مصاحبه ایسکرا با مححمد آسنگران-کومله بخشی از جنبش کارگری و کمونیستی یا بخشی از جنبش ملی کرد؟

کومله بخشی از جنبش کارگری و کمونیستی یا بخشی از جنبش ملی کرد؟

مصاحبه ایسکرا با مححمد آسنگران

 

ایسکرا: اخیرا ابراهیم علیزاده در مصاحبه ای با رادیو پیام کانادا از ائتلاف و همکاری شش حزب اپوزیسیون کرد دفاع کرده است. او در این مصاحبه گفته است در “جنبش کردستان” گرایشات متعددی وجود دارد و کومه له یکی از آن گرایشات است. بنابر این همکاری و ائتلاف آنها امری ضروری است. برای روشن شدن این موضوع ابتدا بگویید منظور از جنبش کردستان و گرایشات درون آن چیست؟ آیا یک جریان کمونیستی گرایشی در درون جنبش ملی کرد است؟

 

محمد آسنگران: آنچه جنبش کردستان یا جنبش ملی کرد، و… مینامند اشاره به حرکتی اعتراضی است که در کردستان علیه جمهوری اسلامی در جریان است. اما کردستان مانند هر جامعه دیگری دارای طبقات و جنبشها و سنتهای سیاسی متفاوتی است. روشن است در کردستان همانند هر جای دیگر دنیا نمیتوان همه طبقات، احزاب و گرایشات سیاسی را در یک جنبش و اجزا یک جنبش تعریف کرد. زیرا احزاب مختلف برآمده از طبقات و جنبشها و سنتهای سیاسی و متفاوت هستند. این اصول و پرنسیبها حتی قبل از مارکس هم برای متفکرین جنبشهای مختلف بدیهی مینمود. متاسفانه ما در قرن بیست و یک باید یک بار دیگر در مقابل جناح چپ جنبش ناسیونالیستی کرد دوباره به این مفاهیم رجوع  و آنها را یک بار دیگر تعریف کنیم.

واضح است در کردستان همانند هر جای دیگر جهان نمیتوان اعتراض طبقات مختلف با مطالبات متضاد و متفاوت و منافع متضاد با همدیگر را در یک جنبش قالب بندی کرد. همچنانکه نمیتوان اعتراضات اجتماعی و جنبشهای متفاوت و احزاب سیاسی کردستان را یک کاسه کرد و همه آنها را تحت عنوان “منفعت ملی”، “جنبش کردستان” یا “جنبش ملت کرد” معرفی نمود. این نوع تعاریف و تعابیر اگر توهم و اتوپیا نباشد یک سیاست ریاکارانه ناسیونالیستی است. کسانیکه که میخواهند همه آحاد مردم و جنبشهای مختلف در جامعه را تحت عنوان ملت و اهداف ملی یا جنبش ملی قالب بزنند، اهداف سیاسی خاصی را دنبال میکنند. این همان استدلال قدیمی دولتها و طبقات حاکم است که مردم را احاد یک ملت واحد و خود را نماینده این ملت معرفی میکنند. این فرهنگ طبقه حاکم است که نمیخواهد تضاد طبقات و تضاد افقهای سیاسی و جنبشهای اجتماعی که منفعتی متفاوت دارند را برسمیت بشناسد.

کسی که تلاش میکند جنبش کارگری و سوسیالیستی کردستان را همراه جنبش بورژوایی و ناسیونالیستی و اسلامی و… در یک قالب به اسم جنبش کردستان قرار بدهد و همه آنها را گرایشات مختلف درون این جنبش معرفی کند باید دید کدام هدف سیاسی را از این تعابیر دنبال میکند.

