جنگِ غزه و نیت امپریالیستها!
شباهنگ راد
به بهانهای قدرتمداران جانِ هزاران زن و مرد و کودک را میگیرند و خانههای میلیونها تن دیگر را زیر و رو میکنند و به “دلیل”ی دیگر، اقدامات خودیها را “جنایات جنگی و بشری” قلمداد مینمایند و آنرا “تکاندهنده” و “خجالتآور” میخوانند. هر دو بعُد و هر دو بخش آن، جنایتبار و دهشتناک، ریا، تزویر و دروغ است.
متأسفانه اینروزها تصاویر لت و پار شدن کودکان فلسطینی بهدست جنایتکاران اسرائیلی به سر تیتر خبری بلندگوهای امپریالیستی تبدیل گشته است. نگاه به اوضاعِ در هم ریخته و صورت و دستها و بدنهای خونی و زخمی کودکان فلسطینی، و همچنین خانههای تخریب شدهی محرومترین اقشار جامعه، دل هر انسان آزاداندیشی را میآزراند. چنین تصاویری، تکاندهنده و زجرآور است و ذهنها را به این سمت جهت میدهد که تا چه زمان، انسانهای بیدفاع میبایست بهدلیل زیادهخواهی مشتی سرمایهدار منفعتطلب، مورد یورش قرار گیرند و اینگونه زندگی و آیندهیشان به نابودی کشانده شود. البته که جنایات چند روز قبل اسرائیلیان در باریکهی غزه، تازهگی نهدارد و دهههاست که زندگی در سرزمین فلسطین برای شهروندان آن، به جهنمی تبدیل گشته است و سرکوبگران اسرائیلی دارند بهیاری قدرتمداران بزرگ جهانیای همچون امریکا، کودکان، کارگران و زحمتکشان را مورد تعرضِ بیرحمانه و وحشیانهی خود قرار میدهند. کُشت و کُشتار و خانهخرابیای که، تکراری و سازمانیافته است و علیرغم پذیرش توافقنامهی اسلو از جانب به اصطلاح منادیان و مدافعین جنبشهای اعتراضی، مردم فلسطین همچنان و همواره در زیر ضرب مستقیمِ سرکوبگران اسرائیلی قرار داشته و خواهند داشت.
دارند مدارس را خمپارهباران و توپباران میکنند تا مبادا روز و روزگاری، ترس و رعب و وحشت را از اذهان تودههای ستمدیده پاک نمایند. به هزار دلیل و بهانه، خون میریزند و به هزار دلیل و بهانه، خانههای مردم را با خاک یکسان میکنند تا مبادا روز و روزگاری، نغمه و آهنگ اشغال سرزمین فلسطین، از گوش شهرونداناش قطع شود. سئوال این است که این جانیان، چه از جان مردم و کودکان این سرزمین میخواهند؟ چه منفعت، سیاست و قدرتی در پس پرده نهفته است که اینچنین دارند بر یکهتازیهای خود میافزایند؟ چرا تصاویر جهان را اینگونه قدرتمداران بزرگ ترسیم نمودهاند و دارند، دنیا را برای سازندهگان اصلی آن، تلخ و تیره و تار میکنند؟
کُشتار کودکان و نگرانیهای مردم، در جهانِ تحت سیطرهی سرمایهداران جهانی، بی حد و حساب است و کمپین و کاروان سودجویان، همچنان علیهی کارگران و ستمدیدهگان در حرکت است و ثانیهای این جهان، از فلاکتی، نداری، بیخانمانی و لت و پار شدن کودکان و بیحقوقی زنان و محرومترین اقشار جامعه در امان نیست. آزار و اذیتِ کودکان و مردم، در این دنیای سرمایه، امری غیر معمول و غیر عادی نیست. تصوری فراتر از این، از جانیانی همچون نتانیاهو، اوباما و دیگر زورمداران نیست. در حقیقت تحمیل گلههای مزدور در این جامعه و یا در آن جامعه به مردم و کُشتار کودکان معصومِ فلسطینی، در پاسخ به بخش عظیمی از نیازهای کنونی سرمایهداران منفعتطلب است؛ میبایست سلاحها و تجهیزات جنگی تولید شده، مصرف شود تا مبادا روز و روزگاری، یکی از پُر درآمدترین کارخانهجات سوددۀ سرمایه از حرکت باز ایستد؛ میبایست سلاحهای رنگارنگ، امتحانِ “سالمی” خود را پس دهند و بدنهای نحیف کودکان را نشانه گیرند تا بر عمق و بر نتایج سودمندی آن پی بُرد؛ میبایست خانه و کاشانهی محرومان فلسطینی به تلی از خاک تبدیل شود تا “نگرانی”های زورمداران اسرائیلی رفع گردد و بالاخره میبایست با بلبشو و آشوب و راهاندازی جنگهای ارتجاعی و تکه پاره کردن جوامعی متفاوت، مانعی نضجگیری اعتراضات رادیکال سازمانیافتهی عمومی و انقلابات احتمالی در منطقه شد.
