پدرام نواندیش -ازاعتراضات کارگران بطور گسترده حمایت کنیم!

ازاعتراضات کارگران بطور گسترده حمایت کنیم!

 

پدرام نواندیش

نگاهی به چندین رویداد ماههای اخیر جنبش کارگری ایران در عین پیوستگی با تحولات سالهای گذشته این جنبش، بیانی از ورود طبقه کارگر ایران به سطح دیگری از مبارزه طبقاتی علیه سرمایه داری و دولت اسلامی آنها است. حاکمیت اسلامی سرمایه داران علیرغم هر گونه تشتت و جدال در میان جناح های درونی اش، وقتی در برابر مسائل کارگران قرار می گیرند، همان ماشین سرکوب طبقاتی هستند که اتفاقا یادشان نمی رود که قرون وسطایی ترین ابزارهای سرکوب کارگران را بکار گیرند. اینگونه میشود که علی ربیعی عنصر اطلاعاتی جمهوری اسلامی وقتی در منصب وزیر کار رژیم اسلامی ظاهر میشود، سیاست ضدیت با کارگران و توده های کارکن جامعه را تشدید کرده و زمینه برای تحرک ضد کارگری ترین عناصر رژیم اسلامی سرمایه داران را فراهم  می سازد.

از سطح دیگر مبارزه کارگران در توازن قوای طبقاتی موجود، سخن به میان آورده شد. پیش از پرداختن به آن، لازم است به آن سیاست ها و اقدامات دولت اسلامی سرمایه داران که بر ضد میلیونها کارگر و کارکن جامعه مصوب و به اجرا در می آید، اشاره ای داشته باشیم.

الف: دستمزد ها، دولت سرمایه داری اسلامی و مبارزه کارگران!

بازتولید رابطه کار و سرمایه بر پایه تامین نیروی کار بشدت ارزان، مستلزم وجود دولتی است که بیحقوقی و اختناق را بر اکثریت جامعه اعمال کند. چنین مناسبات ضد انسانی که اساس نظام سرمایه داری را تشکیل می دهد، لزوم دولتی سرکوبگر را برای سرمایه داران الزامی می سازد و دستگاه سرکوبگر جمهوری اسلامی از ملزومات اعمال حاکمیت سرمایه داری ایران است. بر پایه چنین الزامی است که بورژوازی از همان ابتدای تحمیل و به قدرت نشاندن حاکمیت اسلامی در ایران، تولید و بازتولید مناسبات سرمایه داری را همانگونه که می بایست رابطه کار و سرمایه را مدون می کردند، با تدوین و تصویب قانون کار در مجلس ارتجاع اسلامی، یک تهاجم همیشگی به کارگران و زحمتکشان جامعه را بنا گذاشتند. بر این اساس شکل و ماهیت و چگونگی تعیین حداقل دستمزد را در ماده ۴۱ توسط دولت اسلامی سرمایه داران و بر اساس منفعت سرمایه داری تعیین کردند. حق تعیین حداقل دستمزد به شورای عالی کار داده شد که اساسا یک مرجع دولتی و کارفرمایی است. بورژوازی ایران در قانون کار مصوب در رژیم اسلامی شان برای ایجاد سردرگمی کارگران از مزد تعریف پیچیده ای را ارائه کرد که بلاخره کارگر نداند که دستمزد چیست و برای چه باید مبارزه کند. در ادامه چنان تعریف گنگی از دستمزد در قانون کار، نوکران بورژوازی آمدند و فاصله بین دستمزد و دریافتی کارگر را افزایش دادند. دستمزد را از یک پدیده یک پارچه به بخش های مختلف تقسیمش کردند.

