پشت پرده دود ائتلاف جهانی در حمله به داعش
جمال کمانگر
بار دیگر ماشین میلیتاریستی امپراطوری هرج و مرج در دنیا به راه افتاده است! باران موشکهای تام هاوک از دریای مدیترانه و خلیج فارس همراه با غرش هواپیماهای اف 22 بر فراز سوریه شروع شده است. دکترین شکست خورده بوش” جنگ جهانی علیه ترور” از زباله دان تاریخ بیرون کشیده شده است. دو جین از کشورهای عربی و اروپایی اینبار به “جنگ مقدس” علیه ترور پیوسته اند. میدیای بستر اصلی برنامه های 24 ساعته خود را به این امر اختصاص داده اند. افکار عمومی مبهوت و در مقابل جنایت اسلامیستها فلج شده است. خاورمیانه بار دیگر به کانون توجه قدرتهای بزرگ تبدیل شده است. جنگ نیابتی قدرتهای امپریالیستی در جهان و منطقه سمت و سوی دیگری پیدا کرده است.
“دمکراسی صادراتی” آمریکا موجودات ناقص الخلقی بوجود آورده است که داعیه کشور داری و کشورگشایی دارند . سه سال گذشته کسی به مخیله اش خطور نمیکرد که نتیجه “بهار عربی” و اعتراضات باشکوه مردم عرب زبان به این سرانجام تلخ ختم شود. جانوران اسلامی موسوم به داعش، جبهه النصره و احرار الشام، ارتش آزاد سوریه و دهها گروه جنایتکار دیگر، نتیجه حمایت قدرتهای جهانی و منطقه است. سیاست غرب و” دوستان سوریه” در سرنگونی بشار اسد تا این مقطع شکست خورده است. از طریق سازمان ملل برای دخالت نظامی در سوریه با وتوی روسیه و چین مواجه شده اند. لیبی دست پخت ناتو در منجلاب سناریو سیاه غرق شده است .
هلال شیعه با اشغال عراق توسط آمریکا و غرب کامل شد و امروز “جنبش انصارالله” صنعا پایتخت یمن را به کنترل خود در آورده است! جنگ مذهبی و قومی در خاورمیانه به اوج خود رسیده است. در دنیای پست دیجیتال و شبکه های اجتماعی مهندسی افکار عمومی زیاد سخت نیست. تشخیص اهداف پشت پرده قدرتهای بزرگ در ایجاد هرج ومرج در دنیا جای خود را به میزان لایک و اشتراک گذاری این خبرها داده است.
دنیای بعد از فروپاشی بلوک شرق دنیای تجدید تقسیم جهان میان قدرتهای جهانی و محلی است. هر دولت و نیمچه دولتی دنبال سهم خود را از این وضعیت مطالبه میکند. بحران سوریه و اکراین دو نمونه از رقابت قدرتهای بزرگ بر سر منطقه نفوذ است. این دو بحران شباهت ها وتفاوتهای معینی با هم دارند. با هم پشت پرده دود ائتلاف جهانی علیه داعش را بشکافیم.
جنبش مطالباتی سوریه در مارس 2011 شروع و بعد از چند ماه شکست خورد. آنچه در سوریه اتفاق افتاد نه” انقلاب” بود و نه “جنبشی برای سرنگونی” بشار اسد، بلکه جنبشی مطالباتی بود که توسط ارتش اسد در هم شکسته شد. سناریو سیاه موجود در سوریه نتیجه این شکست و دخالت قدرتهای جهانی و منطقه ای است. سیاست “بشار اسد باید برود” از زبان طیب اردغان، اوباما،کامرون، فرانسوا اولاند و کشورهای خلیج تکرار شد. کنفرانس، پشت کنفرانس برای سر هم کردن اپوزیسیون ناموجود و فاسد تحت نام” شورای ملی سوریه” برگزار شد. “دوستان سوریه” تعهد کردند با کمکهای مالی و نظامی جامعه سکولار سوریه را به عصر حجر بر گردانند. کم کم آنچه “ارتش آزاد سوریه” خوانده میشود ریش در آورده اند و در قصی القلب بودن گوی سبقت را از رژیم اسد بردند.حدود 60 درصد “ارتش آزاد سوریه” به جبهه النصر پیوسته اند و طبق نظر ادریس سلیم رئیس سابق آن حدود پنج هزار نفر نیرو برایشان باقی مانده است که در مقایسه با داعش، جبهه النصره و احرار و شام، ناچیز است.
بازیگران بحران سوریه هرکدام ارتش محلی خود را تشکیل داده اند. قطر” احرار الشام”، ترکیه “داعش” و “جبهه النصره “، کویت و عربستان و غرب “ارتش آزاد سوریه” از طرف دیگر حزب الله لبنان، گردان ابولفضل عباس و سپاه قدس جمهوری اسلامی حضور به هم رسانده اند. جنایت طرفهای درگیر بیش از 200هزار کشته، حدود 10 میلیون آواره و صدهها هزار نفر مجروح تا کنون به جا گذاشته است.
