مصاحبه نشریه اکتبر با عبداله دارابی- در خصوص تحولات عراق و پیامدهای آن در ایران
نشریه اکتبر: جامعه عراق، جامعه ای است طبقاتی و از قبل کار روزانه طبقه کارگر و استثمار این طبقه و تولید سود برای سرمایه داران، تغذیه و اداره می شود. اما جریانات ارتجاعی با تمامی تلاششان بدان رنگ قومی- مذهبی زده اند . بر این اساس طی چند هفته اخیر” جریان فوق ارتجاعی اسلامی تحت عنوان داعش و دارو دسته سنی مذهبی ها و … ” در تقابل با دولت مرکزی که با هویت ارتجاعی تشیع خود را معرفی می کند. جنگی ارتجاعی را به آن جامعه تحمیل کرده اند. کلا داستان چیست؟ پیامدهای منفی این وضعیت در جامعه ایران و بخصوص کردستان را، چگونه می بینید؟
عبداله دارابی: هویت تراشی ارتجاعی قومی و مذهبی یکی از خصایص امروز جهان سرمایه داری است و احزاب و جریانات مذهبی و قوم پرست تحمیل شده بر مردم عراق بدون اعمال چنین ایده و آرمانی، هیچگاه مورد حمایت و مرحمت دولتهای های امپریالیستی و ارتجاعی جهان و منطقه قرار نمیگیرند. قومیت و مذهب یک شاخص مفروض دنیای سیاست امروز نظام سرمایه است و در خدمت قدرقدرتی سرمایه داری جهانی بکار گرفته میشود. بقای جهان سرمایه داری امروز به این لجنزار سیاسی احتیاج مبرمی دارد و میکوشد آنرا در برابر خواست مدنی و آزادی خواهی و برابری طلبی طبقه کارگردر جهان قرار دهد. از هم گسیختگی کنونی شیرازه جامعه عراق، ماحصل روندی است که بعد از سقوط بلوک شرق و فروپاشی کشور های سابق شوروی و یوگسلاوی قدیم شروع گردیده و ادامه آن نیز به لشکر کشی به عراق و افغانستان و منکوب کردن تحرکات انقلابی مردم شمال آفریقا و خاورمیانه و لیبی و سوریه ونهایتا اوکرائین کشیده شده است. کل این روندها به همدیگر مربوط هستند و بدون مطالعه و مرور چنین تاریخی صحبت کردن از موقعیت پرهرج ومرج کنونی عراق و عروج نیرو های متحجر تشکیل دهنده داعش و تبعات خارجی آن کاری عبث خواهد بود. حاکمیت 11 سال اخیر احزاب و جریانات قومی و مذهبی بر جامعه عراق، تماما در خدمت انطباق اهداف امروز نظام سرمایه داری پیش رفته و در این رابطه از هیچ تلاشی در راستای تأمین این امر خودداری نکرده اند و به همین خاطر طی چند سال اخیر، به متحجرترین و خشن ترین سیاست و روشهای به ارث گرفته از جمهوری اسلامی و حکومت سابق بعث، جنبه قانونی بخشیده اند و از این طریق شیرازه اجتماعی و مدنی جامعه عراق را از هم پاشانده اند. در عراق امروز، دربر روی همان پاشنه ای می چرخد که سرمایه داران و کانگستر های مسلح قومی و مذهبی خواهانش هستند. انتظار بیش از این از”دمکراسی و فدرالیسم قومی” در عراق، چیزی غیر از ایجاد توهم و خوش باوری به نفع سرمایه داران و دولتهایشان نیست. تبدیل کردن عراق امروز به میدان جنگ احزاب و جریانات بغایت ارتجاعی مذهبی و قومی و عشیرتی و گسترش تبعات آن به خارج مرز های این کشور بیانگر واقعیت امروز جهان سرمایه داری است و سد کردن و عقب راندن قطعی آن نیز تنها و تنها به ایستادگی و تقابل آگاهانه فعالین و رهبران انقلابی جنبش کارگری و زنان و جوانان و احزاب چپ و کمونیست و نیرو های آزادیخواه و سکولار جامعه ایران و منطقه گره خورده است.
