نگاه به دو خبر- مبارزاتی و کارگری!
ترجمه و تألیف- حمید قربانی- 2 یولی 2014
منبع سایت اخبار انقلاب- ریوولشون نیوز30 ژوئن 2014
امروز، در توکیو 40 هزار نفر بر علیه فاشیسم برخاست: ” جنگ بر علیه جنگ” را فریاد کشید!
40 هزار انسان بر علیه نخست وزیر آبه و فرمانی که جامعۀ ژاپن را ، در همکاری با امپریالیسم آمریکا و دیگر متحدانش به فاشیسم و جنگ طلبی آشکار و تحریک کننده در منطقه بر می گرداند، در مقابل کاخ نخست وزیری دست به اعتراض و تظاهرات خشمگینانه زدند. آنها فریاد کشیده و بدرستی می گویند: این جنگی است بر ضد کارگران و زحمتکشان ژاپن و منطقه و علیه مردم محل، این یک برنامه نظامی است که ژاپن را به کشوری آتش افروز و جنگ خواه مایل است، تبدیل می کند. این، مسئولیت ماست که بر علیه چنین تصمیمات جنگ طلبانه از جانب نخست وزیر پیش کشیده شده که قانون اساسی را نیز پایمال می کند، به مبارزه ای جدی بر خیزیم. از یک طرف کارگران را بوسیله سرمایه تا آنجا استثمار می کنند که آنها را مجبور به خودکُشی می کنند و از طرف دیگر کشور را به حالت آماده باش جنگی در می آورند.
ساعت حدود ا- 2 بعد از ظهر است. یک مرد که به نظر می رسد که 60 ساله باشد، بر روی دیوار یک پُل در نزدیکی ایستگاه قطار(Shinjuku Station ) با یک ماگوفون در دست با مردم صحبت می کند. او می گوید و اخطار می کند که تصمیم گرفته است که بر علیه برنامه های جنگی نخست وزیر آبه بر روی خود ماده ی سیاه رنگ، شبیه ی بنزین و یا الکل که در دو ظرف دارد ریخته و خود را به سوزاند. به نظر می رسد که او، دهه های قبل یعنی زمان جنگ ویتنام که در آن جنگ، دولت ژاپن به دولت سرمایه داری امپریالیستی آمریکا کمک نمود و نیز مبارزات وسیع و گسترده ی ضد جنگ ویتنام و اینکه مونک های بودائی در ویتنام بر علیه جنگ امپریالیست ها در دهه 1960، خود را به آتش می کشیدند، خوب به یاد دارد. – برخی از تظاهر کنند گان حقیقتاٌ خشمگین و عصبانی هستند. در هنگامی که نخست وزیر آبه برای نهار در روز شنبه با اعضای دولتش در بیرون از ساختمان نخست وزیری ظاهر می شود، برخی از تظاهر کنند گان از فرط خشم و عصبانیت ، حتی شعارمی دهند و فریاد می کشند: ” آبه را باید گائید” ()Fuck Abe”) ، ” قانون اساسی را تغییر ندهید”. “جلوی جنگ طلبی را بگیرید.”، ” امکانات را در اخیتار انسان های بی امکان قرار دهید”. البته در میان جامعه ژاپن در رابطه با این برنامه های جنگی و غیره، این دو عقیده سیاسی موجود هست. کنسرواتیو ها یعنی سرمایه داران بزرگ و امپریالیست بر این باور هستند که در چنین زمانی که جهان نا آرام هست و مخصوصاٌ دولت چین به بودجه های نظامی خود افزوده است، ما هم باید در پیوند با کشورهای دیگر و مخصوصا آمریکا خود را از نظر نظامی قوی و تقویت کنیم و اما منتقدین و انقلابیون این برنامه ها را، اساساٌ در جهت بیشتر تحریک کردن احساسات ناسیونالیستی، شونیستی، نازیستی و فاشیستی می دانند که سرمایه داری ژاپن بعد از دهها سال، می خواهد دو باره، بعنوان یک قدرت جنگ طلب امپریالیستی خود را در منطقه خاور دور و جهان طرح نماید وبنا بر این ، چنین طرح و برنامه ها ئی را بر ضد خود و مناقع طبقه ی کارگر ژاپن و… ارزیابی می کنند. از این زوی با توجه به تجربه فاجعه باری ( بمباران ناکازاکی و هیروشیمیا )که از جنگ جهانی دوم و سلاح های اتمی دارند، با شدت با آنها مخالف می باشند و خشم خود را با چنین تظاهراتهائی، بحق نشان داده و می دهند.