این نوع تحلیل و تعبیر قبلا بوسیله رهبران حزب دمکرات کردستان ایران علیه کومه له بکار گرفته میشد که میگفتند ملت کرد یک خواست و یک افق تحت عنوان افق ملی را دنبال میکند و حزب دمکرات هم نماینده و حزب آن ملت و آن جنبش است. حزب دمکرات تاکید میکرد که خواست آن ملت انقلابی است، پس حزب دمکرات هم یک حزب انقلابی است و کومه له باید رسما اینرا بپذیرد. اتفاقا یکی از اختلافات مهم و پایه ای کومه له با حزب دمکرات این بود که کومه له در نقد این بینش بورژواـ ناسیونالیستی تاکید میکرد که حزب دمکرات نماینده و برآمده از یک جنبش به اسم جنبش ناسیونالیستی است و کومه له برآمده از جنبش کارگری و سوسیالیستی است. حزب دمکرات این تحلیل کومه له را تفرقه افکنانه و برخلاف منفعت “واحد” مردم کرد میدانست. زیرا مدعی بود در کردستان نه بورژوازی و نه کارگر هیچکدام وجود ندارند و ملت کرد یک صف واحد ملی را تشکیل میدهند. در ادامه این جدل سیاسی بود که حزب دمکرات از کومه له خواست باید نظرش را در مورد بورژوایی بودن ماهیت طبقاتی حزب دمکرات تغییر بدهد در غیر اینصورت حزب دمکرات دست به اسلحه میبرد. پروسه جنگ و مذاکره کومه له با حزب دمکرات و پافشاری کومه له بر وجود و تثبیت آزادی بیان و آزادی فعالیت در دهه 60 شمسی پروسه تقابل بر سر این مسئله است. وجود اسناد غیر قابل انکار این جدلها اکنون در دسترس همگان هست.

 

متاسفانه کومه له امروز از زبان دبیر اولش این خواست حزب دمکرات و جنبش ناسیونالیستی را پذیرفته و چنین میگوید:

 

“اگر اصل وجود جنبش کردستان را بپذیریم باید اینرا هم بپذیریم که در درون این جنبش گرایشات مختلف وجود دارد”. “نیاز همکاری ما با احزاب دیگر از نیاز جنبش کردستان سرچشمه میگیرد. ما باید این جنبش را حفظ و تقویت کنیم و با احزاب درون این جنبش همکاری کنیم.” “مردم وحدت احزاب کردستان را میخواهند. و این حرکت ما به مردم نشان داد ما نیستیم که وحدت را دچار مشکل میکنیم بلکه احزاب دیگر هستند که پیمان شکنی میکنند”.

 

طبق این سیاست تازه دبیر اول کومه له: سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کومه له بخشی از جنبش کردستان و گرایشی در درون “جنبش کردستان” است. بخشهای دیگر و گرایشات دیگر این جنبش احزاب ناسیونالیستی و اسلامی هستند.! “برای حفظ و تقویت این جنبش، همکاری احزاب و گرایشات ناسیونالیستی و اسلامی درون این جنبش ضروی شده است. زیرا آنها هم گرایشاتی در درون این جنبش هستند. این سیاست ستون اصلی متد دبیر اول کومه له را تشکل میدهد. این یک تغییر ریل سیاسی و طبقاتی است. ابراهیم علیزاده با یک سری اقدام عملی برای نزدیکی به جریانات ناسیونالیستی نهایتا در قالب یک مصاحبه اینرا پذیرفته است که کومه له یک جریان سیاسی و گرایشی از جنبش ملی کرد است که دیگر احزاب ناسیونالیست و اسلامی کرد هم در این جنبش حضور دارند و همکاری و نزدیکی آنها از اینجا ناشی میشود. با این تعریف کومه له نه یک سازمان کمونیستی و بخشی از جنبش طبقه کارگر و منتقد جنبشهای غیر کارگری بلکه یک سازمان سیاسی کرد و گرایشی در درون جنبش ملی کرد است.

 

روشن است نیروهای کمونیست و بورژواناسیونالیست و اسلامی نمیتوانند گرایشات مختلف درون یک جنبش واحد باشند. اسم جنبش کرد یا جنبش ملی کرد بطور شفاف اشاره به جنبش ناسیونالیستی در کردستان دارد و هیچ نیروی کمونیستی قاعدتا نمیتواند گرایشی در درون آن تعریف بشود. زیرا فلسفه وجودی یک جریان کمونیست این است که گرایشی در درون جنبش کارگری باشد، نه گرایشی در درون جنبش ملی کرد.

