تحولات در عراق و مخاطرات آن در ایران
(مصاحبه با رحمان حسین زاده)
رادیو پرتو : سئوالم را از عنوان پیام حزب حکمتیست شروع می کنم. اشاره شده، خطر عراقیزه شدن ایران وجود دارد، آیا بعد از تحولات منطقه ای و تحمیل سناریو سیاه به جوامعی همانند سوریه، عراق استثنا خاصی است که خطر تکرار آن برای ایران وجود دارد ؟
رحمان حسین زاده : به نظر من دو نکته در عنوان پیام حزب خطاب به مردم ایران برجسته شده است. یکی آخرین تحولات در عراق است.الان عراق میدان تاخت و تاز دارو دسته های گانگستری و سناریو سیاهی است. مردم جهان چشمشان به آنجا دوخته است . پیام حزب حکمتیست در چنین شرایطی صادر شده است. اوضاع عراق دهشتناک و ناهنجار و پر از جنایتی که وجدان هر انسان آگاه وانساندوست را در سطح بین المللی به تکان در آورده است. این مبنای صدور پیام حزب حکمتیست در رابطه با عراق است. اما حقیقتا یک فاکتور اساسی تری نیز وجود دارد و آن رابطه سیاسی اجتماعی است که میان جوامع عراق و ایران ،آن رابطه در هم تنیده که تاریخا وجود داشته است . منظورم آن تاثیر گذاری ای است که فضای سیاسی عراق بر ایران و یا فضای سیاسی ایران بر عراق میگذارد. بویژه از طیف های مختلف، نیروهای مشابه دو سوی این ماجرا در گیر هستند.شما اگر به جمهوری اسلامی به عنوان یک حاکمیت سیاه اسلامی نگاه کنید، خودش یک پای قضیه تحولات عراق است و به هر مناسبتی این را در آن جامعه باز تاب می دهد . شما سطح اپوزیسیون قومی مذهبی را در فضای سیاست عراق را ببینید . به هر حال همپالگیهای قومی مذهبی آنها در ایران نیز وجود دارند و با هم رابطه تنگاتنگی هم دارند . حتی از یک زاویه دیگر ، صف آزادیخواه جامعه عراق و ایران ،حتی کمونیست های کارگری را نگاه کنید! ما در دو سوی مرز آزادیخواهان و کمونیست های کارگری هستیم و رابطه تنگاتنگ با هم داریم و منظورم این است که فاکتور تاثیر گذاری روند تحولات در عراق روی فضای سیاسی ایران برجسته است. از دیدگاه من این دو فاکتور موجب می شود تا ما با حساسیت بیشتری به تحولات در عراق نگاه کنیم . البته ما در مقاطع دیگری هم تحولات سوریه، تحولات لیبی و کل تحولات در خاورمیانه را با حساسیت دنبال کرده و به موقع در خصوص آنها موضع گیری کرده و بیانیه نیز صادر کرده ایم . در هر حال تحولات کنونی عراق یک مخاطره جدی برای فضای سیاسی کل منطقه و بویژه ایران را به دنبال دارد .