اهداف سیاسی –اقتصادی ائتلاف علیه داعش
چشم انداز هژمونی آمریکا و غرب بر جهان در حال افول است. این مسئله از چشم سازمان اطلاعات ملی آمریکا تحت نام “ترندهای جهانی تا سال 2030” دور نبوده است و آنرا تاکید کرده است. رقابت بر سر هژمونی بلامنازع جای خود را به همکاری موردی در مناطق مختلف دنیا داده است. عروج چین و روسیه و پیمان استراتژیکی که با هم دارند به قدر قدرتی آمریکا پایان میدهد. رقابت قدرتهای بزرگ در آینده حول بلوکهای جهانی و منطقه ای خواهد بود. آمریکا برای جلو گیری از هژمونی سیاسی و اقتصادی چین تمرکز وسیعی روی آسیای جنوب شرقی گذاشته است و اتحادی از کشورهایی حوزه دریای چین جنوبی تشکل داده است . فلیپین، مالزی، سنگاپور، کره جنوبی، ژاپن و ویتنام بر سر حدود مرز آبی در دریای چین جنوبی با چین اختلاف دارند. جدال آتی در این منطقه خواهد بود.
اما طرفهای منطقه ای درگیر در بحران خاورمیانه اهداف متنوع سیاسی را دنبال میکنند. دولت ترکیه در رویای زنده کردن امپراطوری عثمانی است. موفقیت دولت عدالت و توسعه در گشایش اقتصادی در ترکیه این امکان را به حزب داده است که قرائتی معتدل از اسلام مد نظر غرب بدهد. جمهوری اسلامی با سرنگونی صدام در عراق دست بالا پیدا کرده است و حکومت شیعه در این کشور به رویای “راه قدس از کربلا میگذرد” جامعه عمل پوشانده است. دست جمهوری اسلامی در تسلیح شیعیان یمن و به طبع شیعیان عربستان باز شده است. برای عربستان که داعیه رهبری اسلامیستها در جهان را دارد این خوشایند نیست. و خطری جدی برای سعودیهاست. قطر با جمعیتی حدود 300هزار نفر با صدها میلیارد دلار ثروت نفت و گاز یکی از حامیان اصلی اخوان المسلمین در جهان است. عربستان 3 میلیارد دلار برای اینکه لبنان این کوچکترین کشور خاورمیانه زیر نفوذش خارج نشود به ارتش آن کشور کمک کرده است . دلارهای نفتی حوزه خلیج به مصر هم گسیل میشوند. مصر به عنوان بزرگترین کشور عربی نقش مهمی در بالانس در خاورمیانه خواهد داشت.
چین با نیروی کار ارزان صدها میلیونی و تکنولوژی پیشرفته سیاست عدم دخالت در ساختار سیاسی کشورها را در پیش گرفته است. با این سیاست بخشی از بازار پررونق آمریکای لاتین و آفریقا را فتح کرده است. چین تلاش میکند که از طریق بازسازی “جاده ابریشم” خود را به سواحل لیزبون در پرتغال برساند. رویای چین مستلزم بزرگترین پروژهای زیر ساختی در این مسیر است و کشورهای مسیر “جاده ابریشم” میتوانند از آن منتفع شوند. در این مقطع قطارهای سریع السیر چین به ترکیه رسیده اند. و این ادامه پیدا میکند.
روسیه با داشتن بزرگترین ذخائر گاز در جهان کماکن تامین کننده بیش از 60 در صد گاز کشورهای اروپای شرقی و غربی است و معلوم شد در بحران های سیاسی از آن به عنوان ابزار تاثیر گذاری استفاده میکند. روسیه نمیخواهد که بازار اروپا را از دست بدهد همزمان بزرگترین قرارداد 35 ساله ای به ارزش چهارصد میلیارد دلار با چین منعقد کرده است. از همین خط لوله میتوان به کشورهای سر راه و از جمله به هند، پاکستان، ژاپن و کره جنوبی گاز صادر کند. اروپای غربی برای خروج از هژمونی گازی روسیه چاره ای جز تمکین در این مقطع ندارد اما در درازمدت این قابل دوام نیست و باید به فکر جایگزین گاز روسیه باشند. کشورهای حوزه خلیج فارس و در راس آنها قطر از منابع عظیم گازی در جهان بر خوردار است. نزدیکترین مسافت برای انتقال گاز خلیج فارس به اروپا از طریق سوریه است. به دلیل اینکه سوریه در اتحاد با بلوک روسیه ، چین و ایران قرار دارد. این پروژه را با شکست مواجه کرده است. برای جمهوری اسلامی هم تا زمانی که به هژمونی غرب در خاورمیانه تمکین نکند از این پروژه ها کنار گذاشته خواهد شد. محدودیتهای داخلی جمهوری اسلامی و رابطه اش با مردم اجازه ریسک این چیننی نمی دهد. کردستان سوریه و کردستان عراق دارای منابع بزرگی از انرژی هستند که سیطره بر آن هر قدرت جهانی و منطقه ای را به وسوسه می اندازد.
