و حمایت ما و صف انسانیت و آزادیخواهی را موجب میشود.
کمونیست ماهانه: نقش زنان مسلح در جنگ و مقاومت قهرمانانه مردم کوبانی علیه تروریستهای اسلامی زبان زد جهان شده است. آیا چنین نقشی میتواند دریچه ای برای گسترش و تقویت جنبش زنان در منطقه و ایران در برخورد به قوانین و حاکمیت و فرهنگ ضد زن و جنایتکارانه مذهبی به همراه داشته باشد؟ چگونه؟
ملکه عزتی: اجازه بدهید قبل از هرچیز اشاره بکنم که حماسۀ مقاومت مسلحانه توده ای کوبانی در مقابل یکی از هارترین نیروهای تا دندان مسلح ارتجاع اسلامیِ در تاریخ به ثبت رسیده و نتیجه این مقاومت و دفاع قهرمانانه هر چه باشد در این اصل تغییری ایجاد نخواهد کرد که مقاومت مردم در کوبانی علی العموم دریچه ایی از امید را برای همه انسانهای آزادیخواه و تشنه برابری و آزادی باز کرده است. بازتاب قاطعیت و پایداری شورانگیز هزاران زن و مرد آزادیخواه در برابر توحش اسلامی داعش با ایستادگی غیر قابل تصور و تحمل شرایط سخت در نبردی نابرابر، در همه جای جهان در میان مردم تشنه آزادی باعث ایجاد امید و باور به قدرت توده مسلح مردمی تنها یکی از تبعات این مقاومت است.
شرکت فعال زنان در این مقاومت و دفاع قهرمانانه از حق زندگی آزاد و کرامت انسانی چنان چشمگیر و برجسته است که هیچ انسان شرافتمندی نمیتواند نسبت به آن بی تفاوت بوده و تحت تاثیر قرار نگیرد. مقاومت و دفاع پیگیر زنان کوبانی بارقه امید را در دل هر انسانی که به قوانین وحشیانه مذهبی معترض است زنده کرده است. دنیا شاهد تلاش زنان و مردانی است که نه تنها مستاصل نشده اند بلکه مستقل و با اتکا به نیرو و تلاش مردمی در جنگ با وحشی ترین و سیاه ترین نیروی مذهبی بیشتر از یک ماه مقاومت کرده اند و در بسیاری از جبهه ها آنها را وادار به عقب نشینی کرده و پوزه آنها را به خاک مالیده اند است. فرماندهان رده بالای نظامی زن، رزمندگان زن در کوبانی بدون پشتیبانی امریکا و نیروهای خارجی سنگر به سنگر ازحق زندگی در شهری که حدود 2 سال است به شیوه شورایی و کانتونی اداره میشود دفاع میکنند.عزم جزم، ایستادگی وقامت رسای این زنان و مردان در همه دنیا قابل مشاهده و تحسین برانگیز است. شعرا در رسایشان شعر مینویسند و انقلابیون در تلاش پیوستن به جبهه های رزم انان هستند. تجربه کوبانی ارزشمند است و الگو قرار دادن آن قطعا برای خیلی ها مطرح و قابل بررسی است. در گوشه ایی از دنیا و در منطقه خاورمیانه تعدادی زن و مرد با تلاش مستقل خود و با جانفشانی به دفاع از حق انسانی و موجودیت خود برای یک زندگی آزاد و برابر و فارغ از قوانین مذهبی و بردگی انسانها به پا خواسته اند و در صدند که اجازه ندهند زندگی برده وار قرون وسطایی بر آنان تحمیل شود. در نقاط دیگری از همین دنیا در کردستان، عراق، افغانستان و…. ایران داعشیان اسلامی بیش از 3 دهه است در تلاش برای خاموش کردن صدای اعتراض زنان و تحمیل زندگی برده وار به آنان هستند.
داعشیان جمهوری اسلامی با همه ترفندها و تلاشهایی که تاکنون کرده اند هنوز موفق به در هم شکستن مقاومت و پایداری زنان در ایران نشده اند. از همان ابتدای روی کار آمدن ترفندهای متعددی را به کار گرفتند، از کوبیدن پونز بر پیشانی زنانی که زیر بار حجاب اسلامی نرفتند تا سنگسار و شلاق و اسید پاشی اما هیچکدام از این طرحهای وحشیانه زنان ایرانی را به زانو درنیاورده است. تداوم مبارزره و تلاش و مقاومت هر روزه زنان باعث درماندگی در بین سردمداران حکومتی شده و دوباره به تجربه های امتحان شده دست میبرند. اسید پاشیهای اخیر در اصفهان تکرار این عمل شنیع بعد از 25 سال از وقوع اولیه آن است. شکست جمهوری داعش پرور در ایران در مقابل زنان در بزنگاههای حیاتی آنان را به صرافت بکارگیری روشهای کثیف و شکست خورده قبلی انداخته. مقاومت زنان کوبانی و ایران هردو در راستای مقاومت جنبش آزادی زن است. قطعا در دو جغرافیای متفاوت و با دو روش متفاوت مبارزاتی. زنان مسلح و بپا خواسته کوبانی و زنان مقاوم ایرانی در جبهه تلاش و مقاومت مدنی و اجتماعی هردو یک هدف دارند، ایستادگی، پایداری ودر نهایت به شکست کشاندن قوانین عهد عتیق مذهبی و مبارزه برای یک زندگی بهتر و برابر. بررسی و بکارگیری اشکال مقاومت و مبارزه قطعا بدون در نظر گرفتن توازن قوا و موقعیت جنبشها و شرایط اجتماعی ممکن نیست، اما واقعیت این است اگر زنان ایران در این مقطع از جنبش مبارزاتی خود شکل مبارزه مسلحانه را دردستور ندارد به این معنا نیست که مبارزه ایی در جریان نیست. بیشترین تلاش حاکمان داعشی ایران در جهت تحمیل حجاب بر زنان نه تنها موفق نبوده بلکه به صحنه مصاف داعشیون و زنان آزادیخواه و جنبش آزادی زن در ایران تبدیل شده است. پیگیری و ایستادگی زنان کوبانی و اتکا به نیروی خود در مقابل کثیفترین نیروی مذهبی درس استقامت برای زنان ایران و عراق و بقیه کشورهای اسلام زده در منطقه است. برابری آنها در