مصاحبه نشریه اکتبر- با پروین کابلی در خصوص ” فتل های ناموسی ” یا کشتار زنان در کردستان ؟!

مصاحبه نشریه اکتبر با پروین کابلی در خصوص ” فتل های ناموسی ” یا کشتار زنان در کردستان ؟!
اکتبر: فرودستی زن در ابعاد جهانی با ویژگی های خاصی از نظام های تولیدی اجتماعی ما قبل سرمایه داری به ارث رسیده است. در این شرایط نیز به شیوه ها و مکانیسمهای خاصی دامن زده می شود. بنا بر اخبار در سطح جهانی هر روزه ” خشونت، تجاوز دسته جمعی و آزار جنسی، کشتن و خودکشی زنان ” پخش می شود. تحمیل فرودستی جایگاه انسانی- اجتماعی زن از هر لحاظ ، چون پدیده ای ضد انسانی در کشورهای شرقی و خاورمیانه و در ایران و کردستان در” کشتار زنان توسط مردان خانواده و یا وادار کردن آنان به خودکشی، نمونه های اخیر، کشتار نمودن معصومه احمدی سیاناو توسط برادرش در سنندج، عاطفه نویدی در کنگاور توسط پدرش، دنیا دختر 15 ساله در دهوک توسط همسرش وخودکشی هلاله در سردشت و … کشتار شدن صدها  نفر زن در کردستان عراق ”  را می توان انگشت گذاشت. رویداد کشتار زنان در سراسر ایران وجود دارد. اما در کردستان اخبار آن سریعا پخش و این اعمال ضد انسانی ملموس تر است. چه منافع مادی- زمینی ای وجود دارد و باعث می شود این وضعیت بر زن تحمیل شود؟
پروین کابلی: به نظر من فاکت آوردن و یا متوسل شدن به ریشه ی تاریخی ناموس پرستی نمیتواند امروز مشکلی را حل کند و یا ما را به جایی برساند که میشود به نتایج خاصی در این مورد برسیم. سوال خیلی ساده است. باید پرسید چرا هنوز زنان به دلائل ” ناموسی ” کشته میشوند؟ چرا زنان و کودکان دختر در هندوستان نه تنها مورد تجاوز قرار میگیرند بلکه به دار آویخیه میشوند؟ چرا دختر 15 ساله دهوکی توسط همسر دومش به قتل میرسد؟ نمونه ها زیاد هستند. زنان و دخترانی که به دلائل مختلف به قتل میرسند قابل شمارش نیستند و اینها فقط نمونه هایی است که به مدیا کشیده میشود.
به نظر من چند فاکتور اساسی را در این نسل کشی، باید مورد توجه قرار داد. اول اینکه باید به اوضاع سیاسی و اقتصادی در جهان نگاه کرد.

از لحاظ سیاسی نیروهای رادیکال و یا جبهه ایی که با رادیکالیسم و چپ تداعی شوند، وجود ندارد. به جبهه هایی که به پیشروی انسان و حقوق انسانی تعلق دارد، عقب نشینی های عظیمی تحمیل شده است. حقوق انسان و حتی نگاه به برابری انسانها بازنگری دوباره شده است. این باز نگری فقط از طرف دولتها و بنگاه های تبلیغاتیشان نیست، بلکه آن جبهه ای هم که خود را چپ و رادیکال و مداقع حقوق انسان و برابری بی قید وشرط میداند هم بشدت دچار تشتت فکری است و باورهای دیگری را تبلیغ و ترویج میکند. نیروهای واپسگرا و جریانات رادیکال دست راستی مانند نژاد پرستان و اسلام سیاسی و ناسیونالیسم در پناه مردسالاری هر کدام در این فضای سیاسی موقعیت را مناسب دیده و حمله به حقوق برابر زنان و بطور کلی حمله به دستاوردهای بشر را که نتیجه ی مبارزه ای طولانی است را مدتهاست سازمان داده اند. نتیجه ی این عقبگرد را می توان بروشنی در اخلاقیات، ادبیات، زندگی روزمره مردم، فرودستی زنان و کشتار و تجاوز به آنها دید.

