گفتگو با محمد آسنگران دبیر کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران
در رابطه با ایجاد و سازمان داعش
حسام یوسفی: طبق اطلاعاتی که منتشرشده است داعش توسط آمریکا برای تقسیم دوباره خاورمیانه تأسیسشده است. نظر شما در این رابطه چیست ؟
محمد آسنگران: تا جایی که من اطلاع دارم این ادعاها مستند نیست. تحلیلا چنین ادعاهایی شده است. اما فکر نمیکنم مستقیم چنین گروهی از ابتدا به این هدف درست شده باشد. من قضیه سازمان دادن و عروج داعش را طور دیگری میبینم. مسئله این بود که با اشغال عراق این کشور به میدان همه گروههای تروریست اسلامی تبدیل شد. فضا باز شد که همه تروریستهای اسلامی از کشورهای دیگر خود را به عراق رساندند چون هم مرزها بدون کنترل شد و هم دولتهای اسلامی منطقه مانند عربستان، قطر و جمهوری اسلامی و غیره هرکدام تلاش کردند از این بلبشویی که آمریکا در عراق درست کرده بود سهم خود را داشته باشند.
جمهوری اسلامی از بقیه دولتها و قدرتهای منطقه و حتی آمریکا هم سهم بیشتری را عاید خود کرد. زیرا قدرت سیاسی بغداد عملاً دست جریانات طرفدار جمهوری اسلامی افتاد. این فاکتور مایه نگرانی آمریکا و همه دولتهای منطقه شد. درنتیجه بقیه دولتهای منطقه و آمریکا هم تلاش کردند هرکدام جریانات نزدیک به خود را تقویت کنند. آشکار است که آمریکا از طرف جریانات سنی عامل اصلی ویران شدن عراق و تقویت جریانات شیعه قلمداد میشد و جریانات شیعه نزدیک به جمهوری اسلامی هم دلخوشی از آمریکا نداشتند. بنابراین هر دو رقیب سنی و شیعه همزمان آمریکا را یک دولت اشغالگر و بیگانه میدانستند. در این شرایط هنوز جریان داعش شکل نگرفته بود. القاعده و بعثیها و سران قبایل سنی و احزاب و جریانات مرکز عراق که عمدتاً سنیها بودند به شدت نگران نفوذ جمهوری اسلامی شدند. آنها به انحا مختلف تلاش میکردند که نیروهای نظامی آمریکا را مورد هدف حملات خود قرار بدهند و بسیاری از جریانات شیعه هم علیه آمریکا دست به اسلحه بردند. در چنین فضایی بود که بیش از پنج هزار نفر از سربازان آمریکا در جنگ با جریانات اسلامی شیعه و سنی و بعثیها کشته شدند و آمریکا هیچ روزنه امیدی برای موفقیت نمیدید و ناچار شد از عراق عقبنشینی کند.
همین تحول یک پیروزی برای جریانات اسلامی محسوب میشد. بعد از رفتن آمریکا جریانات شیعه خود را یکهتاز میدان دانستند و جریانات سنی هم تلاش کردند که جنگ با حاکمین بغداد را شدت ببخشند زیرا آنها را هم وابسته به جمهوری اسلامی و هم موردحمایت آمریکا میدانستند. داعش که قبلاً تحت عنوان حکومت اسلامی عراق سازمان پیداکرده بود تا ٢٠١١ که آمریکا از عراق عقبنشینی کرد هنوز یک گروه وابسته و یا نزدیک به القاعده بود. اما با تحولات سوریه همه تروریستهای اسلامی به سوریه رفتند زیرا هم موردحمایت ترکیه و عربستان و دیگر دولتهای منطقه بودند و هم کمکهای غرب بهویژه آمریکا شامل همه آنها میشد. به این معنا میتوان گفت که داعش از طرف دولتهای عربستان و قطر و آمریکا و غرب ابتدا در مقابل بشار اسد تقویت شد.
