مصاحبه اکتبر با پروین کابلی- سیستم آموزشی در جمهوری اسلامی تلاشی است برای تحمیق جامعه
اکتبر: مدارس و دانشگاه ها بزودی باز میشوند. کلا سیستم آموزش و پرورش ایران را چگونه می بیند و چه معضلاتی در مقابل دانش آموزان و دانشجویان قرار دارد؟
پروین کابلی: سیستم آموزشی هر کشوری یکی از مهمترین و اساسی ترین ابزاری است که دولتها در اختیار دارند. دولت ها تلاش میکنند که بر اساس ایدئولوژی حاکم و نیازشان سیستم آموزشی را سازمان دهند. تفاوتی که در این میان وجود دارد تفاوت حکومت های مطلقه و دیکتاتوری است با کشورهایی که تا حدودی آزادیهای فردی و اجتماعی در آنها رعایت میشود. آنچه که در جمهوری اسلامی بنام سیستم آموزشی وجود دارد تلاش برای تحمیق جامعه است. تلاش برای اینکه بتواند هرچه بیشتر خرافات و جهل مذهبی و فرهنگی را بعنوان ایدئولوژی حاکم به کودکان و جوانان حقنه کند. اما این فقط یک طرف صورت مسئله است. طرفی دیگر نیاز و استفاده از علم و تکنولوژی جدید و بهره گیری از آن برای زنده ماندن، عملا تناقضی را در سیستم آموزشی در ایران بوجود آورده که طول عمر آن به درازی جمهوری اسلامی است.
مهمتری معضلی که در ایران دانش آموزان و دانشجویان با آن روبرو هستند عدم تطابق با این سیستم است. از لحاظ فرهنگی در صد بالایی از این کودکان و جوانان به شدت دچار تناقض با سیستم پرورشی در ایران هستند. فاصله فرهنگی خانواده و جامعه با آنچه که در مدرسه و دانشگاه وجود دارد اغلب فاصله ای کهکشانی است. بزرگترین مشگل سرمداران ایران همیشه رواج فرهنگ ” غربی” در میان جوانان بوده است، در مقابل فرهنگ سرکوب و تبعض و خرافی و مذهبی جمهوری اسلامی. مطالب درسی کودکان ملغمه ای از خرافات و چرندیات مذهبی است که اغلب در میان دانش آموزان خریدار ندارد. به همه ی اینها باید دستگاه های مختلف کنترل دانش آموزان مثل جشن تکلیف و عبادت دسته جمعی در مساجد مدارس و دانشگاه ها و جدایی سازیها را اضافه نمود.
اکتبر: شما بطور کلی اشاره به سیستم آموزشی نمودید. اخیرا مدیر آموزش و پرورش تهران به آمار مدارس به تخریب مدارس کهنه اشاره نموده است. موقعیت امنیتی دانش آموزان در این مدارس یک مسئله مهم است. نظرتان راجع به این مسئله امنیتی مهم چیست ؟
پروین کابلی: این خبر فقط یک واقعیت تلخ را در ابعاد میکروسکوپی نشان میدهد. دولتها موظفند که امکان تربیتی و امنیتی لازم را برای کودکان و جوانان تامین کنند. این یک حق ابتدایی هر انسانی است که از امکانات مناسب و پیشرفته برای رشد و بالندگی بهره مند شود. به تازه ترین دستاوردهای علمی بشر برای تعالی خود و جامعه مسلح شود. به دور از هر دغدهه ای ، به دور از هر تبلیغات مسموم کننده، دوران کودکی و جوانی خود را بگذراند. خانواده ها باید با اطمینان خاطر فرزندانشان را به دست سیستم آموزشی بسپارند. فراموش نکنیم که کودکان بهترین سالهای عمرشان را در مدرسه میگذرانند. در مورد این گفته ی رئیس آموزش و پرورش تهران باید بگویم که به طور قطع درصد بالایی از مدارس و حتی دانشگاهها در ایران را ساختمانهای کنهه و قدیمی تشکیل میدهند. بسیاری از این ساختمانها در تصاحب شخصی سرمایه داران و نزولخورانی است که برایشان اصلا اهمیتی ندارد که این مدارس چه موقعیتی دارند و فقط بفکر پرکردن جیب خود هستند. هیچ کنترلی بر این املاک از طرف دولت نمیشود و حتی اگر هم کنترلی باشد بسته به رابطه ی این اشخاص با دولت دارد که میتوان با مقداری رشوه دادن مسئله را حل کرد.
غیر از این همین کلاسهایی که شاید بهتر است از آنها به نام تله های مرگ نام برد، فاقد امکانات تهویه مناسب، ماتریال لازم در دسترس برای دانش آموزان است. هنوز کسی فاجعه ” مدرسه شین آباد- پیرانشهر” را فراموش نکرده است. شین آباد تنها یک نمونه است. اعتراف به اینکه ده هزار کلاس تخریبی هستند حاکی از بیان یک فاجعه است. تازه شما فکرش را بکنید این مدارس در شهر تهران در پایتخت است وای بحال مدارس شهرهای کوچک و دهات دور افتاده. مدارس در جنوب شهر تهران و مناطق فقیر نشین در شیفت های مختلف کار میکنند . در هر کلاسی 35 تا 40 دانش آموز را جا میدهند. خانواده ها باید شهریه بپردازند. شهریه ای که معلوم نیست چرا از آنها گرفته میشود.
