سيف خدايارى – معماى كوبانى

معماى كوبانى
سيف خدايارى
كوبانى و مقاومت جسورانه كسانيكه در برابر وحشيترين نيروى اسلام سياسى ايستاده اند به كانون توجه انسانهاى آزاديخواه در سرتاسر جهان تبديل شده است. ضرورت دفاع از كوبانى و حمايت همه جانبه از مقاومت آن بر كسى پوشيده نيست. مقاومت كوبانى صف وسيعى از آزاديخواهان را دربرابر تهاجم داعش بهم وصل كرده است و در چند روز گذشته دنيا شاهد يك همبستگى پرشور با كوبانى بوده است. اين را بايد به فال نيك گرفت. اما سؤالات حول كوبانى و داعش همچنان باقى است. در اين نوشته تلاش مى شود به برخى از جوانب اين مقاومت و تحليل سياسى پيرامون واقعيات كوبانى پرداخته شود.
وضعيت جارى در كوبانى برآيند يك وضعيت سياسى در سوريه پس از ٢٠١١ است. پس از موج انقلابات خاورميانه، مردم سوريه نيز براى تغيير وضع موجود و بيش از همه براى پايين كشيدن هيأت حاكمه آن به ميدان آمدند و رژيم اسد توانست با رفرم هاى چشمگير كه قابل مقايسه با هيچيك از رفرم هاى دولت هايى كه در معرض خشم و خروش مردم قرار گرفته بودند، نظير كويت، يمن، عربستان سعودى نبود و با اهرم سركوب توانست تا حدود زيادى شعله هاى انقلاب را خاموش كند. از بدبيارى اسد سوريه اما در يك صفبندى ژئوپولتيك قرار گرفته بود كه روسيه و جمهورى اسلامى – و ساير قدرتهاى اين كمپ- نيز قرار دارند. سوريه تنها كشور در جهان عرب است كه زير نفوذ مستقيم روسيه قرار دارد و همين مسأله به علاوه ى هيأت حاكمه ” شيعه” آن، غرب و قدرتهاى ارتجاعى منطقه را بر آن داشت تا براى سقوط اسد و در نتيجه تضعيف روسيه و جمهورى اسلامى تلاشى همه جانبه كنند. محصول اين تلاش اپوزيسيون سازى و دامن زدن به جنگ فرقه اى اساسا مذهبى بود كه تابحال ادامه دارد.
كردها در سوريه و بويژه در دوران اسد پدر تحت سركوب شديد قومى دولت قرار داشتند و چيزيكه به اسم ” ستم ملى” معروف است در مورد كردها سوريه نيز صادق است. هر چند عليرغم اين ستم، پ. ك . ك مورد حمايت مستقيم اسد قرار داشت تا به عنوان اهرم فشارى عليه دولت متخاصم تركيه بكار گرفته شود. نزديكى تا حد ائتلاف دولت سوريه با پ. ك. ك طى دهه هشتاد و نود ميلادى موجب شده بود كه اندكى از تخاصم ملى ميان كردهاى سوريه و دولت مركزى كاسته شود. بعد از اتفاقات ٢٠١١ نيز اسد در يك رفرم، حق شهروندى به هزاران كرد سورى اعطا كرد و بعدتر در يك وضعيت دوفاكتو، مناطق عمدتا كردنشين نوار شمالى كشور را رها كرد و شهروندان كرد زبان سورى توانستند از يك اقليم- با مختصات سياسى – ادارى نسبتا راديكال و مترقى- برخوردار شوند.
 تا زمان عروج داعش در اوائل ماه ژوئن جارى اين وضعيت كمابيش آرام بر مناطق كردنشين ادامه داشت و اين منطقه دور از چشم اسد حكومت خودگردان خود را پيش مى بردند. تاكتيك جنگى حكم مى كرد كه اسد اين مناطق را رها كند و حتى بخشى از جنگ را به آنجا منتقل كند. از زمان تسخير موصل و فاجعه شنگال كه ى.پ. گ نقش مؤثرى در نجات ايزديهاى گرفتار در چنگ داعش ايفا كردند و بعدتر در عقب نشينى تاكتيكى داعش از عراق و تغيير جبهه جنگ، سوريه بار ديگر مورد تخت و تاز جانيان داعش قرار گرفت. انتقام و خونريزى ابزار كثيفى در دست داعش است و بعد از شكست نسبى در عراق بر اثر حملات نيروهاى ائتلاف، نوبت به انتقام گيرى از مردم سوريه رسيد. تنها در يك موج انتقام داعش تعداد ٧٠٠ نفر از اعضاى يك قبيله ( عرب) را به قتل رساندند و بعدتر نوبت كردهاى سورى رسيد كه بزعم داعش متحد اسد هستند و در شنگال نيز تخم كينه در دل داعش كاشته بودند.
كوبانى هم به عنوان پلى استراتژيك بين سوريه و تركيه و هم به دليل داشتن منابع آب سوريه و نيز حاكميت نسبتا راديكال و سكولار آن، نمى توانست در معرض جنايات داعش قرار نگيرد. بويژه اينكه يك قلمرو بسيار محدود، بريده از بخشهاى ديگر مناطق تحت كنترل پ. ى . د و همجوار با تركيه ( متحد بلافصل داعش) است. اين جنگ در اواسط سپتامبر به اطراف كوبانى كشيده شد و مقاومت كوبانى به عنوان بارزترين نمونه مقاومت مردمى در برابر جانى ترين نيروى اسلام سياسى رقم زده شد.
