کانون سوسیالیست های کارگری – منصور اسانلو در صف مُقدم فساد

منصور اسانلو در صف مُقدم فساد

منصور اسانلو مهمان برنامه همصدایی تلویزیون اندیشه دردوم ماه مه و بمناسبت روز کارگر بود . اگرچه آقای فرامرز فروزنده مجری برنامه حضور آقای اسانلو در آن را اتفاقی و تصادفی می نامد، ولی صحنه سازی ها و بده بستانهای دو نفر، قطع ناگهانی برنامه و سپس مکالمه تلفنی مجری برنامه و اعلام خبر” بذل و بخشش ” آقای نادر دورمانی سرمایه دار ایرانی ساکن کانادا و صاحب کانال تلویزیونی اندیشه، دال بر کمک یکصد هزار دلاری به جنبش کارگری، بوضوح نشان می دهد که این یک شو تلویزیونی حساب شده است که با هدف سیاسی معینی طراحی و کارگردانی شده است. چندی پیش در همین برنامه نیز تشکیل شورای ملی ایرانیان برهبری رضا پهلوی توسط آقای فروزنده اعلام شد و آنجا هم کمک یکصد هزار دلاری آقای دورمانی به اطلاع رسانیده شد. در بطن بحران حاد و بن بست سیاسی رژیم اسلامی، با روی کار آمدن دولت روحانی و روند تعامل با دولت آمریکا، سیاست اپوزیسیون بورژوایی یعنی لیبرالها، سوسیال دمکراتها و نیز سلطنت طلبان، از راههای دیگری بدنبال جمع آوری نیرو برای خود شدند. تا آنجا به بحث حاضر بر میگردد و سلطنت طلبان مانند دیگر بخشهای بورژوازی خوب تشخیص داده اند، یکی از نیروهای اجتماعی که در تغییر و تحولات جامعه نقش اساسی خواهد داشت، کارگران و جنبش کارگری هستند.
در این برنامه تعریف و تمجیدهای فروزنده از اسانلو و معرفی نمودن او به عنوان رهبر کارگری و شخص معتمد و در ادامه این چهره سازی از اسانلو با ایجاد صندوق مالی و موجودی یکصد هزار دلاری از جیب سلطنت طلبان زمینه را بطور آشکار برای فساد مالی در جنبش کارگری مهیا می نماید. اسانلو هم که از اشتیاق دست از پا نمی شناخت قول داد تا با استفاده از شرافت کارگریش، این پول و دیگر امکانات مالی را در اختیار جنبش کارگری و فعالین سیاسی ایران بگذارد. بلکه از این طریق توانسته طرحهای سرمایه را پیش برده و در این روزهای بشدت سخت که طبقه کارگر در فلاکت و فقر بسر میبرد با ارائه کمک مالی به کارگران و استفاده از اعتبار مبارزاتی خود در گذشته، جنبش کارگری را به فساد بکشاند.
به توافق رسیدن اسانلو با بورژوازی و سیاستی که اتخاذ نموده است فقط در گرفتن پول که تنها یک وجه قضیه است خلاصه نمیشود، بلکه انتخاب سیاسی آگاهانه او است که جایگاه او را مشخص میسازد. گرفتن پول از بورژوازی و سازش طبقاتی او شروع ماجرایی است که سرانجامش، نفوذ در جنبش کارگری و سازش دادن این جنبش با سرمایه داری خواهد بود. هشداری که امروز از جانب جریانات داخل و خارج به این مسئله بدرستی انجام شده، بر سر خط سیاسی و نظرات سیاسی اسانلو نیست بلکه دقیقاً بر سر خود فروختگی او به سرمایه داری و به عنوان مهره انتخاب شده بورژوازی برای پیشبرد مقاصد شومشان درجنبش کارگری است. چه بسا عده ای از کارگران نظرات سیاسی مشابهی با اسانلو داشته باشند، اما حاضر نشده اند منافع طبقاتیشان را براحتی به فروش بگذارند. امروز شاید عده ای هنوز از اسانلو به عنوان نماینده کارگران نام ببرند، اگر اسانلو هم این عنوان را یدک بکشد و بخواهد کارگران را بفریبد اما در فردایی که بخواهد پای میز مذاکره با کارفرمایان و سرمایه داران بنشیند قطعا و بدون برو و برگرد از منافع سرمایه و کارفرماهایان دفاع نموده و تحت لوای رهبر و سخنگوی کارگران با ساکت کردن کارگران و ممانعت از اعتراضات آنها بیشترین خدمت را به صاحبان سرمایه خواهد نمود. نمونه هایی مثل اسانلو در اتحادیه های کارگری در کشورهای اروپا و آمریکا کم نیستند که در موقع اعتراضات و اعتصابات کارگری در تبانی با کارفرمایان و صاحبان سرمایه خیلی سریع منافع کارگران را زیر پا گذاشته و کارگران را به سازش طبقاتی با بورژوازی وا می دارند.