رادیو پرتو : مبنای مشاهدات حزب حکمتیست در این رابطه کدام ها هستند؟ آیا فاکت های مشخصی وجود دارد ؟ آیا جریانات راست و ناسیونالیست و گروهای داعشی در ایران دست به تحرکات جدیدی زده اند ؟
رحمان حسین زاده:پیام ما در سه سطح فاکتور های اساسی تاثیر گذار در ایجاد مخاطره برای فضای سیاسی ایران را مطرح می کند . دنیای امروز را اگر نگاه کنید، قدرت های جهانی و در راس آن آمریکا و دولت های غربی و در مقابل آنها روسیه و چین و غیره ،همه اینها بازیگران صحنه سیاست حتی در کانون های بحرانی کشور ها نیز هستند.شما اینها را در لیبی دیدیدو می بینید. در سوریه دیده و الان می بینید . دیدید که قدرت های جهانی در راستای سیاستهای ضد انسانی و در ایجاد سناریوی سیاه در این جوامع چه نقشی داشته اند. سوریه را تماما لت و پار کرده اند . در راس این جنایات آمریکا و غرب یک طرف،روسیه یک طرف و دارودسته های تروریست طرفدار آنها در جغرافیای سوریه نیز هرکدامشان یک طرف قرار دارند . در نتیجه اولین فاکتور این است که در دل تحولات منطقه ای ،در دل کانون های بحرانی دنیای امروز، قدرت های جهانی یک اهرم و ابزار و آلترناتیوشان ،ساختن سناریوی سیاه در این جوامع است . ایجاد جنگ های قومی و مذهبی است. همه ما یوگسلاوی را در دو دهه قبل یادمان مانده است. یوگسلاوی که اگر با هر استانداردی به آن نگاه می کردی یک کشور پیشرفته بود،در یک کوتاه زمان چنان دسته بندی های قومی و حتی بخشا مذهبی رادرآنجا دامن زدند و چند سالی جنگ و خون ریزی راه افتاد و بعدا هم آن کشور را تکه تکه اش کردند. به دنبال افغانستان و رواندا را داشتیم ، لیبی و سوریه را می بینیم. اکنون عراق را نگاه کنید.در همه این ها فاکتور دخالتگری امپریالیستی،دخالتگری قدرت های سرمایه داری جهانی که در راستای منافع خودشان، منفعت های سیاسی شان، منفعت های اقتصادی شان ،حاضر هستند جوامع را به تباهی کشانده و شیرازه آن را بر هم بزنند و این نوع سناریو های سیاه را بر این جوامع تحمیل کنند . نتیجتا این فاکتوری است که در عراق عمل کرده ،در سوریه عمل کرده، در لیبی و افغانستان عمل کرده است . در بغل گوش ایران هستند. در تحولات ایران هم نقش قدرت های جهانی در تحمیل مخاطره، درتحمیل جنگهای قومی،مذهبی را نباید دست کم گرفت .
دوم در فضای سیاست ایران خود رژیم اسلامی یک عنصر خطرناک جدی حتی برای ایجاد سناریوی سیاه است . جمهوری اسلامی خودش یک سیستم ضد انسانی متکی به دین و مذهب و حتی باد زدن قوم پرستی است، متکی بر جنایت و آدم کشی و تروریسم است . بر این اساس دسته بندی های مذهبی ،دسته بندی های قومی را دامن زده وحتی بیشتر نیز آن را دامن می زند . در نتیجه این هم یک فاکتور اساسی است . بعلاوه خود جمهوری اسلامی زیر فشار مردم و در پروسه سرنگونی اش،می تواند انواع دارودسته های سیاسی نظامی و گانگستر را از درون خودش بیرون داده که با هم نیز دارای اختلاف باشند و هر کدام از آنها با اتکا به قدرت های نظامی و سلاح که به دست می گیرند،جامعه را به میدان کشمکش های همین دارو دسته های گانگستری خود تبدیلش کنند . جمهوری اسلامی در فضای سیاسی ایران خودش یک اهرم اصلی ایجاد مخاطره و جنگ های قومی مذهبی، دسته بندی های تروریستی و مردم را به جان هم انداختن می باشد . بعلاوه اگر به بخش آخر سئوال شما برگردم در خود فضای سیاسی ایران،متاسفانه در همین 10 – 15 سال گذشته،دارودسته های قومی مذهبی رشد کرده اند . و بیشتررو آمده اند. این را اساسا حتی فعالین همین دارو دسته های قومی مذهبی که در تبعید هستند،در اروپا هستند با تشویق و حمایت دولت های غربی و یا حمایت قدرت های دیگر،پول و امکانات و اسلحه و مدیا در اختیارشان قرار می دهند . به هر حال یک گروه هایی را سرهم بندی کرده اند، از جمله “کنگره ایران فدراتیو” برایشان درست می کنند. به هر حال این ها هم هستند و در داخل کشور انواع گروههای قومی مذهبی شکل گرفته اند . مثلا مدتی قبل جیش العدل را در سیستان و بلوچستان دیدیم که چه کارهایی کرد. این هم گروهی همانند داعش، چه چیزی از داعش کمتر دارد ؟ یک گروه تروریست آدم کش به شدت مذهبی است که هر کارجنایت کارانه ای که بتواند انجام می دهد. نکته نگران کننده تر این است که امام جماعت زاهدان چنان نفوذ کلامی در این گروه تروریستی دارد که می تواند کمک کند تا گروگان های رژیم اسلامی را از دست آنها آزاد شوند . باید این خطر را دید که همین جیش العدلی که در بیابان و کوه وکمر است و در مرز ودر پاکستان حضور دارد، همین امام جمعه زاهدان و دور و بری هایش در شرایط دیگری سخنگوی سیاسی این گروه تروریستی خواهند بود. این یک خطر جدی است. در آذربایجان گرگ های خاکستری شکل گرفته اند. در کردستان 15 یا 20 سال قبل،قوم پرستی غلیظی وجود نداشت، الان دارودسته های قوم پرست ناسیونالیست افراطی در همان کردستان ایران وجود داردند و ادعای فدرالیسم دارند به میدان آمده اند. در خوزستان “الاحواز” را درست کرده اند . همه اینها یعنی گروهای قومی مذهبی که شبیه داعش و جریانات ناسیونالیست ،مذهبی در عراق هستند همه اینها جز عناصر سناریو سیاه و مخاطره آمیز برای آینده ایران هستند . این مجموعه عوامل را می بینیم و در نتیجه مخاطره را جدی می گیریم برای اینکه در مقابل آن یک صف مقاومت و تقابل جدی را شکل بدهیم.
