کمونیست هفتگی میپرسد- در باره جنجال دریافت کمک مالی توسط اسانلو با رحمان حسین زاده

کمونیست هفتگی میپرسد؟

در باره جنجال دریافت کمک مالی توسط اسانلو

کمونیست هفتگی: خبر دریافت کمک مالی توسط منصور اسانلو از جریانات راست پرو غربی توسط برخی محافل “کارگرگرا” و چپ به یک جنجال تبدیل شده است. حتی سه نفر از فعالین کارگری از زندان بیانیه صادر کردند و دریافت پول “بیرون طبقه کارگر” را محکوم و مذموم دانسته اند. مسئله اساسی پشت این جنجال چیست؟ حزب حکمتیست راجع به دریافت کمک مالی چه سیاستی دارد؟

رحمان حسین زاده: متاسفانه در این رویداد عده ای چنان فضای آلوده و مسموم ایجاد کرده اند، برای پس زدن این فضا باید موارد مختلفی از مسائل پیش آمده را از هم تفکیک کرد و جواب داد، تا پاسخ سرراست سئوال شما تامین شود. مورد به مورد به آنها میپردازم.
1- آیا جنبش کارگری و گرایشات درونی مختلف آن مجاز به گرفتن کمک مالی از دولتها و جریانات و احزاب بورژوایی هستند؟ به نظر ما جواب مثبت است. در تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی و آزادیخواهانه جهانی و در خود ایران،در مقاطع مختلف چنین تجاربی وجود داشته است و اما پابپای آن سنت شفاف و روشن و قابل دفاعی هم تثبیت شده است. دریافت کمک مالی باید بی قید و شرط، شفاف و علنی و قابل حسابرسی و کنترل باشد. به نحوی که تضمین شود در راستای تقویت جنبش کارگری و جنبش آزادیخواهانه هزینه میشود. اینها پرنسیبهای عمومی است که هر فعال و رهبر کارگری و هر تشکل و نهاد کارگری و یا حزب سیاسی رادیکال و چپ برای گرفتن کمک مالی از دولتها و جریانات بورژوایی باید به آن پایبند باشد.
2- مورد اخیر صرفنظراز نیت و نحوه اعلام آن توسط گردانندگان تلویزیون اندیشه و هدف آنها، تااین لحظه ما دلیلی نداریم که نشان دهد این پرنسیبهای عمومی توسط گیرنده کمک مالی یعنی منصور اسانلو زیر سئوال رفته باشد. طبعا مسئولیت ادامه کار و چگونگی هزینه کردن آن فعلا و مستقیما برعهده منصور اسانلو است، چنانکه در ادامه کار خلاف این پرنسیبها اتفاق بیفتد، ما هم به موقع موضع مناسب اتخاذ میکنیم.
3- موضوع دیگر جایگاه و نقش منصور اسانلو در جنبش کارگری است. منصور اسانلو چه آنزمان در داخل کشور و در سلول زندان بود و چه اکنون که در خارج کشور است، یک فعال و رهبر کارگری سندیکالیست ورفرمیست درون جنبش کارگری است. در جنبش سندیکالیستی و در خود سندیکای واحد به جناح راست آن متعلق بود و هست. تحت حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی نه تنها گرایش و سنت رادیکال، بلکه سندیکالیسم هم زیر ضرب و تلاشها و مبارزات اسانلوهم زیر فشار و سرکوب بود و قابل حمایت بوده است. این تفاوت موقعیت سندیکالیسم در ایران با سندیکالیسم در کشورهای غربی است که باید به آن توجه کرد. واضح است سندیکالیسم و رفرمیسم گرایش بورژوایی درون جنبش کارگری و یک هم جهتی اساسی با شاخه های “معتدلتر” ناسیونالیستی و رفرمیستی بورژوایی دارند.این همگامی با بورژوازی در پراتیک اسانلو هم به نحو مشمئز کننده ای خود را نشان داده است. همگامی سندیکالیستی توده ایستی او با پدیده دوم خرداد و بعدا جنبش سبز در داخل و از مقطعی که به خارج کشور آمده پلکیدن او در میان محافل جریانات بورژوا ملی و عطش همگرایی ملی او، سیاست و پراتیک راست او را به نحو برجسته تری نمایان کرده است. این اتفاقات طبعا خلاف منافع طبقه کارگر و در راستای جاانداختن سیاستهای بورژوایی در درون جنبش کارگری از کانال یک رهبر کارگری شناخته شده است و قطعا لازمست زیر نقد سوسیالیستی و کارگری مستمر باشد و مورد به مورد افشاء شود.
