بها لیلی-کودکانی زیر سایه مفتی دست مذهب از سر کودکان کوتاه!

کودکانی زیر سایه مفتی

دست مذهب از سر کودکان کوتاه!

بها لیلی

در سالهای اخیر رژیم جمهوری اسلامی آگاهانه آزادی عمل بیشتری به اجتماعات و تشکلهای دینی غیر دولتی داده است. در این میان “مکتب قرآن” در مناطق کردنشین ایران فعالیت بیشتری دارد و حتی دامنه فعالیت شان را به مناطق کردنشین عراق نیز گسترش داده اند. هدف از این فعالیتها نفوذ در میان توده مردم و جذب نیرو است. بر این اساس، سیاست شان اینست که روی جذب افراد بصورت پایه ای کار کنند. کودکان گروهی هستند که مورد تهاجم ایدئولوژیک این جریان هستند. آموزش های اولیه اسلامی از دوران ابتدایی زندگی صورت می گیرد و تمامی جوانب زندگی آنها را در بر میگیرد. این در حالی است که با تحمیق مذهبی کودکان آنها را از حقوق اولیه خود به عنوان کودک محروم میکنند و این تنها در سایه و حاشیه حکومت اسلامی ممکن است.

مکتب قرآن همان باند اسلامی احمد مفتی زاده است که در دوران قیام بهمن ۵۷ علیه مردم آزادیخواه و انقلابیون در شهرهای کردستان همدوش سپاه پاسداران و نیروهای سرکوب رژیم قتل عام و کشتار راه انداختند و بسیاری توسط افراد این جریان، که میان مردم به “جاش” معروف بودند، کشته شدند. جمهوری اسلامی بعد از اینکه استفاده خود را از این جریان کرد، آنها را هم حاشیه ای و بخشی شان را زندانی کرد. اما در یکدهه اخیر مجددا این جریان در غیاب و ممنوع بودن جریانات واقعی امکان فعالیت یافته است. افراد اصلی این جریان عمدتا تجار، بازاری ها، کارخانه دارها و آخوندهای سنی مذهب هستند. روش کارشان هم اینست که افراد خود را از نظر اقتصادی سر و سامان دهند و وابسته خویش کنند. این سکتی است خطرناک و مرتجع که بویژه در کردستان ایران بعنوان ابزاری علیه کمونیسم و انقلابیگری و برابری طلبی مورد استفاده آگاهانه رژیم اسلامی قرار میگیرد.

این نکته را باید در نظر گرفت که مبلغین و مریدان مکتب قرآن، همواره تعداد هوادارانشان را به رخ گروه های دیگر اسلامی رقیب همچون سلفی ها و اخوانی ها می کشند و همواره در اجتماعات مذهبی آنها تعداد بیشتری مشارکت دارند. اما این شرکتی آگاهانه و بی واسطه نیست بلکه هدف اکثر کسانی که در این مکتب ارتجاعی مشارکت می کنند تامین یک سری نیازهای شخصی است که از طریق ارتباط با این جریان بدست می آورند. کلا جریانات اسلامی با اتکا به اقدامات خیریه جذب نیرو میکنند. گردانندگان اصلی این جریان واپسگرا در کلاسهای شبانه که محل برگزاری آنها عمدتا منازل شخصی افراد فرقه است، این “لطف الهی” را سپاس می گویند که همواره به جمعیت آنها اضافه می شود. رژیم جمهوری اسلامی در چند سال گذشته با تشدید فقر و اعمال فشار اقتصادی به مردم محروم، به مکتب قرآن در این مسیر کمک کرده است. مردم محروم و ناآگاهی که زیر فشار فقر و تامین معیشت است،  جهت رفع نیازهای اقتصادی خویش به این نوع فرقه های مذهبی پناه می برند و در اصل این نه حرکتی واقعا اعتقادی بلکه هدف سیر کردن شکم خود و خانواده شان است. طرفداران این جریان بر این باور پوچ و وارونه تاکید دارند که گویا “چون مکتب قرآن یک حرکت صحیح است” توانسته بهترین افراد دینی جامعه را جذب خود کند. اما دستچین کردن افراد مذهبی و متحجر و فقر زده و جذب آن ها به درون مکتب قرآن شاهکار نیست. بعنوان مثال مکتب قرآن مانند جمهوری اسلامی هیچ سیاست و برنامه ای برای قربانیان اعتیاد و بزه کاری و دیگر معضلات اجتماعی ندارد و قرار نیست داشته باشند.

