حمید محوی-حملۀ اتمی ایالات متحده به ایران تا دو سال دیگر ؟

گاهنامۀ هنر و مبارزه
17 ژوئن 2017

حملۀ اتمی ایالات متحده به ایران تا دو سال دیگر ؟


برای نخستین بار نیست که نشریات و مقامات رسانه ای و سیاسی جهان غرب امپریالیستی ایران را به حملۀ اتمی تهدید می کنند.
روز 13 ژوئن 2017 شش روز پس از حملۀ تروریستی به مردم ایران توسط پیاده نظام ناتو، سایت انترنتی اسپوتنیک مقاله ای منتشر کرد زیر عنوان «دونالد ترامپ طی دو سال آینده روی ایران بمب اتم خواهد انداخت»، « ایران از نظر اقتصادی، نظامی و سیاسی در منگنه قرار دارد» و به نقل از «ایندیپندنت» روزنامۀ صبح بریتانیائی چاپ لندن نوشت که «اگر دونالد ترامپ بمب اتمی روی ایران بیاندازد، فقط چند همسایۀ ایران ممکن است مژه بر هم بزنند و خیلی ها در سکوت برای او دست خواهند زد. ایران دوستی ندارد.». به باور نویسندۀ مقاله در ایندپندنت : «نظریات ترامپ در زمینۀ تسلیحات هسته ای بیش از هر چیز باعث نگرانی ام می شود»، و جملۀ ترامپ را یادآور می شود : «تسلیحات هسته ای چه فایده ای دارد اگر از آن استفاده نشود؟ دستان کوچک هم می توانند تکمۀ بزگ قرمز را فشار بدهد»
سپس اسپوتنیک می گوید : « مردم در غرب، گاهی اوقات فراموش می کنند که ایران با وجود آنکه یک کشور اسلامی ست، اما کشور عربی نیست. ایران یک کشور«آریایی» (پارس) است. انزجار اعراب-فارس ها به قبل از اسلام می رسد. اعراب مصر ستمگری های شاهان ایران باستان را به یاد دارند که اینک تقسیم بندی دینی- شیعه-سنی نیز به آن اضافه شده است. اگر ترامپ در صدد استفاده از سلاح هسته ای برای از بین بردن امکانات هسته ای ایران برآید، چه زمانی اینکار را انجام خواهد داد؟ بستگی به شرایط دارد. به نظرخبرنگار ایندپندنت، تا دو سال دیگر بمب اتمی ترامپ بر سر ایران خواهد افتاد.»
گمانه زنی نویسندۀ مقاله در ایندیپندنت دربارۀ واکنش همسایگان ایران و مردم جهان در صورتی که ایالات متحده علیه ایران دست به حمۀ اتمی بزند، به ضمانت دروغ رسانه های غربی و شستشوی مغزی ملتهای غربی و فرادستیِ ایدئولوژی و سنت استعمار، امپریالیسم، نژاد پرستی و طبقاتی از دیر باز بین توده های کشورهای استعمارگر و امپریالیستی با تحریف دائمی رویدادهای جهان و خاصه به ضمانت سیاست سیاه نمائی کشورهای مسلمان و یا کشورهائی که به دلیل منابع طبیعی شان هدف کمپانی های غربی و کشورهای امپریالیستی قرار می گیرند… می تواند تا حدود زیادی صحیح باشد. دست کم اذهان عمومی غرب، و طبیعتاً افکار عمومی کشورهای عربی برای بمباران اتمی ایران، به قول نویسندۀ ایندنپندنت «مژه بر هم نخواهند زد».

وقتی ارتش استعمارگر فرانسه طی جنگ استقلال 1971-1956 با سرنیزه سر از بدن مبارزان جنبش مقاومت کامرون جدا می کرد از دیدگاه مردم فرانسه حتماً فکر می کردند که نظامیانشان «کار مفیدی» انجام می دهند، دقیقاً مثل امروز که فکر می کنند نظامیانشان در آفریقا یا در خاورمیانه و افغانستان در حال مبارزه علیه تروریسم هستند تا آنها در امنیت و آسایش زندگی کنند. بی گمان امروز کشورهای به اصطلاح متمدن و پیشرفتۀ غربی شهامت انتشار این گونه عکسهای یادگاری از سفرهای «توریستی» به آفریقا را ندارند.

