آیا جمهوری اسلامی از نظر سیاسی مستقل است؟
در پی جنبشهایی که در چند کشور خاورمیانه انجام شده و به “بهار عربی” معروف شدند که در آنها بحران سیاسی بدرجه ای رسید که مردم در ابعاد توده ای در مقابل رژیمها قرار گرفتند، و نیز در پی حادتر شدن وضعیت سیاسی در ایران، ناگهان مقوله استقلال سیاسی این رژیمها (لیبی ـ سوریه) و همچنین ایران بار ديگر با برجستگی بمیان کشیده شد و چنين جلوه داده می شود که این دولتها بدلیل داشتن استقلال سیاسی است که چنین وضعیتی در مقابل توده ها و امپریالیستها پیدا کرده اند و اگر دست نشانده بودند چنین وضعیت سیاسی پیش نمیآمد!.
ولی آیا واقعا جمهوری اسلامی از نظر سیاسی مستقل است؟
رژیم جمهوری اسلامی که نتیجه توافقات قدرتهای بزرگ امپرياليستی در کنفرانس گوادالوپ است از بدو روی کار آمدنش از جانب امپریالیسم، با توجه به اوجگیری وسیع جنبش توده ای و درهم ریختگی وضع اقتصادی و سیاسی، اهداف معینی را تعقیب میکرد، این رژیم وظیفه داشت انقلاب مردم را سرکوب کرده و وضع اقتصادی و سیاسی جامعه را در چهارچوب مصالح امپریالیسم سروسامان دهد. از آنجا که امپریالیسم برای حفظ سیادت خود، مذهب اسلام را بمثابه آن شکل ایدئولوژیکی که قادر است سیستم او را از گزند کمونیستها در امان بدارد در نظر گرفته بود ، بنابراین وظیفه حاکمان جدید این شد که به سلطه آن حقانیت الهی بخشند، پس میبایستی روبنای سیاسی، حقوقی و فرهنگی سلطه امپریالیستی آنطوری سازماندهی بشود تا بتواند سلطه اقتصادی آن را حفظ و تداوم بخشد، سرمایه گذاری بسهولت انجام گیرد و غارت خلق همچنان ادامه یابد و همه اینها بنام اسلام و قوانین اسلامی صورت گیرد. بدین ترتیب امپریالیسم حاکمیت متزلزل خود را با قرآن و احکام الهی مسلح و مجهز کرد تا به خدشه ناپذیری این سلطه خصلت ابدی بخشد و حکومتی را روی کار آورد که برای حفظ خود از جمله بر باورهای مذهبی توده ها انگشت میگذارد، باورهایی که سالیان درازی است بر ذهن توده ها سنگینی میکند. بیدلیل نبود که این رژیم خود را جمهوری اسلامی نامید.
حاکمان جدید، آغاز دوران حکومت خود را به شکل دادن فرهنگ جدید که شرایط ذهنی و روانی لازم را برای اقدامات بعدی فراهم سازد پرداختند و همزمان در پی ایجاد ارگانهای دولتی متناسب با شرایط جدید گذراندند، ارگانهای سرکوب آنرا ساختند، به سروسامان دادن سازمانهای اقتصادی دولتی پرداختند و توده های وسیع مردم را از صحنه مبارزه بیرون راندند و هرجا که توده ها مقاومت کردند بطور وحشیانه ای آنها را سرکوب کردند.
ولی از آنجایی که رژیم جمهوری اسلامی که میدانست وجودش در گرو فراهم کردن شرایط غارت هرچه بیشتر توده هاست در این سیاست آنچنان پیش رفته است که بیش از نیمی از مردم را در چنگال فقر نگه داشته است. ولی جمهوری اسلامی تنها از نظر اقتصادی نیست که گرداننده سیاستهای امپریالیستی است بلکه ارتباط تنگاتنگ آنها با قدرتهای امپرياليستی در این سالیان دراز نشاندهنده وضعیت رژیم در مقابل امپریالیسم است. جدا از چگونگی به قدرت رسيدن جمهوری اسلامی در کنفرانس گوادالوپ به دو نمونه آن نگاهی میکنیم
1ـ درسال 1983 سازمان سیا لیستی از کمونیستها به دولت جمهوری اسلامی داد که بعدها کمیسیونی گزارش داد که این لیست برای اعدام کمونیستها مورد استفاده قرار گرفته بود (1)
2ـ در سال 1984 و در شرايطی که دولت وقت آمریکا به ریاست جمهوری ریگان از طرف مجلس سنای آمریکا از ارتباط با ایران ممنوع شده بود هيئتی از طرف دولت آمریکا برای فروش اسلحه به ایران آمدند و دولت امریکا به اسرائیل اختیار تام داد تا به ایران اسلحه بفروشد و از طریق فروش این سلاحها به کنترا که یک سازمان نظامی ضدانقلابی در نیکاراگوئه بود کمک مالی کند. اين جريان که به رسوائی ايران گيت معروف شد روابط پشت پرده جمهوری اسلامی با دولت آمريکا را در مقابل چشم همگان قرار داد و نشان داد که چگونه اين رژيم با پرداخت های گزاف بابت سلاح های خريداری شده در جهت پيشبرد سياستهای آمريکا گام برداشته است. (2)
بجز اینها رژیم جمهوری اسلامی با تشکیل و مجهز کردن سازمانهای مرتجع مذهبی در خاورمیانه مانند حزب اله لبنان و کمک به مرتجعین در فلسطین به امپریالیسم خدمات زیادی کرده است. همه جهان از کمکهای رژیم ایران به امپریالیسم امریکا در حمله به خلق تحت ستم افغانستان و بعد از آن به توده های ستم دیده عراقی آگاهی دارند. همه انقلابیون از خیانتهای خمینی این جلاد تاریخ در حق توده های ستمدیده در ایران و بدنبال او خامنه ایها و خاتمیها و … در پی خدمت به سیاستهای امپریالیسم آگاهی کامل دارند، این رژیم در نوکری به امپریالیسم آنچنان کرده است که در تاریخ بیسابقه است، رژیمی که در اين راستا حتی کودکان را نیز اعدام کرده است.