گسست اسانلو از جنبش کارگری مختص به امروز نیست، بلکه از چند سال پیش طی عملکرد او و مماشاتی که با جناحهای مختلف بورژوازی تا به امروز انجام داده است شکل گرفته است. می توان به چند نمونه مشخص آن اشاره نمود، اسانلو در اولین روزهایی که به خارج کشور عزیمت نمود، در برنامه تلویزیونی رها، امیر حسین جهانشاهی طی مصاحبه ای مطبوعاتی او را ” بعنوان مسئول ستاد هماهنگی فعالین کارگری” خطاب نمود. این خبر با موجی از عکس العملل در میان فعالین کارگری روبرو شد. اما اسانلو زیرکانه این موضوع را تکذیب نمود.
منصور اسانلو در سال 88 نیز در جریان انتخابانی حکومت از کاندیداتوری کروبی نماینده اصلاح طلبان حمایت کرد، و با سوء استفاده های مالی از موقعیت خود تحت عنوان رئیس هیئت مدیره سندیکا و سپس در متن اطلاعیه ای که از جانب سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه در سال 86 صادر شد، منصور اسانلو سخنگوی این سندیکا، برای شرکت در کنگره فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل به لندن اعزام شد. او قرار بود در جلسه سازمان جهانی کار نیز شرکت کند و مسائل و مشکلات کارگران شرکت واحد و وضعیت بد معیشت کارگران ایران را منعکس کند.
منصور اسانلو همراه با مهدی کوهستانی نژاد از همکاران”مرکز همبستگی آمریکائی که مرکزی است برای تاثیر گذاری بر جنبش کارگری ایران”، در یک گفتگوی مشترک با تلویزیون آمریکا شرکت کردند و منصور اسانلو در همانموقع در مصاحبه تلویزیونی از “سعه صدر رهبران جمهوری اسلامی” سخن گفت.
در این گفتگو اسانلو به تبلیغ اصول 23، 26 و 27 قانون اساسی رژیم پرداخت و با تکیه بر آنها خواهان حقوق و مطالبات کارگران شد. برای عده ای از فعالین جنبش کارگری ایران، خروج اسانلو در آن شرایط و به آن شیوه قرار گرفتنش در کنار مهدی کوهستانی نژاد از کارکنان مرکز همبستگی آمریکائی، تبلیغ اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ابهام برانگیز و جای سؤال داشت.
کار امروز سلطنت طلبان یعنی نفوذ در جنبش کارگری با حربه مالی در جنبش کارگری ایران را می توان در ادامه همان نقشه عمل، توسط مرکزهمبستگی امریکا (سولیداریتی سنتر) دانست که قبلا بشکل دیگری عملی شده بود و همکاران ایرانی آن مرکز یعنی مهدی کوهستانی و فرزانه داوری درچهارچوب چنین سیاستی به فعالیت های مختلفی دست زدند. هدف از اجرای این سیاستها، ایجاد ارتباط با فعالین کارگری در نقاط مختلف و دادن وعده و وعیدها برای تامین هزینه فعالیت و وصل کردن فعالین به مجامعی که در آن سیاست های سه جانبه گرایی بر آن حاکم است و منحرف نمودن کارگران از بستر اصلی مبارزه طبقاتی و همسویی با بورژوازی است.
نتایج عملی چنین تلاش ها و سیاستهای ارتجاعی بهم خوردن اتحاد طبقاتی کارگران، وابستگی مالی و از بین رفتن استقلال تشکل های موجود کارگری است. در چنین مسیری نیز کم یا زیاد رد پای فعال سندیکایی سابق و مُرید سلطنت طلبان امروز یعنی آقای منصوراسانلو به چشم خورده است. فعالین کارگری و سوسیالیست های جنبش کارگری، که زندگی و کارشان به استقلال طبقاتی کارگران منجمله استقلال مالی و استقلال سیاسی تشکل های کارگری گره خورده است، با کار و تلاش دائمی، به بهای زندان رفتن و شکنجه شدن و بیکار شدن و اخراج شدن و انواع فشارها که از سوی رژیم اسلامی صورت می گیرد، در مقابل چنین سیاست های مُخرب و فاجعه باری کوتاه نیامده وهمچنان با درک ضرورت از منافع طبقاتی کارگران در آینده نیز با انواع و اقسام راههای فساد در جنبش کارگری مقابله خواهند کرد.