رادیو پرتو : در بخشی از پیام آمده است که جامعه ایران در مقابل جنگ فرقه ای و تحریک قومی واکسینه نیست و باید واکسینه شود. من با شما موافقم که این جامعه پتانسیل بروز چنین درگیری هایی را دارد . ولی چگونه می شود آن را از این آفت دور کرد؟
رحمان حسین زاده :این تاکید را دوباره من دارم که اولا خود جمهوری اسلامی یک حکومت جنایت کار اسلامی و ضد مردمی با ابعاد گسترده تبعیض و نابرابری اش،زمینه ساز شرایط رشد انواع دسته بندی های قومی مذهبی در آن جامعه شده است وانواع گروه ها هم بر اساس آن شکل گرفته اند . خود نفس جمهوری اسلامی و انواع دار و دسته هایی که از درون آن بیرون می زنند یک خطر جدی است و مردم ایران باید به آن به عنوان یک خطر توجه جدی بکنند. شما هم تصدیق خواهید کرد که این خطر وجود دارد . درنتیجه من بر این نکته تاکید دارم که جامعه ایران هنوز به آن اندازه لازم در مقابل چنین خطری واکسینه و خود آگاه نیست . اگر به 10 سال گذشته نگاهی بیاندازیم، قوم پرستی ،ناسیونالیسم و افکار ناسیونالیستی و قوم پرستانه در فضای سیاسی ایران رشد کرده است . به عنوان مثال من خودم درمقطع انقلاب 57 به عنوان یک عنصر جوان در انقلاب شرکت کردم. رژیم سلطنتی سرنگون شد و از بین رفت، اما واقعیت این است آن درجه از شکاف قومی مذهبی در میان شهروندان جامعه ایران وجود نداشت که همزیستی آن مردم را با همدیگر به مخاطره بیاندازد . به همین دلیل هم دوباره در یک چهار چوب کل مردم ایران توانسته اند زندگی سیاسیشان را با همدیگر ادامه بدهند . زیرا در آن دوره این همه دسته بندی و شکاف مذهبی نبود. در نتیجه اگر جامعه واکسینه بود،اگر جامعه خودآگاه بود،قاعدتا نمی بایست افکار ارتجاعی قومی و مذهبی وملی در آن رشد کند. الان هست و جمهوری اسلامی آن را رشدش داده است . همه ابزار و امکانات آن جامعه را طی 35 سال گذشته در اختیار داشته و آن را بادش زده واز قبل آن یک عده با نام اپوزیسیون از آن نفع برده اند و همین دسته بندی های قومی و مذهبی را ایجاد کرده اند و زمینه برای این قبیل کشمکش ها را آماده کرده اند .در مقابل آن باید چه کار کرد؟ در ادامه بحث به آن خواهیم پرداخت. اما در وهله اول باید این اوضاع و این مخاطرات را باید دید . عراق و افغانستان را با مصائبشان باید دید . نفس اینکه مردم ایران در ابعاد میلیونی خیلی آگاه،هوشیار باشند نسبت به این مخاطرات خود قدم اول است . تمام تلاش ما و همین صحبت کردن های ما در راستای این است که آن درجه از حساسیت ،خود آگاهی،هوشیاری در میان مردم ایران و در ابعاد میلیونی ایجاد شود و در نتیجه افکار و سیاست های ناسیونالیستی،ملی ، قومی و بویژه مذهبی طرد و ایزوله کنند. هر دارو دسته ای که دسته بندی های قومی مذهبی را تشدید می کند باید ایزوله اش کنند. مردم می توانند از سطح محله و شهر ومحل کار و دانشگاه و محیط اجتماعی شان شروع کنند و هر جاعوارض و آثار دسته بندی های مذهبی و قومی را ببینند باید با آن مقابله کنند . خود این آگاهی سیاسی و اجتماعی خیلی تعیین کننده است . علاوه بر آن حول چنین آگاهی در هر جا که امکانش وجود دارد در محل و شهرو محل کارمان،باید متحد و متشکل شد،باید دستمان را در دست هم بگذاریم و بگوئیم ماها مردم آزادیخواهی که از جمهوری اسلامی متنفر هستیم و می خواهیم آن را سرنگونش کنیم،به قدرت خودمان آن را سرنگون می کنیم و به قدرت خودمان هم جانشینش را، آلترناتیوش را که یک حاکمیت آزادیخواهانه ،مردمی،غیر قومی و غیر مذهبی باشد را بر سر کار می آوریم تا در آن جامعه سعادت و رفاه را شاهدش باشیم. باید تصمیم بگیریم که اجازه ندهیم دارو دسته های قومی مذهبی چه از درون جمهوری اسلامی و چه بیرون آن، فردا جامعه را برای ما به امروز عراق تبدیلش کنند . یک نکته اساسی تر در این پروسه خود آگاهی و اتحاد و تشکل مردمی این است که اجازه هیچ دخالت گری به آمریکا و غرب و کشور های اطراف و این مرتجعینی که این فضا را برای عراق درست کرده اند ندهیم و اینجا است که با آن بخش از اپوزیسیون ارتجاعی و بورژوایی ایران باید در افتاد که وعده این را می دهند که اجازه بدهید آمریکا تحریم اقتصادی بکند و گزینه نظامی داشته باشد و کشور های اطراف بیایند فشار بگذارند. باید گفت نخیر، مردم ایران با اراده خودشان ، کارگر و مردم ایران باید با اراده خودشان رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و همین اراده باید در یک حاکمیت آزادیخواهانه، غیر قومی،غیر مذهبی و مترقی در فردای تحولات سیاسی ایران تجلی پیدا کند.در این زمینه ها باید کار کرد و از جمله احزاب سیاسی، نیروی کمونیستی مثل ما ، حزب حکمتیست باید جلو بیافتد و مظهر و محور ایجاد چنین آگاهی و در عین حال ایجاد چنین سطح از اتحاد و تشکل و صف مقاومت در مقابل مخاطرات جامعه ایران باشد. نکته آخر این است که این تحولات در سطح خاورمیانه و کل جهان،در منطقه و در عراق مجددا این را به ما اثبات می کند نیروی آزادیخواه آن جامعه باید پتانسیل ابراز وجود مسلح ونظامی را داشته باشد . این را اگر نداشته باشیم دارودسته های تروریست مسلح، زندگی و جامعه و شهر و محله را بر مردم تنگ کرده و به مانند جامعه امروز عراق تبدیلش می کنند .
