شهلا دانشفر-طرح کارورزی اشتغال جوانان ، طرح بردگی نیروی بیکار جوانان

شهلا دانشفر

طرح کارورزی اشتغال جوانان ، طرح بردگی نیروی بیکار جوانان

طرح “کاج” (کارانه اشتغال جوانان) طرح بیگاری کشیدن از نیروی جوانان بیکار است. سایت خبری دولتی ایلنا طی خبری در ١٢ اردیبهشت تحت عنوان “خبر خوش برای جویندگان کار” آغاز اجرای این طرح را خبر داد. این طرح گام دیگری در جهت ارزان سازی نیروی کار برای کارفرمایان و به قول خودشان هدفش ایجاد مشوقه برای سرمایه گذاری صاحبان سرمایه است. بنا بر این طرح یکسوم دستمزد “کارورزان” و بیمه حوادث آنان برای مدت یکسال توسط دولت پرداخت میشود و مابقی آنرا کارفرما میپردازد. اینکه سابقه طرح “کارورزی” چیست ، چه هدفی را دنبال میکند و پاسخ ما کارگران چیست، موضوعیست که مختصرا به آن اشاره میکنم.

مختصری از سابقه طرح کارورزی

طرح کاج، طرح جدیدی در حکومت اسلامی نیست. در پنجمین جلسه شورای عالی اشتغال دولت احمدی نژآد نیز، دستورالعملی تحت عنوان” طرح کارورزی دانش آموختگان دانشگاهی” به تصویب رسیده بود که به موجب آن حداکثر ٥٠ درصد حداقل دستمزد تعیین شده از سوی شورای عالی کار به عنوان کمک هزینه کارورزی مجری طرح برای پرداخت به کارورزان به واحدهای پذیرنده پرداخت می‌شد. همچنین تمامی واحدهای پذیرنده موظف به انعقاد قرارداد با کارورز بودند و کلیه کارورزان طی دوره کارورزی توسط وزارت کار تحت پوشش بیمه حوادث قرار می‌گرفتند.

سپس با روی کارآمدن دولت روحانی این طرح در آذر ٩٣ به تصویب  شورای اشتغال رسید و  در سال گذشته علی ربیعی وزیر کار از تدوین دستورالعمل طرح کارورزی فارغ التحصیلان دانشگاهی خبر داد و این طرح دوباره روی میز قرار گرفت.

بدین ترتیب این طرح بطور خزنده جلو کشیده شد. دلیلش نیز به روشنی اینست که در برابر فضای اعتراضی جامعه از انعکاس یکباره این تعرض آشکار به زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه هراس دارند. برای مثال در تبصره ٣٣ پیش‌نویس برنامه ششم، از اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی گروه‌های سنی زیر ٢٩ سال برای مدت دو سال با ٧٥ درصد حداقل حقوق و خارج از شمول قوانین کار و تامین اجتماعی بحث بود و هدف آن نیز کاهش هزینه نیروی کار بینگاههای اقتصادی قید شده بود.

بدنبال انتشار این پیش نویس بحث های اعتراضی بسیاری به راه افتاد. زیر فشار این اعتراضات تبصره را حذف کردند، اما بند ٥ ماده ١٥ لایحه برنامه ششم که با هدف قرار دادن نیروی کار جوان ارزان در اختیار کارفرمایان و سرمایه گذاران بخش خصوصی باقی ماند. بر طبق این بند کارفرمایانی که طی برنامه ششم توسعه نسبت به جذب فارغ التحصیلان دانشگاهی با مدارک حداقل کارشناسی به صورت کارورزی اقدام نمایند، ازپرداخت سهم کارفرما و بیمه بیکاری برای مدت ٢سال از تاریخ شروع کار معاف می شوند. و آئین نامه اجرایی آنهم به پیشنهاد سازمان و وزارت کار به تصویب هیئت وزیران رسید.