همانطور که اشاره شد زمینه های ارتباط گیری با اسانلو از طریق بورژوازی از قبل شروع شده بود، زمانیکه جریانات چپ جنبش در رابطه با این حرکت افشاگری می نمودند، جریانات راست و رفرمیست جنبش سعی می نمودند با انکار مسئله آن را از اذهان توده ها ی کارگر پوشیده نگه دارند. آنها با تبرئه و سرپوش گذاشتن بر خود فروختگی اسانلو به دفاع از او و مهدی کوهستانی پرداختند. این جریانات که در سر سپردگی اسانلو و ضربه زدن به جنبش کارگری شریک جرم هستند اگر به خود نیایند قطعا در مسیری قرار خواهند گرفت که امروز اسانلوها سر دمدار آن هستند. جرم این جریانات از بعضی جهات از اسانلو و مهدی کوهستانیها هم بیشتر است به این معنا که آنها کمک نمودند با برجسته نمودن اسانلو تحت عنوان رهبر و لیدر کارگری و امثالهم ….در بین توده های کارگر توهم ایجاد نموده و باعث شوند پروسه سرسپردگی او سریعتر انجام شود. در واقع زمانیکه از افشای اسانلوها صحبت به میان می آید لازم است این جریانات راست و مماشات طلب هم افشاء شوند. اختلاف بین گرایشات راست و رفرمیست جنبش با چپها و سوسیالیستها در این بود که برای گرایشات راست تنها سابقه فعالیت اسانلو درحرکت بازگشایی سندیکای واحد ملاک بود و نه عملکرد او در رابطه با فعالیتها و مبارزات سندیکایی و کارگریش. اما سوسیالیست های جنبش کارگری جایگاه سیاسی و مبارزاتی، استقلال مالی این تشکل به عنوان یک تشکل مستقل کارگری و عملکرد اسانلو در تضمین و حفظ این استقلال حائز اهمیت بود.
سلطنت طلبان که منافعشان با سنت ارتجاعی مقام و منزلت ارزانی دادن، تیتر و عنوان کذایی دادن، ورهبر تراشیدن تداعی می شوند، در تلویزیون اندیشه، اسانلو فعال کارگری سابق را نیز رهبرجنبش کارگری معرفی کردند. صرف نظر از این که بورژوازی بخاطر رسیدن به اهدافش ازطریق تلویزیون اندشیه چنین آگاهانه تبلیغ می کند، اما عموما در رابطه با مبارزات کارگری جاری در ایران این سنت بورژوایی مد شده که فعالین کارگری را رهبر و شخصیت می نامند. کارگران خود به شکل طبقه ای اجتماعی رهبر سیاسی هستند و نه افراد. جنبش کارگری تنها با پرهیز از رهبر سازی، قهرمان پروری و نخبه گرایی و با تکیه بر کار جمعی و مجامع عمومی، صلاح و مشورت و تبادل نظر قادر خواهد بود بر مشکلات و مسائل بی شماری که بر سر راهش قراردارد، از جمله مسائل مالی، فائق گشته و در مسیر پر فراز و نشیب مبارزاتی استقلال طبقاتی خود را حفظ نماید. فعالین کارگری و سوسیالیستهای جنبش کارگری که برای رهایی خود و طبقه ایی که به آن تعلق دارند راهی جز مبارزه طبقاتی ندارند، از امتیاز ویژه ای نسبت بهمدیگر برخوردار نیستند و نمی توانند بجزمنافع طبقه کارگر را نماینده گی کنند.
دست و بال بورژوازی در رهبر تراشی و عوامفريبی و آلترناتیو سازی باز است. بحث بر سر اينست كه بورژوازی چه در سطح داخلی و چه در سطح جهانی دارای استراتژی معين و تاكتيك های مناسب برای نائل آمدن به استراتژی نفوذ در جنبش کارگری ااست. بورژوازی روی افراد شناخته شده جنبش کارگری سرمایه گذاری می کند تا از طریق آنها در جنبش کارگری نفوذ نموده و بخشی از جنبش را که به درجاتی به این فعالین شناخته شده و سیاستهای راست و ضد کارگریشان نزدیکی دارند سازماندهی نماید، و در زمانیکه جنبش در حال اعتلاء است براحتی با آمادگی و تشکیلاتی که از قبل از طریق این افراد سازمان داده شده است در کارگران رخنه نموده و در مقابل جنبش کارگری قد علم کنند. بورژوازی با تجارب و امکاناتی که در اختیار دارد، تدارکات ضربه زدن به جنبش کارگری را دهها سال جلوتر می ریزد، سپس در زمان ممکن نقشه شومش را اجرا می نماید. در همین شو تلویزیونی اسانلو، خیلی آگاهانه و با مهارت با نام و نشان از افراد و جریاناتی در جنبش کارگری نام میبرد که نه تنها