اسماعیل ویسی – گزیده ای از اخبار و رویدادهای کارگری و عمومی در کردستان شماره 79

تهیه و تنظیم از: اسماعیل ویسی
اعتراضات و اعتصابات کارگری
بیانیه اعتراضی انمجن صنفی خبازی های سنندج و سقز- “انجمن صنفی کارگران خباز سنندج و حومه” با انتشار بیانیه ای به عدم افزایش دستمزد کارگران خبازی ها اعتراض نمود.
انجمن صنفی کارگران خبازی های سنندج و حومه در این بیانیه با اعتراض نسبت به افزایش نیافتن حداقل دستمزد کارگران خباز که نزدیک به سه سال بدون تغییر باقی مانده است، تصریح نمود که دخل و خرج کارگران خباز با مزد سال ۹۰ جور در نمی آید. گفتنی است متن کامل این بیانیه در تجمع اعتراضی روز سه شنبه 20 خردادماه کارگران خبازی های سنندج مقابل فرمانداری رژیم در این شهر قرائت شد. در این بیانیه تاکید شده است: «ما کارگران خباز دیگر تاب تحمل این همه فشار اجتماعی و اقتصادی که طی این سالیان به خود و خانواده هایمان وارد شده است را نداریم.»
کارگران خباز سقز با امضای طوماری خطاب به استاندار کردستان اعلام کردند کارفرمایان حاضر به اجرای بخشنامه شورای عالی کار خود رژیم هم نیستند.
نزدیک به 100 کارگر شاغل در خبازی های شهرستان سقز و حومه با امضای این طومار نسبت به تداوم پرداخت مزد پایه 91 به کارگران خباز هشدار داده اند. خواسته قانونی کارگران خباز برای افزایش دستمزد برابر مصوبه مزدی شورای عالی کار رژیم از ابتدای سال نادیده گرفته شده است و کارگران همچنان با دستمزد سال 91 مشغول به کارند.
***
اخراج، بیکار سازی و دستمزد ها
تعویق در پرداخت مطالبات کارگران سد قوچم دهگلان- طبق خبر  رسیده، 300 تن از کارگران “سد قوچم” از توابع شهر دهگلان مدت 5 ماه است که دستمزد و عیدی دریافت نکرده اند. این در حالی است که در همین مدت شرکت آرسا که اداره سد قوچم را عهده دار است دو عدد بیل مکانیکی به مبلغ 150 میلیون تومان خریداری کرده است. لازم به ذکر است که کارگران این سد مدتی قبل دست به اعتصاب زده بودند که در پی آن از طرف استاندار و بخشدار به آنان قول داده شد حقوق و مطالبات معوقه پرداخت می گردد اما تاکنون در این خصوص هیچ اقدامی صورت نگرفته است. کارگران هشدار داده اند اگر حقوقشان پرداخت نشود مجددا دست به اعتصاب خواهند زد.
سنندج- طبق خبر دریافتی از سنندج، کارگران نهالستان منابع طبیعی شهر سنندج سه ماه دستمزد دریافت نکرده اند. کارگران نسبت به عدم دیافت دستمزدشان اعتراض نمودند. در این رابطه روز یکشنبه 25 خردادماه معاون فنی اداره منابع طبیعی به کارگران معترض، اعلام کرد هر کس که از این وضعیت ناراضی است می تواند تسویه حساب کند که با اعتراض کارگران روبرو گردید. در پی این اظهارات کارگران وی را مجبور به خروج از نهالستان نمودند و درب را بر روی وی بستند.
مقامات رژیم اسلامی عدم وجود پیمانکار را بهانه عدم پرداخت حقوق کارگران اعلام کرده اند در صورتی که  پیمانکار وجود دارد اما اداره منابع طبیعی از تنظیم و بستن قرارداد خودداری می کند. و …
اخراج کارگران شرکت اشکان سازه غرب: بنا بر اطلاعیه خبری اتحادیه آزاد کارگران ایران در روز 25 خرداد 93، در فروردین ماه 93 تعداد 8 نفر از کارگران شرکت اشکان سازه غرب اخراج شدند. کارگران در مرخه 23/3/93 در اداره کار شهرستان دهگلان در هیئت تشخیص جهت رسیدگی به شکایت طرح شده جلسه ایی برگزار گردید. و … در ادامه آمده است که: کارگران قراردادی در فروردین ماه 93 قرارداد کاری از طرف کارفرما با کارگران منعقد نشد و کارفرما تمدید قرارداد را مشروط به این نموده بود که کارگران هر اندازه کارفرما صلاح بداند دستمزد دریافت کنند و یا تا هر میزانی که کارفرما مایل باشد باید در ساعات اضافه کاری در شرکت مشغول به کار باشند ولی این موارد از طرف کارگران مورد اعتراض قرار گرفت و به همین دلیل کارفرما از ادامه ی کار این کارگران جلوگیری به عمل آورد. و … در ضمن این کارگران  بابت ساعات اضافه کاری و حق شیفت کاری و پرداخت بیمه های معوقه و مانده مرخصی و… سال 90 و 92 از کارفرما طلب کار میباشند.