اما بعداً با دست بالا پیدا کردن جریانات اسلامی در مقابل ارتش آزاد سوریه، دولتهای غربی به فکر راه چاره دیگر افتادند. زیرا متوجه شدند عملاً گروههای اسلامی تروریست برای آنها غیرقابل کنترل شدهاند. در چنین فضایی بود که آمریکا از طریق دوستانش به دو هدف داعش را تقویت کرد. اول اینکه در میان جریانات اسلامی سوریه که یک نیروی غیرقابلکنترل شده بودند اختلاف بیندازد که بتواند جداگانه و تضعیفشده آنها را کنترل کند و دوم اینکه بتواند غیرمستقیم از طریق عربستان و قطر و ترکیه با تقویت داعش موضع جمهوری اسلامی را در سوریه و عراق تضعیف نماید. بنابراین میتوان گفت از این مقطع سیاست غرب یک سیاست مهار دوگانه بود. اما در این میان ترکیه در تقویت داعش بیشترین نقش را ایفا کرده است.
حسام یوسفی: آمریکا حملات هوایی را علیه داعش در عراق شروع کرده است.ایجاد این وضعیت چه منافعی را برای آمریکا به دنبال دارد؟ پشت پرده این اتفاقات چیست؟
محمد آسنگران: معلوم است که ابتدا با آمدن داعش و تصرف موصل و مناطق مرکزی عراق آمریکا تحرکی از خود نشان نداد. زیرا دولت مرکزی عراق به رهبری مالکی عملاً سیاستهای جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکرد و این مایه نگرانی آمریکا بود. درعینحال آمریکا آمدن داعش را فشاری میدانست که هم مالکی و هم جمهوری اسلامی را تحتفشار قرار بدهد که منفعت آمریکا را مدنظر داشته باشند. اما با حمله داعش به کردستان عراق، آمریکا خیلی زود وارد میدان شد زیرا با تضعیف حکومت اقلیم کردستان موضع آمریکا در عراق بهشدت ضربه میخورد. زیرا تنها احزاب و نیروهایی که در عراق میتوانستند مورد اعتماد آمریکا باشند همین احزاب حاکم بر کردستان عراق بودند. آمریکا درعینحال نمیخواست قدرت گیری داعش کل معادلات خاورمیانه را دستخوش تغییراتی بکند که از کنترل آمریکا و متحدانش خارج بشود. پشت پرده این اتفاقات هر طرح و سیاستی باشد ممکن است با حدث و گمان از آن حرف زد. اما آنچه عیان است این است که آمریکا بعد از شکست خود در عراق متوجه شد که هم دولتهای دوستش در منطقه و هم رقبای جهانی و منطقهایاش آن جایگاه قبلی را برایش قائل نیستند و هرکدام ساز خودشان را میزنند. با دخالتش در تعیین تعادل قوای دیگری به نفع متحدین قابلاعتمادش در کردستان عراق و احتمالاً بعداً در کل عراق میخواهد سیاستی را دنبال کند که اتوریته ازدسترفتهاش را تا حدی احیا کند.
حسام یوسفی: به نظر شما این تکرار تاریخ نیست؟ همان اتفاقی که برای مردم ایران در سال ۵۷ افتاد. سه دهه قبل داعش را بر ایران حاکم کردند و امروز میخواهد همان سناریو را در سوریه و عراق تکرار کنند؟
محمد آسنگران: نه نمیتوان این اتفاقات را تکرار تاریخ نامید، اما این تکرار سیاستی است که غرب دنبال کرده است. غرب این سیاست را ابتدا با تقویت مجاهدین افغان در مقابل ارتش شوروی بکار گرفت و آن کشور را به این روز رساند که میبینید. بعداً بهوسیله دولت پاکستان و کمک عربستان طالبان را درست کردند و در مدت کوتاهی حکومت اسلامی مجاهدین را سرنگون کردند. امروز نقش پاکستان را عربستان و ترکیه در مورد داعش ایفا میکنند و در کمتر از دو روز مناطق وسیعی از پنج استان عراق را به تصرف خود درآوردند.
بعد از تقویت مجاهدین در افغانستان و تضعیف موقعیت شوروی آن زمان، غرب در ایران با یک انقلاب آزادیخواهانه مواجه شد و فکر میکردند ممکن است طرفداران شوری قدرت را بگیرند. هنگامیکه متوجه شدند نمیتوانند شاه را در قدرت حفظ کند خمینی را تقویت کردند که انقلاب آزادیخواهانه ایران نتواند جریانات سکولار و چپ را به قدرت برساند. آنوقت هنوز قطبی به اسم شوروی وجود داشت و باید با تقویت جریانات اسلامی ضد کمونیست به رقابت با آن میپرداختند. در ضمن داعش نیرویی نیست که آمریکا بخواهد آن را به این شکل و شمایل فعلی بپذیرد. اکنون سیاست آمریکا این است هم داعش را مهار کند و هم برای رقابتهای منطقهای از آن استفاده کند.