بحران اکراین-سوریه
سیاست آمریکا در اکراین با شکست مواجه شده است. گسترش ناتو تا مرزهای روسیه زیر لوای “جنبش میدان” شکست خورد. اثرات این شکست باید بدون سرو صدا باشد. تکرار دکترین “شوک و ارعاب” آمریکا در سوریه در سطح محدود تر قرار است صورت خون آلود آمریکا و متحدین ناتویی اش در اکراین را در اذهان پاک کند. بر خلاف نظر میدیا و سطحی نگری بعضی از احزاب چپ ایرانی آنچه در اکراین اتفاق افتاد ارتجاع محض بود. کاملا با برنامه و نقشه نئو کانها به رهبری “نولاند” دستیار وزارت خارجه آمریکا پیش رفت. بیش از 5میلیارد دلار هزینه کردند تا “جنبش میدان” را سر هم کنند که تماما تحت هژمونی فاشیستها بود. “روسیه هراسی” با شکست مواجه شد. در بحران اوکراین روسیه موفق شد آمریکا و ناتو را عقب براند. امروز دیگر بحث پیوستن اکراین به اتحادیه اروپا در جریان نیست. پترو پرشنکو روز پنج شنبه 25 سپتامبر اعلام کرد که پیوستن اکراین به اتحادیه اروپا تا سال 2020 به تعویق می افتد. طرح صلح پوتین در نشست “مینسک” با حضور چهار کشور بلا روس، روسیه، قزاقستان و اکراین تصویب شد. دیگر جمهوری خود خوانده “دنباس” تروریست خطاب نمیشوند! پارلمان اکراین در یک جلسه پشت درهای بسته رای به خودمختاری وسیع شرق اکراین داد. این البته خلق ساعه نبود! پترو پرشنکو اعلام کرد که 65 درصد از ارتش اکراین ظرف شش ماه جنگ داخلی نابود شده است. پوتین چند بار تهدید کرده بود که اگر اراده کنند دو هفته ای کیف را اشغال خواهند کرد.
اما سوریه وضعیت دیگری دارد. گسترش و قدرت گیری جریان وحشی و جنایتکار دولت اسلامی عراق و شام و سایر گروههای تروریستی در عراق و سوریه جلو چشم سازمانهای امنیتی بوده است. حضور 15 هزار از اسلامیتها از کشورهای مختلف جهان با صلاح دید و کنترل” میت ” ترکیه از مرز عبور کرده اند. تا روز پنج شنبه 25 سپتامبر داعش روزانه دو میلیون دلار از قبل فروش نفت در عراق و سوریه در آمد داشته اند. بشکه ای 5تا 10 دلار هر سرمایه داری را به خرید و فروش آن ترغیب میکند. با تائید سازمانهای امنیتی کشورهای عربی و در راس آنها” میت” ترکیه صدها میلیون دلار پول نقد در اختیار “داعش” قرار گرفته است. اینها حقایقی انکار ناپذیر هستند.
سئوال اصلی این است چرا غرب دوباره با این وسعت به خاورمیانه بازگشته است؟ از نظر من اولا برای منحرف کردن اذهان در شکست سیاستهایشان در اکراین . دوما در کوتاه مدت هدف حملات آمریکا و متحدینش سرپا نگه داشتن دولت توافقی عراق است. سوما در میان مدت سیاست “اسد باید برود” در چشم انداز است.
اوباما اعلام کرد که این جنگ ممکن است سالها طول بکشد! فاز اول این استراتژی زمین گیر کردن داعش و سایر گروهای رقیب “ارتش آزاد سوریه” است. کنگره آمریکا علنا موافقت خود را با تسلیح و آموزش آنچه اپوزیسون” میانه رو” گفته میشود اعلام کرد. قرار است در عربستان و قطر و اردن پادگانهای آموزشی بر پا شود. و در نهایت بشار اسد یا حاضر به قبول شرایط غرب برای کناره گیری و تشکیل دولت انتقالی میشود یا سرانجام گوشه ای از” شوک و ارعاب” دامن رژیمش را خواهد گرفت.
نتیجه
در خاتمه آنچه نصیب مردم خاورمیانه خواهد شد کشتارو آوارگی و خانه خرابی بیشتر خواهد بود. این حملات باعث رشد و سرباز گیری جریانت اسلامی میشود. برخلاف تصور استراتژیستهای پنتاگون، “اسلام میانه رو” سرنوشت حتمی مردم خاورمیانه نیست. اسلام میانه رو بستر اصلی رشد تروریسم اسلامی در غرب و خاورمیانه است. حاشیه ای کردن اسلام در گرو مبارزه همه جانبه مردم خاورمیانه با مذهب بطور کلی است. حل عادلانه مسئله فلسطین و تشکیل دولت فلسطینی بخش دیگری از این مبارزه است. قطع کردن منابع مالی و لجستکی جنبش اسلامی شرط دیگر موفقیت مردم است. مردم کوبانی در کردستان سوریه نشان داده ا ند قدرت مردم سازمان یافته و مسلح ضامن حاشیه ای کردن اسلامیستها است.
*****