امروزشبنه 30 ژوئن 2014، اما، در توکیو، فقط، یک تظاهرات نبود، بلکه در تمام طول روز، تظاهراتهای مختلفی بر علیه دولت و برنامۀ جنگی اش، بر علیه کاپیتالیسم که کارگران را استثمار کرده و به فقر کشیده است تا بر ثروت ثروتمندان مفت خور و خونمک بی افزاید، بر علیه نازیسم و فاشیست ها و با شعارهای “فاشیست ها را به زباله دانی فضولات باید ریخت” ، ” ما اجازه بهیچ نازیستی نمی دهیم” ، ” جنگ بر علیه جنگ”، جنگ داخلی، جنگ طبقاتی، جنگ بر علیه دولت کاپیتالیستی ، برای لغو شرایط اجتماعی موجود است و غیره برپا بود. انتی فاشیست ها و ضد کاپیتالیست ها، آنتی جنگ امپریالیستی طبقات داراها، همۀ شهر را به محل مبارزه، با اجرای برنامه های انقلابی و با نواختن موسیقی، خواندن ترانه سرودهای انقلابی و کارگری و رقص تبدیل نموده اند. آنها، همچنین، اعلام کرده اند که فردا یعنی یکشنیه 31 ژوئن نیز این تظاهرات ها را ادامه خواهند دارد.
جا دارد که به خوبی، به عکس ها و شعارها و پلاکاردها که در لینک زیر مطلب موجود هستند، توجه شود و از آنها تجربه آموخته گردد تا آنها را بتوان در آینده و در مبارزات اجتماعی طبقاتی به کار بست.
ولی، ما، همه می دانیم؛ این فقط در ژاپن سرمایه داری امپریالیستی نیست که تود ه های کارگر و بیکار، جوان و پیر، خشمگین هستند و به خیابانها می ریزند و تظاهرات می کنند، بلکه کارگران و زحمتکشان، که از فقر و تنگدستی تحمیل شده بوسیله سرمایه داران حریص و پرآز، مدیران گردن کلفت و دولت های خون ریز و اعدام کن و شکنجه گرشان به تنک آمده اند ، جوانان بیکار شده و بی خانه مان، در همه جای جهان تحت سلطه ی سرمایه داری امپریالیستی، بر علیه استثمار و جنگ طلبی طبقه ی حاکمه بر خاسته اند. زمین گویا، همچون بشکه باروت می ماند که انتظار زدن یک دانۀ کبریت برای انفجار را می کشد! زیرا که هم اکنون ثروت و امکانات 600 نفر سرمایه دار بزرگ و میلیاردر به قدر و اندازه 40 و اندی درصد از مردم فقیر و کارگر و زحمتکش، با شغل و بدون شغل، جهان ثروت اندوخته اند. یعنی در اصل به قدر درآمدی که 40درصد یعنی نردیک به 3 میلیارد انسان فقر زده که هیچ اندوخته ای ندارند، بتوانند حداقل نیازهای روز مره شان را رفع کنند. یعنی از گرسنگی تلف نشوند. از طرف دیگر می بینیم که چه جنگ هائی را، هم اکنون( خاورمیانه- سوریه، فلسطین و بویژه عراق و…) و اوکراین و لیبی و مالی و… بر ما تحمیل کرده اند. پس اینکه خشمگین باشیم، اینکه تظاهرات نمائیم، اینکه با نیروهایشان درگیر شویم و همه و همه در مسئولیت و حق ماست. ولی، ما، باید بدانیم که این نیروی مادی و فوران کرده ی موجود سازمان یابد، راه روشن گردد، استراتژی و سیاست مشخصی یعنی سیاست کمونیستی برای جنگ بر علیه نظام سرمایه داری و برای لغو کارمزدوری و نظام جانشین به جای نظام استثمارگر تدوین گردد. به باور من، این، فقط و فقط، دروظیفه و در قدرت و توان یک نیروی سیاسی متعلق به کارگران، یک حزب کارگران آگاه و کمونیست، یک ستاد جنگی پرولتاریا نه فقط کشوری، بلکه جهانی است. انترناسیونال انقلابی-کمونیستی کارگران، کمبود اصلی روز و نیاز فوری ما کارگران است. این را مارکس و انگلس در سال های 1864 -66 تشخیص داده بودند و در جلسات انترناسیونال اول و نوشته ها ، از آنجمله بدین صورت مارکس جمع بندی کرده و بیان داشته است :
” مبارزات اقتصادى و مبارزات سياسى
یک:
طبيعتا هدف نهايى جنبش سياسى طبقهى كارگر، تصرف قدرت سياسى است؛ و طبيعتا براى اين منظور، سازمانى از طبقهى كارگر كه داراى درجهاى از انكشاف قبلى بوده و در جريان خود مبارزات اقتصادى تشكيل شده و رشد يافته است، ضرورى مىباشد.