رادیو پرتو :وقتی حزب حکمتیست اعلام می کند که رژیم اسلامی بنا بر ماهیت خود در پروسه سرنگونی ذوب نمی شود بلکه از آن جریانات سناریو سیاهی بیرون خواهد زد که هر کدام دارای امکانات مالی و حتی نظامی هستند، مردم باید چکار کنند ؟ آیا این به نوعی ایجاد هراس برای سرنگون کردن این رژیم نیست ؟
رحمان حسین زاده: نه اصلا بحث ایجاد هراس در مردم نیست. بلکه بحث ایجاد خود آگاهی و آمادگی در جامعه و در میان مردم است. بحث ایجاد بالا بردن سطح اتحاد و تشکلمان است . بحث بالا بردن قدرتمندی سیاسی اجتماعی و نظامی مان است و اتفاقا بحث این است که جمهوری اسلامی خودش مظهر اوضاع نابسامان و ناهنجار در ایران است . سی و پنج سال است که بخش عمده جامعه ایران در تقابل با جمهوری اسلامی است . قدم به قدم،روز به روز و سال به سال به صف سرنگونی طلبان آن جامعه اضافه شده است. الان صحبت این است ما صف سرنگونی طلبان رادیکال و انقلابی جمهوری اسلامی باید این پیام را به میان میلیونها انسان جامعه ایران ببریم که کماکان آستین را باید بالا بزنیم و جمهوری اسلامی را باید کنار زد، اما کنار زدن جمهوری اسلامی اراده متحد مان را می خواهد . تشکلمان را می خواهد ،خود آگاهی مان را می خواهد ،برنامه روشن می خواهد. نباید سرنوشت خود را به دست قدرت های جهانی و قدرت های منطقه ای داد و نمی دهیم . نباید سرنوشتمان را بدست نیروهای ارتجاعی بورژوایی داد که تمام امیدشان حمایت آمریکا و دولت های ارتجاعی از آنها است.به هر حال نیروهای ارتجاعی که همین تفرقه های قومی مذهبی مبنای فلسفه وجودی خودشان قرار داده اند تمام بحث این است که مردم سرنگونی طلب ،مردم آزادیخواه در ایران می توانیم با خودآگاهی ، با قدرت بیشتر و با نیروی بیشتر ، با صف همبسته و متحد هم جمهوری اسلامی را بیاندازیم و هم اجازه ندهیم آینده تحولات سیاسی ایران مثل امروز عراق شود. در نتیجه این مباحث نه تنها برای ایجاد نگرانی و هراس در جامعه نیست، بلکه صف مبارزه انقلابی باید خود آگاه باشد ، باید مشکلات سد راهش را بداند ما به سهم خودمان تلاش می کنیم این خود آگاهی را بالا ببریم و آن سطح از تشکل و اتحاد را در ابعاد میلیونی ایجاد کنیم و مهمتر در دل این تحولات آن اهرم و آن قدرت مسلح را که طبقه کارگر و مردم ایران باید داشته باشند این را به دست بیاوریم و ما در همین راستا پروژه ای مثل گارد آزادی را به طور مداوم بر روی آن می کوبیم ، پیشنهاد می کنیم و نسل جوان و نسل علاقمند آن جامعه را فراخوان می دهیم و می گوئیم بیائید حول یک اهرم و نیروی قدرتمندی مثل گارد آزادی جمع شوید تا در روز لازم و در تقابل با انواع این دارو دسته های مسلح آنها را عقب زده و اجازه ندهیم جامعه را به خون بکشند و اجازه ندهیم مثل امروز جامعه عراق دانشگاه و محله شهرو کودکستان و مدرسه را به محل بمب گذاری و عملیات انتحاری تبدیل کنند.