صحنه های نبرد با همرزمان مرد هم یکی دیگر از این عرصه های مبارزاتی و موفق در کوبانی است. درس گیری از این دستاورد برای هر انسان آزادیخواهی ارزشمند است. زنان کوبانی به جای اینکه منتظر قضا و قدر و سرنوشت محتوم خود در میدانهای خرید و فروش زنان باشند اسلحه بدست گرفتند و در میدان نبرد داعشیون و قوانین وحشیانه انان را به مصاف طلبیده اند. جسارت، اعتماد به خود، به نیروی متحد و منسجم و سازمانیافته مردمی همراه با عزم و اراده ایی آهنین آموزه ایی است که همه باید از آن درس بگیرند آن را الگوی مبارزات خود علیه قوانین نابرابر مذهبی و تروریسم اسلامی قرار دهند. برای زنان کردستان عراق و سرنوشت شومی که در طی بیش از 25 سال حکومت احزاب حاکم بر انان تحمیل شده کوبانی و مبارزه رو در روی زنان کوبانی آن بارقه امیدی است که باید جامعه را با اتکا به آن به تحرک دراورند. سالها تلاش بورژوازی از طریق مدیای نوکر و حلقه بگوش برای حقنه کردن فلسفه یاس و نومیدی و تسلیم سرنوشت شدن ، در کوبانی جواب گرفت. سالها تلاش صاحبان پول و قدرت برای تحمیل این باور که نجات دهنده ایی جز غرب و امریکا وجود ندارد و تشکل، مبارزه، مقاومت و قدرت مردمی پوچ و بی پایه است در کوبانی چنان مفتضح شده است که قلم قادر به توصیف آن نیست. این الگوی مبارزاتی را از همین امروز در همه جای این جهان میتوان بکار بست و با درس گیری از آن وارد عرصه عملی مبارزه و دفاع از انسانیت و حق زندگی برابر وشایسته برای همه آحاد جامعه شد. اکنون زنان تحت ستم در منطقه خاورمیانه در رودرریی و مبارزه علنی با نیروهای حزب الهی واوباشان اسید پاش، با قوانین ضد زن، با فرودستی زن، با تحقیر و توهین به حرمت وکرامت انسانیشان الگویی حی و حاضر را در مقابل خود دارند. امروز زنان ایران، کردستان، افغانستان وکل منطقه، کوبانی را در تلاش برای آزادی همراهی میکنند.اعتراضات یک ماه اخیر در سراسر دنیا در دفاع از کوبانی نشان یک واقعیت است. مبارزه مسلحانه زنان کوبانی قابل احترام قابل پشتیبانی و شایسته الگو برداری است.
کمونیست ماهانه: گفته میشود ناسیونالیسم کرد و پ ک ک بر مقاومت کوبانی هژمونی دارند. همینطور ماحصل پیروزی کوبانی نیز میتواند به نفع ناسیونالیسم کرد و مشخصا شاخه پ. ک. ک و پ. ی. د و همفکرانشان در کوبانی و کردستان سوریه تمام شود. در نتیجه زیاد قابل دفاع نیست. شما پاسختان به این ارزیابی چیست؟
سیاوش دانشور: “زیاد قابل دفاع نیست” یعنی چه؟ آیا از نظر این نوع دیدگاه مقاومت توده ای در کوبانی اصولا قابل دفاع است و یا کمی قابل دفاع است و یا مشروط قابل دفاع است؟ سیاست کمونیستی را نمیتوان با اما و اگر و ابهام تبئین کرد. میدانم محافل یا افرادی چپ در سیمای کوبانی “کمون پاریس” و “سوسیالیسم” و غیره را دیدند. به نظر من این نوع دیدگاهها نیز پشت سکه دیدگاهی است که مقاومت توده ای در کوبانی را به اعتبار هژمونی پ. ی. د ناسیونالیستی و ارتجاعی بداند. اولی در کوبانی همه آرمانها و آرزوهای خویش را جستجو میکند و دومی کوبانی را به اعتبار رهبری اش اگر نه پدیده ای مثل داعش اما از جنس نیروهای ارتجاعی متفرقه در منطقه میداند. در کوبانی بحث برسر سرمایه داری و سوسیالیسم نیست. در کوبانی یک جبهه متمایز علیه تروریسم اسلامی باز شده که تفاوت ماهوی با جبهه های دیگری دارد که در همان عراق و سوریه مدعی مبارزه با تروریسم اند.
سیاست حزب حکمتیست و فرمولبندی ما خیلی روشن و صریح است: دفاع از مقاومت توده ای در کوبانی علیه تروریسم اسلامی! ما در هیچ اظهار نظر حزبی و حتی در اظهار نظر فردی اعضای رهبری حزب، دفاع بیقید و شرط از مقاومت توده ای در کوبانی را به دفاع از جریانات و نیروهای درگیر در کوبانی و سه کانتون مناطق کردنشین سوریه تعمیم نداده ایم. آدم باید خیلی سکتاریست و کوته بین باشد که قهرمانی جمعی زنان و مردان و یک شهر را در مقیاس توده ای نبیند، سیاستها و رفتار متفاوت و پیشرو این جبهه علیه تروریسم اسلامی را نبیند، دشمنان قسم خورده ناسیونالیست و اسلامی این مقاومت را نبیند، اما در وسط جنگ مرگ و زندگی مردم یک شهر، ناسیونالیسم پ. ی. د و پ. ک. ک را ببیند و برجسته کند. حتی اگر سر این مقاومت توده ای را ببرند و یا با آن معامله کنند و نهادهای قدرت مردمی را درهم بکوبند، حتی اگر رهبری فعلی مناطق کردنشین سوریه به سازشی غیر اصولی و ناموجه با نیروهای ارتجاعی در منطقه برسند (میگویم غیر اصولی و ناموجه چون در جنگ همواره تناسب قوا تعیین کننده است و ممکن است هر نیروی درگیر در جنگ و حتی یک نیروی انقلابی هم جائی بناچار سازش و مذاکره کند) و ضربات مهلکی به این مقاومت و فداکاری جمعی و فردی آن بزنند، یک ذره از حقانیت این مقاومت توده ای علیه تروریسم اسلامی کم نمیکند. مقاومت توده ای کوبانی بعنوان یک حماسه در تاریخ بشریت آزادیخواه ثبت شده است و در آینده نیز به همین عنوان به آن رجوع خواهد شد.
