مصاحبه -مصاحبه احسان فتاحي (فعال حقوق بشر) با اميد فاتحي زنداني سياسي

١: آقاي فاتحي تشكر ميكنيم كه دعوت مارا جهت مصاحبه قبول كرديد.
سلام وعرض ادب و احترام كه وقت گذاشتيد براى اين جانب و تشكر فراوان دارم .


٢: از فعاليت هاي خود در ايران بگوييد وتصور نمي كرد اميد فاتحي روزي از ايران خارج شود چه سري فعاليت هايي در داخل ايران داشت ؟ وچگونه دستگيري وآزادي خود را شرح دهيد؟

در زندانى كه حاكمان امروزى ايران به وجود آوردن براى ملت ايران و خصوصا كردستان هر جوان كورد زبان هزاران مشكلات دارد و همين راهى را فراهم ميكند كه جوان كورد خيلي زود دچار بحران و نابرابرى شوند و همين زمينه اى براى فعالت اجتماعي مي باشد چون در دوران تحصيل و ازهمان ابتداي ورود به مدرسه و دوران ابتداى نميگذارند كه ما ملت كورد به زبان كوردى وزبان مادرى درس بخوانيم .
و من چون در خانواده اى بزرگ شدم كه با افكار سياسي و حقوق اجتماعى آشنا بودن همين دليلي شد بيشتر در مورد حقوق خودم تحقيق كنم
و اولين موردى كه برام بسيار مهم بود حقوق زن و نابرابرى كه به يك زن در ايران ميشود فعاليت كردم كه در سال ١٣٧٤بود بايك خانوم كه از خانوادهايه سر شناس سياسي اشنا شدم و تابتوانم با همكارى ايشان براى برگذارى جلساتي براى آگاه سازى دختران و جوانان براى حقوق وازادى از قبيل پوشش نوع لباس نوع حجاب حقوق اجتماعى يك زن در جامعه كه متاسفانه جامعه اسلامى و اخوندى ايران بسيار مشكلات براى زنان داشته و دارد آزادي بيان و ازهمه مهم تر مذهب اجبارى كه در ايران حاكم بوده و هست وهمين منجر به بر گذارى مراسمهاى مي شد كه در پارك ها كلاس هايي خوصوصى و مكانهاى كه مي شود چندين نفر جمع اورد كرد انجام ميداديم
ولى با كمال تاسف يك روز قبل از مراسم من واين همكار خانوم كه من براى اين مراسمات داشتم آماده مي شدم در يكي از خيابانهاي شهر سنندج ملاقتى داشتيم كه بعد از احوال پرسى پليس گشت امر به معروف و نهى از منكر رسيد و مارا باهم ديد و از ما مدارك شناسايى خواست و چون هيچ گونه نصبت فاميلى نداشتيم و اين از نظر جمهورى اسلامى رابطه نامشروع محسوب مي شود ما را به پايگاه بردن و بعد از اگاه سازى خانواده ها فردايه آن روز ما را به دادگاه دادن و بدونه هيچ مدرك خلاف يا اشتباهى من را به ٧٤ زربه شلاق در ملع عام و آن خانم را به ٥٤ زربه شلاق محكوم كردن كه متأسفانه در ملع عام حكم را بعد از دو ماه اجرا كردند.
و همين كار مخالفت ما را نصبت به حكومت بيشتر كرد چون اين سر نوشت اكثر جوان ما مي باشد.
بيشتر ما را در كار خود مصمم كرد.
فعاليت من در ايران در زمينه كارى اين بوده
١-٨مارس
٢-روزكارگر ١مى
٣-اگاه سازى جوان در مذهب
٤ناعدالتى و نابرابرى ملت كورد در ايران
كه زياد تول نگشيد و براى اولين بار در سال ١٣٧٧
٢-خريد فروش نگهدارى و حملو نقل اسلحه و مهمات جنگى و غيره
٣-حمل و نگهدارى شوكر برقى

محكوم به ١٣سال زندان هستيد و اين همه اتهام در شرح دادنامه منجر به عضويت .و حمل يك كلت كمرى .ويك شكر شد كه من نه اسلحه همراه داشتم و نه شوكر در زمان دستگيرى و بعد از مدتى كه در زندان مركزى سنندج در بند پاك دو بودم و چون خانواده من و همسربا داشتن امكانات مالى توانستن نظر حسن بابائى رو عوض كنن كه هزينه بسيارى براى من داشت
و مدتى نگذشت كه از طريق يكى از دلال هايه دادگسترى كه معمولا وحد دارن در همه دادگاه هايه جمهورى اسلامى و با پرداخت هزينه زيادمن توانستم به مرخصى كه با گذاشتن وسيقه بود براى مدت ٤روز اززندان آزاد شدم.