نشریه اکتبر: به ریشه های این وضعیت و اهداف ارتجاعی جریانات در گیر در این سناریوی سیاه و بی ربط بودنشان به منافع اکثریت مردم آن جامعه اشاره کردید. تاثیرات منفی این وضعیت در ایران و بویژه در کردستان بطور مشخص تر چه می باشد؟ برای تقابل و خنثی کردن تحرکات جریانات قومی- مذهبی و بویژه حکومت اسلامی در کردستان ” فعالین جنبش های کارگری، زنان، جوانان، آزادیخواهان و انسانهای مدرن و سکولار، کمونیست و چپ، کلا قطب چپ جامعه ” چکار باید بکنند؟
عبداله دارابی: شرایط امروز عراق و منطقه به هر انسان مسئول و احزاب و جریانات چپ و کمونیست و آزادیخواه حکم میکند که خطر احتمال وقوع سناریوی سیاه در ایران را جدی بگیرند و برای مقابله با آن دست بکار شوند. چون از همین حالا نیرو هایی که در آینده نقش آتش بیار معرکه برای خلق چنین سناریویی را میتوانند داشته باشند درایران وجود دارند و انتظار آنرا می کشند تا به خاطر دستیابی به قدرت و منافع طبقاتی خویش جامعه ایران را به سرنوشت جامعه عراق تبدیل کنند. وجود خودِ جمهوری اسلامی و نیرو های مسلح گوناگونش، سازمان مجاهدین خلق ایران که”داعش را نیرو انقلابی عراق قلمداد کرده” به اضافه احزاب و جریانات مذهبی و قوم پرست در خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان و کردستان، دلالت بر این دارد که حی و حاضر نیرو های یک جنگ ویرانگر و تباه کننده در ایران و کردستان هم وجود دارند و مترصد فرصتی هستند تا در جهت منافع طبقاتی خویش سرنوشت جامعه ایران را به سرنوشت کشورعراق دچار کنند. در نتیجه احتمال تأثیر پذیری مخرب و منفی شرایط کنونی حاکم بر عراق، بر کشوری چون ایران بسیار بالاست. جامعه ایران در برابر چنین سناریویی مصون نیست، پتانسیل و ابزارخلق سناریو سیاه در ایران و کردستان بطور واقعی موجود است.
مردم آزادیخواه کردستان در گذشته هم پیامد های زیانبار یورش های متعدد نیرو های باند سیاهی جمهوری اسلامی و جریانات ارتجاعی امثال مفتی زاده و قوم پرستان کرِد را آزموده اند و به عملکرد وحشیانه آنان علیه مردم آشنایی دارند و آنرا می شناسند. هم اکنون نیز اعمال و تحرکات سلفی ها و دیگر نیرو های باند سیاهی مشابه آنان را زیر نظر دارند و با آن آشنا هستند. گسترش جنگ نیرو های مذهبی و قوم پرست در عراق، ترس و وحشت سناریوی عراقیزه کردن ایران به نگرانی میان مردم آزادیخواه و مسئول در جامعه ایران و کردستان دامن زده است، مردم کردستان ایران بیش از هر کس دیگری به خطر پیامد های چنین سناریویی واقف هستند و به ماهیت و درجه توحش و بربریت عوامل این پدیده در درون خودِ جمهوری اسلامی نیز آشنایی دارند. کشتار و اعدام جمعی و آزار و اذیت صد ها هزار شهروند ایرانی رویداد ساده ای نیست که مردم آنرا به فراموشی بسپارند، سی و پنج سال مقاومت و ایستادگی مردم کردستان در برابر توحش و بربریت جمهوری اسلامی کافی است تا خطر احتمال عروج نیرو های داعشی و سناریو سیاهی درون صفوف خودِ نظام جمهوری اسلامی ایران و احزاب و جریانات ارتجاعی مذهبی