رادیو پرتو: فراخوان حزب حکمتیست به مردم جامعه ایران جلوگیری از تبدیل تهران و شهرهای ایران به بغداد و سوریه است. حزب حکمتیست اعلام کرده که سیاستش آن است که این خطر را بشناساند. سئوال من این است به غیر از چنین آژیتاسیون هایی اقدامات دیگر حزب حکمتیست چیست؟
رحمان حسین زاده : خود حزب حکمتیست به عنوان یک موجودیت حزبی سازمانی که در ایران فعالیت دارد ،با اتکا به آن سطح از امکانات ،مدیا ،نیرو و سازمانی که دارد ، هر جا که بتواند در محل و شهر و محل کار همین مباحث و همین سیاست ها را به میان مردم منتقل می کند . بحث ما این است که در وهله اول مردم،کارگران، نسل جوان، زنان، جنبش های مترقی و رادیکال و انقلابی جامعه ایران بیائید و در قدم اول این مخاطره را ببینیم، اوضاع امروز عراق و سوریه را ببینیم و احتمال تکرار آن در ایران را منتفی کنیم. در وهله دوم به خودمان قول بدهیم که در مقابل آن یک صف محکم مبارزاتی ایجاد می کنیم . یک صف خود آگاه را ایجاد کنیم و در محله و شهر و محل کارمان این اجازه را نمی دهیم، این عناصر سناریو سیاهی میدان دار شوند و آنها راایزوله می کنیم. به طور اساسی تر باید پیکره جامعه حول این محور خود آگاهی سازمان درست کند . اتحاد ایجاد کرد ، تشکل درست کرد و ما در سطوح مختلف برای آن تلاش می کنیم . در این راستا همه کارگران کمونیست ، فعالین کمونیست، فعالین آزادیخواه و برابری طلب را به این حساسیت ، به ایجاد این خود آگاهی و ایجاد این سطح از اتحاد و تشکل فراخوان می دهیم و فعالین حزب حکمتیست در محل وظیفه دارند همین سیاست را پیش ببرند و الهام بخش این خود اگاهی و محور ایجاد چنین سازمان و اتحاد و تشکلی باشند. باید نیروی گارد آزادی را درست کرد. نیروی قدرتمند با ظرفیت نظامی اش که در روز خودش قدرت دفاع از مردم را در هر محل و شهری داشته باشد و دست هر دارو دسته نظامی و گانگستری را از زندگی مردم جامعه کوتاه کند و برای آن تلاش می کنیم . در این زمینه ها علاوه بر تبلیغ و آژیتاسیونی که شما به آن اشاره دارید، ما دنبال آن هستیم که قدم های عملی آن را در جامعه برداریم. برای این خود آگاهی ، برای ایجاد این سطح از سازمان و اتحاد و تشکل و محور همه اینها قدرتمند شدن خود حزب حکمتیست است . حزب حکمتیست باید بتواند گسترش هر چه بیشتری پیدا کند . باید قدرت بیشتری پیدا کند . سازمانش باید گسترده تر باشد ، گارد آزادیش باید متشکل تر باشد ، امکانات و مدیای تبلیغاتی اش باید گسترش پیدا کند . خود این می توان محور ایجاد آن صف آزادیخواه خود آگاه در مقابل مخاطرات فعلی در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی باشد. در عین حال تاکید اساسی مان این است که ذره ای در مقابل جمهوری اسلامی و سرنگونی رژیم نباید کوتاه آمد . این مجموعه آن پروژه ای است که ما دنبالش هستیم و امید وار هستیم با کمک و همت و همیاری همه آزادیخواهان و برابری طلبان ،همه فعالین کمونیست و همه فعالین آزادی خواه قدم به قدم به لحاظ تبلیغی و به لحاط سازمانی به لحاظ تشکیلاتی و به لحاظ سازماندهی نیروهای گارد آزادی اینها را اجرا کنیم.