***
حوادث کاری
سلیمانیه کُردستان عراق- به گزارش رسیده، روز دو شنبه 2/4/93 در حین کار ” هادی نقدی از اهالی روستای هاله دره  از توابع شهر سنندج و میستیر یوسفی اهل شهر بوکان ” درحین کار و هنگام جابه جایی تیر برق بر اثر چپ شدن تراکتور بیل دار دچار حادثه شدند و متاسفانه در دم جان باختند.
سنندج: بنا به گزارش رسیده روز شنبه 31/3/93 چهار نفر از کارگران ” کارخانه آسفالت تعاونی163 سنندج واقع در بیست کیلومتری مسیر سنندج – کرمانشاه ” در حین کار بر اثر خلاص شدن یک دستگاه لودر و برخورد با آنان دچار حادثه شدند. بر اثر این سانحه ” فواد چاردولی ” به زیر چرخ لودر رفته و متاسفانه در دم جان باخت. سه نفرکارگر دیگر به نامهای فواد زندی، منصور یوسفی و آرش عباسی دراثر شدت جراحات به بیمارستان منتقل شدند.
در گذشت فواد چاردولی، هادی نقدی و میستیر یوسفی، را صمیمانه به خانواده و سایر دوستان کارگر تسلیت می گوئیم.
جان باختن یک کارگر کارخانه کارتن سازی مات در شهرک صنعتی مهاباد: بنا بر خبری از شهر مهاباد، روز 31 خردادماه 1393، در حین کار 5 نفر از کارگران کارخانه کارتن سازی مات در شهرک صنعتی مهاباد به داخل حوضچه مواد شیمیایی این کارخانه سقوط کردند. تلاش این افراد برای زنده ماندن تا زمان فرا رسیدن نیروهای امدادی ادامه داشت اما متأسفانه یک نفر این کارگران نتوانست در حوضچه بیشتر از دقایقی دوام بیاورد و کشته شد. سایر مجروحان این حادثه توسط نیروهای امدادی نجات یافتند و به مراکز درمانی منتقل شدند.
***
دستگیری زندان و شکنجه فعالین کارگری و اجتماعی
بوکان: بنا بر اطلاعیه خبری کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در 24 خرداد 1393، دادگاه تجدید نظر استان آذر بایجان غربی، احکام صادره در دادگاه بدوی در رابطه با 5 فعال کارگری شهر بوکان را تایید کرد. بر اساس این حکم جمال مینا شیری و هادی تنومند هر کدام به سه سال و نیم حبس تعزیری و همچنین قاسم مصطفی پور، ابراهیم مصطفی پور ومحمد کریمی هر یک به 2 سال حبس تعزیری محکوم کردند. لازم به ذکر است که این فعالین در تاریخ 29 آذر 91 به دلیل شرکت در مجمع عمومی کمیته هماهنگی بازداشت شده بودند و پس از طی 43 روز بازداشت با قرار وثیقه 30 میلیونی از زندان آزاد شده بودند.