اما از طرف ديگر، هر جنبشى كه در آن طبقهى كارگر به عنوان طبقه به مخالفت با طبقات حاكم برمىخيزد و مىكوشد آنها را به وسيله فشارى از خارج تحت سلطهى خود در آورد، جنبشى سياسى است. مثلا، كوشش براى به چنگ آوردن كاهش زمان كار از سرمايه داران منفرد در يك كارگاه يا فقط در يكى از شاخه هاى صنايع به وسيلهى اعتصاب و نظاير آن، جنبشى صرفا اقتصادى است. در مقابل، جنبش به منظور به دست آوردن قانون هشت ساعت كار و نظاير آن، جنبشى سياسى است. و به اين ترتيب است، كه از همهى جنبش هاى اقتصادى منفرد كارگران، در همه جا جنبشى سياسى پديد مىآيد. يعنى جنبش طبقه به منظور پيروز گرداندن منافع خويش در شكلى عمومى، و در شكلى كه داراى نيروى الزام اجتماعى عام مىباشد. اگرچه اين جنبش ها به وجود يك سازمان قبلى نياز دارند، معهذا به نوبهى خود وسايل انكشاف چنين سازمانى مىباشند.
در آن جايى كه هنوز طبقهى كارگر به درجهى كافى سازمانى دست نيافته، تا بتواند عليه قهر دسته جمعى _ يعنى اقتدار سياسى طبقات حاكم _ به مبارزهاى قاطع بپردازد، در هر حال بايد با كار تهييجى پياپى عليه شيوهى برخورد سياسى دشمنانهى طبقات حاكم نسبت به ما، اين طبقه را به آن درجهى سازمانى ارتقا داد. در غير اين صورت، طبقهى كارگر به صورت آلت دست طبقات حاكم باقى خواهد ماند.
(تلخيص از نامهى ماركس به ف. بولت، مورخ بیست و سوم فوريه 1871، به نقل از «كار مزدى و سرمايه»، انتشارات سوسيال، پاريس، 1972)
دو :
_ با توجه به اين كه پرولتاريا به عنوان طبقه فقط در صورتى مىتواند عليه قهر دسته جمعى طبقات مالك وارد عمل شود، كه در حزب سياسى مجزاى خويش، در تخالف با همهى اشكال قديمى احزاب طبقات مالك، متشكل گردد؛
_ با توجه به اين كه تشكل پرولتاريا در حزب سياسىاش براى تضمين پيروزى انقلاب اجتماعى و هدف نهايى آن، نابودى طبقات، ضرورى است؛
_ با توجه به اين كه بايد وحدت نيروهاى طبقهى كارگر، كه از قبل در مبارزات اقتصادى تحقق يافته، به عنوان اهرم توده هاى اين طبقه در مبارزه عليه اقتدار سياسى استثمار كنندگانشان به كار آيد؛
كنفرانس به اعضاى انترناسيونال خاطر نشان مىسازد، كه در جريان مبارزهى طبقهى كارگر، فعاليت اقتصادى و فعاليت سياسى اين طبقه به طرزى ناگسستنى با هم پيوند دارند.