حسام یوسفی: آخرین تحولاتی که در عراق و سوریه اتفاق افتاده چه بوده است و چه ارزیابیای از این وضعیت دارید؟
محمد آسنگران: همچنان که بالاتر گفتم در سوریه کنترل نیروهای اسلامی مخالف اسد از دست خالقین آنهم خارج شده است. روسیه و جمهوری اسلامی محکم پشت اسد ایستادهاند. اوضاع چنان وخیم شده است که غرب دو فاکتو قبول کرده است که فعلاً اگر اسد بماند بهتر از قدرت گیری این جریانات تروریست اسلامی غیرقابل کنترل است. در این راستا با اسد و جمهوری اسلامی به نوعی مشغول بده بستان هستند. روند اوضاع به سمتی میرود که این جریانات تروریست اسلامی را مهار کنند. اما سناریوی سیاهی که در سوریه و عراق درست کردهاند به این سادگی پایانپذیر نیست و سالهای سال این سرطان اسلامی به کشتار مردم ادامه خواهد داد. روند قطعی هنگامی آغاز میشود که روسیه و غرب بر سر تقسیم مناطق تحت نفوذ به تعادل و توافقی برسند. این تعادل و توافق هم عملاً در کوتاه مدت در چشمانداز نیست زیرا اکنون بحران اوکراین بر وخامت اوضاع افزوده است. بااینحال دولتهای غرب تلاش میکنند اجازه ندهند جریانات اسلامی تعادل منطقه را بیش از این دستخوش بحرانهای بیشتری بکنند.
اما آینده عراق و سوریه همچنان بحرانی خواهد بود. برای پایان دادن به این بحران دولتهای غربی و در رأس آنها آمریکا میکوشند که با تقسیم قدرت در میان جریانات پرو غربی در این دو کشور هم نفوذ جمهوری اسلامی را کم کنند و هم روسیه را از معادله حذف کنند. اما آیا پیشبرد این سیاست عملی هست یا نه به این فاکتور مهم بستگی دارد که غرب و روسیه بتوانند در اوکراین به سازشی برسند.
حسام یوسفی: بعد از حمله داعش به عراق و تصرف موصل و همچنین عقبنشینی ارتش عراق از شهر موصل و کرکوک پیشمرگ های کردستان توانستند کرکوک را تحت اختیار خود قرار بدهند و مرزهای کردستان را کنترل کنند. این اتفاقات باعث شد که مبحث استقلال کردستان در میان نیروهای مسعود بارزانی و جلال طالبانی پیش بیاید. شرایط چقدر برای استقلال کردستان مهیا است؟ و مردم چه آلترناتیوی برای زندگی بهتر دارند؟ موضع شما در این رابطه چیست؟
محمد آسنگران: تا جایی که به مهیا بودن شرایط استقلال کردستان برمیگردد باید بگویم که در تاریخ صدسال گذشته هیچوقت بهاندازه امروز شرایط مهیا نبوده است؛ بنابراین مشکل مهیا بودن شرایط برای استقلال کردستان نیست. آنچه مشکل ایجاد میکند عدم وجود اراده و قدرتی است که در کردستان بخواهد این سیاست را عملی کند. به نظر من اولین مانع و مشکل نه مخالفین استقلال کردستان بلکه همان احزاب حاکم بر کردستان عراق هستند. آشکار است که دولتهای منطقه و قدرتهای جهانی به دنبال منافع خود هستند و بهراحتی پای استقلال کردستان عراق را امضا نخواهند کرد؛ اما مخالفت آنها نسبت به گذشته بسیار کمتر است.