بدین ترتیب دولت روحانی یکی دیگر از طرحهای ناتمام  دولت احمدی نزاد را دوباره روی میز گذاشت، بدون آنکه مفادش کاملا رو شده باشد. و هر روز بصورت قطره چکانی گوشه ای از طرح تعرضی خود را برملا میکنند، تا اوضاع را تحت کنترل داشته باشند. از جمله در ٢٠ اردیبهشت ٩٦ خبر از این داده شد که “کارورز” تحت پوشش بیمه حوادث بیمه تامین اجتماعی نخواهد بود، بلکه تحت پوشش بیمه حوادث قرار می‌گیرد و دستمزد وی نیز تحت عنوان “کمک هزینه” مبلغی در حدود ٤٠٠ هزار تومان است كه ٧٠ درصد این مبلغ توسط واحد پذیرنده و ٣٠ درصد باقیمانده توسط دستگاه مجری پرداخت میشود. تازه پرداخت همین چندرغاز نیز که یک سوم حداقل دستمزد تعیین شده چند بار زیر خط فقر شورایعالی کار است، با کنترل ساعت کار طی شده “کارورز” اجرایی خواهد شد و پرداخت سهم دستگاه مجری و واحدپذیرنده مربوط به آخرین ماه دوره كارورزی منوط به ارائه گواهی نامه قبولی كارورز در آزمون سازمان آموزش فنی و حرفه ای به دستگاه مجری می باشد. هدف اجرای این طرح نیز بنا بر دانش آموختگان دانشگاهی گروه سنی ٢٣ ساله تا ٣٢ ساله (با احتساب ٢سال خدمت سربازی) در همه رشته‌های دانشگاهی برحسب نیاز بنگاه‌های اقتصادی خصوصی و تعاونی قید شده است.

بعدا هم در سوم خرداد ماه، علاءالدین ازوجی مشاور وزیر و مدیرکل سیاستگذاری وتوسعه اشتغال وزارت کار درباره حقوق “کارورزان”، دستمزد این افراد را به رقمی پایین تر رساند و مبلغش را به میزان یک سوم حداقل حقوق مصوب سال ٩٦ از سوی دولت یعنی  حدود ٣١٠ هزار تومان برای هر اعلام کرد. او همچنین دوره کارورزی را حداقل ٤ ماه و حداکثر ٦ ماه برای هر “کارورز” عنوان کرد که در صورت جذب آنان در واحد و بنگاه اقتصادی مربوطه، دولت تا ٢ سال ١٠٠ درصد حق بیمه کارفرما را پرداخت خواهد کرد. در نتیجه کارفرمایان تا ٢ سال از پرداخت حق بیمه در قبال کارورزان معاف میشوند.

و خلاصه کلام اینکه دوره کارورزی که قبلا سه ماه بود به سه سال افزایش یافت و به  کارفرمایان اجازه داده شد که فارغ التحصیلان با مدرک کارشناسی ارشد را برای مدت سه سال با یکسوم حداقل دستمزد چند بار زیر خط فقر و بدون هیچگونه بیمه و تامینات اجتماعی و سابقه کاری به بیگاری بکشند. و این درحالیست که در دو سالی که قرار است دولت بیمه “کارورز” را بدهد، با او (با مدرک لیسانس، فوق لیسانس و یا دکترا) حتی قرارداد موقت هم بسته نمیشود. بعد از این دو سال نیز کارگری که به عنوان “کارورز” پذیرفته شده بود، کارفرما می تواند در صورت صلاحدیدش به آسانی اخراجش کند و هیچگونه تعهدی هم در قبالش نداشته باشد. ضمن اینکه اگر کوچکترین اعتراضی به این شرایط کاری برده وار داشته باشد، به راحتی از کار اخراج میشود.

 در آمارهایشان از سونامی بیکاری جوانان میگویند. از اینکه هر سالانه حدود ٨٠٠ هزار نفر فارغ‌التحصیل وارد بازار کار می‌شوند و اینکه نزدیک به نیمی از فارغ التحصیلان دانشگاهها بیکار هستند خبر میدهند، اما به جای ایجاد شرایط اشتغال این نیروی جوان به کار و یا برخورداری جمعیت میلیونی بیکار از بیمه بیکاری و بیمه های اجتماعی دیگر چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن، بیشرمانه از “خبرخوش اجرای”طرح کارورزی اشتغال جوانان” گزارش میدهند. طرحی که در بهترین حالت  اشتغال سالانه ١٥٠ هزار فارغ التحصیل بیکار را هدف خود قرار داده است. و این چیزی جز طرح به بیگاری کشیدن نیروی جوان آماده به کار و گرفتن چماق بیکاری و بی تامینی بر روی سر کل جامعه نیست. هدفشان نیز همانطور که همیشه اعلام کرده اند، ارزان سازی نیروی کار است. تا بلکه گشایشی برای جلب سرمایه های خصوصی و دادن تکانی به اقتصاد به گل نشسته شان است. طرحی که تا همین حالا اعتراضات بسیاری را دامن زده است و خود یک موضوع مهم نزاع و کشاکش در درون حکومت است. بطوریکه حتی تشکل های دست ساز حکومتی نظیر  کانون عالی شوراهای نیز نسبت به عواقب اجتماعی آن هشدار داده اند.