مکتب قرآن از راه های متعددی برای خودنمایی استفاده می کند تا نظر افراد را جلب و به عضویت خود درآورند. سران مکتب قرآن نه تنها این نکته را نادیده نگرفته بلکه سعی نموده اند بطور سیستماتیک و در حرکتی آرام، در میان اقشار جامعه نفوذ کرده و آنها را شکار کنند. شورای مدیریت مکتب قرآن برنامه هایی را جهت جذب افراد پایه ریزی کرده و در این چهارچوب کودکان خردسال و نوجوانان را به اردوهای بیرون از شهر برای تخدیر و آموزش مذهبی می برند و البته آگاهانه تلاش میکنند در طول برگزاری اردو، از آنها پذیرایی کنند و سعی میکنند که به آنها خوش بگذرد تا بتوانند کودکان بیدفاع را با مفاهیم ارتجاعی و اسلامی مسموم کنند و آنها را مطیع برنامه های خود و افکار احمد مفتی زاده کنند. این آموزش های مذهبی هدفش ایجاد چهارچوب فکری و شخصیتی کودکان برای بهره برداری سیاسی در آینده است. امری که در سطوح دیگر نیز ادامه می یابد و جدا شدن از این گروه را برای آنها بسیار سخت میکند. برای دوران اولیه آموزش کودکان هزینه های کلانی با استفاده از منابع مالی فراوانی که در اختیار این جریان قرار دارد، سرمایه گذاری میشود. اکثر این اردوها در باغ های خریداری شده توسط مکتب قرآن و یا در سایر باغ های افراد ثروتمند این فرقه تشکیل میشود. در این اماکن سعی شده امکانات سرگرمی و تفریحی و رفاهی وجود داشته باشد تا خود به مشوقی برای شرکت مجدد و تبلیغ برای شرکت دیگر کودکان تبدیل شود. این آموزش ها در مکتب قرآن برای کودکان تمام وقت است و بدوا کودکان طرفداران خودشان را بعنوان گروه هدف به این اماکن مغزشوئی میبرند. کودکانی که نمیتوانند علیه تصمیم اولیا خود از وحشت تنبیه و طرد شدن اعتراضی بکنند و اساسا نباید چنین انتظاری از کودکان داشت. مکتب قرآن با این روش مانند دیگر جریانات اسلامی از همان دوره کودکی مغزشوئی را آغاز میکند و مریدانی مخلص و مطیع پرورش می دهند. روندی که طی آن افرادی متعصب و ضد زن و ضد جامعه تربیت میشود.

حدود پنج سال اول زندگی كه جزو مهم ترین سالها در شكل گیری شخصیت انسان محسوب می شود که مکتب قرآن با این روش از این دوران بهره مناسب را میبرد. آینده این کودکان نامعلوم و مملو از بحرانهای شخصیتی و روانی خواهد بود. اما مسئله مهمتر اینست که آموزش مذهبی باید بطور قطع برای کودکان ممنوع باشد. هیچ جریان اسلامی و غیر اسلامی حق ندارد که کودکان را از حقوق اولیه و پایه و یک زندگی ایمن و شادی و آموزش و رفاه محروم کند. جنبش دفاع از حقوق کودک و جنبش آزادیخواهی و کمونیست ها در کردستان باید قاطعانه این نیروی ارتجاعی را پس برانند و بویژه سو استفاده مذهبی از کودکان و ترور فکری آنها را مانع شوند. اولیا کودک و افراد بزرگسال میتوانند به هر خرافه ای باور داشته باشند اما حق ندارند باورهای خویش را به کودکان تحمیل کنند. مکتب قرآن زیر سایه جمهوری اسلامی میتواند این اقدامات را سازمان دهد و این مبارزه ای است علیه جمهوری اسلامی و جریانات مرتجعی مانند مکتب قرآن و تلاشی برای دفاع از کودکان.

***