رادیو پرتو : آیا این گفته های شما این معنی را می دهد که با توجه به این اوضاع و احوال، کارگران ایران نباید به اعتراضات و اعتصابات خود ادامه داده و پیگر مطالباتشان شوند؟
رحمان حسین زاده: نه قطعا اینطور نیست. معنی اش این است که به طور روز مره آن جامعه وطبقه کارگر آن درگیر مبارزه است برای بهبود زندگی اش برای مطالبات اقتصادی اش، برای افزایش دستمزدش ، علیه اخراج و بیکار سازیش ،همه این مبارزات سر جای خودش است و نه تنها نباید متوقف شود بلکه باید آن را تشدیدش کرد، هدفمند ترش کرد و سازمان یافته ترش کنیم . بیش از پنج هزار نفر کارگران بافق که بیش از یک ماه اعتصاب کردند و ما در موارد متعدد از رادیو پرتو و تلویزیون پرتو و دیگر امکانات حزبی و ادبیات حزبی به آن پرداختیم . مبارزات کارگران واقعی است،بر حق بوده و حق آن کارگران است که دست از کار بکشند و اعتصاب کنند . و مبارزان کارگران مورد حمایت ما است و هر جا دست دهد ما خودمان مبتکرش می شویم ، حمایتش می کنیم و در کنارشان هستیم . کارگران پالایشگاههای پارس جنوبی در روز های اخیر اعتصاب کرده اند ، قبلا نیز اعتصاب کارگران کارخانه پروفیل ساوه را داشتیم و در خیلی کارخانجات و مراکز کار اعتصابات و اعتراضات کارگری و تحرکات خوبی را از سوی کارگران داشته ایم و اتفاقا این امید بخش است . اتفاقا در دل آن سناریو سیاهی که به خاورمیانه تحمیل کرده اند ، تحرک و جنب و جوش طبقه کارگر ایران اتفاقا یکی از آن نشانه های امید بخش است . بر عکس ما در راستای گسترش مبارزات بر حق برای بهبود زندگی روزانه تا برای طرح مطالبات سیاسی ، تا برای سرنگونی جمهوری اسلامی قدم به قدم باید جلو رفت، هدفمند ترش کرد، سازمان یافته ترش کرد. حزب حکمتیست برای آن می کوشد و به همین دلیل هم در کنار اعتصابات و مبارزات کارگران است. هر جا وظیفه فعالین کارگری و کمونیست از جمله فعالین حزب حکمتیست است که این مبارزات را جلو ببرند . اینها مکمل هم هستند . ما این مبارزات را پیش می بریم و در عین حال می گوئیم کارگران بافق ، کارگران پارس جنوبی ، علاوه بر مطالبه اقصادی خودتان و مبارزه برای افزایش دستمزدو علیه اخراج و بیکار سازی، باید حواسمان باشد به عنوان طبقه کارگر نجات دهنده آن جامعه ، در عین حال جریانات بورژوایی از خود جمهوری اسلامی تا قدرت های جهانی و دار و دسته های بورژوایی مسلح ناسیونالیستی مذهبی می خواهند آینده ایران را مثل امروز عراق بکنند و باید هوشیار بود. ما نیروهای آزادیخواه ، ما که رفاه و سعادت را برای مردم آن جامعه می خواهیم اگاهانه ، هوشیار بایستی مقابله کنیم با چنین سناریوی سیاهی اگر بخواهند بر آینده ایران تحمیل کنند .