اگر مخالفین سرسختی مانند جمهوری اسلامی و حکومت مرکزی عراق را هم نگاه کنید اهرمهای قدرت قوی برای مقابله با این پروژه را ندارند. در مقابل، کردستان عراق هیچوقت بهاندازه امروز امکان و قدرت مقابله با مخالفینش را نداشته است. بااینحال استقلال کردستان اگر عملی نشده است، تنها به این دلیل نبوده که دولتهای دیگر مخالفاند. اتفاقاً به این دلیل بوده که احزاب حاکم بر کردستان عراق نخواستهاند و مانع اجرای این پروژه بودهاند. اتحادیه میهنی امروز در کردستان عراق عملاً در موقعیت ضعیفی قرارگرفته است و از ترس نفوذ مسعود بارزانی به سیطره جمهوری اسلامی رضایت داده است. مسعود بارزانی هم ضمن تکرار غیر شفاف استقلال کردستان عملاً رضایت دولت ترکیه برایش مهمتر از رضایت مردم کردستان عراق و احزاب کردستان عراق است. در کنار وابستگی این احزاب به دولتهای خارجی برای هر دو آنها مهم است که دولت مرکزی عراق آنها را شریک خود بداند نه اینکه از آن مستقل شوند.
من فکر میکنم که استقلال کردستان عراق به دو دلیل به نفع مردم است. اول اینکه حل مسئله کرد فقط با رجوع به آرا مردم میتواند عملی بشود که مردم بتوانند به این دو سؤال پاسخ بدهند: آیا میخواهند با عراق بمانند و یا دولت مستقل خود را تشکیل بدهند؛ که من شک ندارم مردم کردستان عراق به استقلال کردستان رأی خواهند داد. دوم اینکه در شرایط بحران کنونی به بخشی از جنگ مذهبی تبدیل نشوند. کسانی که فکر میکردند با استقلال کردستان ممکن است مردم کردستان به یک جنگ ناخواسته کشیده بشوند، اکنون باید متوجه شده باشند کوتهبینی آنها دو ماه طول نکشید بیپایه بودنش روشن شد؛ زیرا آتش جنگ مذهبی جریانات شیعه و سنی، مردم کردستان را هم درگیر جنگ کرد؛ اما برای جلوگیری از این جنگ و حل مسئله کرد امروز تنها راه کم دردسر اعلام استقلال کردستان عراق است.
اما در مورداشاره شما به آلترناتیو بهتر برای زندگی مردم موضوع دیگری است و محدود به استقلال کردستان نیست. مردم هنگامی میتوانند آلترناتیو زندگی بهتر را به اجرا بگذارند که بتوانند از دست احزاب و جریانات فعلی آزاد بشوند و حکومت و سیستم سیاسی و قانونی موردنظر خود را آزادانه انتخاب و به اجرا بگذارند. آن هنگام فکر نمیکنم به سیستم کنونی که متکی بر حاکمیت سرمایه و وجود فقر و ثروت است رضایت بدهند. در هر جای دنیا اگر فارغ از زور و سرکوب و تحمیق و فرهنگ و سیاست طبقات حاکم از مردم بپرسید زندگی بهتر ازنظر شما یعنی چه خواهند گفت حکومتی انسانی که همه شهروندان بتوانند آزاد و برابر باهم زندگی کنند و از تمام نعمات موجود همگی بهرهمند شوند و امنیت و سلامت برای همه شهروندان بخشی از حقوق پایهای هر فرد باشد.
حسام یوسفی: بعد از تصرف موصل توسط داعش جبهه جنگ داعش روبه بغداد بود اما همانطور که اطلاع دارید داعش جبهه خود را تغییر داد و حملاتش را بهسوی کردستان آغاز کرد و بیشترین حملات را به شنگال و مخمور انجام داد و کشتار بیرحمانهای در آن مناطق انجام داد. این تغییر موضع به چه دلیل بود؟
محمد آسنگران: ادامه پیشروی داعش برای تصرف بغداد غیرممکن شد؛ زیرا ایران و آمریکا برای دفاع از بغداد اقدامات لازم را انجام دادند و ارتش و نیروهای جریانات شیعه هم به مقابله پرداختند. داعش برای روحیه دادن به نیروهایش و برای جذب نیرو و امکانات بیشتر باید فتوحات نظامیاش را ادامه بدهد. به همین دلیل تعرض به مناطق کردستان عملیتر و ممکنتر بود؛ زیرا هم ازلحاظ ادوات جنگی و هم ازنظر جنگجویان فداکار برتری داشت. در ضمن داعش میدانست و میداند با تصرف اربیل که بخشی از اهداف نظامی آنها بود، میتوانستند کرکوک را در محاصره قرار بدهند و در مدت کوتاهی سقوط میکرد. درعینحال تمام جریانات اسلامی کردستان را به نیروی داعش تبدیل میکرد. همان نیروهای اسلامی که امروز در پارلمان کردستان عراق هستند با تصرف اربیل همه آنها داعشی دوآتشه میشدند.
