سيف خدايارى-برونهيلده پامسل، منشى گوبلز- وزير تبليغات هيتلر- در ١٠٦ سالگى مُرد

برونهيلده پامسل، منشى گوبلز- وزير تبليغات هيتلر- در ١٠٦ سالگى مُرد

سيف خدايارى

برونهيلده همان نقشى را داشت كه هر “خانم منشى” در كثيف ترين دستگاههاى مخوف جانى مى تواند داشته باشد: زنى كه به گفته خود غير سياسى بود و فقط براى بازگشت عظمت آلمان به هيتلر رأى داده بود. يك منشى با توانايى سريع تايپ و حقوق ماهيانه عالى و كيا و بياى يك خانم منشى كه وظيفه اش تايپ كردن، پاسخ به تماسهاى تلفنى، ارسال نامه ها و مرتب كردن پرونده ها بود: آرى مرتب كردن! تعجب نكنيد كه برونهيلده بيشتر از همه چيز شيفته موهاى مرتب و لباسهاى اتوكشيده گوبلز بود و باز تعجب نكنيد كه هيتلر از منظم ترين و دقيق ترين آدمها بوده است. برونهيلده وظايف ديگرى هم داشت: تغيير آمار! كاهش آمار تلفات خودى و افزايش آمار تلفات دشمن و آمار تجاوز سربازان شوروى به زنان آلمانى! او كليددار گاوصندوق گوبلز هم بود و چه افتخاری بالاتر از در دست داشتن كليد صندوق اسرار مخوف ترين دستگاه كشتار. اينجا هم مطيع و راضى و به گفته اطرافيان تا حدى مغرور از اين موهبت!

او يكبار هم به خانه گوبلز دعوت شده بود. گوبلز مؤدب و سنگين طورى رفتار مى كرد كه انگار نام مهمان خود را نيز نمى داند. گوبلز البته آداب تشريفات را هم به عمل آورد، كنار مهمان خود نشست، اما حتى يك كلمه با او حرف نزد!

آوريل هزار و نهصد و چهل و پنج با ورود سربازان ارتش سرخ به برلين قصه نازيسم به سر رسيد. برونهيلده ده روز تمام در مخفيگاه هيتلر قايم شده و براى فرار از فشار روانى پشت سرهم قوطى هاى كنسرو و الكل هورت مى كشيد. او براى تبرئه خود، سناريو را از قبل آماده كرده بود: من فقط يك منشى بودم! گوبلز و همسر مهربانش، اول شش فرزند خود را با چپاندن سيانيد در دهانشان به هنگام خواب كشته و خود نيز خودكشى كرده بودند. اما درباره قتل يهوديها و ساير قربانيان چه توضيحى داشت؟ آيا مسأله يهود بود؟ بايگان محترم گوبلز از اين مخمصه خود را خلاص كرد: از قتل هيچكس خبر نداشته و فكر مى كرد كه افراد به انتخاب خود به اردوگاهها مى روند!

بعدها در مصاحبه هاى متعدد خود را يك منشى بيگناه و ترسو نشان داد كه حتى معشوق يهودى خود را رها كرده و جنين او را كورتاژ كرده بود. سرخها هم او را بى مجازات رها نكردند: پنج سال در اردوگاه اجبارى كار و پوست كندن سيب زمينى هاى لعنتى و دوختن كيسه خواب براى سربازان سرخ! البته كه ديگر خبرى از كيا و بياى خانم منشى نبود و بعد از ۵ سال به زندگى عادى برگشت و يادگار همسر گوبلز- بلوز آبى رنگ- را در كمد لباسهايش يافت. *