رادیو پرتو: در رابطه با این اوضاع ،وظیفه سازمانها و احزاب چپ و کمونیست چی هستش ؟ آیا حزب حکمتیست در این رابطه ” منظور ارتباط با احزاب چپ و کمونیست ” برنامه خاصی را دنبال می کند ؟
رحمان حسین زاده : اتفاقا در دل این تحولات سیاسی تا آنجا که به نیروهای به طور کل اپوزیسیون مربوط می شود،در سطح کلی دو دسته را می شود دید . یک دارودسته هایی هستند که اسمشان اپوزیسیون است و اتکاء آنها به قومیت و مذهب است،اینها اتفاقا عناصر آماده برای ایجاد یک سناریوی سیاه درآینده جامعه ایران هستند. ما نه تنها با آنها حرفی نداریم بلکه با آنها تقابل داریم ، با آنها مبارزه داریم و ایزوله کردن آنها راه عمل است . اما در جبهه مقابل علیرغم تفاوت های ایدئولوژیکی و سیاسی که وجود داشته باشد می توانیم ببینیم مجموعه ای از نیروهای سیاسی هستند که قاعدتا متعلق به یک سناریوی سفید در تحولات ایران هستند، علیرغم آنکه نیروی کمونیستی باشند یا نباشند به هر حال موافق سناریوی سیاه نبوده و در تقابل با جنگ های قومی مذهبی هستند . در نتیجه بحث ما به عنوان کمونیسم کارگری از دیر وقت و الان هم به عنوان حزب حکمتیست اینست، آن بخش از نیروهای سیاسی، مسئول و اجتماعی و آنها که مسئولیت پذیر هستند و می خواهند در دل یک سناریوی سفید و سالم ، مبارزه سیاسی پیش برده شود و جمهوری اسلامی بزیر کشیده شود و آینده ایران مثل امروز عراق و سوریه نباشد ، وظیفه همه آن نیروهای مسئول اجتماعی است که در مقابل این مخاطرات حساسیت نشان بدهند و عکس العمل داشته باشند . آنها هم به رشد این خود آگاهی مردم ایران برای تقابل با چنین سناریوی سیاهی کمک کنند. به طور مشخص تمام نیرو هایی که خودشان را کمونیست می دانند، خودشان را چپ می دانند رسالت بیشتری دارند و وظیفه بیشتری را باید بر عهده بگیرند . همین مخاطرات را ببیند و درست حداقل همگام با هم خودمان را آماده کنیم برای تقابل با این مخاطره و در این راستا. حزب حکمتیست تماس و ارتباط با تعدادی از نیرو های چپ و کمونیست را در دستور گذاشته و در حال پیگیری آن است تا در این زمینه همفکری و تبادل نظر داشته باشیم و اگر بشود در زمینه هایی به سیاست مشترک تبدیلش کنیم و به همکاری های موردی و مشخص دست پیدا کنیم . در این راستا حزب حکمتیست می کوشد و تماس با تعدادی از این نیروهای چپ را شروع کرده ایم
این مصاحبه در جمعه 27 ژوئن انجام شده و در نتیجه تحولات یک هفته اخیر را نپو شانده است.
با تشکر از پدرام نواندیش که این مصاحبه را پیاده کرده است.
***