جنبش مقاومت توده ای در کوبانی را باید با جنبش مقاومت ضد فاشیستی در اسپانیا مقایسه کرد و نه با کمون پاریس و انقلاب اکتبر و بحث سرمایه داری و سوسیالیسم. مقاومت ضد فاشیستی در اسپانیا هم در تاریخ بشریت آزادیخواه ثبت شد و هنوز در کشورهای اروپائی مردم آزاده هر هفته پای تندیس یادبود جان باختگان این مقاومت گل میگذارند و ادای احترام میکنند. رهبری جنبش مقاومت علیه فاشیسم در اسپانیا و یا هژمونی آن اساسا دست حزب کمونیست طرفدار روسیه بود که حزبی ناسیونالیست بود. اما در آن تناسب قوای جهانی در اروپا، مردم آزادیخواه دنیا به اسپانیا رفتند تا با فاشیسم بجنگند. کسی سرنوشت این جنگ را به عقاید شش در چهار نیروی هژمون در این مقاومت گره نزد. اگر ترکیه و حکومت اقلیم مرزها را نبسته بودند، چپها و سوسیالیستها و آزادیخواهان از سراسر جهان برای جنگ در کوبانی علیه تروریسم اسلامی هجوم میبردند. سوال واقعی اینست چرا همین حمایت جهانی و منطقه ای از کوبانی در مورد جبهه های دیگر که علیه داعش میجنگند وجود ندارد؟ چرا کسی اسمی از نیروهای داوطلب موسوم به شیعه که کنار دولت عراق علیه داعش میجنگد نمیبرد؟ چرا قلب هیچ کسی از بشریت آزادیخواه جهان با آنها نیست؟ چون این نیرو و نیروهای مشابه از جنس داعش هستند. مثل داعش اعدام میکنند و سر میبرند و تفاوتشان با داعش در تعلق شان به فرقه مذهبی دیگری است. یا چرا کسی برای رشادت ائتلاف آمریکا و متحدانش علیه تروریسم هورا نمی کشد و بدرست اهداف ارتجاعی و میلیتاریستی و امپریالیستی آنها را افشا میکنند؟ ظاهرا همه این نیروها علیه یک “دشمن” مشترک در عراق و سوریه میجنگند. اما چرا کوبانی دنیا را با خود دارد و آنها ندارند؟ دلیل بسیار روشن است: در کوبانی مردم واقعی از پیر و جوان، زن و مرد، در دفاع از حرمت و آزادی و خانه خود بمیدان آمدند و تن به سلطه و قدرت و قوانین ارتجاع تروریستی داعش نمیدهند. در کوبانی یک جبهه متفاوت علیه تروریسم اسلامی باز شده است و آن جبهه بشریت آزادیخواه است و به همین دلیل حمایت و قلب مردم آزادیخواه جهان را با خود دارد. مسئله به همین سادگی و سر راستی است.
خط مشی تاکتیکی ما در قبال سناریوی سیاه در عراق و سوریه، سازماندهی یک مقاومت توده ای مسلحانه و مردمی علیه کلیه نیروهای تروریستی و نظام قومی – مذهبی و حکومتهای اسلامی است. بعلاوه، سه کانتون مناطق کردنشین در سوریه خصوصیاتی دارد که آنرا از جریانات و نظامهای حاکم در کل منطقه متمایز میکند. اگر کسی کمونیست و انقلابی است و به جامعه ای آزاد و پیشرو و سکولار فکر میکند، نفس سکولار بودن نظام و قدرت دوفاکتو در سه کانتون کردستان سوریه، نفس اصل برابری زن و مرد در تمام سلسله مراتب قدرت و فرماندهی و اداره جامعه، نفس دفاع آنها از حقوق کودک در شرایط بشدت نامناسب جنگی، نفس عدم وجود تقابلهای قومی و مذهبی در این مناطق، نفس اینکه اداره جامعه متکی به دخالت و اعمال اراده توده ای است، علیرغم هر محدودیتی، باید عمیقا قابل دفاع و درخور توجه کمونیستها باشد. با خط کش عقاید و تئوری نمیتوان سراغ واقعیت زنده اجتماعی رفت. تئوری کمونیستی باید ابزار رهبری سیاسی و تبئین خط مشی انقلابی و زیر و رو کننده باشد و نه توجیه گر پاسیفیسم و سکوت و یا تبلیغ بیتفاوتی در مقابل ارتجاع قرون وسطائی.
مقاومت توده ای در کوبانی تنها نقطه روشنی است که در عراق و سوریه میتوان دید. کوبانی یک شهر کوچک مرزی است و درخود اهمیت استراتژیکی در معادلات خاورمیانه ندارد. آنچه که به کوبانی اهمیت داده است عزم متحد زنان و مردانی است که مقاومت و قهرمانی آنها علیه تروریسم اسلامی در قلب مردم آزادیخواه جهان جای گرفته است. مهمتر این واقعیت است که کوبانی مدلی بدست میدهد که راه مبارزه واقعی علیه ترور و تحجر را در این کشورها پیش رو میگذارد. همین واقعیت از ناسیونالیسم کرد تا دولت ترکیه و داعش و آمریکا و ائتلاف به اصطلاح ضد تروریستی را برای مدتها متحد کرد تا کوبانی سقوط کند. سقوط کوبانی را هر روز جار میزدند تا به دنیا بگویند “مقاومت توده ای علیه اسلام سیاسی بیفایده است”. و وقتی همه محاسبات شان با عزم و مقاومت سنگر به سنگر در خیابانهای کوبانی بهم خورد و فضای وحشت از توحش داعش با تلفات بسیار و شکست های پی در پی داعش درهم شکست، آنوقت برای حفظ آبرو و مهمتر برای ربودن نتایج این پیروزی همه یک شبه “طرفدار کوبانی” شدند.
کسانی که این واقعیات را نمی بینند و در دنیای ذهنی خود مشغول مرزبندی ایدئولوژیک اند، نه فقط کمکی به سنگرهای مقاومت کوبانی نمیکنند بلکه در مقابل کشتار و درهم شکستن این مقاومت بناچار سیاستی پاسیو اتخاذ میکنند. تعجب اینجاست کسانی که “استقلال کردستان عراق” بزعامت نیروهای ناسیونالیست را می پذیرند و منافع و اهداف ناسیونالیسم در این میان برایشان علی السویه است، چطور وقتی به کوبانی میرسند و یک مقاومت توده ای را در مقابل مرتجع ترین و هارترین نیروی اسلام سیاسی میبینند، یاد گرایش ناسیونالیستی احزابی می افتند که در این ماجرا هژمونی دارند! سیاست حمایت بیقید و شرط از جدائی کردستان عراق و سیاست تردید و تزلزل در حمایت از مقاومت توده ای در کوبانی، به نظر من هر دو، از یک سیاست کمونیستی و انقلابی در قبال مسائل جاری منطقه دور است.