ولی همین کشورهای متمدن همین جنایات را به شکل نیابتی در دومین دهۀ قرن بیست و یکم در لیبی، عراق و سوریه مرتکب شدند. بی آنکه افغانستان را بحساب بیاوریم که به ملک خصوصی آمریکا و اروپا تبدیل شده.

آرشیو المنار 15 آوریل 2013. http://archive.almanar.com.lb/french/article.php?id=107109
این تصویر یکی از مبارزان «ارتش آزاد سوریه» است که مردم فرانسه مثل مردم آمریکا و انگلیس و جز اینها به تبعیت از رهبرانشان می خواستند بجای بشار اسد بنشانند تا برایشان گوشت بریان کبابی کند. آیا چنین ملتهائی برای جامعۀ بشری خطرناک نیستند؟ با این ملتهای نازیست و نئو نازیست و فاشیست چه باید کرد ؟ طبیعی ست که این ملتها برای قتل عام اتمی ایران «مژه بر هم نخواهند زد». روزنامه نگارانی که از این دژخیمان و بیماران روانی در رسانه های غربی پشتیبانی می کردند و این جانوران وحشی را فرشتۀ نجات بخش بشریت معرفی می کردند، پس از کشتار صدها جوان فرانسوی در پاریس بدست دوستان دولت نژاد پرست و امپریالیست فرانسه، این روزنامه نگاران هنوز به فعالیت حرفه ای خود ادامه می دهند و هیچ نشریه ای به دلیل تبلیغ برای جنایت علیه بشریت توقیف و محاکمه نشده است.

