یاشار سهندی حذف یارانه ها و تحریمها ،خشونتی بی مرز

حذف یارانه ها و تحریمها ،خشونتی بی مرز
یاشار سهندی

“به نوشته ایلنا، علی محمد دهقانی، عضو شورای اسلامی کار درباره وضعیت اسف بار معیشتی کارگران با حقوق زیر ٤٠٠ هزار تومان گفته است: “گذران معیشت کارگران با ماهی ٤٠٠ هزار تومان دستمزد در ماه شبیه معجزه است، حال در این شرایط مطرح کردن تغییر قوانین حمایتی ظلم مضاعفی به این قشر عظیم اجتماع است. تلاش جامعه کارگری بر عدم ایجاد تنش در شرایط خطیر کشور است ولی مسئولین هم باید در این شرایط سخت اقتصادی به فکر کارگران باشند و با چنین تصمیماتی( اشاره به دست اندازی مرتضوی به بیمه کارگران است) زمینه نارضایتی آنان را فراهم نیاورند”.(سایت روز آنلاین)
خاطرم هست که دو سه سال پیش در کارگاهی که مشغول کار بودم بدلیل اینکه حقوق هایمان عقب افتاده بود، دست به اعتراض زدیم و تجمعی صورت گرفت. کارفرما یه میان ما آمد و کارگری از میان همکاران در اعتراض در حالی که بغض گلویش را گرفته بود، گفت: “من نمیدانم شما چه فکری میکنید؟ اما به خدا ما هم هر شب سر سفره مان مرغ است و گوشت است، بهترین برنج را تهیه میکنیم. بهترین تفریحات را داریم. ما هم آدمیم. فکر کردی یک مشت گدا و گشنه هستیم که چیزی حالیمان نیست. نه، نه اشتباه نکن! درسته کارگریم اما حالیمان است که چه جوری باید زندگی کنیم….” بیشتر از این نتوانست ادامه دهد. کارفرما ساکت بود. حرفی نداشت بزند. چون هم او و هم آن همکارمان میدانست که دست کارگر بسیار خالی است. آرزویش را مطرح میکرد و کارفرما میدانست که او به عنوان یک نفر که از قبل کار امثال ما روزگارش میچرخد، سدی بر این آرزو است. کارگران بر خلاف نظر عضو شورای اسلامی کار، معجزه نمی کنند بلکه به معنی واقعی کلمه با فلاکت روز را به شب میرسانند. حقیقت این است که مفهوم زندگی فقط به زنده ماندن تقلیل یافته آنهم با کمترین وسایل معیشت. روز بروز قدرت خرید کارگران کمتر کمتر میشود. دورنمای کریه قحطی خودش را به نمایش گذاشته است. فی الحال نه اینکه کالا در بازار نباشد ( فعلا هست) اما کارگران قادر به تهیه آن نیستند. سفره کارگران هیچگاه رنگین نبوده است اما در این ایام بیشتر از هر زمانی دیگر به فقر مطلق سوق داده شده اند. کار میکنند و عرق میریزند، روزانه دستکم ١٤ و ١٥ ساعت درگیر کار هستند، اما باز گرسنه میمانند. تهیه خورد و خوراک روزانه، با سرعت سرسام آور گرانی کالاها، بسیار سخت و عذاب آور شده است.