(تلخيص از قطعنامهى كنفرانس لندن انجمن بين المللى كارگران _ انترناسيونال _، سپتامبر 1871، به نقل از همان ماخذ)
* * * اسناد انترناسیونال اول
اکنون نیز باید به مارکس، انگلس، لنین، روزالوکزامبورگ: “انقلاب باشکوه است، جز آن همه چیز پوچ و بیهوده است. – روزالوکزامبورگ”،… و به لنین گوش فرا داد: ” بدون انقلاب قهرى، تعويض دولت بورژوايى با دولت پرولترى محال است. نابودى دولت پرولترى و بعبارت ديگر نابودى هر گونه دولتى جز از راه “زوال” از راه ديگرى امکان پذير نيست.لنین/ دولت و انقلاب، برگشت و خویش را بعنوان یک طبقه اجتماعی سازماندهی سیاسی جنگی نمود و حمله جنایت کارانه و وحشیانه طبقات حاکمه را به ضد حمله تبدیل کرد . و آنرا تا ایجاد جنگ داخلی تا جنگ طبقاتی سراسری و توده ای پرولتاریا برای در هم شکستن دولت بورژوازی و پیروزی انقلاب اجتماعی – کمونیستی پیش برد و ارتقاء داد. باید دانست که در نهایت نیروی مسلح سازمان یافته ی ضد انقلاب را یعنی دولت یعنی دستگاه سرکوب طبقه ی سرمایه دار را، رفقای کارگر، فقط می توان با نیروی سازمان یافته ی مسلح خودمان یعنی نیروی مسلح انقلابی طبقه ی کارگر و زحمتکشان تحت رهبری طبقه ی کارگر، در هم شکست. جز این، نابودی ما، دور از انتظار نیست. بربریت سرمایه بحران زده و هار در ابعاد گسترده و به اشکال گوناگون جاری است، مخصوصا در منطقه ی خاورمیانه. انقلاب قهری پرولتری تنها راه و چاره برای پایان دادن به این بربریت سرمایه داری-امپریالیستی ارتجاعی و برقراری کمونیسم است که به قول گرامشی نظام سرمایه داری اکنون “توحش متمدن است!”.
ترجمه و نوشته ی- حمید قربانی
1-7- 2014
در لینک زیر- تظاهرات روز شنبه، 40 هزاره خشمگینان در توکیو را می توانید، بخوانید. سایت اخبار انقلاب
.
http://revolution-news.com/tokyo-rises-fascism-people-everywhere-live-blog/
خبر دوم-
شورش پرستاران در سوئد به نظر می رسد که اثرخود را گذاشته باشد!
آنها، اکنون بیشتر می خواهند که لایق آن هستند، نه زیر 25000 کرون!
منبع سایت روزنامه اخبار روز- داکنس نیهتر- سوئد- 2 یولی 2014
در کشور سوئد یکی از مشاغل مهم و اساسی مینند همه جا دنیای کنونی، که با سلامت و بهداشت جسمی و روانی انسان سر و کار دارد، ولی کم ارزش شده است، شغل پرستاری و نیز بهیاری است، یعنی کارگرانی که شب ها بیدار می مانند و بیماران را تیمار می کنند تا جسم و روان انسان بیمار و زخمی را شفا بخشند و دو باره به آنها و خانوده هایشان زندگی و شادی هدیه دهند. البته، نباید فراموش کرد که شغل معلمی نیز چنین شده است. چرا؟ برای اینکه دراین قسمت ها بیشترین کارکنان زنان هستند که کار می کنند؟ ولی، اگر کمی انسانی و عمیق به قضیه نگاه کنیم و از زاویه اینکه، کدام شغل بیشتر با انسان و سلامتی و بهداشت تن و روانش و نیز تربیت و آموزش او یعنی ساختن انسان آینده سر و کار دارد، این نوع مشاغل هستند و نه مشاغلی که برای سرکوب جسمی و روحی انسان ها مانند نیروهای سرکوبگر دولتی و کلیسائی و مسجدی و غیره. ولی، چون در نظام اجتماعی کنونی یعنی سرمایه داری که بر مالکیت خصوصی بنا شده است وسرمایه حاکم است و سود سرمایه داران حریص و طمع کار مورد هدف است، نه انسان و نیازهایش، اولی ها که بر نیاز انسان کارگر و تولید کننده و دومی ها بنایشان بر سرکوب کارگران و زحمتکشان می باشد، مسئله کاملاٌ برعکس شده است، یعنی اولی بی ارزش و دومی با ارزش شده است. این خصلت نمای اصلی جامعه ی طبقاتی واستثماری و واژگونۀ کنونی است! که خود را در همه جا نشان می دهد و مهر خود را بر همه چیز زده است، گوئی نباید، هیچ چیز در این جامعه بر جای خویش قرار داشته باشد.