مشكل كوبانى علاوه بر نيروى نظامى كم شمار اما جسور و مؤثر، تجهيزات نظامى نيز بود. صالح مسلم رهبر حكومت خودگردان مناطق عمدتا كردنشين نوار شمالى سوريه در تلاش براى رفع اين مشكل اساسى به چند كشور اروپايى سفر كرد اما نتوانست حمايت مشخصى جلب كند. دولتهاى غربى عليرغم احساس شديد خطر داعش و تلاش براى از بين بردن آن و عليرغم اذعان به جسارت و مقاومت ى. پ . گ ، نمى توانستند منفعت پارتنر بزرگتر خود- رژيم تركيه را ناديده بگيرند و صالح مسلم را به تركيه حواله نمودند. مسلم در ديدار با ميت- كه به گفته خود مسلم متعهد شده است از ذكر جزئيات توافق؟ خوددارى كند با اين سه پيشنهاد دولت تركيه مواجه شد كه تركيه در صورتى با پ. ى . د همكارى مى كند كه الف) از حمايت اسد دست بكشد ب) تشكيلات خودگردان خود را منحل كند ج) تهديدى براى مرزهاى سوريه نباشد. اينكه چقدر به توافق رسيدند يا نه هنوز سربسته است. مسلم در آخرين اظهار نظر خود به تاريخ هشتم سپتامبر گفته است كه ” تركيه به قولهاى خود پايبند نماند”.
كوبانى بعد از اين تاريخ در يك وضعيت جديد قرار گرفته است. تركيه خواهان ايجاد يك منطقه پرواز ممنوع با بهانه محيطى امن براى پناهندگان و فراريان از جنگ است و براى نشان دادن ” چهره انسانى ” خود، مرزهايش را به روى آوارگان كوبانى گشود. علاوه بر آن مجروحان جنگى و از جمله رزمندگان ى. پ. گ را در بيمارستانهاى مناطق مرزى پذيرش نمود ( همزمان مجروحين داعش را نيز در بيمارستانهاى دورتر مى پذيرد). تركيه زير فشار كشورهاى غربى قرار دارد كه سياست ( مبهم و ظاهرا بيطرف ) با داعش را كنار نهد. تركيه اما برگ بزرگترى در دست دارد و آن تضمين ناتو براى عمليات مشترك با   تروريسم( به گفته اردوغان داعش و پ. ك . ك بطور يكسان) است. تركيه خواهان ايجاد منطقه اى نيز براى آموزش و تسليح اپوزيسيون ” ميانه رو” ارتش آزاد سوريه نيز هست كه نيروهاى مسلح مناطق كردنشين در رابطه نزديكى با آنها هستند. منطقه مطلوب براى پيشبرد اين سياست به جز مناطق كرد نشين جاى ديگر نمى تواند باشد هر چند تركيه براى نشان دادن” حسن نيت” اردن و عربستان سعودى را نيز اشاره داشته است. اين شواهد نشان مى دهد كه سرنوشت كوبانى را بيشتر نيروهاى ائتلاف عليه اسد و اينبار بسركردگى تركيه تعيين مى كند. بمباران مواضع داعش در كوبانى در روز هشتم اكتبر و فرياد ” زنده باد آمريكا” از سوى آوارگان و مرزنشينان كرد در كوبانى اين احتمال را بيشتر تقويت مى كند.
هيچيك از عوامل نامبرده اهميت مقاومت كوبانى را كم نمى كند اما اميد به سرنوشتى بهتر و مقاومت متكى بر اراده توده هاى مردمى را تضعيف مى كند. شيفت “ناگزير ” صالح مسلم به سمت نيروهاى ائتلاف و دولت تركيه بدون هزينه سنگين سياسى براى مقاومت مردمى كوبانى و اميد آزاديخواهان به سرنوشتى مستقل از سياستهاى غرب و ارتجاع مذهبى ممكن نخواهد بود.
ناسيوناليسم كرد تلاش مى كند مقاومت كوبانى را با ستم ملى عليه كرد و ژنوسايد و از اين قبيل واژه ها تعريف كند. در زمانى كه حكومت اقليم كردستان به مؤتلف ناتو و آمريكا تبديل شده است و همين حكومت در اتحادى بزرگتر و پايدارتر با دولت تركيه و تا حدودى جمهورى اسلامى قرار دارد، اين حنا رنگ چندانى ندارد.اميد آزاديخواهان جهان كه در همبستگى با كوبانى  و حامل پيام صلح، آسايش و امنيت در منطقه هستند، بدون در نظر گرفتن معادلات سياسى و صفبنديهاى قدرتهاى بزرگ و بدون تلاش براى ايجاد يك صفبندى متكى بر اراده مردم به دور از ارتجاع قومى – مذهبى حاكم بر سرنوشت مردم  از افغانستان تا مراكش و از يمن تا تركيه به خام خيالى و يأس منجر مى شود.
.