طی بحران هسته ای ایران، دیدیم که حتا روسیه موشکهای دفاع ضد هوائی اس 300 را سالها با نقض قرارداد به ایران تحویل نداد، گرچه این سلاح صرفاً به دفاع هوائی اختصاص دارد. و فقط اخیراً، یعنی در وضعیتی که تقریباً از دور خارج شده آن را به ایران تحویل داد. البته اس 300 تا سالها کاربرد خواهد داشت و مؤثر نیز خواهد بود، ولی همیشه باید پرسید در مقابل کدام تهدید ؟ تهدیدهای جدیدتر و مسابقۀ تسلیحاتی بین ابر قدرتها موجب شد که روسیه اس 300 را ارتقا دهد و اس 400 را ساخت و سپس اس 500، و این روند ادامه دارد. در حالی که امروز همه می دانیم که کل داستان تحریم و بحران اتمی چیز بیشتری بجز یک بهانه و توطئه برای تضمین فرادستی ایالات متحده در جهان نبوده و نیست. ولی روسیه با آگاهی به چنین توطئه ای ارسال اس 300 را حدود 7 سال به تأخیر انداخت.
تا کنون، فراسوی همۀ نشریات و تحلیل گران اپوزیسیون خائن و مزدور پنتاگونی- ایرانی در خارج از کشور، در تحلیل های متعدد نشان دادیم که موضوع اصلی نگرانی کشورهای امپرپالیستی به رهبری ایالات متحدۀ آمریکا «بمب اتمی» ایران نیست، بلکۀ بازۀ زمانی ست که ایران احتمالاً می تواند به امکان و توانائی ساخت بمب اتمی (فرضی) نائل بیاید، و سرانجام نتیجه گرفتیم که «بمب اتمی ایران» صرفاً یک بهانه است، و هدف اصلی که در مگسک کشورهای امپریالیستی دیده می شود : رشد نیروهای مولد و استقلال و تمامیت ارضی ایران است. و احتمالاً برای رفع نگرانی از این بابت بوده که دستگاه دین اسلام و بورژوازی ایران بیش از 31 میلیارد دلار سرمایه های ایران را برای خرید هواپیماهای بوئینگ و ارباس اختصاص داده است.
پرسشها متعدند، اگر مقامات ایرانی از خرید اس 400 امتناع کرده اند، و اگر چنین گذشتی از خرید این سلاح دفاعی پیشرفته تر به دلیل تمایلات استقلال طلبانۀ ارتش ایران بوده (که البته چنین رویکردی از دیدگاه من کاملاً موجه است) چگونه ممکن است بتوانیم وابستگی ایران به اروپا و آمریکا را در زمینۀ هواپیماهای مسافر بری بپذیریم ؟ و آن هم به بهای وارد آوردن ضربه به روند رشد نیروهای مولد ایران. با آگاهی به این امر که خصومت علیه رشد نیروهای مولد و شناخت از عملکردهای حاکمیت دین سالار از آغاز تا امروز بوده، با این حساب که جلوگیری از آن به ضروریات فرادستی های استعمار و امپریالیسم جهانی نیز تبدیل شده است.
تهدیدات اتمی، مثل حاکمیت دین سالار، در حالی که بسیج رشد نیروهای مولد ایران، به ویژه از دیدگاه فرهنگی برای پاسخگوئی به تهدیدات، تروریسم و هر گونه مشکل اجتماعی دیگری از اهمیت انکار ناپذیری برخوردار است. زیرا این نیروهای مولد هستند که می توانند احتمالاً پاسخ تهدیدات را تدارک ببینند، و یا پاسخگوی مشکلات متعدد اجتماعی باشند.
با توجه به تهدیدات آشکار اتمی از سوی دشمنان ایران، به باور من، نخستین و مهمترین تحولی که سیر تحولی نیروهای مولد را باید هدایت کند و بدان تحقق ببخشند، تحول در استراتژی دین اسلام در ایران است. به این معنا که هر چه زودتر باید فرهنگ صفر قربانی انسانی جایگزین شهادت و مدد غیبی شود. با گزارشات پراکنده ای که من در انترنت بخواندن آنها نائل آمده ام، خوشبختانه با وجود حاکمیت ایدئولوژی اسلامی، این روند برای جلوگیری از قربانی انسانی در ایران شروع شده است. به سخن دیگر بهترین کارهائی که جمهور اسلامی و دستگاه دین اسلام انجام می دهد و یا اجباراً به آن تن داده است علیه خودش و به نفع ارتقاء فرهنگی ملت ایران به کار بسته خواهد.
در اینجا اندکی از موضوع مرکزی خارج می شوم، یعنی گمانه زنی ایندپندنت دربارۀ حملۀ اتمی به ایران تا دو سال دیگر، و توجه داشته باشیم که اصطلاح «تغییر رژیم» یک مسئلۀ امپریالیستی ست برای جایگزین کردن یک رژیم وابسته بجای رژیم مستقل. و به این دلیل که گویا دستگاه دین اسلام در ایران به اندازۀ کافی برای رشد نیروهای مولد مخرب نبوده و به اندازۀ کافی به نیازهای «جامعۀ بین الملل» پاسخ نگفته و کفر ورزیده و حکم ارتداد شامل حالش شده است، و در نتیجه باید «رژیم تغییر» کند، در این راستا و به این علت که احتمالاً با سلاحهای کلاسیک نمی توانند نیروهای دفاعی ایران را به سادگی متقاعد کنند، «جامعۀ بین الملل» احتمالاً می تواند برای دستیابی به اهدافش راه کار اتمی را برگزیند و ایران ممکن است قطع نسل شود. در نتیجه برای ما ایرانیان که خواهان استقلال و پیشرفت کشورمان هستیم، چنین تغییر رژیمی به هیچ عنوان نمی تواند قابل قبول باشد، بلکه هدف ما تغییر اساسی و بنیادی فرهنگی و اجتماعی و تحول در مناسبات تولیدی ست.
تا وقتی که یک قایق موتوری کشورهای عضو ناتو در خاورمیانه پرسه می زند ما امنیت و آسایش نخواهیم داشت و دائماً باید با تهدیدات تروریستی و اتمی مقابله کنیم.
در این بزنگاه های تاریخی ست که نیروهای پیشگام ایران می توانند نشان دهند که در مقابل چنین تهدیدی از عهدۀ چه کاری بر می آیند. چگونه می خواهند با حملۀ اتمی مقابله کنند. ما دو سال وقت داریم. شمارۀ معکوس شروع شده است.
حمید محوی
پاریس، 17 ژوئن 2017