اکتبر: اشاره به شهریه دادن نمودید. داستان شهریه در ایران چیست و این هزینه چه تاثیری در ایجاد شرایط بهتربرای آموزش کودکان دارد؟
پروین کابلی: پرداخت شهریه هم یکی از مشکلات عدیده ای است که در مقابل خانواده ها قرار دارد. برای جمهوری اسلامی و دست اندر کاران آموزشی اخاذی کردن از خانواده ها چند نعمت دارد. اولین خاصیت این اخاذی این است که تعداد زیادی از کودکان از خانواده های حاشیه نشین شهرها و فقیرنشین هرگز به مدارس راه نمی یابند. ” به گفته علی باقرزاده از روسای آموزش وپرورش و مسئولان سوادآموزی مناطق هرمزگان در بندرعباس بیش از 9 میلیون و 715 هزار بی سواد در گروه سنی بالای شش سال و سه میلیون و 456 هزار بی سواد در گروه سنی 10 تا 49 سال در کشور وجود دارند “.
اگر فرضمان بر این باشد که این آمار حقیقت دارد که البته باید در آن شک نمود، با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که قربانیان اصلی این تراژدی کودکان خانواده های فقیر هستند. اخیرا دبستانی برای سال تحصیل 93/94 در شهرک غرب تهران به والدین دانش آموزان اعلام کرده است باید شهریه 11 میلیون تومانی برای شاگردان کلاسهای چهارم و پنجم بپردازند. لازم است تاکید کنم که این دبستان از طرف آموزش و پرورش جزو مدارس غیر انتفاعی اعلام شده است. تصورش را بکنید که یک خانواده ی حتی قشرمتوسط که دارای دو یا سه فرزند است چگونه میتواند از پس این اخاذی کلان بر آید و فرزندانش را به مدارس نا امن و تخریبی بفرستند.
اکتبر: به تفاوت فرهنگی بین جوانان و سیستم آموزشی اشاره کردید. تاثیرات این تفاوتها را چگونه میشود در نسل جوان دید؟
پروین کابلی: برای دیدن این مسئله نیاز به تحقیق و آمار و ارقام عجیب و غریبی نیست. اولین تاثیر این اختلاف را میتوان در سرخوردگی جوانان از سیستم آموزشی دید. وقتی محلهای آموزشی نمیتواند به نیاز جوانان پاسخ گوید برای تامین این نیاز آلترناتیوهای مختلف عملا جای سیستم را میگیرند. فرار از کلاس درس و غیبت کردن واستیصال، یاس و افسردگی یک نتیجه فوری این وضعیت است. در بیرون از مدرسه ها بازار فروش مواد مخدر و تله ی مافیاهایی که در کمین نشسته اند، باز است. جوانانی که امکانات بیشتری دارند این وضعیت را با رو آوردن به کارهای خلاقی مانند موزیک و رقص و شادی تبدیل میکنند و یا به کلاسهای آموزشی انتفاعی که به وفور پیدا میشوند، روی میاورند. در یک کلام آموزش در ایران مثل هر چیز دیگری بستگی مستقیم به محتوای کیف پول و موجودی حساب بانکی افراد دارد. طبقه زحمتکش عملا دستشان به هیچ جا بند نیست. یک سیستم تئوکراسی سرمایه داری کامل که پول معیار دستیبابی به همه چیز را تعیین میکند. غیر از این محتوی متون درسی با روحیه جوانان و آنچه که در دنیای امروز خود از طریق اینترنت به آن دسترسی دارند فاصله ی زیادی دارد. این تناقضی را برای جوانان که در سنین جستجو و یافتن هویت اجتماعی هستند بوجود میاورد که باید به آن توجه نمود. وقتی از هویت انسانها صحبت میکنیم بلافاصله این سوال هم مطرح میشود که کدام هویت؟ چه ارزش و احترامی سیستم آموزشی برای این هویت قائل است؟ تعقیب و گریز جوانانی که به ابتکار و خلاقیتهای مختلف دست میزنند از دست نهادهای انتظامی- امینیتی سرکوبگر جمهوری اسلامی را میشود همه جا به روشنی دید. جدا سازی جنسیتی در مدارس و دانشگاه بسط هر چه بیشتر سیستم آپارتاید جنسی در ایران است. نبود کلوبهای مناسب و محلهای ویژه جوانان برای گذراندن با هم سن و سالهایشان یک معضل اجتماعی عظیم است.
دولتها موظفند استاندار معینی از رفاه و تامین اجتماعی و شادی را برای کودکان و جوانان تامین کنند.
رایگان شدن مدارس و آموزش عالی ، تامین مجانی هزینه های پزشکی و آموزش ، ایجاد محلهای شاد و امن برای دختر و پسر فقط برخورداری از یک حق طبیعی و انسانی است . بهره مندی از یک آموزش سکولار بر پایه عمل مستقیم کودکان برای بدست آوردن و جستجو برای یافتن آنچه که خود در پی آن هستند یک حق است و این حق با بودن جمهوری اسلامی جزو غیر ممکن ها است.
29 شهریور ماه 1393- 20 سپتامبر 2014