اکنون چند سالی است که کشاکشی در جامعه سوئد، بین کارگران بهداشتی و آموزشی و بویژه پرستاران و بهیاران و کارفرمایان دولتی و خصوصی شروع شده است. از یک طرف ما انسان هائی را می بینیم که کوشش می کنند، جامعه را متوجه و متقاعد کنند که انسان و رسیده گی به نیازها یش در زمان بیماری، از کار افتادگی ونیز آموزش و تربیتش مهم است و باید شرایطی فراهم آید که انسان هائی که با انسان و رفع نیازهایش سر و کار دارند، خویش را حقیر نشمارند و شرایط و ارزش کار ی شان حداقل مانند دیگر گروههای کاری در جامعه نابرابر و استثماری کنونی باشد. و از یک محل کاربدون استرس و دو دو زدن با عجله بدور بوده واز شرایط کاری بهتر برخوردار شده و حقوق بیشتری دریافت کنند، تا با خیال راحت و با افتخار بدین کار و مشاغل سخت ولی لازم و ضروری برای جامعه و در خدمت بیماران و غیره بپر دازند و از طرف دیگر حرص و آزسودبری سرمایه دارانی را مشاهده می کنیم که مرز و حدی برای آن نمی شناسند. این دو، یعنی دو طبقه اجتماعی و با دو نقش کاملا متفاوت در اجتماع، یعنی کارگر و سرمایه دار، در سوئد و در امور مربوط به انسان هم، مانند همه جای دیگر دنیای استثمار زده ی کنونی در مبارزه هستند. در سال های اخیر، همین وضعیت یعنی نادیده گرفتن در خواست های پرستاران، با عث این شده است که پرستاران به محض دریافت مدرک تحصیلی شان به علت اینکه در کشور همسایه نروژ که از شرایط بهتر شغلی، محیط کار و شرایط مناسب کار و حقوق بیشتر نسبت به سوئد برخوردار است، به جای استخدام و کار کردن در سوئد، هر چند که راضی نیستند، اما به آنجا می روند و با حقوقی بالاتر استخدام می شوند. همچنین، بار ها، در این سال ها و اساساٌ بر اثر مبارزات پرستاران و بهیاران که با ریسک از دست دادن شغل و رتبه ی کاری همراه بوده، افشاء شده است که به علت کمبود پرسنل و خستگی مفرط بر اثرکار زیاد، بنا بر این، نداشتن فرصت کافی برای رسیدگی، بیماران به وقت و به موقع از گرفتن دارو، قرص و زدن آمپول های لازم، غذای به موقع و مقوی برخودار نبوده ومحروم شده اند. ما حادثه های اسفناک نیر داشته ایم. حتی بیمارستان هائی بوده اند که گرد و خاک و کثیفی محیط را در بر گرفته است. انسان های دارای بیماری فراموشی- آلزایمرو غیره نشان داده شده اند که بدون سرپرست رها شده اند و هفته ها و ماهها حمام نکرده اند و …. در چنین شرایطی و برای زدودن این نقصان ها و کمبودهای جدی که سلامتی و زندگی انسان را در خطر قرار داده اند و نیز اینکه، در همین 8 سال، در سوئد دولتی با سیاست بغایت راست حاکم است، بیشترین خصوصی سازی ها مخصوصا در امور بهداشت و مدارس و خانه های مخصوص پیران و کودکستان ها و مدارس انجام گرفته است، خصوصی سازی هائی که با خود، پرسنل کمتر، هزینه کمتر برای سرمایه داران و کار بیشتر و شرایط کاری بدتر برای پرستاران و بهیاران و رسیدگی نشدن به بیماران برای جامعه و خانواده ها به بار آورده است. پرستاران و بهیاران یعنی زحمتکشان و پرسنل امور بهداشتی و درمان، مبارزه شان را بر علیه چنین شرایطی و برای کار و مسئولیت مساوی با حقوق و امتیازات مساوی و محیط و شرایط بهتری