جنبش علیه بیکاری با شعار یا کار، یا بیمه بیکاری

کارگران به طرح بیگاری “کارورزی ” تن نمیدهند و نباید به این بردگی تن داد. جنبش علیه بیکاری با خواست یا کار یا بیمه بیکاری، جنبشی که بیشترین زمینه اجتماعی را دارد و پاسخ ما کارگران به تعرضات حکومت، جلو آمدن با خواستهای اعتراضی مان است.

بیکاری یک درد اجتماعی است و زندگی و معیشت بخش عظیمی از جامعه را به تباهی کشیده است.  به این معضل باید به عنوان یک درد فراگیر اجتماعی نگاه کرد و در تقابل با آن که آمارش در ایران میلیونی است، باید جنبشی با همین ابعاد به راه انداخت. و به عبارت روشنتر پاسخ بیکاری میلیونی در جامعه و افزایش هر روزه شمار آن، جنبشی سراسری علیه بیکاری است. جنبشی که همه بیکاران و خانواده هایشان، کارگرانی که از کار بیکار میشوند و خانواده هایشان را در بر بگیرد و برای آن کل جامعه را بسیج کرد.

واقعیت اینست که امروز ما با جامعه ای روبروییم که جنبش های اجتماعی در اشکال مختلف دارند سازمان می یابند و جلو می آیند. در متن این شرایط زمینه برای سازماندهی جنبشی اجتماعی علیه بیکاری بیش از بیش فراهم است.

این جنبشی است که بطور واقعی جوانان و خصوصا زنان جوان نیروی اصلی اش را تشکیل میدهند. صف مبارزه آنرا باید سازمان داد و حول خواستهای مشترکی متحد کرد.

با کارزاری سراسری علیه بیکاری و با خواست بیمه بیکاری برای همه کسانیکه که کار ندارند و آماده به کارند، و حق داشتن کار و یک زندگی انسانی، صف میلیونی نیروی خود را علیه بیکاری سازمان دهیم.

یک گام مهم در کارزارعلیه بیکاری، متشکل شدن حول خواستهایی روشن و سراسری است. بیمه بیکاری مکفی و امروز در گام اول رقمی بالای خط فقر، یعنی بالای ٤٠٠ هزار تومان، حق همه افراد آماده به کار بالای ١٨ سال اعم از زن و مرد است و تا زمانیکه این افراد بیکارند و اشتغالی پیدا نکرده اند، برخورداری از بیمه های اجتماعی چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن به حق مسلم مردم، خواستهای مهمی است که میتوان حول آن گفتمان به راه انداخت و نیرو گرد آورد.

جنبش علیه بیکاری ظرفیت بسیج بیشترین نیروی اجتماعی را دارد، با ابتکارات مختلف این نیرو را گرد آوریم و متشکل کنیم. با تشکیل ان جی او ها و کانونهایی اعتراضی میتوان نیروی عظیم معترض اجتماعی علیه بیکاری را سازمان داده و به حرکت درآورد. میتوان در مدیای اجتماعی و از جمله تشکیل گروههای اعتراضی ویژه  علیه بیکاری در گروههای تلگرام و به راه انداختن گفتمان بر سر این موضوع و خواستهای فوری خود نیرو جمع کرد و اعتراض سازمان داد. میتوان طومار های اعتراضی علیه بیکاری به راه انداخت که شعار آن یا کار یا بیمه بیکاری باشد و در این طومار ها اولتیماتوم داد و خواستار پاسخگویی شد. میتوان این طومار ها را در تمام محلات و در گروههای تلگرام و در همه جا به امضا گذاشت و حول آن نیروی خود را گرد آورد و اعتراض شکل داد.

میتوان در هر شهر با تبلیغات وسیع حول این مساله زمینه را برای حمایت اجتماعی از تجمعات اعتراضی علیه بیکاری فراهم نمود. بر پایی چنین اعتراضاتی در فضای پر جنب و جوش اعتراضی کارگری و کل جامعه ممکن و عملی است. همانطور که کارگران تجمع میکنند و دستمزدهای پرداخت نشده خود را طلب میکنند، همانطور که کارگران جمع میشوند و با امضای طومارهای اعتراضی صدای اعتراض خود را علیه دستمزدهای چند بار زیر خط فقر بلند میکنند، کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات به راه می افتد، اعتراض علیه بیکاری و تاکید بر دو خواست کار یا بیمه بیکاری، اعتراضی برحق است و میتوان کارگران را حول آن گرد آورد. این دست جوانان چپ و رادیکال را میبوسد که پرچمدار چنین مبارزه ای باشند و آنرا تدارک ببینند. باید دست بکار شویم.