کمونیست ماهانه: مقاومت قهرمانانه در کوبانی وارد چهل و پنجمین روز خود شده است. تصویر عمومی شما از مقاومت کوبانی چیست؟ آیا این مقاومت میتواند به پیروزی برسد؟ آیا مخاطراتی بر سر راه کوبانی به منظور به شکست کشاندن یا به بیراه بردن آن وجود دارد؟ این مخاطرات کدامند؟
سلام زیجی: تا همین لحظه، کوبانی “در منطقه محدود جغرافیایی” با مقاومت قهرمانانه، پیروزیها و دستاوردهای بسیارعظیم و بزرگی برای خود و کل جنبش آزادی و برابری بدست آورده است. ٤٥ روز نبرد نابرابر را در مقابل نیروی جنایتکار خلافت اسلامی(داعش)، که حمایت بی دریغ تسلیحاتی-اطلاعاتی- پزشکی ترکیه را نیز داشته است، یک تنه و با اتکا به سازماندهی یک نبرد توده ای چنان ضربات نظامی، سیاسی و روانی مهلکی به داعش وارد کرده که نمونه آن در هیچ جبهه ای دیگری نه در سوریه و نه در عراق سراغ نداشته و نداریم. اگر داعش تماما در عراق و سوریه هم شکست بخورد بنظر من علل و منشا روند این شکست را باید از کوبانی شروع و جستجو کرد. سیمای منطقه وبه ویژه اوضاع دو کشور عراق و سوریه، که در پی سیاستهای جنایتکارانه آمریکا و دیگر قطبهای جهانی و دولتها و اپوزسیون ارتجاعی در ورطه سناریو سیاه خونین اسلامی، قومی، گانگستر بازی و استیصال کامل جامعه فرو رفته است و هیچ روزنه ای از امید، مبارزه، مقاومت و نفس مدنیت برای این جوامع باقی نمانده است، کوبانی یک چهره درخشان را از خود به نمایش گذاشته است، و به نوری در انتهای این تونل سیاه و امیدی در این ویرانگری وحشیانه تبدیل شد.
اگر کوبانی و مقاومت درخشان آن نبود فاکتور استیصال و یاس تحمیل شده به مردم و افسار گسیختی خونین اسلامی و قومی شرایط به مراتب سیاه تری را به منطقه تحمیل می کرد. بازیگران اصلی و مسلح در منطقه، دولتی و غیر دولتی، اسلامی، قومی و ناسیونالیستی، جز جنایت، آدمکشی، چپاول ثروت جامعه، ترور، خونریزی و سلب اراده از مردم هیچ نقشی دیگری نداشته و ندارند. چنانچه نبرد توده ای کوبانی علیه داعش شکل نمی گرفت، آن افق و آرمان و سیاست و بند و بست هایی که این امکان را داد تا داعش عروج کند و با سرعت برق آسا این همه شهر و منطقه را به کنترل خود در آورد، توانست “پیشمرگ” را در یک چشم به هم زدن در مناطق وسیعی فراری دهد و فاجعه شنگال را بیافرینند، و قبل از آن موسل و بخش زیادی از مناطق و ارتش عراق را منهدم کند، امروز شاهد فجایع و پیشروی به مراتب بیشتر داعش در کل منطقه از جمله در عراق و کردستان عراق میشدیم.
بقیه بازیگران منطقه از جمله نیروهای قومی و اسلامی مسلح که مجبور شده اند با داعش بجنگند خود محصول و بخشی از سناریو سیاهی هستند که داعش کنونی مخلوق آن هست. بخشی از اهداف، نیرو و سیاستهای پلید، و ضد انسانی غرب، دولت ترکیه – ایران -عربستان سعودی- بشار اسد و حکومت دست ساز و مرتجع شعیه و فدرالی در عراق هستند. اما کوبانی و بقیه کانتونهایی که در کردستان سوریه ایجاد شد با هر اختلاف و تفاوتی که با آن داشته باشیم تاریخ و سرنوشتش بسیار متفاوت با بقیه از جمله با دیگرنیروهای بورژوا ناسیونالیست کرد حاکم بر کردستان عراق و همچنین جریانات شیعه و سنی پوزسیون و اپوزسیون در سوریه و عراق بوده است. دقیقا به همین دلیل به بی یک ظرف و پتانسل رادیکال و مبارز و مقاومت توده ای تبدیل شد و در منطقه و جهان محبوبیتش بالا رفت و به الگو و اسطوره ی مقاومت مسلحانه و توده ای و آزادیخواهی تبدیل شده است.
تا جائی که به نبرد با داعش بر میگردد همه میدانند از آنجا که این مقاومت یک مقاومت مسلحانه توده ای و متکی به خود و منفعت عمومی مردم بود ، خصلت و منشا آن به متفاوت بودن و به بی ربطی به سناریوهای ارتجاعی حاکم در منطقه بر میگردد. چنین روند پیشرو و آزادیخواهانه ی، مستقل از سیاست ناظر بر جریانات چون “پ.ک.ک” یا “پ.ی.د” نفس این مقاومت توده ای، نه تنها محصول سیاستهای شکست خورده “نظم نوینی” امریکا و همچنین اهداف ناظر بربازگشت و دخالت مجدد غرب به منطقه به بهانه داعش نیست بلکه درست در نقطه تقابل آن قرار گرفته است. به نظر من اساسا به همین دلیل نیز توانست مقاومت قهرمانانه خود را نشان دهد، و خصلت توده ای و رادیکال خود را حفظ کند و هم در بعد محلی و هم سراسری توانست اعتبار، محبوبیت و حمایتهای کم سابقه ای جلب نماید. در میدان نبرد مستقیم با داعش نیز به مراتب با اهداف روشن تر و اقدام شجاعانه تر، صادقانه تر و فداکارانه تر از بقیه از جمله در مقایسه با نیروی “پیشمرگ حکومت اقلیم کردستان عراق”،”ارتش آزاد” سوریه، “ارتش عراق” و”ارتش سوریه” که همه آنها محصول و منطبق با سیاستهای ارتجاعی امریکا، ایران، عربستان، ترکیه و تحمیل سناریو سیاه جنگ ویرانگر قومی و اسلامی هستند، توانسته پوزه ارتجاع اسلامی را به زمین بمالد و مورد حمایت و احترام همگانی قرار بگیرد.