آری جهان سرمایه، اینگونه میاندیشد و طبعاً و در اینمیان کمکهای میلیاردی امریکا به دولت اسرائیل و آنهم در بحبوبهی کُشتار مردم و کودکان فلسطینی، مبین این حقیقت استکه، زندگیِ مردم فلسطین، میبایست بههمانی گونهای پیش رود که تاکنون پیش رفته است. یعنی تخریب خانههایشان و کُشت و کُشتار کودکان و مثله نمودن مخالفین؛ یعنی زیر و رو نمودن بیقولههای محرومترین اقشار جامعه؛ یعنی آزار و اذیت فلسطینییان؛ یعنی شدت هر چه بیشتر آتش و خمپارهباران و گلولهبارانِ بیدفاعترین انسانها؛ یعنی انجام و عملی نمودن نقشههای بازماندهی قدرتمداران بزرگ جهانی در منطقه توسط دولت اسرائیل و آنهم بهعنوان یکی از مطئمن و مصممترین حامی امپریالیستها و بویژه امپریالیسم امریکا.
حمله به بیش از 103 مدرسه و 4 هزار خانه و بیش از 2 هزار کُشته و 2 هزار زخمی و غیره در این چند روزه در غزه، گویای این واقعیت استکه رژیم اسرائیل بدون حمایتِ بیدریغ امپریالیستها، قادر به ارتکاب ایندست جنایاتِ دردناک نبوده و نمیباشد؛ گویای این حقیقت استکه منفعت حامیان بزرگ سرمایه با تعرض اسرائیلیان به کودکان و محرومان گره خُورده است و هدف و نیت اساسی، تخطئهی لایههای اعتراضی جنبش فلسطین از جانب سرکوبگران اسرائیلی – و آنهم بهعنوان ایالت 51 امریکا – در منطقهی خاورمیانه میباشد؛ گویای این حقیقت استکه فروش چند میلیاردی سلاحهای انگلیسی و آنهم بدون تحرکات مخربزای سرکوبگران اسرائیلی ناممکن میباشد؛ گویای این حقیقت استکه نقشهی شوم امپریالیستی بدون تعرض به جان و مال فلسطینیان عقیم خواهد ماند و منطقه، ناامنیِ مورد دلبخواهی امپریالیستها را از دست خواهد داد. معین استکه از منظر میلیاردها انسان دردمند، تداوم اینگونه سیاستها و ارتکاب چنین اعمالی خجالتآور، تکاندهنده، دردناک و زجرآور میباشد و بر این باوراند که وظیفهی دولت اسرائیل چیزی جز، افزایش ناامنی هر چه بیشتر و آنهم به بهانهی حفظ و امنیت منطقهی سرشار از منابع و ثروت نیست.