کامیاران: به گزارش رسیده ار کامیاران- روز چهار شنبه 4 تیر ماه 1392 افشین ندیمی فعال کارگری کارگری برای گذراندن یک سال حکم تعزیری تحمیل شده، به زندان مرکزی سنندج منتقل گردید. افشین ندیمی به همراه مهرداد صبوری برای تامین معیشت زندگی اش مدتی در سلیمانیه عراق مشغول به کارگری بودند که در تاریخ 17. 8. 1392 هنگام بازگشت توسط نیروهای اداره اطلاعات شهر بانه بازداشت و به اداره اطلاعات شهر کامیاران منتقل گردیده و بعد از نزدیک به دوماه بازجویی در اداره اطلاعات شهر سنندج، سرانجام به زندان مرکزی شهر سنندج منتقل گردیدند. این دو فعال کارگری پس از مدتی بدون حضور وکیل مدافع در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج توسط قاضی بابایی محاکمه  شدند که  افشین ندیمی به اتهام عضویت در کمیته هماهنگی به 5 سال حبس تعزیری وبه اتهام تبلیغ علیه نظام به ١ یک سال حبس تعزیری ” جمعاً ٦ سال” و مهرداد صبوری به 8 ماه حبس تعزیری محکوم گردیدند. آنان در دادگاه تجدید نظر از حیث عضویت در کمیته هماهنگی تبرئه، و احکام آنان تنها با تبلیغ علیه نظام برای افشین ندیمی به یکسال، و برای مهرداد صبوری به چهار ماه تقلیل یافت. که افشین ندیمی موقتاً در تاریخ 4 /12 /1392 با تودیع وثیقه ی یکصد و سی میلیون تومانی، آنهم تا ابلاغ حکم قطعی آزاد گردید. و …
***
گزارشات مسایل، مشکلات و رویدادهای اجتماعی
جوانمیر مرادی : عسلویه پایتخت اقتصادی ایران- عسلویه معروف به پایتخت اقتصادی ایران است. این شهر تا اواخر دهه 70 روستائی با تعداد حدودا 500 خانوار بود. اواخر دهه 70 با احداث اولین پالایشگاه گاز پارس جنوبی یعنی فازهای 2و 3 چهره عسلویه شروع به تغییر نمود و با هجوم اولین گروههای کارگری جمعیت روستای عسلویه رو به ازدیاد نمود. خانه های موجود دیگر جوابگوی جمعیت روز افزون عسلویه نبود و ساخت و سازها به سرعت شکل گرفتند. ساختمانهای مسکونی و تجاری و مغازه های فروش لوازم صنعتی احداث گشته و طولی نکشید که چهره روستائی عسلویه دگرگون شده و ساختاری شهری به خود گرفت. عسلویه امروز به یمن احداث دهها پالایشگاه گاز، پتروشیمی و نیروگاه برق براستی پایتخت اقتصادی و بهشت سرمایه است. باور نکردنی است، مسافت 70 کیلومتری بین بندر کنگان و عسلویه کلا پالایشگاه و پتروشیمی ساخته شده است. در این مسیر تا چشم کار می کند مشعلها، دودکشها و برجهای صنعتی دیده می شوند. و این یعنی تولید سرمایه و سودهای کلان برای دولت و سرمایه داران ریز و درشت فعال در منطقه. در هر یک از این پروژه ها هزاران کارگر مشغول کار هستند و هر روزه با کار مشقتبار خود بر سودهای سرمایه داران می افزایند. کارگرانی که از نقاط مختلف کشور و حتی از کشورهای دیگر به عسلویه آمده و در بدترین شرایط زیست محیطی و کار، با حداقل دستمزد ممکن استثمار می شوند. پایتخت اقتصادی ایران یک طرفش بهشت سرمایه است و طرف دیگرش جهنمی است که سرمایه داران برای کارگران شاغل در آن ایجاد کرده اند. کارگران با دستمزدهای سه ، چهار برابر زیر خط فقر و با به تعویق افتادن ماهها پرداخت دستمزدهایشان ، بخشی از واقعیت عسلویه است. در این منطقه بهداشت، خوابگاه و خوراک با بدترین کیفیت به کارگران ارائه می گردد. اطاقهای 12 متری با جمعیت 8 تا 10 نفری، حمامهای غیر بهداشتی و سرویسهای بهداشتی غیر استاندارد، غذای نامناسب و آب ناسالم و شور واقعیت شرایط زندگی کارگران است. در منطقه عسلویه دستمزد کارگر مطابق حداقل دستمزدی که شورای عالی کار تعیین کرده  یعنی 608 هزار و نه صد تومان محاسبه می شود و پرداخت آن هم مانند مناطق دیگر ایران با ماهها تعویق انجام می گیرد.