از طرف دیگر سرمایه داری بشدت دچار بحران است و فشار برای سود آوری بیشتر ، سرمایه داری را به تصرف مناطق دیگری از بازار وادار نموده است. سرمایه امروز بیشترین سود آوری را در کشورهایی مثل ایران، بنگلادش ، مصر و یا پاکستان دارد. چه کسانی در کارخانه های پوشاک و کفش دوزی برای آدیداس و غیره کار میکنند؟ اکثریت کارگران سالنهای قفل شده ی کارخانه ها را زنان و دختران و پسران جوان تشکیل میدهند. مشکل فقط این نیست که این نیروی کار ارزن به مانند بردگان استثمار میشوند، بلکه دولتهای حامی کاپیتالیسم و سرمایه داری برای مقابله با پیشروی زنان که اکنون دیگر به ” لطف رشد و گسترش نظام سرمایه داری ” وسیعا به بازار کار کشیده شده اند دست عقب مانده ترین و کثیف ترین نیروهای موجود در جامعه بر علیه زنان را، باز گذاشته اند. مردسالاری و مذهب را ترویج و گسترش میدهند . قوانین مختلف را برای ادامه این موقعیت وضع میکنند و تجاوز به کودکان دختر را تحت نام ازدواج، رسمی و قانونی میکنند. این تصویری است که همه جا میشود دید. شما از کردستان عراق نام بردید. اتفاقا مثال بسیار خوبی است. 25 سال پیش وقتی من کردستان عراق را ترک کردم با مقایسه امروز یک ده کوره بود. امروز ساختمانهای سربه فلک کشیده و گسترش شهرها و تجهیزات و زندگی صنعتی تصویری دیگری از کردستان میدهد. اما آیا این پیشروی و هجوم سرمایه های مالی به کردستان توانسته است موقعیت شهروندی برابر و یا بهتری را برای مردم زحمتکش کردستان به ارمغان بیاورد؟ آیا کارگران از موقعیت بهتری برخوردارند؟ آیا زنان کمتر کشته میشوند؟ آیا حقوق برابر زنان در قانون اساسی عراق به یک اصل مهم و تغییر ناپذیر است؟ آیا زبان ادبیات و کتابهای درسی به نفع برابری و آزادیخواهی تغییر کرده است؟ آیا قانون حمایت از زنان مورد ستم و ایجاد امکانات امنیتی بیشتر شده است؟ آیا سنت های عقب مانده اجتماعی قومی- مذهبی و مرد سالاری مورد تهاجم وسیع قرار گرفته است؟ آیا سکولاریسم به یک فاکت در همه جا تبدیل شده است؟ نه ، متاسفانه نه .
جنایت علیه زنان در کردستان عراق دامنه اش از مرزهای کردستان فراتر است. قتل زنان و دختران کرد تبار به سوئد و انگلیس و آلمان و کانادا نیز رسیده است. به همین جهت من معتقدم که باید در دنیای امروز و در این اوضاعی که امروز هست باید دنبال علل این نسل کشی و عاملین آن گشت.

اکتبر: شما اساس خشونت علیه زنان را سرمایه داری میدانید. پس خشونتی که تحت ناموس پرستی اعمال میکنند را چگونه می بینید. چرا این مسئله مثلا در کردستان ابعاد بالایی دارد؟ زنان خود چه نقشی میتوانند در این رابطه داشته باشند؟