علاوه بر این کردستان سوریه در محاصره قرار میگرفت و شکست آنها حتمی میبود. رسیدن به این اهداف که ازنظر داعش عملی و ممکن به نظر میرسید آنها را به سمت کردستان سوق داد و فکر میکردند که در چنین صورتی با ترکیه همسایه خواهند بود و نفت کرکوک را هم به ترکیه خواهند فروخت؛ اما آمریکا این خطر را دید و بلافاصله جلو آنها را سد کرد. همچنان که میبینید با سد شدن پیشروی آنها بهسوی کردستان بخش قابلتوجهی از نیروهایشان را دوباره به سوریه برده و مهمترین پایگاه نظامی سوریه در رقه را تصرف کردند و قبل از آنهم دو شهر نزدیک حلب را به کنترل خود درآورده بودند.
بنابراین داعش تنها در صورتی میتواند به قدرت خود بیفزاید که مرتب در حال فتوحات نظامی باشد. کسانی که فکر میکنند داعش نمیخواست به اربیل و مناطق اقلیم کردستان حمله کند نه تحلیل درستی از داعش دارند و نه اهداف و خطر این نیرو را شناختهاند. اینها همان کسانی هستند که فکر میکردند آمدن داعش به عراق و درهمشکسته شدن ارتش عراق نقشه مالکی برای کسب دوره سوم نخستوزیری است. خیلیها هنوز متوجه معادلات منطقه و اهداف نیروها و جریانات اسلامی تروریست از نوع داعش نیستند و فکر میکنند داعش یک گروه تروریستی است که افسارش دست کس دیگری است. من فکر میکنم ابتدا افسارش دست هرکسی بوده امروز داعش را باید دولتی تروریست با امکانات بسیار وسیع دید و مقابله با آن کار سادهای نیست.
حسام یوسفی: در کردستان سوریه داعش حملات گستردهای را شروع کرده و در شهر کوبانی بیشترین درگیری بین داعش و مردم کوبانی بوده است. در همان حال این درگیری در شنگال هم بوده و مردم زیادی در این مناطق یا اعدام شدند یا در هنگام فرار از گرسنگی و تشنگی جان باختند. ارتباط حمله داعش به شنگال و کوبانی چه بوده به نظر شما سناریویی پشت این قضیه است؟
محمد آسنگران: به نظرم کوتهبینی بارزانی و معادله رقابت خود با پ.ک.ک و احزاب حاکم در کردستان سوریه باعث شد که نیروهای بارزانی شنگال را بدون مقاومت جدی برای داعش خالی کنند. بارزانی فکر میکرد که نقشه داعش این است که آن منطقه را بگیرد و نیروهای پ.ی. د. را در کردستان سوریه تحتفشار قرار بدهد. البته این عقبنشینی معاملهای با ترکیه هم بود که بخواهند از این طریق نیروهای کردستان سوریه را تضعیف کنند؛ اما هنگامیکه متوجه اهداف نظامی داعش برای تصرف اربیل شدند معادله با درخواست کمک اقلیم کردستان از آمریکا و دولتهای غربی تغییر کرد و جلو حمله داعش سد شد. اکنون خطر حمله و تصرف کوبانی کم نیست؛ زیرا داعش از پیشروی در جبهه اقلیم کردستان ناامید شده است و برای ادامه فتوحات نظامی خود ممکن است بعد از تصرف پایگاه هوای سوریه در رقه، تمرکز حمله و قدرت تعرض به کوبانی را چند برابر کند.