اینگونه است که محمد علیمحمدی سرمایه دار مالک کارخانه آلمینیوم المهدی در هرمزگان، بنابراین حمایت قانونی مصوب دولت اسلامی سرمایه، با ارسال نامه‌ای خطاب به محمد نصوری مدیرعامل آلومینیوم المهدی، دستور حذف آیتم‌هایی در فیش های حقوقی کارگران را به وی ابلاغ می کند که  نتیجه آن دست کم کاهش یک سوم دستمزد هر یک از کارگران کارخانه آلومینیوم المهدی است. نیم کاسه پنهان شده پشت کاسه فیش های دستمزد کارگران با دستور سرمایه دار مالک کارخانه برای حذف برخی آیتم های دستمزد، آشکار گردید. تاریخا و عمدتا هرجا که بورژوازی تعرضی را علیه طبقه کارگر سازمان داده و به مرحله اجرا گذارده، با اعتصاب و اعتراض وسیع کارگران روبرو بوده است. کارگران کارخانه الومینیوم المهدی به محض اطلاع از تصمیم محمد علی محمدی سرمایه دار مالک کارخانه از اول صبح روز چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۵ دست به اعتصاب زده  و۲۰۰۰ کارگر با تجمع مقابل دفتر مدیریت کارخانه، باعث متواری شدن نصوری مدیر عامل و کلیه مدیران میانی وابسته به نصوری شدند که براساس اخبار منتشر شده، مدیران رده میانی کارخانه کنترل و مدیریت امور را به دست گرفتند. نکته های برجسته و قابل تعمق در اعتصاب و اعتراض کارگران کارخانه آلومینیم المهدی، علاوه بر به کاربستن سنت مبارزاتی ای که در سال گذشته توسط کارگران کارخانه های لوله و نورد صفا در ساوه و نیز کارگران کارخانه قطارهای شهری اهواز در اشغال کارخانه و تحصن در آن برای دفاع از زندگی خود اتخاذ کردند، شناخت ترفند سرمایه دار مالک کارخانه در زدن از دستمزدهای کارگران با استفاده از قانون کار ارتجاعی رژیم اسلامی در زمینه دستمزد است. واکنش ۲۰۰۰ کارگر کارخانه به تعرض سرمایه دار مالک کارخانه نسبت به دستمزدهای کارگران، می تواند فصل جدیدی در مبارزه طبقه کارگر ایران علیه کاهش دستمزدها باشد.

 در اوائل اردیبهشت سال ۹۴ کارگران کارخانه لوله و نورد صفا در ساوه و نیز کارگران قطار راه آهن شهری اهواز دست به اعتصاب زدند. در کارخانه لوله و نورد صفا کارگران در بیست و سومین روز اعتصاب خود، کنترل کارخانه را در دست گرفتند چرا که عوامل کارفرما در حالی که بیش از هزار کارگر این کارخانه پنج ماه دستمزدهایشان را نگرفته بودند و مدیر کارخانه چندین ماه حق بیمه کارگران را تصاحب کرده بود، در چند نوبت و شبانه اقدام به بارگیری و خارج کردن اقلامی از کارخانه کردند. کارگران حق داشته اند که در ادامه اعتصاب خود، مدیر بهره برداری را از کارخانه اخراج کنند و سویچ اتومبیل های مدیران قسمتهای مختلف کارخانه را بردارند و مانع خروج آنها از کارخانه شوند. چنانکه همین اقدام از سوی کارگران اعتصابی قطارهای شهری اهواز نیز معمول گردید. شرکت کیسون که در مالکیت خانواده فرخ نگهدار یکی از سرمایه داران نوکیسه رژیم اسلامی است و پیمانکار قطارهای شهری اهواز، در شانزدهمین روز از آغاز اعتصاب کارگران این پروژه، با دخالت نیروهای انتظامی قصد خارج کردن تعدادی از خودروها و ماشین آلات سنگین از کارگاه را داشت که با عکس العمل کارگران اعتصابی مواجه شد. همان موقع بر این نکته تاکید گذارده شد که اشغال کارخانه و تحصن در آن یکی از سنت های مبارزاتی است که کارگران در دفاع از زندگی خود آن را در پیش می گیرند.

در صنایع چوب و کاغذ ایران «چوکا» واقع در کیلومتر ۸ جاده رضوان شهر به تالش در استان گیلان، حدود هزار کارگر قراردادی و پیمانی حضور دارند که از مرداد ماه سال گذشته این تعداد کارگر به بهانه بازسازی کارخانه بیکار و بلاتکلیف شده‌اند. هزار کارگر کارخانه چوکا از روز دوشنبه هیجدهم مرداد ماه، با خواست پرداخت دستمزد شش ماه پایانی سال ۹۴ و بازگشت به کار، مقابل درب این کارخانه تحصن کرده اند.

