خدامراد فولادی – به مردم ِ غزه

خدامراد فولادی
به مردم ِ غزه
از هرکه بپرسی
راه ِ خانه ی تو را می داند
مخصوصن
راکتها و
سگ های خانه زاد ِ سرمایه
که بو می کشند و می آیند یکراست
سراغ ِ سرزمین ِ بی حفاظ ِ فلسطینی ها
و دهان ِ حق طلب ِ غیرفلسطینی ها
وقتی می آیند به خانه ی تان
که دست شان پر باشد
از بمب و از ریا
و می خواهند خراب کنند چیزی را
بر سر ِ تو
یا به نام ِ تو
برسر ِ دیگران
ورنه
جیب انباشته از دلارهای نفتی کجا و
رفاقت با دستان زحمتکش کجا.
ببین چه می سازند در کارخانه های شان
غیر از بمب و فریب
لاشخورانی که
به شکل کبوتر در آورده اند خود را
تا بمب هدیه کنند به کودکان ات
در پوشش ِ برگ ِ زیتون.
فریب ِ برگ  زیتون اش را مخور
که نان از سفره ی تو و
حقوق از هم سفره ای های ات
می رباید
با دسیسه ی حرف.
تاریخ اما
حرف ِ آخرش را نزده است هنوز
از دهان ِ کار
به سرمایه
که با بمب و «فلسفه»
جشن گرفته است
پایان ِ تاریخ ِ ننگین خود را.
حرف ِ آخرش را که بزند تاریخ
دیگر بغض اش را خالی نمی کند اورشلیم
برسر ِ کودکان غزه
و شهرها همه
خواهرخوانده های یک جهان خواهند شد
و عشق پرواز می کند در دهان ِ کبوتر
در جغرافیای بدون مرز و
پاسپورت و
روادید ِ سرمایه.