پروین کابلی: البته که سرمایه داری و سیستمی که حاکم است اساس خشونت علیه انسان و بویژه زنان است. ناموس پرستی و قتل ناموسی هم بدون هیچ شکی ناشی از این سیستم سراپا تبعیض آمیز و سنت عقب مانده اجتماعی مرد سالاری است که با مولقه های دیگری همچون مذهب، قوانین کهنه و عقب مانده یکی میشوند و یک سیستم فکری و اجتماعی معین را در رابطه با موقعیت زنان در جامعه و ابراز وجود اجتماعی وی شکل میدهند. با این سیستم فکری و اجتماعی انسانها رشد میکنند. شگل میگیرند. جنسیتشان موقعیت اجتماعیشان را تعیین میکند نه انسان بودنشان.
ارزیابی ها بر اساس جایگاه مرد کجاست و زن ، زن است میباشد. زنان هم با همین باور شکل میگیرند. اتفاقا به دلیل همین موقعیت اجتماعی و فکری است که زنان وظیفه ی پاسداری و انتقال سنت ها را به نسل بعدی بعهده دارند.
اما اینکه چرا در کردستان این مسئله اینقدر حاد است. به نظر من باید از زاویه دیگری این مسئله را نگاه کرد. جامعه کردستان در سالهای اخیر تحولات زیادی را از سر گذرانده است. این تحولات مناسبات بین انسانها را تغییر داده است. آگاهی و شعور جمعی زنان نسبت به موقعیت خود تغییر نموده است. حاضر نیستند که به قوانین و سنت های عقب مانده تن بدهند. در کنار این خود آگاهی، دولتهای منطقه چون حکومت های ارتجاعی هستند، قوانینی برای حمایت از زنان را تصویب نکرده و نمیکنند و یا بطور جدی جامعه را برای پذیرش این موج نو آوری و آزادیخواهی سازمان نمیدهند. قادر به چنین بسیجی نیستند چرا که نمیخواهند. چون فردا یقه ی خودشان را هم میگیرد. حکومتهای منطقه همیشه با جهل و خرافه و سرکوبگری مردم را نگه داشته اند. این راحت ترین وسیله است. سرکوب افکار نو و پیشرو برای بقای خود. نیرو برای تغییر و اراده برای زندگی بهتر، مدام با سرکوب روبرو میشود. بجای پرداخت نفقه به ملاها و آخوندهای رنگ وارنگ میشود. برای آگاهی سرمایه گذاری کرد. جامعه را بر علیه ناموسپرستی سازمان داد. قانون وضع کرد و از زنان و کودکان حمایت کرد . در عراق قانون ازدواج کودکان قرار است به مجلس برده شود. این چیزی جز تجاوز قانونی به کودکان نیست. معلوم است این قانون بعنوان چراغ سبز تجاوز به زنان در جامعه عملا ترجمه میشود.
میپرسید چرا در کردستان زنان زیادی کشته میشوند؟. نمیدانم چقدر این آمار درست است. شک دارم. یک فرق مهم در کردستان به نسبت جاهای دیگر مبارزه ای ست که در جریان است. جنبش زنان برای برابری جنبشی قوی است. حاضر نیست اوضاع موجود را بعنوان نرم بپذیرد و خواهان حق برابر است. این ویژگی ای است که هم در کردستان ایران و عراق و ترکیه می بینیم. برای همین است که وقتی زنان کشته میشوند افکار عمومی مطلع میشود. زنان و نیروهای مترقی و آزادیخواه اعتراض میکنند. شما این ویژگی را مثلا در خوزستان ایران و یا جنوب عراق نمیتوانید ببینید. مطلع نمیشوید. برای اینکه جنبش برابری طلبی نیست و یا اگر هم هست ضعیف است. قول میدهم که اگر همین جنبش برابری طلبی در آن مناطق قدرتی داشت و یا صدایی ازش در می آمد تازه متوجه ابعاد فاجعه عظیمی می شدیم که آنجا در جریان است.
اینکه چکار باید کرد روشن است. تغییرات اساسی در موقعیت فرودست زنان باید چون کار جدی در دستور کار نیروهای برابری طلب قرار بگیرد. در جایی که امکان برای تغییر قوانین و حمایت قانونی از زنان وجود دارد باید حکومتها را با بسیج افکار عمومی مجبور به تصویب قوانین برابری طلب نمود. باید مستمرا نیروهای عقب مانده و واپسگرا را افشا نمود. آموزش عمومی جامعه اصل مهمی است. باید نشان داد که فرودستی زنان امری در خود نیست بلکه این کل جامعه است که از خشونت علیه زنان آسیب می بیند. تغییر و دخالت در متون کتب درسی در بکار بردن زبان و ادبیات برابر و نوین امر مهمی است. ممنوعیت دخالت در زندگی زنان و افشای سنت های عقب مانده یک امر مهم و کار دائمی فعالین حقوق زن میباشد.
استفاده از تجربیات جنبش های دیگر که توانسته اند قدمی در بهبود وضعیت زنان بردارند مهم است. اما بطور کلی تا زمانیکه سیستم های کهنه و حکومت های ارتجاعی مثل جمهوری اسلامی به عمرشان ادامه میدهند طبعا این کار را صد برابر مشکل تر میکند. یک بخش مبارزه برای آزادی و برابری در گرو مبارزه بر علیه و سرنگون کردن این حکومتها و بویژه حکومت اسلامی در ایران است که راه را برای پیشروی جامعه سد نموده اند.
پروین کابلی

با سپاس از شما!
22 خرداد ماه 1393 / 11 ژوئن 2014
***