در منطقه عسلویه کارفرمایان زیر سایه حمایت نیروهای انتظامی و حراست منطقه ویژه تا دلشان بخواهد دستشان در استثمار زیاده از حد کارگران باز است و براستی تسمه از گرده کارگر می کشند. در جوار ماشینهای گران قیمت مدیران و کارفرمایان، اتوبوسها و مینی بوسهای قرازه و از رده خارجی دیده می شوند که به عنوان سرویسهای ایاب و ذهاب کارگران از آنها استفاده می شوند. ماشینهائی که فاقد کولر و با پنجره های باز هستند که گرما و گرد و خاک به همراه هم چهره های سوخته کارگران را آزار می دهند. در این پایتخت اقتصادی چیزی جز درد و رنج، نا امنی، بیماریهای ناشی از شرایط محیط کار و دهها مورد دیگر از ناهنجاری و نابه سامانی عاید کارگران نمی شود، در حالیکه بهشتیان، یعنی کارفرمایان و سرمایه داران در پایتخت اقتصادی ایران سودهای کلان به جیب می زنند و روز بروز بر ثروتهای افسانه ایشان می افزایند. در منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی یا همان عسلویه حتی خیلی از حداقلهای حقوقی ای که در مراکز دیگر ، کارگران از آنها برخوردارند، از جانب کارفرمایان نقض و پایمال می شوند. کارگران حق ایجاد تشکلهای مستقل خود را ندارند و به طور کلی در عسلویه سرمایه و قوانین خشنش با خشنترین درجه ممکن حکمفرما و تعیین کننده سهم بسیار ناچیز کارگر از دسترنجش است. آنجا هم سرمایه است که حکم می کند کارگر باید فقیر، تنگدست، گرسنه و محنت زده باشد. بعضی از کارها مانند کابل کشی به حدی در زیر آفتاب سوزان و شرجی بالای 90 درجه مهلک است که کارگر حین کار دچار بی حالی و غش می شود. و این گوشه هائی از واقعیات نهفته در پشت بهشت و پایتخت اقتصادی ایران است. این بهشت دهها کیلومتر مربعی از هر متر مربعش زر و سرمایه بیرون می زند اما صاحب آن نه کارگرانی که زر و سرمایه اش را از دل خاک بیرون می آورند، بلکه کسانی هستند که به هیچ درجه ای درد و رنج را تجربه نکرده اند و سهم کارگران همان کار، رنج، فلاکت و بی حقوقی است. در عسلویه هم همه چیز بر علیه کارگران است. قوانین و آداب و رسوم سرمایه در آنجا هم حرف اول و آخر را می زنند و کارگر را به خاک سیاه می نشانند. آنجا هم هیچ اتفاقی علاوه بر آنچه که در مراکز و بخشهای دیگر کارگری در مناطق و شهرهای دیگر بر سر کارگران می آید، مگر با شدت بیشتری نمی افتد. ساعات کار 10،12 و حتی 14 و 16 ساعت است. قراردادی در کار نیست. کارهای سخت و مشقتباری همچون کابل کشی و کندن کانال روزمزدی است و کارفرما در قبال اتفاقاتی که حین کار برای این نوع کارگران می افتد بی تفاوت و بی تعهد می باشد. برای کارگران کار است و کار است و کار، و حاصلش سرمایه ایست که به جیب گشاد سرمایه داران سرازیر می شود. و این یعنی آنچه که پشت “عنوان عسلویه پایتخت اقتصادی ایران” پنهان است! هر کدام از دودکشها، برجهای صنعتی و غیر صنعتی عسلویه با کار و زحمت دهها و صدها کارگر متخصص و غیر متخصص برپا شده اند در حالیکه هیچ اشاره ای به وضعیت زندگی مشقتبارشان نشده است، گوئی که این روستای دور افتاده به خودی خود رونق یافته و امروز به پایتخت اقتصادی ایران معروف شده است. هیچ وقت حتی خبر کشته شدن یا قطع عضو شدن کارگرانی که در ساختن مراکز صنعتی و ساختمانی شهر امروزی عسلویه تلاش کردند، به درستی منتشر نشده است. کسی از وضعیت کارگران افغانی و حتی بلوچ ایرانی که در زیر آفتاب سوزان و شرجی بسیار بالای تابستان مشغول کابل کشی هستند و در کانالها غش می کنند خبری ندارد. آنچه اعلام می گردد خبر پیشرفتها و خبر رونق سرمایه در منطقه است. ولی از دستمزد 608 هزار و نه صد تومانی کارگران که ماهها با تأخیر به آنها پرداخت می شود هیچ مسؤلی متأسف نیست و هیچ خبرگزاری ای وضعیت أسفبار کارگران را مگر اینکه عمق فاجعه بسیار زیاد باشد، منعکس نمی کند. / جوانمیر مرادی             20/3/1393
***
اسماعیل ویسی / esmail.waisi@gmail.com      / http://www.october-online.com/
11 ماه 1393 / 2 ژوئیه 2014
منتشر شده در نشریه خکتبر شماره 144
***