حسام یوسفی: همانطور که خبردارید نیروهای اسلامی موسوم به داعش زنان ایزدی و مسیحی را بهعنوان غنائم جنگی به غنیمت برده و آنها را در معرض فروش قرار دادهاند. موضع شما در این رابطه چه است؟
محمدآسنگران: این فرهنگ و سیاست ضد انسانی و شنیع، سنت همه جریانات اسلامی بوده و زنده کردن فرهنگ صدر اسلام است که زنان را جز غنائم جنگی محسوب میکردند. کسی که از تاریخ اسلام و عروج این دین باخبر باشد میداند که خلفای اسلامی همانند پیامبرشان همین کار را کرده و بخشی از فرایض اسلامی محسوب میشود. در مقابل این توحش اسلامی در قدم اول باید فقط باقدرت اسلحه ایستاد تا بتوان دست این جانیان را از تعرض به مردم قطع کرد.
حسام یوسفی: برای خلاص شدن از دست نیروهای اسلامی و بهخصوص داعش مردم باید چهکار کنند آیا این جریانات با حملات و درگیریهای نظامی از بین میروند یا باید اقدامات دیگری صورت بگیرد؟
محمد آسنگران: همچنان که در پاسخ سؤال قبلی گفتم در قدم اول باید دست اینها را از تعرض به مردم قطع کرد. اینکه بعد از شکست نظامی آنها، جامعه برای دفاع از خود و مصونیت پیدا کردن در مقابل این ویروس اسلامی چهکار باید بکند قدم بعدی است. معلوم است که مردم باید بتوانند هم از خود دفاع کنند و هم بتوانند برای ریشهکن کردن این غدههای سرطانی به کار و فعالیت سیاسی و فرهنگی و فلسفی بپردازند؛ اما امروز تنها راه و تنها عمل جدی شکست نظامی و قطعی آنها است؛ اما جامعه برای زندگی درازمدت خود باید تلاش کند که حکومتهای سکولار و مدرن با دخالت مستقیم شهروندان بهجای حکومتهای مذهبی و قومی قدرت را کسب کنند. تا وقتیکه قدرت و ثروت دست یک عده مذهبی و قومپرست باشد همیشه فضای جنگ و خونریزی و تفرقه مهیا است.
حسام یوسفی: وظیفه جامعه بینالمللی در قبال وضعیتی که در عراق و سوریه رخداده است باید چه باشد و چه اقداماتی دراینباره انجام دهند؟
محمد آسنگران: من فکر میکنم که بشریت متمدن باید ابتدا از ابعاد خطر این وحوش اسلامی مطلع بشود. باید همه بدانند که تروریستها اگر قبلاً از کشورهای اسلام زده به بقیه نقاط جهان میرفتند امروز از مهد دمکراسی غرب به کشورهایی مانند سوریه و عراق و پاکستان و افغانستان صادر میشوند. این ویروس اسلامی باقدرت گیری جمهوری اسلامی وارد فاز و دوره خطرناکی در تاریخ بشر شد. اگرچه اکنون مهار این سرطان اسلامی کار بسیار سختی است، اما ممکن است. بشر متمدن امروز باید متوجه این حقیقت بشود که اسلام میانهرو و لیبرال و تروریست همگی از یک جنس و یک قماش هستند.
همه این تروریستهایی که طبق آمار پارلمان اروپا حدود دو هزار نفرشان از کشورهای اروپایی به سوریه رفتهاند نشان میدهد که مساجد و مکانهای مذهبی بهاصطلاح میانهرو، آنها را تروریست پرورش دادهاند. اکنون اروپا کارخانه تروریست سازی برای اسلامیها شده است و این خطر را باید همگان متوجه بشوند.
مردم دنیا باید در حمایت از قربانیان این تروریستها و علیه جریانات اسلامی به میدان بیایند و دولتهای خود را تحتفشار قرار بدهند که منابع مالی و حمایتی از این جریانات اسلامی را قطع کنند. مردم باید بدانند که جریانات اسلامی هر جا که قدرت و امکان پیدا بکنند نمیتوانند تروریست نباشند. دروغگویی و ریاکاری احزاب و جریانات و دولتهایی که تاکنون مردم را تحمیق کردهاند را باید افشا کرد. مسئولیت جنایات این تروریستها درعینحال به عهده آنهایی است که باسیاستی معامله گرایانه در کنار این جریانات و یا بخشی از آنها ایستاده و بشر امروز را با این مشکل مواجه کردهاند.*
مندرج در نشریه شماره ۴ نه به اعدام – ۱۰ شهریور ۱۳۹۳