٣: سرگذشت هجرت خود را مختصراً توضيح بدهيد؟
و از اين فرست استفاده كردم كه در تاريخ ٢/٢٠١٢از كشور خارج شدم وقاچاقى وارد كشور عراق شدم
يك روز بعد از خروج من ازايران پدرم كه بيش از ٨٠سال داره مادر و خواهر بزرگ من بازداشت شدن براي تظاهرات ٣اسفند در سنندج دستگير شدم ومدتى در اداره اطاعات سنندج تحت بازجوى قرار گرفتم و اين اولين بار و اخرين بارى نشد كه من پام به اداره اطلاعات سنندج باز شد و هر بار مدتى من را بازداشت غير قانونى ميكرن
و در طى همين سالها من با تشكيلات كومله ارتباط داشتم و از طرف كومله من اگاه تر و در زمينه بيشترى فعالت ميكردم حتى در زمينه چاپ و تراكت ها براى مراسمهايى كه ميتونست كمكى براى اگاه سازى جوانان باشه
كه متاسفانه در سال ٢٠١٠من مكانى برات چاپ نشريات وتراكتها داشتم توست حكومت رديابى شده م منجر به فرار من از ايران شد و به كشور عراق پناه اوردم كه به زندان و مشكلات ديگرى دچار نشم و بعد از مدتى كه من در كشور عراق مستقر بودم چندين بار خانواده ازقبيل پدر مادر همسرم و حتي دختر سه ساله من تهديد شدم و همين شد كه من براى بردن همسرم و دخترم به ايران ويواشكى امدن كه متاسفانه در نزديك منزل شخصى خودم در شهرك بهاران سنندج بود دستگير بو به اداره اطاعات سنندج برده شدم
و بعد از ٨٤ روز شكنجه كه بدونه اينكه من رابه دادگاه ببرن من در بازداشت غير قانونى بودم و بعد از ان ٨٤ روز به زندان مركزى سنندج انتقال دادن وبعد از ده روز كه در بهدارى زندان بودم من رو به دادگاه بردن بارياست حسن بابائى كه يكى از بزرگترين دشمان ملت كورد خصوصا افراد سياسى بود دادگاهى شدم و بدونه هيچ سوالى رو به من كردو گفت شما به اتهام
١-عضويت در جمعيت معارض كشور (كومله)
و من بعد ازورد بع عراق رسمنا در فيسبوك شخصى شروع به فعاليت رسمى كردم به هىچ عنوان وبدونه هيچگونه ترسى از همه ظلمها و مشكلاتى كه جمهورى اسلامى ايران براى ملت ايران نوشتم و همچنان مينويسم .

٤: جمهوري اسلامي ايران ثابت كرد آبايي از پرونده سازي براي اجراي حكم اعدام حتي به جرم انديشه را ندارد نظرتون درمورد دست اندازي ضابطين به پروسه قضائي يك پرونده چيست؟

حكومت ايران براى پرونده هايه ساسى بسيار سريع عمل ميكنه چون نميخواد كسى از ظلم ستم نابرابرى و نا عدالتى حرف بزند چون ميداند هر يك نفر ميتواند هزاران نفرا خروشان كند بر عليه حكومت ناعدالتش و در همين روال است كه از كمترين زمان براى افراد كورد زبان خصوصا پرونده سازى ميكند و به اتهامات ناباورانه مارا جوان ملت كورد را به اعدام زندان عبد و زندانهايه طولانى مدت و تبعدهايه دور دست محكوم ميكنه و همينه كه در كتاه ترين زمان افراد زد حكومت و روشن فكر و اگاه اجتماع به اتهام سياسى محاربه ترور و بسيارى اتهامات ساختگى كه در زود ترين زمان بتواند اعدام خود را ادامه بدهد

٥: دوسداريم سخن پاياني شمارا بشنويم؟

سخن اخر اينكه من در كشور ايران و عراق و تركيه چون حكومت اسلام بر آسيا حاكم مي باشد نتوانستم ازاد باشم آزادي مذهب نداشتم آزادي فكرى نداشتم نميتوانستم دخترم را در اتاق ملاقات و از پشت شيشه ببينم چون هم براى من هم براى دختر و هزاران نفر دگير اين مشكلات وجود دارد و اميدورام كه صداى من به گوشه همه برسه من فداشدم و خوشحالم از اين فداشدم اره فداشدم چون دختر من درسن ١٠سالگى براى اولين با در المان توانست كه به كلاس درس و مدرسه برود و امنيت داشته باشه چون در ايران بخاطر پدر زندانى تقير شد و در عراق بخاطر نا امن بودن و در تركه بخاطر كورد بودن مشكل داشت بله من كورد هستم هرايران و عراق و تركيه نميتوانم زندگى كنم چون خاك و سرزمين مادرى من به دست حاكمان اين كشورها اشغال شده
با تشكر فراوان ازهمه شما آزادي ملت ايران ازدست حاكمان ناعدالت

Avsnitt för bifogade filer