ولی اپورتونیستها سعی میکنند تمام این حقایق را نادیده گرفته و چگونگی پروسه شکل گیری این رژیم را فراموش کنند، آنها با مستقل خواندن جمهوری اسلامی از نظر سیاسی، خاک به چشم مردم ما می پاشند و در مبارزه مردم ما اخلال ايجاد کرده و لبه تند مبارزات آنها را کند میسازند. اپورتونيستها با تحلیلهای من درآوردی راجع به استقلال سیاسی رژیم، در واقع توجیهی برای سیاستهای اپورتونیستی خود درست می کنند.
آنهایی که این مسئله را پیش میکشند امپریالیسم را بیشتر یک نیروی نظامی می بینند تا یک سیستم و آخرین مرحله از رشد سرمایه داری که در پی گسترش خود، همیشه در پی بازارهای جدید است، که برای سود بیشتر باید همیشه در جریان باشد. سرمایه گذاری های جدید و سودهای بیشتر تنها هدف امپریالیسم است. و به همين دليل هم همه جهان را زير سلطه خود در آورده است.
اپورتونيستها جهت فريب مردم گاه مدعی می شوند که اگر جمهوری اسلامی وابسته است پس اين دعواها بر سر چيست؟ و مگر امپرياليستها نوکران خود را هم تحريم کرده و يا از قدرت پائين می کشند؟ آنها نمی خواهند درک کنند که در همين ايران و در جلوی چشم آنها امپرياليستها شاه را که کسی در نوکریاش شک نداشت را از قدرت برداشته و جمهوری اسلامی را جايگزين آن نمودند. و مهمتر از آن آنها درک نمی کنند که اولا هياهوهائی فی مابين جمهوری اسلامی با امپرياليستها تاريخی به اندازه طول حيات ننگين اين رژيم دارد و در ثانی مگر امپرياليستها تاکنون در جائی مصالح و منافع خود را با سرنوشت نوکرانشان گره زده اند که در ايران زده باشند. بنابراين هر زمان و به هر دليلی جمهوری اسلامی ارضاءکننده سیاستهای آنها نباشد او را تغيير میدهند و در چنين شرايطی روشن است که ديگر بحث بر سر هياهو و جنگ زرگری نبوده و مساله تغيير سياست امپرياليسم میباشد که جلوههائی از آنرا در عراق و افغانستان شاهد بوديم.
ولی اپورتونیستها چشمان خود را براین واقعیات فرو میبندند و بر روی جنبههایی از واقعیات مبارزه طبقاتی که مربوط به روشن شدن ماهیت رژیم باشد پرده تاریکی میکشند تا بدین طریق راسترویهای خود را از انظار دور نگه دارند، دشمن اصلی خلق و انقلاب را پنهان میسازند تا مجبور نشوند در مقابل آن موضع بگیرند و تنها آن جنبههایی از واقعیت را افشاء میکنند که از نظر خودشان با توجیهات آنها انطباق دارد.
حقیقت آنست که در شرایط کنونی، توده ها بمقیاس وسیعی از حاکمیت کنونی بریده و در مقابل آن قرار گرفته اند. توده ها خواهان اقدامات رادیکال و جدی بر علیه حاکمیت وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی هستند. آنها با اقدامات انقلابی بر علیه جمهوری اسلامی دشمن اصلی را هر چه بيشتر خواهند شناخت و پی خواهند برد که امپریالیسم و جمهوری اسلامی در حفظ وضع نکبت بار کنونی همسو بوده مبارزه با آنها از هم جدایی ناپذیر است.
عبداله باوی
اکتبر 2012
1-Benin, Joel & Joe Stork (1997)”On the Modernity, Historical Specifity, and international context of political islam”
2- Walsh, Lawrence (1993-08-04) vol.1 Investigations and prosecutions. Final report of the independent counsel for Iran/Contra matters.