سيف خدايارى-نژادپرستى محض!

نژادپرستى محض!

سيف خدايارى

بهزاد خوشحالى – از نويسندگان و فعالين سياسى ناسیونالیست كرد اخيراً  مطلبى منتشر كرده است كه  در آن تلاش مى كند بر اساس ” تحقيقات ژنتيكى” اثبات كند ” كوردها” آريايى و به همين اعتبار ايرانى نيستند و تشابه نژادى” كردها “را با “يهوديان ” و”آرمنى ها ” را بيشتر از تشابه نژادى “كردها” با ايرانى ها و ” اعراب” مى داند.در يادداشت بهزاد خوشحالى بر اساس مجموعه اى از ” تحقيقات” خاستگاه “كردها “را شرق مديترانه ، شمال هلال حاصلخيز ، جنوب شرقى آناتولى، شمال بين النهرين، منطقه زاگرس ذكر كرده اند كه خود خالى از انگيزه سياسى نيست. كمك به ترسيم نقشه ” كردستان بزرگ” كه اكنون با كمك ” تحقيقات ژنتيكى” زمينه “علمى ” لازم براى پاكسازى قومى را نيز فراهم كرده است.

عليرغم غيرعلمى بودن چنين ” تحقيقاتى” كه علمى يا علمى نبودن آن مسأله اى ثانوى است، چنين تلاشها و از جمله نوشته بهزاد خوشحالى با استقبال وسيعى روبرو شده است.  فكر مى كنم طرح مسأله نژادى در مقطع كنونى بى ربط به ماجراهاى تروريستى  اخير تهران و خطر گسترش شوونيسم ايرانى و به همين ميزان شوونيسم  كرد نيست.

نژاد پرستى يا راسيسم ممكن است چندان براى مردم شناخته شده نباشد و افراد بيشتر بر وجه  منفى اين قضيه از بعد سياسى – اجتماعى توجه كرده باشند و به جنبه هاى عملى يا حقوقى آن كمتر توجه شده است.

نژادپرستى يا راسيسم طبق عامه فهم ترين تعاريف  ” تبعيض و تعصب نسبت به  ديگر افراد جامعه بر اساس ” نژاد” يا قوميت است. در تعاريف تكميلى ايدئولوژى  برخاسته از راسيسم شامل اين باور است كه انسانها را مى توان بر اساس تفاوتهاى رفتار اجتماعى و ظرفيتهاى ذاتى به گروههاى معينى تقسيم كرد و به همين اعتبار مى توان آنها را برتر يا پست تر ناميد.

جالب است بدانيم كه واژه نژاد در قرن نوزدهم  و همزمان با رشد ملى گرايى به دايره واژگان و لغت نامه ها افزوده شده است و نژادپرستى هم در دهه سى ام قرن بيستم ، دوره عروج فاشيسم و نازيسم ، وارد لغت نامه ها شده است.

فكر نكنم لازم باشد بر عواقب اجتماعى و فجايعى كه نژادپرستى بويژه در قرن بيستم  بار آورده است ، تأكيد كنيم . زخمهاى جنگ دوم جهانى ، فلسطين، انفال، سربرنيتسا، رواندا و … هنوز التيام نيافته است و هم اكنون در جاى به جاى خاورميانه آتش جنگ قومى- مذهبى زبانه مى كشد و آتش فشان نيمه فعال نفرت قومى نيز در بيشتر مناطق در حال غليان است.

جامعه متمدن با عبرت از فجايع برخاسته از نژادپرستى در قرن بيستم به جايى رسيد كه كنوانسيون سازمان ملل “برترى بر اساس تفاوت نژادپرستى را از نظر عملى غلط، از نظر اخلاقى محكوم، از نظر اجتماعى ناعادلانه و خطرناك مى داند و هيچ توجيهى براى برترى نژادى نه در تئورى و نه در عمل  وجود ندارد”.

در قوانين كشور نروژ كلمه ” نژاد” از قوانين حقوق مدنى برداشته شده است و تبعيض نهفته در اين كلمه را مسأله ساز و غيراخلاقى مى نامد. ماده قانون ضد تبعيض قانون اساسى نروژ هرگونه تبعيض بر اساس قوميت، خاستگاه جغرافيايى و اصل و نسب رد مى كند. در بيشتر كشورهاى جهان قوانين رسمى و عرفى عليه تبعيض بر اساس قوميت، مليت، جنسيت و… در جامعه جارى است.

فرهنگ مدرن بشرى هر گونه  ارجاع راسيستى به شهروندان جامعه را طرد مى كند و لازم است بر بستر رويدادهاى تلخ سياسى – اجتماعى كه متأسفانه هر روز جامعه را در آتش نفرت قومى فرو مى برد، شهروندان آگاه و انسانهاى آزاديخواه از هم اكنون جامعه را در مقابل چنين مخاطراتى بيمه كنند. واضح است كه جنبش ناسيوناليستى آگاهانه اين آتش را شعله ور مى كند، اما ممكن است اقشارى از جامعه بويژه در عالم بى در و پيكر فضاى مجازى ناآگاهانه به دام چنين تبليغاتى بيفتند. لازم  است در اين موارد دقت بيشترى كرده و با حساسيت خاصى نسبت به اين مطالب برخورد كنند. يك لايك ” ساده” به معنى توافق با چنين جنبشهاى خطرناكى است . در سطح ديگر لازم است كه نسبت به اين كنشهاى فاشيستى بى تفاوت نباشند و واكنش نشان دهند تا فاشيسم در نطفه خفه شود.