این تفاوتهای فاحش گویای وجود ماهیت و سنت و اهداف متفاوت ناظر بر نبرد کوبانی با داعش را نسبت به دیگر مدعیان مبارزه با داعش نشان داد. این تفاوت، تفاوت بین سناریوی سفید و سناریوی سیاه است که با ارتجاع و کانگستریسم اسلامی و قومی همراه با اهداف پلید سیاسی، اقتصادی دولتها و احزاب موجود از جمله در عراق و سوریه، تماما خود را متمایز کرد. کوبانی، بر عکس آنها، با اهداف انسانی، آزادیخواهانه و بدور از نفرت قومی و اسلامی و متکی به حرمت انسانی و با منش برابری طلبانه با زن و جایگاه آن در دل این دوره سیاه و نیروهای آن پیام و الگوی دیگری را نمایندگی کرد و به همگان نشان داد. الگو و تفاوت امروز کوبانی در تقابل با سنت ها و ارتجاع اسلامی، در یک دوره و شرایط تاریخی دیگر و بعد از سه دهه، کم و بیش در چهار چوب مقاومت و مبارزه توده ای و مسلحانه ما کمونیستهای متشکل در کومه له و حزب کمونیست قدیم دوره اواخر دهه پنجاه و دهه شصت شمسی در کردستان ایران علیه جمهوری اسلامی و دیگر جریانات اسلامی و ناسیونالیسم کرد بود. نبردهای وسیع و بی ابهام و چندین ساله ما علیه جمهوری اسلامی، مقاومت ٢٤ روزه سنندج، کوچ مریوان ، وارد شدن دسته های مسلح زنان به نبرد علیه حکومت اسلامی و مکتب قرانی ها و هژمونی طلبی و اعمال جنایتکارانه حزب دمکرات از جمله نمونه و سمبلهای پیشرو مبارزه توده ای و ملیتانت و قهرمانانه جنبش ما در آن مقطع بود، جنبشی که بجز خود به هیچ دولت و ارتجاعی متکی نبود بلکه در تقابل با آنان قرار داشت .اما هنوز هم احزاب موجود کردستان ایران با وجود بی ربطی شان به آن تاریخ و تحولات آن دوره برای مقاصد کنونی خود از دستاورده های آن زمان استفاده میکنند. ریشه و جایگاه و اهمیت مبارزه امروز کوبانی و جریانات درگیر در آن نبرد با هر تفاوتی که با تاریخ کمونیستی آنزمان ما داشته باشد، از نظر سیاسی، جنبشی و آرمانی تفاوت زیادی با آن تاریخ و ما دارند، اما از نظر ضدیتش با ارتجاع اسلامی، با اتکا به مقاومت توده ای، نقش و موقعیت زن در مبارزه، و متصل نبودن یکجانبه و عقب افتاده به خرافه ملت پرستی، دفاع از آزادی و شرکت همگانی در اداره کردن جامعه، پرهیز از ورود به جنگ قومی-مذهبی و اعلام به این که برای انسانیت و غیره می جنگند، به آن تجربه و سنت چپ، قهرمانانه و توده ای ما در ایران و کردستان ایران متصل است.
مقاومت، پیروزی و تاریخ کوبانی را نمی توان بدون حضور و نقش برجسته زنان و دختران مسلح و داوطلب در نبرد کوبانی مورد بررسی قرار داد. کوبانی پیروزی بدست آورده است چون در این پیروزی زنان و دختران جوان فرمانده و سازمانده این نبرد ستایش آفرین علیه داعش بوده اند. بخش مهمی از پیروزی کوبانی، هم در نبرد سنگر به سنگر و سخت علیه داعش و هم انعکاس و تاثیرات آن در جهان را مدیون حضور و نقش برجسته نیروی مقاومت و مسلحانه زنان در کوبانی است. نه تنها عامل مهمی درکسب پیروزی تا کنونی کوبانی بوده اند بلکه تاثیر مستقیم و بلاواسطه ای روی جنبش آزادی زن از جمله در کشورهای تحت حاکمیت اسلامیون شبیه داعش در عراق، ایران، سوریه، ترکیه، عربستان، کردستان عراق و بقیه گذاشته اند. این یک وجهه مهم پیروزی کوبانی است که هیچ ربطی به ناسیونالیسم و سنت ناسیونالیستی در “مبارزه مسلحانه” و خرافه ملی گرائی و سیاست امریکائی غالب بر احزاب بورژوا اسلامی و ناسیونالیستی ندارد.
در بعد جهانی نیز جلب حمایت میلیونها زن و مردم آزادیخوا، تظاهراتهای دها هزار نفره در اقصی نقاط دنیا، جلب حمایت صدها شخصیت و نهاد کارگری و چپ، روی آوری و شرکت مستقیم تعداد زیادی در نبرد کوبانی و تعدادی از کمونیستها و آزادیخواهان غیر کرد زبان در آن مقاومت جان باخته اند، همه گویای اهمیت جهانی مقاومت مردم کوبانی و تفاوت آن با دیگر نقاط در جریان مقابله با خلافت اسلامی بود و گویای خصلت فرا محلی، چپگرایانه و پیشرو تر از دیگر سنتها و جریانات ناسیونالیست کرد است. این مبارزه اهمیت بسزای در مبارزه قهرمانانه و توده ای علیه تروریستهای آدمکش، ضد زن، ضد آزادی و انسانیت یک حکومت اسلامی داشت. برای حقیقت جویان واضح است که جریان تروریستی “داعش” نیز پرورش یافته دست امریکا و دیگر حکومتها و احزاب هم پیمانانشان است که با تفاوت بسیاراندک همانند داعش ضد زن، ضد چپ، ضد رفاه همگانی، ضد آزادی و حامی تداوم خانه خرابی مردم و آدمکشی و دزدیدن و چپاول اموال مردم و ثروت جامعه هستند. جنگ اینها با هم جنگ خانواده بورژواها با حربه اسلام و ملت پرستی در شکل بسیار ارتجاعی و حشیانه آن است و ماهیتا یکی هستند. یکی گردن میزند و دیگری در خیابان اعتراضات را به رگبار میبندد.
میخواهم تاکید کنم، مستقل از این که آینده و سر نوشت کوبانی و مردم منطقه و نیروهای درگیر در نبرد کوبانی علیه داعش به کجا خواهد انجامید، بعدا به مخاطرات پیش روی آن اشاره خواهم کرد، تا این مقطع کوبانی به عنوان سمبل و الگوئی مثبت یک مبارزه توده ای سازمان یافته و مسلحی که به نیرو و قدرت خود و به دستاوردهای تاکنونی اش در منطقه متکی بوده، و متفاوت با اپوزسیون ها و سنتهای دیگر در منطقه توانسته به روزنه امید و مایه افتخار بزرگی در شرایط ویرانگر و آشوب و کشتار وحشیانه تحمیل شده به مردم سوریه و عراق تبدیل گردد. همه این عوامل و دستاوردها و نبردها به معنی پیروزی بدون تردید مقاومت کوبانی بر داعش، امریکا، ترکیه، ایران، عربستان و حکومت اقلیم کردستان عراق است. این پیروزی تنها شامل مردم کوبانی و مبارزین و مقاومت کنندگان آن نمی شود. این پیروزی برای کل جنبش آزادیخواهی در منطقه و جهان محسوب خواهد شد. این مبارزه قهرمانانه در تاریخ و ذهن ده ها میلیون انسان ماندگار و علیه ارتجاع جهانی و محلی باز از این سنت استفاده خواهد شد و همین امروز می تواند به الگویی در عراق و سوریه برای مردم و علیه همه اسلامی ها و قومپرستان و دشمنان آزادی و آزادی زن و کانگسترهای آدمکش تبدیل گردد. در نتیجه با اتکا به فاکتها و توضیحات ارئه شده ،کوبانی و مقاومت آنرا پیروزمند ارزیابی میکنم.