حقیقتاً که جنگ در غزه و دیگر مناطق فلسطین و در این چند دهه، جنگ یکطرفه – بوده و – است. جنگیست که بانی و مسبب اصلی آن سرمایهداران بینالمللی و حامی بیچون و چرای آنها اسرائیل میباشد. روزی جنبش الفتح، “بهانه”ای برای کُشت و کُشتار مردم فلسطین بود و امروزه، حضور و وجود نیروی دستساز حماس، “دلیل”یست برای تداوم سرکوب و بیخانمانی مردم. اگر چه کمتر کسیست که نهداند حماس از صیغهای دیگر نیست و کاملاً به بالائیها تعلق دارد و بیش از اندازه در این زمینه اسناد، پیرامون وابستگی حماس به سرمایههای بزرگ وجود دارد تا نشان داده شود که دشمنی ظاهری امپریالیستها با آن، بهمعنای دشمنی با مردم محروم فسطین است. بی تردید علم نمودن حماس، داعش، اخوانالمسلمین و حزبالله لبنان و همچنین زیر و رو نمودن جوامعی متفاوت در منطقه را میبایست در چهارچوبهی زیادهخواهی جناحهای رقیب امپریالیستی و در به انحراف کشاندن جنبشهای اعتراضی و رادیکال توضیح داد. همین چند روز قبل هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود که اخیرا در آمریکا منتشر شده، نوشت”. ما وارد جنگ عراق، لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بر وفق مراد و بسیار خوب بود. من به 112 کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی (داعش) در روز 5 7 2013 اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم”.
بر مبنای چنین حقایق، دادهها و اعمال ارتجاعیست که میتوان تاکید ورزید، ناامنی منطقه و راهاندازی جنگها و همچنین علم نمودن دستهجات مسلح و ارتجاعی در منطقه، از زیر سرِ امپریالیستها و به ویژه امپریالیسم امریکاست. به عبارتی حقیقی و دیگر، حماس بازیگر سیاستهای امپریالیستی در منطقه میباشد و کار و بارش، به انحراف کشاندن جنبشهای اعتراضی و عقب بر گرداندن خواستههای پایمال شدهی محرومان در منطقهی سرشاز از منابع و ثروت میباشد. بنابه این دلائل، پُر بیراهه نیست که بهخواهیم هر دو طرف دعوا را به بالائیها نسبت دهیم و بر اینموضوع اصرار ورزیم که جنبش فلسطین و دیگر جنبشهای اعتراضی منطقه، با وجود و با هدایت چنین نیروهای ارتجاعیای، ره بهجائی نهخواهند بُرد و روز به روز، بر دامنه و بر نداری و بر خرابی خانه و کاشانهیشان افزوده خواهد گردید. بدون کمترین تردیدی، رشد این جنبشها و اعتراضات مردمی، در سد نمودن تمامی حملات جنایتکارانه و شرمآور سرمایهداران میباشد؛ در گُرو اقدامات سازمانیافتهی سازمانها و جریانات کمونیستیست؛ سازمانها و جریاناتی که بهگونهی عملی به سازماندهی تودهها گردن نهند و جامعه را از شر سرمایهداران و گلههای مزدور و مرتجعی وابسته به آنان پاک سازند. این یگانه راه، و یگانه سلامتی جامعه و همچنین یگانه سیاست سالم و هدفمند و در خدمت به منافعی تودهها و کودکان محروم فلسطین میباشد. جنبش فسطین، جنبش آرمانی و جنبش حقطلبانه است؛ جنبشیست که از سنت گرانبهائی برخوردار میباشد و دارای پتانسیل بالا بهمنظور نقشآفرینیست. تاکنون سرمایهداران با همکاری سازمانهای مدعی مردم، این جنبش را به انحراف کشاندهاند تا بردوامی خود را تضمین نمایند. رد سیاستهای امپریالیستی، مقابلهی عملی با آنان و تمامی دار و دستههای مرتجع و وابسته به آنان میتواند مسیر کنونی و دلبخواهی سرمایهداران را متغییر سازد و گام بهگام جنبش فلسطین را از حالت انحرافی و خسرانزا به در آورد.
10 آگوست 2014
19 مرداد 1393