 

کومه له اگر بخواهد این سیاست علیزاده را مصوب و به سیاست رسمی خودش تبدیل کند اخلاقا موظف است تمام مصوبات تاریخ قبلی خود را مردود اعلام کند. زیرا علیزاده امروز کومه له را گرایشی در کناراحزاب دیگر کردستان معرفی میکند که همگی اجزا یک جنبش واحد را تشکیل میدهند و برای حفظ و تقویت آن در کنار هم و در ائتلاف با هم قرار گرفته اند. این در حالی است که کومه له در تمام اسناد و مصوبات قبلی، خود را سازمانی کمونیستی برآمده از جنبش کارگری و کمونیستی معرفی کرده است. ابراهیم علیزاده نمیتواند هیچ سندی در تاریخ کومه له پیدا کند که نشان بدهد این سازمان نشات گرفته و یا دخیل در جنبشی است که حزب دمکرات و خبات و شاخه های سازمان زحمتکشان هم از اجزا آن و گرایشات درونی آن باشند.

 

کومه له قدیم به دلیل اینکه خود را متعهد به دفاع از منافع طبقاتی معینی میدانست در نقد سیاستهای ناسیونالیستی و بورژوایی حزب دمکرات و دیگر جریانات ناسیونالیستی و اسلامی پیشتاز بود. ابراهیم علیزاده امروز تحت عنوان “جنبش کرد”، “جنبش کردستان”، “جنبش ملی کرد” یا “جنبش انقلابی کردستان” کومه له را تماما از محتوای سیاست کمونیستی تهی میکند و آنرا گرایشی در کنار بقیه گرایشات درون جنبش ملی کرد معرفی میکند.

این تعریف از کومه له تا کنون به این صراحت از جانب بالاترین مقام این سازمان اعلام نشده بود. این اولین بار است که یکی از اعضای  رهبری کومه له بطور رسمی چنین جایگاهی برای سازمانش قائل است. اتفاقا ما در نقد کومه له همین را گفتیم. اگر قبلا ما این سیاست را تحلیلا و از روی آنالیز کردن پراتیک کومه له نتیجه میگرفتیم اکنون رهبری این سازمان با اعلام این سیاست کار ما را راحت کرده است. اما هنوز باید تکلیف این تز جدید روشن بشود. این سیاست که کومه له گرایشی در درون یک جنبش است که بقیه احزاب ناسیونالیستی و اسلامی هم گرایشات دیگر درون آن هستند به این معنی است که کومه له جناح چپ جنبش ملی است. مشکل از اینجا آغاز میشود چون در هیچ سند مصوبه ای نه قدیم و نه جدید چنین تعریفی از کومه له وجود نداشته و ندارد.

طبعا رهبری کومه له از نظر حقوقی حق دارد هر تعریفی و هر جایگاهی برای سازمان خودش قائل باشد. اما جریانات کمونیستی مثل ما هم حق داریم بگوییم این سیاستی راست و ناسیونالیستی است. زیرا تاریخا کومه له خود را بخشی از جنبش کارگری و بخشی از جنبش کمونیستی دانسته است. این دگردیسی کومه له که امروز از زبان علیزاده بیان رسمی پیدا کرده است و خود را گرایشی در درون جنبش ملی کرد میداند با هیچ تفسیری نمیتوان آنرا به مصوبه هیچ کنگره ای در تاریخ این سازمان وصل کرد. اتفاقا این دگردیسی ناشی از غش کردن رهبری کومه له به بغل عبدالله مهتدی است. گرایش ناسیونالیستی درون و حاشیه کومه له سالها است که میخواهد به این نتیجه برسد که کومه له چنین جایگاهی  برای خود قائل بشود. ابراهیم علیزاده با دستکاری تاریخ حزب کمونیست ایران و نقش کومه له در آن پیشینه ساختن این حزب را نه وصل شدن کومه له و اتحاد مبارزان کمونیست و نقش منصور حکمت و نقد چپ خلقی بلکه وصل شدن به سنت کنفرانس وحدت ربط داد. شرکت کومه له در کنگره ملی کرد و اخیرا استقبال از طرح بارزانی برای تشکیل ائتلافی از احزاب کرد کردستان ایران و تشویق آنها به نشان دادن ظرفیت قابل قبول برای استفاده از تبعات سیاستهای ترامپ و قطب عربستان سعودی و… همگی در این جهت تبیین و اجرا شدند که کومه له را به سازمانی قابل قبول برای جنبش ناسیونالیستی کرد تبدیل کند.

ادامه دارد

 

ایسکرا ۸۸۷