اماهمزبان بنا به دلایل مختلفی که نزدیک به دو هفته ی است شاهدش هستیم، روند تازه ای شروع شده است که از نظر من روند منفی و مخاطره آمیزی برای کوبانی و گسترش دادن دستاوردها و پیروزیهای آن محسوب می شوند و این نگران کننده است. لازمه دقت و هوشیاری بیشتر و استقامت و مبارزه در قامت همان استقامت و مبارزه قهرمانه تا کنونی مردم در کوبانی از جانب همه نیروهای آزادیخواه، حمایت کنندگان توده ای تا کنونی در دنیا و به طریق اولی هوشیاری و استقامت خود “پ ی د”، ” ی پ ژ” و همه مبارزین شهر کوبانی را طلب می کند.
تلاش هدفمندی برای مصادره پیروزیها و قهرمانی های تا کنونی کوبانی از جانب نظاره گران و آرزوکنندگان شکست مقاومت توده ای کوبانی و پایان دادن به مقاومت توده ای یک شهر در مقابله با ارتجاع در جریان است. نباید این حقیقت که اراده انسان مبارز، مقاومت توده ای سازمان یافته و متکی شدن به مردم تشنه آزادی و رفا و امنیت میتواند بر هر ارتجاعی چیره گردد،و کوبانی سمبل و نماینده بارز تا کنونی آن در این دوره بوده است، در مقطعی که زیر فشار و ضرب ارتجاع قرار میگیرد اجازه داد قربانی آنهایی گردد که تمام ماهیت و هدفشان ممانعت از عروج چنین روند آزادیخوانه ای در جامعه است. با بوق و کرنا و هیاهو از هر سو به کمک کوبانی می شتابند! ظاهر این نمایش در شرایط بسیار سختی که کوبانی در آن بسر میبرد خوشایند و به نفع کوبانی و تقویت تسلیحاتی آنها در میدان نبرد نظامی با داعش به نظر می رسد. طبق این روایت نباید با این کمک ها و ورود ٢٠٠ یا ٣٠٠ ارتش آزاد و پیشمرگ به کوبانی مخالفت کرد! مگر نه این است که می خواهند با داعش بجنگنند چرا باید مخالف بود؟! از این نظر اگر چه ممکن است از لحاظ نظامی- تسحیلاتی برای مبازرین کوبانی به وجود آید، اما واقعیت امر این است همانطوری که عدم همکاری موزیانه قبلی آنها به کوبانی یک امر سیاسی و استراتژکی بود، تصمیم به کمک جدید آنها نیز اساسا یک هدف سیاسی و ارتجاعی در پس پرده ارسال نیرو موجود نهفته است که قلب جایگاه تاریخی مقاومت ٤٥ روزه تا کنونی کوبانی را هدف گرفته است. در نهایت به زیان کوبانی و چهره آزادیخواهانه و مقاومت توده ای تاکنونی کوبانی تمام خواهد شد. آنها دنبال کج کردن مسیر مبارزه و فرمان ماشین ضد داعشی کوبانی به سوی هماهنگی با سیاستهای ارتجاعی غرب و همپیمانشان در منطقه هستند. اگر موفق شوند کوبانی وارد دوره جدیدی از سر نوشت مبازراتی خود خواهد شد که متفاوت با نقش برجسته تا کنونی آن خواهد بود. آنهایی که بانی عروج داعش و تحمیل جنگهای کثیف ملی و اسلامی و سناریو سیاه به مردم عراق و سوریه بوده اند، آنهایی که همه تاریخ حزبی شان و سیاسی شان ضدیت با آزادی و رفاه و امنیت و برابری انسانها بوده است ، آنهای که با جت های جنگی و نیروی مسلحشان بیش از یک ماه موزیانه نظارگر آگاهانه محاصره، سرکوب و بستن راههای ارتباطی، انسانی و پزشکی کوبانی بودند و آنهای که دنبال شکست مقاومت همگانی در کوبانی بودند، شرم آورتر از آن هستند که امروز مدعی کمک به کوبانی و مانع “سقوط “کوبانی شوند و چنین شیادی را به مردم کوبانی و جهان بفروشند. اکنون به کوبانی کمک می کنند که آنرا به رنگ خودشان در بیاورند و خصلت رادیکال و انقلابی آن را از درون تهی کنند.
مهمترین و نزدیکترین مخاطره همین مسئله است، دشمنان واقعی دیروز کوبانی امروز به دوست و نجات دهنده کوبانی تغییر چهره داده اند! این “دوستان” دروغین وقتی مقاومت قهرمانانه مردم کوبانی را دیدند، در ابتدا مداخله نکردند تا این مقاومت متحمل ضربات و تلفات سنگین انسانی گردد و با کمبود جدی تسلیحاتی، پزشکی و فرسودگی مواجه شوند، مجبور به پناه بردن به آنها شوند بعد تصمیم گرفتند که حال زمان مصادره آن مقاومت و بهره گیری در جهت منافع و سیاستهای شان و زمان بازی دیپلماسی و تحمیل خواسته های خود به آنها در ازا کمک تسلیحاتی و غیره فرا رسیده است. در نتیجه تصمیم به این گرفتند با پیوستن خود به آن نگذارند کوبانی “سقوط ” کند.
