منزلت جویی، جواب تحقیر

منزلت جویی، جواب تحقیر

یاشار سهندی

در یک اقدام شنیع جمهوری اسلامی بار دیگر چهره ضد انسانی خود را به نمایش گذاشته و در شهر شیراز عده ای انسان که مهر “افغان” بودن بر پیشانی شان خورده توسط نیروی انتظامی این شهر ” در حصار آهنی” به نمایش گذاشته تا بدین وسیله اقتدار خود را به نمایش گذاشته باشد. این افراد با چشم بندی محکم در وسط میدانی چمن، زیر تمثال دو رهبر جنایتکار این حکومت یکی مرده و دیگری زنده محصور در حصار آهنی و پابند و دستبند زده به عنوان “اتباع بیگانه” همراه به آلات جرم دیگری از اسلحه تا قرصهای روانگردان و کپسول آتش نشانی سرقت شده و … به عنوان کشف های نهاد سرکوبگر و وحشی “نیروی انتظامی” حکومت در کمال افتخار و غرور در معرض دید همکاران خودشان و خبرنگاران حکومتی به تماشا گذاشته شدند. همه نیت این بوده که جو ارعاب را تشدید کرده باشند و مثل همیشه به ضعیف ترین حلقه های این جامعه یورش بردند تا به خیال خود موجب هراس بقیه همه شده باشند. اما اعتراض در فضای مجازی چنان بالا گرفت که در دنیای واقعی پلیس شهر شیراز منکر شد که این عکس ها مربوط به آن شهر باشد! این عمل به ضد خودش تبدیل شد و بار دیگر ثابت کرده جمهوری اسلامی همان داعش است یا بهتر گفته باشیم داعش درسش را قبلا از جمهوری اسلامی گرفته است. برخی از “دلسوزان نظام” در برخی از سایتهای حکومت معترض شدند آخر این چکاری است؟ و گوشزد کردند دور و زمانه عوض شده و با تکنولوژی های امروز موضوع هر چقدر تکذیب شود اما در همه دنیا این عکسها چرخیده و جای هیچگونه انکار باقی نمی ماند.

جقیقت این است که جمهوری اسلامی مانند داعش واقف است که “تکنولوژی امروز” ابزار مهمی برای ایجاد ارعاب و هراس افکندن است. به تصویر کشیدن کشتن انسانها به هولناک ترین شکل و نیز تحقیر انسانها به شنیع ترین شکل، نه از سر ناآگاهی بلکه اقدامی کاملا آگاهانه است. ایجاد هراس در دل توده مردم یکی از رکن های اساسی اداره جامعه برای حکومت اسلامی  است. پلیس جمهوری اسلامی هر از چند گاهی از کشفیات خود رونمایی میکند و تا مردم را زیر منت این بگذارد: امنیت تان از من است و بهتر است به حرف ما گوش بدهید و هر چه حکومت میگوید اجرا کنید و دست از پا خطا کنید و گر نه دمار از روزگار تان در می آوریم! این حکومت هیچ ابایی ندارد که در نزد مردم چهره “پلیس خدوم” همراه با این تصویر باشد که این پلیس به شدت وحشی و بی رحم است. چند سال پیش بود (و هنوز هم اگر جا داشته باشد این کار را میکند) که آشکارا و در جلو دوربین های تلویزیون خودش و خبرنگاران جیره خوارش، عده ای را به عنوان “اراذل و اوباش” تا سر حد مرگ کتک میزدند و در زندان کهریزک هر بلایی خواستند سر ایشان آوردند. آنموقع نه تنها تکذیب نمی شد بلکه به عنوان حرکتی مقتدرانه از آن یاد میکردند و از این عمل کثیف شان به شدت دفاع میکردند. انواع و اقسام پلیس ها و و یگانها و گشت ها را سازمان دادند و رسما مانور ضد شورش و ضد اعتصابات کارگری راه انداختند تا به زعم خود هراس در جان مردم کاشته باشند.

از بین بردن “منزلت” انسانها در خلوت خود انسانها از شیوه های ارعاب حکومت است. تا آدمها بی ارج و قرب شده درخلوت خود، برای خود هیچ احترامی قایل نباشند و به هر تحقیری تن بدهند. در کنار همه دستگاههای تبلیغاتی حکومت، ارگان های امنیتی، نظامی و انتظامی در این میان نقش اساسی تری دارند. تصویر سازی که این حکومت سعی میکند از نیروی انتظامی خود به عنوان یک نیروی مخوف بدهد بر این اساس است که منزلت انسانها از بین رفته باشد و بخش مهمی از این کار با حضور فیزیکی نیروهای سرکوبگر در حضور دائم و یا حس اینکه این ها دائما در همه جا هستند و دست و از پا خطاکنی میزنند ممکن میشود. “پلیس مهربان” بیش از آنکه “حافظ جان و ناموس و اموال مردم” باشد به وظیفه ذاتی خود واقف است که توده مردم باید از ایشان بترسند و گر نه سنگ روی سنگ برای بورژوازی بند نمیشود. اقدامهای مانند محصور کردن انسانها دستبند و پابند زده و چشم بند زده و به عنوان “الات جرم” معرفی کردن آنها در راستای این است که عزت نفس توده مردم را بکشند تا بدین وسیله سرکوب کردن شان ممکن شود.

تکذیبه سریع پلیس شهر شیراز اما در قبال  عمل کریه خود بیش از هر چیز نشان از این دارد که این روشها نتیجه عکس داشته و به ضد خود حکومت تبدیل شده است. این حکومت با وجود دستگاههای مختلف امنیتی آنقدر احساس ضعف میکند که همانها که اراذل و اوباش میخواند را به خدمت میگرید و لباس نظامی به تن شان میکند و به جان مردم می اندازد. نیروی مثلا مقتدر انتظامی حکومت حتی برای یک روز هم نمی تواند از اعمال خود دفاع کند تنها چیزی که برای حکومت مانده وحشی گری رسمی نیروهای انتظامی حکومت است که اجازه دارند به هر شکلی که میتوانند آنرا اعمال کنند. اما جامعه هم با وجود همه تحقیرها و سرکوبگریها ساکت نیست ومقاومت میکند و دست به مبارزه میزند. مبارزات جامعه آنقدر پیشرفت کرده که بخشی از مردمی که همیشه دم و دستگاههای تبلیغی حکومت سعی کردند آنها را بیگانه جلوه دهند دفاع میکند. و این همه بخاطر منزلت جویی مردمی است که از سوی حکومت اسلامی طی نزدیک به چهار دهه سعی کرده به آنها بقبولاند که به عنوان انسان حق ندارد حتی در خصوصی ترین مسایل زندگی شان تصمیم گیری کند. تکنولوژی امروز تنها توانسته است این منزلت جویی جامعه را به نمایش بگذارد. اگر به زعم آیت الله فسیل شده ای دنیای مجازی “لجنزار متعفنی” است تنها بدین خاطر است که اهالی جامعه به کمک این ابزارها توانسته اند صدایشان را به گوش هم برسانند.

و وقتی این صداها شکل خیابانی بگیرد و به فریاد تبدیل شود آنموقع هیچ نیروی نمی تواند توده مردمی که منزلت خود را در منزلت بغل دستی شان می جویند حقیر و خوار سازد.