اشغال کارخانه یکی از جنبه های سنت عمل مستقیم کارگری است که گسترش آن در صنایع مشابه در متن ناتوانی حکومت در پاسخ به خواستهای کارگران میتواند به کنترل کارگری منجر شود.

 

امنیت شغلی، اخراج، جمهوری اسلامی و مبارزات کارگران!

مدافعان بورژوازی و کسانی که نفع شان در تداوم وضع موجود است، با تصویب قوانین و انواع ترفندها از مالکیت بورژوازی بر وسایل تولید دفاع میکنند. تمام دم و دستگاه بوروکراسی دولتها را در این راستا سازمان داده، هزار و یک جور دادگاه و وکیل و وکلا را به این منظور به خدمت در می آورند. در عین حال وقتی بحث گرفتن حق کار و حق امرار معاش کارگر و کارکن جامعه، حق اخراج او مطرح می شود، آن را نیز در ردیف همان حقوق سرمایه دار معرفی می کنند که اتفاقا در قوانینشان  هم به انحاء گوناگون آن را مصوب کرده اند و در صورت سرپیچی کارگر و کارکن جامعه، برای آن مجازات نیزدر نظرگرفته شده است. در قانون کار ارتجاعی اسلامی و در ماده ۲۷ این قانون از حق سرمایه دار برای اخراج کارگران به طور صریح تحت عنوان فسخ قرار داد گفته شده و حتی امکان بیکار سازی دسته جمعی کارگران را برای سرمایه دار مالک کارخانه لحاظ گردیده است. اخراج های گروهی و دسته جمعی که در بسیاری از کارخانه های بزرگ و کوچک با بهانه های مختلف صورت می گیرد، بیانی از واقعیت اجرای ماده ۲۷ قانون ارتجاعی کار است. در جامعه سرمایه داری فروش نیروی کاربرای کارگر، روش امرار معاش او در جامعه است. گرفتن این حق از کارگر، یعنی اخراج او از کار، به دیگر سخن محروم کردن کارگر از حق زندگی است.

با نگاهی به اخبار جنبش کارگری ایران، به بیشماری از این سلب حق زندگی کارگران  توسط سرمایه داران و دولت اسلامی آنها و قاعدتا آثار و نتایج جنایتکارانه چنین اقدامات ضد کارگری مواجه می شویم. دولت سرمایه داری اسلامی بنا بر ماهیت طبقاتی خود، دست سرمایه داران را برای اخراج و بیکار سازی کارگران با بهانه های گوناگون، کاملا باز گذارده است. همچنانکه در سطور پیش گفته شد، هرجا که بورژوازی تعرضی را علیه طبقه کارگر سازمان داده و به مرحله اجرا گذارده، با اعتصاب و اعتراض وسیع کارگران روبرو بوده است که در اعتراض به اخراج و بیکار سازی کارگران و ایجاد عدم امنیت شغلی، شاهد اعتراض و اعتصاب کارگران در کارخانه ها و مراکز کار  هستیم.

یکی از ویژگی های مهم این دوره مبارزه کارگران علیه بورژوازی و دولت اسلامی آنها، استفاده از شبکه های اجتماعی و موبایلی به هنگام اعتراض و اعتصابات کارگران در کارخانه ها و مراکز کار است تا انجا که رژیم سرکوبگر اسلامی ناتوان از تحدید اخبار اعتراضات جنبش کارگری ایران شده است. از دیگر ویژگی های مبارزات جاری طبقه کارگر ایران وسعت و دامنه آن در سراسر ایران و انتشار گسترده اخبار آن است. به تبع آن وقتی کارگران صنایع بزرگی همانند لوله صفا و قطارهای شهری اهواز در سال ۹۴ دست به اعتصاب زده، مدیران کارخانه از خشم کارگران اعتصابی خود را پنهان ساخته و یا متواری شدند و برای مدتی هر چند کوتاه کارگران کنترل کارخانه را در دست گرفتند، اشغال کارخانه به عنوان یکی از جنبه های سنت عمل مستقیم کارگری است که گسترش آن در صنایع مشابه در متن ناتوانی حکومت در پاسخ به خواستهای کارگران مورد توجه کارگران در سایر کارخانجات و مراکز بزرگ قرار گرفته که نتایج آن یکی اش اعتصاب کارخانه آلومینیوم المهدی است.