کاری را گسترش داده و ادامه می دهند و افکار عمومی را تحت تأثیر قرارداده اند. آنها در ضمن اینکه خواهان شرایط مناسب کاری، استخدامی و حقوق بیشتر برای خود هستند، یکی از خواست هایشان را و به درستی، بهداشت مناسب و با امکانات بیشتر برای بیماران و مخصوصا پیران و بازنشستگان در خانه های نگه داری از آنها قرار داده و طرح می کنند. براثر این مبارزات و افشاء گری هائی که انجام گرفته است. ونشان داده شده که سرمایه داران بخش خصوصی که سود را هدف دارند و نه رسیدگی به انسان هائی که یک عمر برای جامعه کار کرده و زحمت کشیده و تولید نموده اند اینکه هدف آنها از خریدن و بعهده کرفتن اداره ی مراکز بهداشتی و درمان، بیمارستانها وخانه های مخصوص پیران و بازنشسگان سود بردن است و نه، دلشان برای آنها سوخته باشد، است که حالا ، یکی از احزاب راست سوئد نیز که در دولت دست راستی شرکت دارد و رهبر آن، وزیر امور اجتماعی و بهداشتی می باشد که در زمان او چنین حملاتی شده است و یکی از طرفداران پر و پا قرص خصوصی کردن بهداشت و بیمارستان ها بوده و خواهان این بوده اند که جای زنان رسیدگی به کودکان و پیران در خانه است تا در جامعه و کار و تأثیرگذاری اجتماعی داشته باشند، خواهان دولتی کردن امور مربوط به بهداشت بشود. البته، حقیقت این است که این حزب یعنی دموکرات مسیحی که در نظر سنجی ها زیر 4 درصد که برای ورود به مجلس باصطلاح قانونگزاری مرکزی سوئد، ضروری است، می باشد، بیشتر برای تبلیغات انتخاباتی است تا واقعاٌ به این نتیجه رسیده باشند، زیرا که دو ماهی بیشتر به انتخابات عمومی نمانده است. گر نه، در تاریخ هم اگر نظری بی افکنیم، پی می بریم که این نوع احزاب بنا به عقاید خرافی وانفراد گرائی مذهبی شان و در اصل منافع سرمایه داران و خودشان، مبنی بر اینکه مالکیت خصوصی مقدس است و “خداوند” اول آدم را تکی آفرید و بعد حوا را برای لذت آفریده اش از دنده چپش و یا… آفرید، همواره از دولتی کردن بی زار بوده اند.
اما در رابطه با حقوق و مزایا،
پرستاران، تا مدتی قبل، پرستاری که تازه مدرک لینسانسیه پرستاری خود را از دانشگاه می گرفت، با حقوقی برابر و یا کمتر از 22000 کرون سوئدی در ماه استخدام می شد. پرستاران و مخصوصا دانشجویان این رشته، 24000 کرون حقوق را بعنوان مبنای استخدامی خواهان بودند که استخدام در بسیاری از رشته های کاری دیگر، معمولا با اولین حقوق برابر با24000 تا 25000 کرون برابر همان مدرک می باشد. آنها، اکنون کارفرمایان را مجبور کرده اند که در شهر استکهلم یعنی پایتخت، مرکز و مهم و اطراف آن، با حقوقی برابر با 24000 کرون استخدام گردند.
یکی از نمایندگان پرستاران و دانشجوی پرستاری- Martin Höjman می گوید: – این، یعنی اینکه مبارزه دسته جمعی می تواند نتیجه داشته باشد، این، یعنی اینکه اگرما، با هم متحد باشیم و همبستگی داشته باشیم، می توانیم به آنچه که لایق و شایسته آن هستیم برسیم. این را، او به خبر نگار اخبار روز(داکنس نیهتر) می گوید. پرستاران، ولی به این راضی نیستند و اکنون، آنها خواهان اولین حقوق برابر با 25000 کرون هستند! شعارشان: نه کمتر از 25000 کرون است.