به گزارش سایتهای حکومتی، کالاها در عرض همین دو هفته اخیر نسبت به یکماه پیش ٥٠ درصد گران تر شده است. “این روزها افزایش قیمت‌ها به یک پدیده عادی تبدیل شده است. هر روز که برای خرید کالایی به خرده فروشی‌های سطح شهر مراجعه می‌کنیم با قیمت‌های جدید روبرو می‌شویم و حتی فروشندگان این کالاها هم اعلام می‌کنند که در هر نوبتی که اقدام به خرید کالا می‌کنند با افزایش قیمت ٣٠ تا ٥٠ درصدی مواجه می‌شوند.” (سایت فرارو) ” قیمت کالاهای خارجی باثبات و رکود مواجه است و با کاهش قیمت دلار شاهد کاهش قیمت کالاهای خارجی در گروه مواد غذایی و خوراکی است ( این که گفته شده کالاهای خارجی کاهش داشته دروغ محض است اگر بشود از “ثبات” حرف زد بخاطر این است که دیگر توده مردم قادر به تامین این کالاها نیستند) اما این بار نوبت به تولید‌کنندگان داخلی رسیده است که قیمت‌ها را به صورت روزانه افزایش می‌دهند”.(خبرگزاری مهر) “قیمت هر کیلوگرم برنج هندی در بهمن ماه سال گذشته ٢٢٠٠ تا ٢٥٠٠ تومان بود، اما این کالا در حال حاضر به قیمت ٣٨٠٠ تا ٤٠٠٠ تومان عرضه می‌شود…. برنج درجه یک هاشمی در سطح شهر تهران بین ٥٢٠٠ تا ٦٢٠٠ تومان بسته به گونه‌های مختلف آن عرضه می‌شود و برنج درجه یک گلستان در بسته‌بندی یک کیلوگرمی ٦٣٥٠ تومان عرضه می‌شود”.(مهر) “تولید‌کنندگان روغن‌نباتی قیمت این کالای استراتژیک را نسبت به یک سال و نیم گذشته به صورت قانونی ٨٠ درصد افزایش داده‌اند اما گویا شرکت‌های پخش این کارخانجات و همچنین شبکه مویرگی توزیع علاقه به افزایش قیمت بیشتر این کالاها داشته و دارند”.(فرارو) و در این چند روز اخیر رسانه ها خبر از این دادند که اقلام دارویی دو تا سه برابر گران تر شده است.
اما بشنویم که یکی از وزرا به مانند بقیه کاربدستان رژیم، چگونه سیاه را سفید جلوه میدهد: “پس از التهاب در بازار و نوسان قیمت کالاها هم اکنون با اقدامات انجام شده شرایط بازار رو به بهبودی است. کالاهای اساسی به میزان کافی ذخیره شده اند و هیچ مشکلی از این بابت وجود ندارد. با توجه به تدابیر اندیشیده شده و میزان ذخایر کالاهای اساسی نیازی به اعمال سیاستهای سختگیرانه تری نیست و شاهد عادی شدن شرایط بازار هستیم. در یک فاصله زمانی، افت نرخ دلار تاثیرش را بر بازار خواهد گذاشت و قطعا شاهد کاهش قیمت کالاها خواهیم بود.”( وزیر صنعت،معدن و تجارت) اما واقعیت را باید از زبان همان عضو شورای اسلامی شنید که از “نارضایتی” کارگران میگوید و گزارشاتی که سایتهای حکومتی تهیه میکنند و هشدار هم میدهند که سیاستهای “تعزیراتی” در قبال گران شدن کالاها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه به گرانی بیشتر دامن میزند. باید اضافه کرد که لوازم التحریر مدرسه بطرز سرسام آوری گران شده است. تهیه لباس و کفش تقریبا غیرممکن شده است. و از سوی دیگر آموزش و پرورش به خانواده ها فشار آورده است که اجبارا باید ٥٠ هزار تومان پرداخت کنند (البته اسمش را گذاشتند یاری کردن!) و تلویحا برای اینکه این پول پرداخت شود تحصیل کودکان به گرو گرفته شده است
گرانی یک وجهه قلاکت کنونی است، سوی دیگر آن بیکاری وسیعی است که در پی اخراج کارگران در سال جاری فقر کارگران را شدت بیشتری بخشیده است. فتح‎الله بیات، “رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی”، …ضمن اعلام خبر اخراج یک میلیون کارگر قراردادی از ابتدای سال تا کنون، گفته :” هم‌اکنون اکثر واحدهای تولیدی کشور به مواد اولیه وارداتی وابسته هستند از اینرو با افزایش فشارهای تحریم از ابتدای سال جاری تاکنون این واحدهای تولیدی به تبع توقف تولیدات خود مجبور به اخراج کارگران قراردادی شده‌اند…. فارغ از کارگران اخراج شده کارگرانی هم که در واحدهای تولیدی فعالیت می‌کنند که حقوق معوقه خود را هر ٤ ماه یکبار از کارفرمایان دریافت می‌کنند…. در نتیجه تشدید نوسانات نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی زندگی کارگران دچار مشکل شده است بطوری که دیگر هیچ نیروی انسانی نمی‌تواند با اضافه کاری و یا داشتن کار دوم و سوم هزینه‌های ابتدایی یک زندگی ساده را تامین کند.” (روز آنلاین) علیرضا محجوب ( این مزدور چاقو کش) هم از رشد ٥ درصدی بیکاری در میان زنان کارگر خبر داده است.