4- در این ماجرا دریافت کمک مالی توسط اسانلو توسط سه فعال کارگری زندانی، رضا شهابی، شاهرخ زمانی و محمد جراحی به عنوان “گرفتن پول از بورژواها و بیرون از طبقه” محکوم و مذموم اعلام شده است. نظر این کارگران زندانی در مناسب ترین حالت موضعی منزه طلبانه و عقب مانده، و در عین حال کم توقع و محدود نگرانه است. تقسیم بندی پول به “پول نجس بورژواها و پول پاک کارگرها” و ردکردن اولی و قبول دومی صراحتا زیادی سطحی و ظاهرا منزه طلبانه است. اما مهمتر کم توقع و محدود نگرانه است. چون جنبش کارگری را پای جدی معادلات جامعه و تحولات سیاسی نمی بینند. نیازی به این نمی بینند که جنبش کارگری و گرایشات و تشکلها و احزاب برخاسته از این جنبش باید برای تعیین تکلیف جامعه به نفع قدرت کارگری و رهایی قطعی انسان خیز بردارند. اگر چنین میدیدند، آنگاه متوجه بودند که نه صد هزار دلار و بلکه جنبش کارگری به میلیونها دلار و کلی اهرم و ابزار و امکانات احتیاج دارد، تا قدرت را از دست بورژوازی بگیرد. اگر با چنین توقعی به رسالت طبقه کارگر نگاه کنند، آنگاه متوجه خواهند بود، اتکا به امکانات مستقیم خود کارگران نه تنها نمیتواند، چنین نیازهای وسیعی را برآورده کند، بلکه فقط به عنوان گوشه معینی از کل امکانسازی طبقه کارگر مورد توجه باشد. در این میان نکته اینست رهبران وفعالین کارگری، لازمست به قالب محدود و صنفی محدود نشوند، به عنوان صاحبان جامعه، به ملزومات رهایی یک جامعه 75 میلیونی فکر کنند و از این زاویه با اعتماد به نفس و مبتکرکل امکانات مبارزه سرنوشت ساز پیش رو را فراهم کنند و از جمله پول و امکانات بورژوازی را در خدمت منافع طبقه کارگر باید بکار گرفت. تا زمانیکه رهبران کارگری در این قامت ظاهر نشوند، پیشروی اساسی طبقه ما بسیار سخت خواهد بود.
5- و نهایتا در این رویداد برخی محافل و فعالین “کارگرگرای قلابی” با گفته و نوشته هایشان، با ریاکاری و فرهنگ نازل سیاسی، فضای به شدت آلوده سیاسی ایجاد کرده اند. اینها به عنوان قیم خود گمارده طبقه کارگر در مذمومیت کمک مالی گرفتن از “بورژواها” احکام و فتواهای بی پایه “کارگری” به طور کلی و به طور مشخص علیه اسانلو صادر کرده اند. کسانی بعضا پرچمدار این فضای آلوده سیاسی هستند که خود زمانی عضو رهبری احزاب چپی بودند که سالها حزب متبوعشان کمک مالی از دولتهای بورژوایی دریافت کرده و در چارچوب پرنسیپهای عمومی که قبلا گفتم ایرادی هم نداشته است. اکنون با یک چرخش سیاسی آشکار و اپورتونیستی و “نجس” اعلام کردن دلبخواهی “دریافت کمک مالی از بورژواها” دیگران را به “خیانت” به طبقه کارگر متهم کرده و گرد و خاک بپا میکنند. اینها مرزهای سیاسی و اخلاقی پیشبرد یک مبارزه سالم سیاسی را در نوردیده اند. واقعیت اینست در این ماجرا پدیده “کارگر گرایی قلابی” خودی نشان داده است و به علاوه در جنبش کارگری ایران جست و خیز این جریان ریاکار “کارگر پرست” یکی از مزاحمهای گرایشات مبارز درون جنبش کارگری است. حاشیه ای کردن هر چه بیشتر این دیدگاه و محافل آن به نفع جنبش کارگری رادیکال و حق طلب و از وظایف گرایش کمونیستی طبقه کارگر و کارگران کمونیست است.
***