و قومی چون سلفی ها، مفتی زاده ها در کردستان مشاهده شود. گسترش سناریوی سیاه از عراق به ایران، احتمالی است که فعالین جنبش کارگری و زنان و جوانان، احزاب و جریانات چپ و کمونیست و همه انسانهای آزادیخواه و سکولار نمی توانند در برابر آن بی تفاوت باشند. باید از هم اکنون راه مقابله با آنرا در اولویت کار خود قرار داد و با سازماندهی قطب چپ جامعه، مسیر پیشروی این پدیده را سد کرد. مسئولیت تاریخی مقابله با این رویداد، در درجه اول بر دوش فعالین جنبش کارگری و احزاب و جریانات کمونیستی و قطب چپ جامعه است تا با متشکل کردن نیروی عظیم طبقاتی خود راه مقابله با این شرایط را به مردم نشان دهند و از طریق یک مبارزه جدی و همه جانبه از هویت انسانی و آزادی و رفاه و خوشبختی مردم قاطعانه دفاع کنند. محل کار و زندگی کارگران و مردم همان جایی است که تقابل طبقاتی بطور روزمره در آن جاری است و موقعیت و شرایط طبقاتی احزاب جریانات سیاسی موجود در آنجا هم همواره در حال تغییر است. از این رو تمرکزدر محل کار و زندگی مردم منجمله محلات، و تقابل سیاسی و اجتماعی جدی علیه جمهوری اسلامی و منزوی کردن جریانات ارتجاعی مذهبی و قومی، یکی از عرصه های کاری است که باید فعالین کارگری و کمونیست در این شرایط بسیار حساس برای آن نقشه داشته باشند و به آن نیرو اختصاص دهند.
علاوه بر آن سازمان دادن و گسترش گارد آزادی در میان جوانان نیز یکی دیگر از عرصه های فعالیت کارگری و کمونیستی است که باید نسبت به آن بسیار جدی و مسئول بود. درچنین شراطی توجه جدی به این عرصه اجتناب ناپذیر است و نمیتوان از آن چشم پوشی کرد. در شرایط امروز جامعه ایران سازماندهی گارد آزادی یک ضرورت سیاسی اجتماعی است و طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران و کردستان برای دفاع از خود و جامعه به آن نیاز مبرم دارند. جوانان نیروی اصلی گارد آزادی هستند، سازماندهی گارد آزادی هم باید از کانال مناسبات معمول و جاری موجود بین آنها شکل بگیرد. خارج از سیاست و اراده هر نیرو و جریانی، در هر جامعه ای بر حسب وجه مشترک بین افراد زمینه برای رابطه دوستی و رفاقت بین جوانان هموار میگردد و این امر بخودی خود در هر جامعه ای جاری و معمول است و از همین کانال نیز جمع و محافل کوچک و بزرگ بین جوانان تشکیل میگردد. بی تردید بخش عظیم جامعه ایران را طیف جوان تشکیل میدهد که نیروی اصلی گارد آزادی هم در درون این طیف نهفته است، قطعآ برای سازمان دادن واحدهای گارد آزادی نیز باید بر انرژی و پتانسیل این طیف تکیه نمود. در شرایط حساس امنیتی جوانان را در واحد های 3 تا 5 نفره سازمان داد و با گارد آزادی مرتبط کرد. اسناد و نوشته های متعددی در مورد چگونگی سازماندهی گارد در آرشیو حزب حکمتیست موجود است و با مراجعه به آن خودِ جوانان میتوانند سازماندهی واحد های اولیه گارد را در محل و کار و زندگی خود شروع کنند و ما را نیز در جریان آن قرار دهند.
عبداله دارابی
با سپاس از شما ! / 1 تیر ماه 1393 / 22 ژوئن 2014
***