نزدیکی خود را از نظر سیاسی به این طیف اعلام می نماید، بلکه به نوعی آنها را سازمان میدهد. خطری که جنبش کارگری را در رابطه با این نوع رهبر سازی از بالا تهدید می کند این است که خود اسانلو و اسانلوها تنها نیستند بلکه سیاستهای ارتجاعی سرمایه که از طریق عوامل وابسته به آن اعمال میشود کل جنبش کارگری را مورد تهدید قرار می دهد. در مقابل، اگر طبقه كارگر و جنبش كارگری بدون يك استراتژی صحيح و بدون تاكتيك های مناسب وارد اين مصاف شوند، اگر سعی نشود توجه کارگران نسبت به این مسائل مخرب داده شود، قطعا طرف مقابل در پیشبرد اهدافش موفق خواهد شد. بورژوازی جهانی به دنبال هدف های سياسی و اقتصادی بزرگتر و درازمدت ترند. اگر در هر تماس و ارتباطی كه با جنبش کارگری و نمایندگان و رهبران آن برقرار مي شود، یا کمک مالی که به طبقه کارگر تعلق می گیرد، با هشیاری کامل و خرد جمعی دنبال نشود و توجه به آن معطوف نشود که اين فعاليت ها قرار است به منافع چه طبقه ای خدمت كند قطعا به نیرویی بی هدف و دنباله رو بورژوازی تبدیل خواهد شد. به این معنا جنبش کارگری و فعالین آن فقط بر مبنای تاكتيك های طبقات ديگر عمل خواهند كرد و ناخواسته و ندانسته در زمین بازی دشمن خواهند افتاد و اجازه خواهند داد دشمن متخاصم مهره های تربیت شده و دست نشانده اش را همچون اسانلوها به جنبش تحمیل نمایند.
بر این مبنا است که امروز عملکرد فعالین عملی جنبش كارگری ايران از نقش حساسی برخوردار است، اگر درک و شناخت درستی نسبت به صف دوستان و دشمنان خود، و متحدان دور و نزديك طبقه كارگر نداشته نباشند به راحتی می توانند به يك نيروی آلت دست در اجرای طرح های بورژوازی محلی و بين المللی تبديل شوند. بنابراین، این حرکت ضد کارگری اسانلو را نه تنها باید جدی گرفت بلکه باید به افشاگری آن هم در سطح وسیعی پرداخت.
در همکاری و توافق بورژواهای داخلی و خارجی بویژه از طریق عناصر به ظاهر کارگر و خود فروخته، كارگران اولين قربانی قراردادهايشان خواهند بود. به همين دليل ساده است كه کارگران نباید هيچ كمكی از طرف دولت‌های بورژوازی و نمايندگانشان از جمله سلطنت طلبان و مركز همبستگی امريكايی (سوليداريتی سنتر) را قبول كنند و لازم است آن را به نقد جدی و چالش بكشانند. بورژوازی داخلی و جهانی در هراسند که کارگران با اتحاد و همبستگی و توافق طبقاتيشان و اعتراض و با داشتن فعالین واقعی کارگری نه ساختگی و دست نشانده به تشكلات خود دست يابند. به همين خاطر سعی در بيرون راندن فعالین کارگری واقعی، تشكلات واقعی و بدیل نمودن آن با رهبران دروغین و ساختگی از بالا به پايين و تحميل آن به طبقه كارگر را دارند. هدف آن‌ها خلع سلاح قدرت طبقاتی کارگران است. اگر آن‌ها به اين امر مهم موفق شوند و بخشی از كارگران و هم‌طبقه‌ايهايشان سر تعظیم و کُرنش در مقابلشان فرود آورند و منافع طبقاتی خود را فراموش نمايند طبقه کارگر زيانبارترين ضربه تاريخی را خواهد خورد. وحدت طبقاتی در صفوف کارگران و ايجاد تشكل‌های طبقاتی امری حياتی و ضروری در دوره كنونی است.
كارگران و فعالين كارگری لازم است کل نیرویشان را حول ايجاد تشكل‌های واقعی خود سازمان دهند و با اتحاد و همبستگی و همدلی پاسخگوی نیازهای مالی خود باشند. مکانیزم حرکت واقعی جنبش کارگری در این است که با اتکاء به نیروی خود حركت کرده و استقلال مالی و سیاسی خود را تضمین نماید. کارگران برای رفع نیازها و استقلال مالی خود تنها به صندوق‌های همبستگی مالی ايجاد شده توسط خود در درون كارخانه‌ها و كارگاه‌ها و مجامع‌ها و محلات کارگری، تحت عنوان صندوقهای مالی كارگری به دست توانای خود كارگران و هم ‌طبقه‌ايهای مبارزشان می توانند اتکاء نمایند.
می 2014
کانون سوسیالیست های کارگری
برگرفته از کارگر سوسیالیست شماره 15