اینها گوشه کوچکی از فاجعه بزرگی است که نظام اسلامی سرمایه برای توده کارگران تدارک دیده و اگر دستش برسد و قدرتش را داشته باشد این تنگ دستی را وسعت بیشتری هم خواهد داد. حذف یارانه ها و تحریمهای دول غرب دو دم یک قیچی هستند که نفس زندگی را دارنداز بین میبرند. با وجود همه این مصائب شاهد هستیم که چگونه با سردمداری قاتل معروف (مرتضوی) دست اندازی حکومت به تنها بازمانده حقوق کارگران یعنی بیمه تامین اجتماعی دارد شکل میگیرد. ما شاهد شقاوت کم نظیری از سوی کارگزاران اسلامی سرمایه هستیم. حذف یارانه ها و تحریمها کمکی شایانی به غارت همه زندگی توسط حکومت اسلامی کرده است. این دو سیاست نتیجه تفکرات و دکترین های کارشناسان بورژوازی است و مصائب آن به روی دوش ما کارگران است.
تنها یک راه و فقط یک راه برای گریز از این مصیبت وجود دارد که آن راه را کارگران بسیار آزمودند. چاره ای ندارند، هیچگاه نداشتند، جز اعتصاب. “سلاحشان اعتصاب است”. هیچگاه بورژوازی به زبان خوش کوتاه نیامده و عقب ننشسته است. اعتصاب سلاحی علیه خشونت بی مرزی است که بورژوازی مدام علیه کارگران بکار میبرد. خشونتی که این روزها شاهدش هستیم باور کردنی نیست. اما به عینه میبنیم که بورژوازی بین المللی دست در دست جمهوری اسلامی، کمر همت بسته که کارگران در ایران را به روز سیاه بنشاند. حذف یارانه ها و تحریمها، “بسته های تشویقی” برای سرمایه داران و چپاولگران زندگی است و اعتصاب میتواند و باید علیه این خشونت سازمان یافته، سازمان یابد. در همین روزها شاهد هستیم که کارگران کارخانه نورد لوله صفا و پروفیل ساوه دست به اعتصاب زدند، و بسیاری از اعتصابات دیگر در همین ایام در جریان است. نقطه شکست نهایی بورژوازی یکی شدن صدای این اعتراضات و بهم رسیدن این اعتصابات است. ترس را در سخنان مزدور شورای اسلامی کار که در اول این نوشته آوردم، میتوان دید وقتی میگوید: “تلاش جامعه کارگری (بخوانید جامعه مزدوران حکومت) بر عدم ایجاد تنش در شرایط خطیر کشور است ولی مسئولین هم باید در این شرایط سخت اقتصادی به فکر کارگران باشند و … زمینه نارضایتی آنان را فراهم نیاورند” . زمینه نارضایتی از خیلی وقت پیش فراهم بوده اما این اعترافی از ناتوانی این مزدوران و تشکلات ضد کارگری مطبوع شان در جلوگیری از اعتصابات و اعتراضات کارگری است. هراس ایشان از زمانی است که اعتصابات وسیع اما پراکنده کنونی با هم یکی شود و آنوقت است که با “پیل” هم نمیشود جلویش را گرفت.