صالح سرداری -کمونیسم ستیزی بر اساس جعلیات

کمونیسم ستیزی بر اساس جعلیات

صالح سرداری 

اخیرا حشمت مصطفی سلطانی عضو سابق کومه له و حزب کمونیست ایران با پخش نوشته ای در شبکه های اجتماعی به تاریخ نوزدهم اوت ۲۰۱۷، اتهاماتی سنگین و بی پایه را علیه رهبری وقت کومه له و حزب کمونیست ایران در فاصله سالهای  ۶۰تا ۷۰ شمسی وارد کرده است. طبعا این اولین بار نیست، عناصر پشیمان از یک دوره همراهی با کمونیسم و تجربه حزب کمونیست ایران، این چنین بی مهابا و به دور از کوچکترین پرنسیب سیاسی و اخلاقی،میخواهند تاریخ وسابقه کمونیستی وسالم نسل وسیع و مهمی از کمونیستهای ایران و کردستان را با سرهم بندی کردن  جعلیات خدشه دار کنند. اما شاید اولین بار است فردی این چنین بی پرده رهبری وقت کومه له رابه این شیوه “مقصر”قلمداد میکند و مینویسد. “ترور کاک صدیق، از بین رفتن تشکیلاتهای خارج از کردستان کومەلە، از بین رفتن گردان آریز در بانە، گردان ٢٢ اورمیە در دالانپر، کمیتە ناحیە اوارمانات در نوسود و نودشە، مرگ دکتر جعفر، ازبین رفتن گردان شوان فقط چند رقم از لیست بلند بالای این بی مسئولیتیها، بی کفایتیها و ناصادقیهاست” است.

اولین بار است به دور از رعایت کوچکترین امانتداری و پرنسیب سیاسی و اخلاقی یک فرد چنین مدعی شود: “جمهوری اسلامی ایران(ج.ا) نیز همین درک درست و واقعی را داشت. آنهامیتوانستند کە هر مسئول دیگری را ترور کنند. ج.ا در راستای منافعش تصمیم درستی گرفتە بود. همسویی منصور حکمت و ج.ا در این راستا عیان است. کومەلە با وجود و حضور صدیق کمانگر برای هر دو دردسر آور بود”.

نگارنده سطور بالا، آشکارا جای دوست و دشمن را عوضی گرفته است. به جای اقدامات جنایتکارانه جمهوری اسلامی در ضربه زدن به تشکیلاتهای مخفی و نظامی کومه له و ترور رهبران کمونیست به دست این رژیم جنایتکار،به جای جنگ و جنایت حزب دمکرات علیه گردانهای پیشمرگان کومه له، “بی مسئولیتی و بی کفایتی و ناصادفی” رهبری کومه له را عامل این وقایع تاسف بار معرفی میکند.  به علاوه با قصی القلبی تمام، منصورحکمت دبیر کمیته مرکزی وقت حزب کمونیست ایران را در واقعه تلخ تروررفیق صدیق کمانگرهمسوی جمهوری اسلامی معرفی کند؟!همچنین خم به ابرو نیاورد و با پرونده سازی منصور حکمت را به “گرفتن پول در ازای نوشتن مقاله ” و در مورد طیف وسیعی از کمونیستهایی که به همراه منصور حکمت از کومه له و حزب کمونیست ایران جداشدند، بنویسد: ” اعوان و انصارش در دوران جداییش از حزب کمونیست ایران، بە دزدی و چپاول و غارت افتادند”. به شاهدی اسناد روشن و وجود شاهدان زنده این پرونده سازیهای مالی، جعلیاتی بیش نیست. همگان میدانند در پروسه جدایی کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران و کومه له، درست بر عکس این اکاذیب، بر اساس تصمیم تحسین برانگیز و مسئولانه منصور حکمت، با وجود داشتن حمایت اکثریت بالایی از اعضای رهبری، کادرها و اعضای کومه له و حزب کمونیست ایران، او بدون هیچ ادعایی بر سابقه و نام و نشان و اموال این حزب راه جدایی را در پیش گرفت.در پیش گرفتن چنین سیاستی موجب شد، جدایی بسیار متمدنانه و با استاندارد بالای انسانی اتفاق بیفتد . نویسنده این اکاذیب اگردر دنیای تنفر و تعصبات ناسیونالیستی و کینه توزی نسبت به کمونیسم کارگری بسر نمی برد، میتوانست تفاوت جدایی کمونیسم کارگری با دیگر انشعابات بعدی پراز کشمکش و زد و خورد وجدال در همان سازمان کومه له و حزب کمونیست ایران را مقایسه کند، منصفانه قضاوت کند و چنین جعلیاتی را بدون کوچکترین احساس مسئولیتی نسبت به تاریخ و سابقه مبارزاتی این انسانها نبافد. در این رابطه اسناد و قراردادهای روشن اجرایی در عرصه نقل و انتقال اموال و اسناد و دارایی کومه له و حزب کمونیست ایران در مقطع جدایی،  مابین منصور حکمت و ابراهیم علیزاده موجود است و اصولیت این پروسه و کاراکتر مسئولانه رهبری جریان کمونیسم کارگری را به خوبی نشان میدهد. بعلاوه دیگر اسناد و مکتوبات تصفیه حسابهای مالی و تسلیحاتی در کومه له در آرشیو رفقای ما که در آن دوره در کمیته هبری کومه له مسئولیت داشتند، هم اکنون موجود است و قاعدتا در آرشیو رهبری کومه له  هم وجود دارد که سالمی و دقت و شفافیت این پروسه را نشان میدهد.