هذیان گوئی امریکا مبنی بر اینکه “کوبانی هدف نیست” و ممکن است “سقوط ” کند، به اینکه “اخلاقا” نمیتوان نظاره گر کوبانی بود بود تغییر جهت پیدا میکند. بعد از تامین منافع ترکیه و اعمال فشار بر نیروهای درگیر در کوبانی به هدف سمت سو دادن به پروژه های خود، شروع به بمباران مواضع داعش در حوالی کوبانی کردند. دولت فاشیست ترکیه نیز که متحد و تقویت کننده داعش بوده و هست، بعداز گرفتن امتیازاتی از ناتو و امریکا، از جمله سکوت در مقابل همکاری ترکیه با داعش از یکسو و از سوی دیگر تضمین وصل کردن مقاومت توده ای کوبانی و “کردهای سوریه” با جبهه ضد بشار اسد، همکاری با”ارتش آزاد” و به این منظور ارسال بخشی از نیروی”ارتش آزاد” به کوبانی، ممانعت از کمک تسلیحاتی به “پ.ک.ک”، هم جهتی بیشتر حکومت بارزانی با سیاستهای خود و بلاخره، خبری از بازگشت کوبانی و مردم کردستان به موقعیت “خودگردانی” نباشد، و مرزهای خود با کوبانی را که به هدف کمک به داعش تماما بسته بود و مانع هر نوع کمی به مردم کوبانی و خارج کردن زخمی ها و ملحق شدن مردم به مبازرین کوبانی بود، اکنون چهره ریاکارانه کمک به کوبانی را به خود گرفته و مرزهایش را باز کرده است تا همان اهداف اولیه و جنایتکارانه خود را در شکلی دیگری علیه کوبانی دنبال کند. حکومت اقلیم و آقای بارزانی نیز به همین ترتیب و در راستای همان سیاستهای امریکا و ترکیه بعد از مرز بستن و خندق کنی ها به منظور ممانعت از ورود آورگان “کرد” سوریه و مقاومت کوبانی چهره کردایتی حکومت اقلیم را بیش از پیش رسوا کرد، و با ارسال هیئت “تحقیق” پارلمانی به کوبانی، برگزاری نشست دهوک با صالح مسلم و توافق بر سر دخالت دادن بقیه نیروها در اداره کردستان سوریه، مشخصا حزب برادر دمکرات کردستان سوریه و کسب امتیازاتی در این جهت ودادن تضمینهای بیشتر به ترکیه ،از جمله با ارسال تعدادی به کوبانی میتوانند نفرت همگانی از جنایت ترکیه در کشتار معترضین اخیر را به فراموشی و بی خطری برای ترکیه هدایت کنند، بلاخره با دهول و زورنا ٧٠ نفری را با پرواز! و ٨٠ نفر دیگر که مجهز به سلاح سنگین هستند و با اعلام این که سلاحهای کمک گرفته غرب از جمله آلمان را هم با خود نبرده اند تا ترکیه را راضی کنند.، مسیر مرزی چند صد متری “ابراهیم خلیل” را در چند روز طی کرده اند تا به ترکیه برسند! و وارد کوبانی شوند.
بحث کمک جمهوری اسلامی به داعش هم به منظور تداوم جنگ و موجه کردن حضور خود در عراق و سوریه موجود است و از طرف دیگر تلاش میکند تا از کانال پ.ک.ک در تقابل با ترکیه سهم خود را از این دسیسه شرم آور و جنایتکارانه بیرون بکشد.
بدین ترتیب کل این کمک ها و اقداماتی که به منظور “کمک به کوبانی” از طرف امریکا، ترکیه، حکومت اقلیم، ایران و غیره به تحرک در آمده است چنانچه پ.ی.د، صالح مسلم، مردم قهرمان کوبانی و نیروهای آزادیخواه هوشیار نباشند ممکن است مسیر پیروزی و قهرمانانه کوبانی را به جائی ببرد که این حکومتها از روز ها و هفته های اول با یورش داعش به کوبانی منتظر سقوط و شکست کوبانی و مقاومت توده ای بوده اند. کوبانی را نباید قربانی سیاستهای امریکا و نیروها مرتجع منطقه کرد. نباید گذاشت به روند و مسیر استیصال و جنگ اوباش قومی و اسلامی درگیر در جنگ با هم و یا با حکومت بشار اسد و حکومت ورشکسته ارتجاعی- فدرالی امریکا و جمهوری اسلامی تحمیل شده در عراق سوق دهند. کوبانی باید و همچنان الگو، اسطوره و روزنه امید برای مردم به دام افتاده در عراق و سوریه باشد. باید تلاش کرد استقلال، استقامت و متفاوت بودن کوبانی را با دیگر نیروهای درگیر در سناریو سوریه و عراق حفظ کرد.
کوبانی به هیچ بمباران هوای امریکا و ائتلاف،رفتن نیروی کمکی “ارتش آزاد” سوریه و پیشمرگ از کردستان عراق احتیاج نداشت و ندارد! کوبانی بارها اعلام کرد اگر دروغ نمی گویید مرزهایتان را بر روی ما و هزارها انسان داوطلب در اقصی نقاط دنیا که خواهان نبرد با داعش و پیوستن به مقاومت مردم کوبانی هستند باز کنید! گفت ما به نیروی شما احتیاج نداریم، اگر دروغ نمی گویید فقط سلاح سنگین و کمک تسلیحاتی برای ما بفرستید! اما این صداها از جانب همه دولتها و نیروهای مدعی “کمک ” به کوبانی عامدانه شنیده نشد و بی پاسخ ماند. در مقابل این درخواستها اعلام شد که راههای کمک رسانی کردستان عراق به سوریه بسته شده است، باید هفتاد کیلومتر از مسیر داعش عبور کرد، ممکن نیست، هیچ امکان کمکی از راه زمینی نیست. هواپیما هم نداریم!
اما واقعیت این است که از روز اول نبرد و محاصره کوبانی توسط داعش هم از طریق زمینی و هم هوایی از هر سه مسیر کردستان عراق، ترکیه و سوریه امکان ارسال هر نوع کمک تسلیحاتی و حتی ارسال نیروی زمینی کمکی به کوبانی بود. ولی تمام درخواست های کمک بی جواب ماند! اما زمانی که از طریق افکارعمومی تحت فشار قرار گرفتند و با اعتراضهای خیابانی میلیونی روبرو گردیدند و همزمان تا مطمئن نشدن که در راستای سیاستهای خود برای “کمک” به کوبانی امکان و زمان باج گرفتنها و تامین منفعتهای ترکیه و امریکا و حکومت بارزانی فرا نرسیده است،کمک به کوبانی واقدام به ارسال کمک های نقشه مند و کنترل شده مورد نظر خود، نه مورد نیاز کوبانی را شروع نکردند.