پاسخ نهایی کارگر به اخراج و بیکار سازی و گرو گرفته شدن زندگی اش از سوی سرمایه داران  و دولت اسلامی آنها، انقلاب کارگری است. باید علیه سرمایه دار انقلاب کرد و قدرت سیاسی را از چنگ او بیرون کشید. در این صورت است که کنترل اخراج و بیکار سازی را از سرمایه دار میتوان گرفت.

تشکیل مجامع عمومی کارگری!

طی سالهای گذشته طبقه کارگر هیچگاه کاریکاتورهای مضحک تحت نام تشکل های خانه کارگر و شورای اسلامی کار و انجمن های صنفی و غیره که از سوی رژیم و عناصر آن ساخته و پرداخته شدند را به رسمیت نشناخته است. اکنون کارگران در اعتراضات خود بیش از پیش به مجمع عمومی متکی می شوند. تجربه کارگران کارخانجاتی که اعتراض و اعتصاب در آنها به طور چشمگیری موجب شده است که سرمایه دار مالک کارخانه عقب نشینی کند و یا حتی رژیم مجبور به مذاکره با  نمایندگان کارگران اعتصابی شود، خود بیانگر وجود یک مجمع عمومی و اتخاذ تصمیم در مجمع عمومی شکل گرفته در ادامه مبارزات کارگران است. پیروزی مبارزات کارگران در گروه سازماندهی و اتحاد طبقاتی کارگران است.

گسترش همبستگی طبقاتی، بی اعتباری شیوه های سرکوب!

گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگران در کارخانجات و مراکز کار از جنوبی ترین شهرهای ایران گرفته تا کارخانجات واقع در شمال ایران، از معادن ذغال سنگ و مس و طلا گرفته تا صنایع پتروشیمی همگی بیانی از عمق بحران اقتصادی ای است که گریبان رژیم اسلامی سرمایه داران را گرفته و تاکنون هیچیک از راه حلهای بورژوازی نتوانسته است حتی ذره ای تخفیف در شدت و حدت آن را موجب شود. پاسخ جمهوری اسلامی بنا بر ماهیت طبقاتی اش  از همان ابتدای سرکار آوردنش از سوی امپریالیستها مبتنی بر سرکوب کارگران و توده های کارکن جامعه بوده است. بنابراین موقعیت طبقاتی رژیم اسلامی است که طی ماههای گذشته ددمنشانه ترین شیوه های سرکوبگری را با اجرای احکام شلاق علیه کارگران معدن آق دره به کار گرفت. اتخاذ این سیاست سرکوبگرانه به گسترش موج وسیع همبستگی طبقاتی با کارگران در داخل و خارج ایران منجر شد. در مقابل مبارزات کارگران و حمایت بین المللی از مبارزات طبقه کارگر ایران، این شیوه های سرکوبگری رژیم است که هر روز بیش تر از پیش اعتبار خود را از دست می دهد. به اعتبار گسترش مبارزات جاری کارگران، هزینه سرکوب برای رژیم اسلامی سرمایه داران بسیار فراتر رفته است.

نگاهی به تجمعات اعتراضی مقابل دستگاههای حکومتی در تهران و شهر های بزرگ همانند تجمعات صورت گرفته مقابل مجلس ارتجاعی رژیم اسلامی، بیانگر اوضاع بحرانی است که برای جمهوری اسلامی خلاصی از آن ناممکن گردیده است. امروز برای کارگر و کارکن جامعه راهی به غیر از اعتراض وجود ندارد. باید ازاعتراضات و اعتصاب کارگران در کارخانجات به طور گسترده حمایت کرد. پیروزی کارگران در این اعتصابات موجب خواهد شد تا راه برای پیشروی های بیشتر کارگران در دیگر کارخانجات و مراکز کار و تغییر در تناسب قوای طبقاتی به نفع کارگران و توده کارکن جامعه بوجود آید. *