در خاتمه-
رفقا و دوستان- کارگران و زحمتکشان،
این درست است که ما، کارگران در جامعۀ سرمایه داری یعنی سیستم اجتماعی استثماری موجود و مسلط بر جهان، از داشتن پشتیبان، امکانات مادی تولید و خدمات مرحوم هستیم، زیرا که سرمایه داران امپریالیستِ جنگ طلب و غیر امپریالیست ارتجاعی خونمک، کلیسا ها و مساجد و دولت هایشان- مالکیت بر ابزار تولید یعنی محصول کار ما را غصب کرده اند و با سودی که از این راه بدست می آورند، دولت یعنی دستگاه سرکوب ما ، دستگاه های ارتباط جمعی، مذهب و دین یعنی دستگاه پراکندن خرافات و سرکوب روحی ما و آموزش و پرورش را در اختیار گرفته اند و زندان و زندانبان دارند، مجالس قانونگزار دارند و..، ولی با تمام این احوال، طبقه ی ما، یعنی کارگر، بعنوان یک طبقه ی اجتماعی از نعمتی به نام نیروی کار، یعنی خالق و یا یکی از خالقین اساسی محصولات و نعم مادی و معنوی( زمین مادر کالاست و کارگر پدر کالاست- کارل مارکس- نقد برنامه گوتا*) برخورداراست که اگر اهمیت آنرا دریابد و بعنوان یک طبقه ی اجتماعی و سازمان یافته، مخصوصا با سازمان سیاسی وارد کارزار طبقاتی گردد، حتما می تواند و قادر هست که طبقه حاکم را با تمام نیروهای سازمان یافتۀ دولتی و خصوصی و کلیسائی و ملا و آیته الله یعنی دینی و مذهبی و مبلغان جیره خوار یعنی رورنامه نگار و نویسنده و محقق و اساتید دانشگا ه هایش و … تمامی متعلقین به طبقه ی حاکمه که تبلیغات ایندویدوآلیستی، انفراد گرائی و ناامید کننده و زهرآگین ناسیونالیستی را برای پراکندن نیروی ما کارگران و زحمتکشان پیشه خود کرده اند، پیروز شده و آنها را در هم شکنیم. فقط، بیش و پیش از همه چیز، باید که باور و پی به نیروی طبقاتی مان بعنوان طبقه لازم و ضروری برای جامعه ی انسانی کنونی و آینده و نالازم و انگلی بودن طبقه ی سرمایه دار و مفت خواران اش ببریم و این را در یابیم و بر رقابتی که آنها کوشش می کنند، بین ما، بعنوان اینکه، کارگرماهر هستیم و یا نیستیم، کجا متولد شده ایم، زن هستیم و یا مرد، چه دین و مذهبی داریم، رنک مان سیاه و یا سفید و زرد و سرخ است، اصل و نصب مان کجائی هست، بیکاریم و یا اکنون شغل داریم و درکجای جامعه مشغول به کاریم و غیره غلبه کنیم.
آری،سازمانیابی اقتصادی و سیاسی، تحزب کمونیستی مخفی و غیرعلنی، مبارزه طبقاتی و همبستگی بین المللی مان و ادامه آن مبارزه ی طبقاتی، ضامن پیروزی ماست و نه چیز دیگری. بدانیم و آگاه باشیم، با همین یعنی باور آوردن به نیروی طبقاتی مان و آنرا بصورت اراده مشترک مان سازمان دادن، قادر هستیم که آنها را به شکست کشانده و دولت و دم و دستگاهشان را در هم شکنیم. پیروزی دور نیست، اما برای آن مبارزه ی انقلابی، مبارزه مخفی و هزینه دار و نیز در شرایط خود با توجه به توازُن طبقاتی بین ما و آنها، علنی و قهری و بدون قهر در یک ارتباط ارگانیک – دیالکتیک مادی لازم هست! هیچ چیز مقدر نیست! و هیچ چیز نیز غیرممکن نیست!
به خبر در این رابطه یعنی مبارزه پرستاران در سوئد، توجه نمائید.
http://www.dn.se/nyheter/sverige/sjukskoterskorna-hojer-kravet/
*- کارل مارکس نقد برنامه ی گوتا- نشر کارگری سوسیالیستی
https://www.marxists.org/farsi/archive/marx/works/1875/naghd-gota.pdf