به عنوان کسی که به مدت دوازه سال در کومه له و حزب کمونیست ایران فعالیت  و در سطوح مختلف مسئولیت بهعده داشته ام. به عنوان شاهد زنده آن تاریخ، اکاذیب پخش شده و جعلیات بی پایه علیه رهبری وقت کومه له و حزب کمونیست ایران و منصورحکمت را قویا مردود اعلام میکنم.معتقدم نباید اجازه داد،عناصرسرخورده وپشیمان از گذشته خود وفعالیت در حزب کمونیست ایران، اهداف و مناسبات سالم کمونیستها و رهبری حزب کمونیست ایران در دهه شصت شمسی را در خدمت به جنبش ناسیونالیستی و دشمنان آزادیخواهی و کمونیسم، اینچنین آلوده نشان دهند.

طبیعی است كومه له و حزب كمونيست ايران در  فعاليت هاي سياسي و نظامي خود با رژيم  هار و درنده جمهوري اسلامي و همچنين جنگ تحميلي  حزب دمكرات علیه كومه له دچار اشتباهاتي شده است،  اما نوشتن موارد بالا به پاي رهبري وقت كومه له و حزب کمونیست ایران فقط مايه بيزاري  مردم و كساني است كه آن دوران با تمام وجود براي رهايي مبارزه مي كردند.

در دوره اي كه به مبارزه كمونيستي و كارگري در سطح دنيا و ايران  و با سركوب و فشار  به حق طلبي و آزاديخواهي  عقب نشيني  تحميل مي شود، بخشی از آنهايی  كه در دوره فضای انقلابي  و باز سياسي پا به مبارزه سياسي گذاشتند،  در مقابل اوضاع جديد دنيا و گسترش راستگرايي، تمکین کرده  و از گذشته خود پشيمان شده و به فعاليت هاي خود در احزاب چپ و كمونيست لعن و نفرين میفرستند. به هر آنچه نشاني از حق طلبي و آزاديخواهي دارد ناسزا میگویند و از خود دور  مياندازند. بايد در مقابل اين جعليات و ناحقي از تحزب و تشکل کمونیستها و رهبران و فعالین مبارزه  كمونيستي  آن دوران دفاع كرد.

همه كسانيكه در آن دوره در كومه له و حزب کمونیست ایران تلاش و فعاليت كرده اند، بسیار لازمست از گذشته پر افتخاری که در آن شریک بوده اند،  دفاع  نمايند

همچنين كسانيكه در رهبري وقت كومه له  وحزب كمونيست ايران مسئولیت داشته و درگیر بوده اند، و هم اکنون هم در رهبری کومه له و حزب کمونیست ایران مسئولیت دارند، لازمست به این اکاذیب و اتهامات پاسخ دهند.

هر چند نویسنده این جعلیات خود در فضای سیاسی جامعه جایگاهی نداشته باشد، اما جعل نامه او به عنوان عضو سابق کومه له و حزب کمونیست ایران دستمایه، هیستری ضد کمونیستی انواع و اقسام دستجات ناسیونالیست و ضد کمونیست، علیه کمونیستها و سابقه درخشان مبارزه بی امان آنها علیه سرمایه و جمهوری اسلامی و ارتجاع مذهبی و ناسیونالیستی قرار میگیرد. در نتیجه با هیچ توجیهی سکوت رهبری کومه له و حزب کمونيست ایران و دبیر اول کومه له كه همه اسناد ان دوره را در اختيار دارند و از وقایع آن دوره، مطلعند،  جایز نيست.

شهریور ۱۳۹۶- اوت۲۰۱۷