این سوالات همواره برای افکار عمومی مطرح بود که این مدعیون مبارزه با داعش چرا به منظور کمک به کوبانی حتی مناطق از دست داده شده خود در سوریه و عراق و کردستان عراق را هنوز از دست داعش آزاد نکرده اند؟ چرا شاهد شروع تعرض و ده ها نبرد جدی با داعش در سوریه و خود عراق علیه داعش در شرایطی که کوبانی تماما تحت فشار داعش بود نبودیم؟ چرا مانع لشکر کشی داعش به کوبانی با ایجاد جبهه های جدید نبرد و تعرض جدی از طرف حکومت اقلیم، ارتش آزاد و ارتش عراق و بقیه نبودیم؟. چرا همه نظارگر کوبانی بودند؟ و جنگنده های بمب افکن امریکا و ائتلاف، که اثبات شده است توان شکست داعش را ندارد و به تنها فرشته نجات و توجیه بی خاصیتی همپیمانان مسلح امریکا در سوریه،عراق و کردستان عراق تبدیل شد. چرا باید کوبانی به تنهایی و با چند صد یا چند هزار انسان کلاشینکف به دست باید قابلیت و توان سازماندهی سخت ترین و طولانی ترین نبرد قهرمانانه با داعش داشته باشد و پوزه اش را به زمین بمالد اما صدها هزار ارتشی و پیشمرگ و مجهز به انواع سلاح این چنین، وامانده و پوچ هستند. جز این است که جنگ واقعی و سر نوشت ساز میان آنها و داعش در جریان نیست، غیراز این است که آنها به وجود داعش، ولو در شکل ضعیفتر برای تداوم سیاست خود و بی اراده کردن توده مردم و بند و بستهای خود و چپاول ثروت جامعه و ساکت کردن مردم معترض تحت کنترل خود نیازمبرم دارند. اما مقاومت کوبانی درست در نقطه مقابل همه این نیروها و اهدافها قرار گرفته است، به همین دلیل واقعی نیز مورد بی مهری، تحمیل فشارسنگین تروریستها، بستن مرز و عدم ارسال هیچ کمک جدی از جانب همه دولتها و نیروهای منطقه قرار گرفت.
واقعیت این است که امریکا و نیروهای “سرکش” از جمله وجود نیرو و مبارزه و مقاومت توده ای مسلحانه و آنهم در شکل و شمایل چپی آن را تماما در نقطه مقابل اهداف خود در خاورمیانه و منطقه می داند. نیرویی که نمی خواهد به ابزار امریکا و بقیه تبدیل شود و تعلقی به روند ارتجاعی بورژوا اسلامی – قومی و ناسیونالیستی از نوع طرفداران حاکمیت “دمکراسی- فدرالی” نباشد راتحویل نمیگیرد چون اهدافهای آن تامین نخواهد شد. هیئت حاکمه امریکا و انگلیس، فرانسه ، ترکیه ، عربستان و ایران برای پیشبرد سیاستهای خود به نیروهایی نیاز دارند که کمک میکنند سیاست و اهداف و منافع اقتصادی آنها را تامین و حراست کنند، آنها کانگستر و مزدور می خواهند نه احزاب و جنبشهای سیاسی ونه جامعه آزاد و سکولار مستقل و متکی به خود .آنها جریاناتی را میخواهند که تمام هزینه جنگ و بمب افکن هایشان را بدون مقاومت از راه چاهای نفت و ثروت باد آورده آن منطقه تامین و باز پس بگیرد. آنچه که امروز در خاورمیانه می بینیم ، جنگها و جنایتهای دینی و قومی ، وجود حاکمیتهای مستبد و سرکوبگر تاریخا محصول دخالت وسیاستهای قدرتهای امپریالیستی و نوچه های آنها در منطقه بوده است. این جوامع همواره با جنگ و ویرانی و عدم پیشرفت، باز تولید آگاهانه خرافات مذهبی ،ناسیونالیستی دست و پنچه نرم میکند و قربانی شده است. مقاومت و نبرد این دوره کوبانی خلاف این روند است به همین دلیل در صدد شکست و تغییر مسیرآن هستند. از اینرو اکنون خطر به بیراه بردن آن در پی ورود و دخالت مستقیم ترکیه و ارتش آزاد و اقلیم کردستان به کوبانی با سرکردگی امریکا بیش از پیش شده است.
همچنانکه اشاره کردم کوبانی تا این مقطع پیروزیهای بزرگی بدست آورده است. امیدوارم این پیروزیها در چهارچوب همان اهداف و سنت توده ای و مبارزاتی مستقل، متکی به خود با آزادی کامل کوبانی و شکست داعش در منطقه به سرانجام خود برسد. در این حالت بی تردید کوبانی بیش از پیش رابطه اش با جهان طرفدار آزادی و برابری و جهان مبارزه با تروریسم، جهان متمدن متنفر از قلدری امریکا، جهان منزجر از ارتجاع اسلامی و جهانی که کوچکترین نسیم آزادیخواهانه و انسانیت را در چپ و کمونیسم تداعی میکنند، به مراتب مستحکمتر و دستاوردی بسیار عظیم تر به ارمغان خواهد آورد.
اما اگر احزاب ناسیونال-چپ مناطق کردنشین سوریه و مقاومت کوبانی سرنوشت خود را به تصمیمات زندان ایمرالی گره بزنند، اگر به خواسته ها و فشارهای امریکا و ترکیه برای پیوستن به ارتش آزاد و جبه ضد بشار اسد تن بدهند و اجازه دهند الگو و سیاست های ناظر بر اقلیم کردستان برسیستم اداره جامعه و حاکمیت توده ای کانتونها غلبه پیدا کند و بلاخره اگر اجازه داده شود جمهوری جنایتکار اسلامی همانگونه که تماما در عراق و کردستان عراق دخالت دارند و “صاحب خانه” هستند و اگر در سرنوشت کوبانی و مناطق کرد نشین سوریه نیز دخالت داشته باشند ، سر انجام کوبانی و همه مناطق کرد زبان سوریه به مسیری در نقطه مقابل تاریخ قهرمانانه تاکنونی خود هدایت خواهد شد، من امیدوارم چنین نباشد! اما صد درصد مطمئن نیستم که چنین نخواهد شد، این مخاطرات واقعی وجدی است. رفع آن به عهده همه ما وجهان متمدنی است که در این ٤٠-٥٠ روز صدای کوبانی و جزئی از نبرد قهرمانانه کوبانی علیه خلافت جنایتکار اسلامی، امریکا، ترکیه و دیگر دشمنان مقاومت توده ای بودیم.
زنده باد کوبانی!
گرامی باد یاد همه جانباختگان نبرد کوبانی علیه وحوش اسلامی،”داعش”!
منبع: شماره هفتم نشریه کمونیست ماهیانه ٣١ اکتبر ٢٠١٤
http://www.hekmatist.org/